سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مردی با دو چهره گریان و خندان
![مردی با دو چهره گریان و خندان](/web/imgs/16/33/sj6nh1.jpeg)
لوریس چکناواریان آهنگساز و رهبر ارکستر ایرانی است که تاکنون بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای پیانو، ویلن، گیتار، موسیقی باله و بیش از ۴۵ موسیقی فیلم ساخته است، سال پیش نمایشگاه نقاشی برگزار کرد و در آن آثارش را به نمایش گذاشت؛ آثاری که به گفته خودش نمایش نتهای موسیقی روی بوم نقاشی بود البته او قصد دارد فیلم هم بازی کند، داستان و شعر هم بنویسد و هنرهای مختلف را تجربه کند.
همه کسانی که پای صحبتهای او نشستهاند میدانند که بیان شیرینش مثل موسیقیاش جذاب است. حرف که میزند انگار نتها را روی واژهها پیاده میکند و آهنگ کلامش همه را جذب میکند.
او تاکنون در چند برنامه تلویزیونی هم حاضر شده و میتوان گفت حالا اغلب ما با بیان و گفتههای او آشناییم و دوستش داریم.
چکناواریان چند وقت پیش هم جلوی دوربین یک مستندساز جوان به نام بکتاش آبتین نشسته بود و ماحصل آن هم فیلم مستندی شده بود با عنوان پرتره «اکتبر ۱۹۳۷».
او چند روز پیش در نشست نقد و بررسی این مستند حاضر شد و مانند همیشه اظهارنظرهای جالبی داشت، از جمله اینکه من هیچ گاه خودم را از اقلیتها نمیدانم، هر کس تعریف ایران را بداند باید قبول کند که اینجا و در این محدوده جغرافیایی هیچ کس اقلیت نیست.
او که این روزها نوشتن اپرای مولانا را هم تمام کرده است، معتقد است مشهور بودن یک هنرمند در زمان حیاتش ارزش خاصی ندارد و با گذر زمان و پس از مرگ اوست که میتوان دید نامش، یادش و آثارش میان مردم میماند یا نه. او تاکید میکند که آینده تشخیص میدهد یک نفر باید در تاریخ بماند یا خیر.
من هنرمند برای امروز نیستم و هر کاری که میکنم برای نسلهای آینده است؛ بنابراین شاید امروز بازاری نداشته باشم، اما میتوانم به آینده امیدوار باشم.
او که تجربه نقاشی را هم دارد، میگوید: اگر قرار باشد کسی پرتره من را بکشد به او میگویم مرا به دو قسمت تقسیم کند، نصف صورتم را خندان و نصف دیگری از صورتم را گریان بکشد، آخر، زندگی همین است.
در این نشست یک اتفاق جالب هم رخ داد. آن هم وقتی که جدال آبتین و جلیل اکبری صحت درباره بخشهایی از مستند بالا میگیرد، چکناواریان صحبت آن دو را قطع کرده و میگوید: شما طوری راجع به من صحبت میکنید که من فکر میکنم درباره خودم چیزی نمیدانم.
هنرمند یک پرنده بوده که از قفس پریده. شما میدوید که آن را بگیرید نمیدانید که اگر او را بگیرید بالش میشکند و اسیر بودنش فایدهای ندارد.
اینها پلههای زندگی است و مهم این است که یک نفر آن را فتح کرده است. از همه چیز میشود انتقاد کرد اما من انتقاد کردن را دوست ندارم.
زینب مرتضایی فرد
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ویدیوهای آموزشی هفتم
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم دولت رهبر انقلاب مجلس محمدجواد ظریف مجلس دوازدهم انتخابات
هواشناسی قتل شهرداری تهران تهران سازمان هواشناسی پلیس شورای شهر تهران علیرضا زاکانی تب دنگی سیاست اربعین پشه آئدس
قیمت خودرو خودرو بازار سرمایه حقوق بازنشستگان قیمت دلار واردات خودرو بازار خودرو ایران خودرو سایپا قیمت طلا برق مالیات
سعید راد سینمای ایران سینما درگذشت دفاع مقدس عاشورا بازیگر فضای مجازی تلویزیون کربلا
دانشگاه فناوری دانش بنیان شرکت دانش بنیان حوزه علمیه دانشگاه تهران سازمان امور دانشجویان
رژیم صهیونیستی کامالا هریس جو بایدن غزه دونالد ترامپ فلسطین اسرائیل یمن آمریکا روسیه چین ترامپ
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر نقل و انتقالات باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات لیگ برتر المپیک 2024 پاریس سپاهان لیگ برتر ایران باشگاه استقلال المپیک
فیلترینگ همستر کامبت ایلان ماسک سامسونگ سرعت اینترنت شرکت های دانش بنیان مایکروسافت گوگل تلفن همراه
سرطان دیابت فشار خون آلزایمر چاقی رژیم غذایی بارداری ویتامین مغز استرس افسردگی