شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

این سه نفر


این سه نفر

بازگویی قرارداد ۱۹۱۹ و سه شخصیت دخیل درآن

«عالیجناب، برحسب اجازه‌ای که از طرف حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان به دوستدار داده شده است، با کمال خوشوقتی به اطلاع می‌رسانم که با توجه به قراردادی که همین امروز - نهم اوت ۱۹۱۹ – میان دولتین بریتانیای کبیر و ایران بسته شد، حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان آماده است در صورت احتیاج به وسیله مقامات سفارت انگلیس در تهران از شما پشتیبانی کند و اگر لازم شد آن عالیجناب را در یکی از سرزمین‌های متعلق به امپراتوری بریتانیا به عنوان پناهنده سیاسی بپذیرد.»

با احترامات: پرسی.ز.کاکس

این تضمین نامه‌ای بود که وزیر مختار بریتانیا برای هر یک از سه شخصیتی فرستاد که نام شان با قرارداد ۱۹۱۹ گره خورده بود؛ میرزا حسن خان وثوق الدوله(نخست وزیر)، فیروز میرزا نصرت الدوله(وزیر خارجه) و اکبر میرزا صارم ‌الدوله(وزیر دارائی).

این سه تن قرارداد ۱۹۱۹ را از جانب ایران امضا کرده بودند؛ بی‌آنکه اعضای دیگر کابینه را از جریان مذاکرات مطلع سازند و هر سه از عاقبت خود بیمناک بودند و می‌ترسیدند که پیش از تصویب قرارداد در مجلس، انقلابی در ایران رخ دهد و زمام حکومت از دستشان خارج شود که در آن صورت (همچنانکه خودشان می‌دانستند) رهائی از دست چنین حکومتی برای هیچ کدامشان امکان‌پذیر نبود. از این جهت، برای رهایی از کیفری که احتمال می‌رفت دامنگیرشان شود، دو امتیاز اساسی از دولت بریتانیا می‌خواستند:

۱) تضمین نامه کتبی از طرف دولت برتانیا که اگر در نتیجه بسته شدن قرارداد شورشی در ایران برپا خاست و حکومت وثوق‌الدوله سقوط کرد، دولت انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یکی از مستملکات خود به عنوان پناهنده سیاسی بپذیرد.

۲) به هر کدام از این پناهندگان سیاسی در طول مدت تبعید ( که ممکن بود تا آخر عمرشان طول بکشد) حقوقی برابر عایدات شخصی آنها در ایران پرداخت شود که بتوانند بقیه عمر را در رفاه و آسایش به سر برند.

اما نکته ظریف در اینجاست که وزیر مختار بریتانیا در تهران، قسمت اول این تقاضا را قبول و تضمین‌نامه‌ای را که در ابتدای این مقال آوردیم،تسلیم هریک از وزرای سه گانه کرد و نسبت به تقاضای دیگر شان که در دوران پناهندگی در خارجه، مواجبی معادل درآمد هنگفت املاکشان در تهران، اصفهان یا همدان دریافت کنند، جواب صریح رد داده شد اما قرار داد ۱۹۱۹ چه بود؟

● قرارداد ۱۹۱۹

با پایان جنگ جهانی اول در اول نوامبر ۱۹۱۸ ایران که در دوران جنگ با وجود اعلام بی‌طرفی همچنان مورد یورش و هجوم قوای روسیه و عثمانی، انگلیس و حتی آلمان قرار گرفته بود و در دوران جنگ عرصه نبرد و حتی چپاول طرفین جنگ شده بود، طبیعی بود که باید پی گیر حقوق تضییع شده خود باشد. بنابراین هیاتی از سوی دولت ایران به ریاست علی قلی خان مشاور الملک انصاری و میرزا علی خان فروغی ذکاءالملک و عده‌ای دیگر روانه کنفرانس صلح پاریس کرد تا برای جلب کمک‌های بین‌المللی جهت اعاده خسارت‌های وارد شده بر ایران در زمان جنگ تلاش کنند.( زندگانی سیاسی احمد شاه، حسین مکی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷، صص ۸۶ ـ ۸۷. )

هیات ایرانی در ۲۵ آذر ۱۲۹۷از تهران عازم پاریس شدند اما انگلیس تمام تلاش خود را به کار بست تا آن هیات را از شرکت در کنفرانس صلح محروم سازد. انگلیس حتی با اعمال فشار از مسافرت مشیرالدوله پیرنیا از تهران به آمریکا و طرح دعاوی ایران در آنجا ممانعت به عمل آورد. بر اثر تلاش انگلیسی ها، اعضای کنفرانس صلح پاریس به این بهانه که ایران در ابتدای جنگ اعلام بی‌طرفی کرده و رسماً درگیر جنگ نشده است، از شرکت ایران در کنفرانس جلوگیری کردند. این در حالی بود که در تهران وثوق الدوله مشغول مذاکرۀ پنهانی با سرپرسی کاکس وزیر مختار موقت انگلیس جهت عقد یک قرارداد جدید بود. (تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ملک الشعرا بهار، ج۱، ص ۴۳)

در این مذاکرات محرمانه، چنان که پیشتر گفته شد، نصرت الدوله فیروز و صارم الدوله هم که از اعضای کابینه وثوق الدوله بودند، شرکت داشتند. بالأخره این قرارداد در ۹ اوت ۱۹۱۹/ ۱۷ اسد ۱۲۹۷ بین ایران و انگلیس بسته شد(روز شمار تاریخ معاصر ایران، باقر عاقلی، ج۱، ص ۹۳) به موجب این قرارداد مستشاران انگلیسی برای اداراه امور مالی ایران و مستشاران نظامی برای سازماندهی و ادارۀ یک نیروی یکپارچه و متحدالشکل دست به کار می‌شدند و البته در جهت اجرای قرارداد مبلغ ۲ میلیون لیره به دولت ایران وام داده می‌شد.همچنین مدیر کلی امور مالی در ایران، به یک نفر انگلیسی واگذار می‌شد. سازمان گمرک، راه آهن و سایر تأسیسات اقتصادی ایران تحت نظارت مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت و در نهایت ایران تحت الحمایه انگلیس می‌شد.

وثوق الدوله که از یک سو انگلیس را تنها پناهگاه ایران می‌دانست و از سوی دیگر از مخالفت ملت و رجال سیاسی با این قرارداد به خوبی آگاه بود در صدد برآمد تا با وادار کردن انگلیس به لغو قراردادهای پیشین چون قرارداد ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ و الغای کاپیتولاسیون و پلیس جنوب و سپردن فرماندهی لشکر قزاق به افسران ایرانی تا حدی محبوبیت کسب کند.( ایران، برآمدن رضا خان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسی ها، سیروس غنی، ترجمه کامشاد، ص ۴۵)

ولیکن خبر انتشار قرارداد ۱۹۱۹ موجی از مخالفت را برانگیخت.مخالفین قرارداد در این خصوص حتی حزبی علیه تشکیلات وثوق الدوله و افرادی که مانند آن با گرفتن رشوه به دفاع از قرارداد می‌پرداختند، تشکیل دادند. حسن اعظام الوزراه قدسی یکی دیگر از شاهدین وقت در این باره می‌گوید: «که با تلاشها و کوششهای علما و آقا سید موسی مجتهد حزبی به نام جامعه ملیون اسلامی تشکیل گردید و پس از تنظیم مرامنامه و نظام نامه کاغذهایی به نام جمعیت و حزب جامعه ملیون اسلامی طبع و مهری نیز حاضر شد و شروع به پخش اعلامیه و اطلاعیه و شبنامه کرد و از اشخاص برجسته معروف چون آقا میرزا رضا خان نآیینی، حاج شیخ حسین یزدی، حاج شیخ زین العابدین شاه حسینی، مستشار الدوله، ادیب السلطنه، آقا سیف اله خان نواب و آیت الله مدرس و... برای عضویت در حزب دعوت گردید». همچنین این جمعیت بیانیه‌ای بر علیه قرارداد انتشار داد و مقدمات مراجعت احمد شاه به ایران را فراهم کرد.شعرایی چون میرزاده عشقی، فرخی یزدی، ایرج میرزا و عارف اشعار بسیار گزنده‌ای بر علیه وثوق الدوله و قرارداد سرودند.

اما از آنجا که سرپرسی کاکس و وثوق الدواله عاقدان قرارداد به خوبی می‌دانستند که یکی از شرایط اصلی تنفیذ قرارداد تصویب آن در مجلس شورای ملی است پس لازمه قانونی کردن قرارداد را روی کار آوردن مجلسی می‌دانستند که اکثریت اعضای آن حامی قرارداد باشند و سند امضا شده را عینآً تصویب نمایند. از این رو به محض این که احمد شاه از ایران خارج شد (شاه سه روز پس از امضای قرارداد راهی اروپا شد) وثوق الدوله دست به کار انجام انتخابات شد که قسمت تهران آن در کابینه‌های قبلی انجام شده بود و با شدت عمل با مخالفان قرارداد، توقیف و تبعید آنان و توقیف جراید مخالف در یک محیط وحشت انتخابات را شروع کرد.

محتشم السلطنه، مستشار الدوله، مختار الدوله، ممتاز الملک و معین التجار بوشهری به کاشان تبعید شدند و میرزا حسین خان صبا مدیر روزنامه ستاره ایران را به قزوین فرستادند. بدین ترتیب جلوی اجتماعات و تظاهرات گرفته شد. اندکی بعد شعرای مخالف نیز به جرگه توقیف شدگان پیوستند.

احمد شاه نیز یکی از مخالفین قرارداد بود. او وقتی که در انگلستان از این قرارداد مطلع شد، امضا و تنفیذ آن را منوط به موافقت مجلس کرد و از این طریق خواست خود را از ننگ امضای این قرارداد خلاص کند. به‌طوری که وقتی ناصرالملک دومین نایب السلطنه احمد شاه که از طرفداران قرارداد بود، نزد احمد شاه رفت و از او خواست تا با این قرارداد که تنها راه بقای حفظ سلسلۀ قاجاریه است موافقت کند گفت: «آیا این شما نبودید که در سالهایی که نیابت سلطنت داشتید مرتباً به من یادآوری می‌کردید که در حکومت مشروطه پادشاه مقامی تشریفاتی دارد ونباید در کارهایی که مربوط به مجلس است دخالت کند و در مورد آنچه بر سر پدرم آمد به من هشدار می‌دادید؟ ناصرالملک در حالی که اشک در چشمانش آمده بود گفت: آری همین طور است. ولی... احمد شاه گفت: من سلطنتی را که متضمن بندگی مملکت و مملکتم باشد نمی‌خواهم و کلم فروشی را به سلطنتی که در آن تابع انگلیسها باشم ترجیح می‌دهم»( بازنگری در تاریخ قاجاریه و روزگار آنان، ابونصر عضد قاجار، ص ۲۱۵)

● واکنش‌های خارجی

انتشار این قرارداد در خارج از ایران واکنش‌های شدیدی را در پی داشت و کشورهای فرانسه، امریکا، شوروی و محافل ایرانی خارج از کشور، هیات اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس و سفارت ایران در فرانسه از مخالفین صد در صد آن بودند.

فرانسه اولین کشوری بود که در مقابل قرارداد ۱۹۱۹ موضع گیری کرد. وقتی احمد شاه با وجود ضیافت‌های مفصلی که به افتخارش در انگلستان داده شده بود، زیر بار تأیید قرارداد نرفت و با بدرقۀ سرد انگلستان که طبق اصول محترمانه بین‌المللی نبود رو به رو شد و به پاریس آمد، دولت فرانسه از وی در بندر کاله و پاریس تجلیل فراوان به عمل آورد. هنگامی که نصرت الدوله فیروز وزیر امور خارجه دولت وثوق الدوله، صمد خان ممتاز السلطنه سفیر ایران در پاریس را معزول و سفارتخانه را به محل دیگری منتقل کرد و شخصاً به کار در سفارت مشغول شد، پلیس فرانسه پرچم ایران را از محل جدید پایین آورد و مانند گذشته صمد خان را وزیر مختار ایران در فرانسه ‌شناخت. این اقدام در جهت حمایت از احمد شاه علیه نصرت الدوله که مأمور و امضای قراداد بود، به عمل آمد. دولت فرانسه از موضعی که احمد شاه در قبال قرارداد ۱۹۱۹ اتخاذ کرد و انعقاد هر نوع قراردادی را منوط به تصویب و موافقت مجلس شورای ملی ساخته بود، بسیار خشنود بود.

ملک الشعرا بهار می‌نویسد کالدول سفیر خارجه آمریکا در ایران به او گفت: «قرارداد را به هم بزنید و دولت انگلیس را جواب بگویید، آن وقت به دولت آمریکا مراجعه کنید، قول می‌دهم هر قدر پول بخواهید به شما خواهد داد و مستشار هم می‌فرستند و مالیه و نظام و معاون شما را اداره خواهد کرد»(- تاریخ احزاب سیاسی، ملک الشعرا بهار، ج۱، ص ۳۹)

سفارت روسیه که کماکان در تهران پا برجا بود با همکاری استاروسلسکی و سفارت فرانسه علیه قرارداد تلاش می‌کردند. مطبوعات آمریکا، بلژیک، سویس وفرانسه مقالاتی بر ضد قرارداد منتشر می‌کردند. سفارت فرانسه اخباری حاکی از مخالفت شدید مردم ایران و مطبوعات با قرارداد منتشر می‌کرد. کار به جایی رسید که نصرت الدله فیروز وزیر خارجه دولت وثوق الدوله دست به دامان مقامات انگلیسی شد تا از انتشار اخبار مطبوعات آمریکا و فرانسه در ایران جلوگیری کند.

در امضای این قرارداد انگلیس صدو سی هزار لیره که معادل چهارصد هزار تومان بود، به وثوق الدوله و صارم الدوله و نصرت الدوله دستخوش دادند که دویست هزار تومان سهم وثوق الدوله شد و نصرت الدوله و صارم الدوله هریک یکصد هزار تومان برداشتند. وثوق الدوله پس از برهم خوردن قرارداد ۹ اوت ۱۹۱۹ به اروپا رفت و قریب پنج سال درخارج اقامت داشت. درسال ۱۳۰۴ به ایران آمد و دویست هزار تومان رشوه را از او پس گرفتند. چندی در ۱۳۰۶ درکابینه حسن مستوفی وزیرمالیه و وزیرعدلیه بود که وکیل مجلس شد و آخرین سمت وی در زمان رضاشاه ریاست فرهنگستان بود. صارم‌الدوله پس از کنار رفتن کابینه وثوق‌الدوله در سال ۱۲۹۹ حکمران کرمان و در ۱۳۰۰ به ترتیب حکمران کرمانشاه و همدان بود.

وی سپس از ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ و بار دیگر در زمان رضا شاه در سال ۱۳۰۷ حکمران فارس بود. در سال ۱۳۰۸ صارم‌الدوله به خاطر متهم شدن به تحریک ایلات فارس بازداشت شد مدتی تحت نظر بود. او در سال ۱۳۱۰ اجازه یافت تا به املاک پهناور خود در اصفهان برود. از این بین نصرت الدوله فیروز سرنوشت تراژیک تری یافت. او که روزگاری قرار بود پادشاه ایران شود، به دستور رضا خان در سمنان تبعید بود که علیم الدوله، پزشک مشهور نظمیه با قهوه قجری معروفش سر رسید اما اسیر نیرنگ نصرت الدوله شد.

این شاهزاده قاجاری که داستان قهوه‌های مسموم قجری را از بر بود، به چشم بر هم زدنی فنجان خود را با فنجان رئیس بهداری نظمیه عوض کرد و آنچه نباید بشود شد. علیم الدوله وقتی فهمید چه اتفاقی افتاده، وحشت زده خود را به ماشین شهربانی رساند تا به تهران بیاید و مسمومیتش را چاره‌ای کند اما این بار روزگار امان نداد و علیم الدوله قربانی شیوه‌ای شد که خود بسیاری را بدین شیوه به کام مرگ فرستاده بود. وقتی خبر به شاه رسید که پزشک تشکیلات مخوف نظمیه‌اش به دروازه‌های تهران نرسیده، سیاه و کبود شده و از خدعه نصرت الدوله جان سالم به در نبرده است، سر پاس مختاری را راهی سمنان کرد.

مختاری، رئیس وقت شهربانی هم وقتی به به سمنان رسید، دستور داد نصرت الدوله، بزرگ‌ترین پسر شاهزاده عبدالحسین فرمانفرما را، بی‌هیچ آذوغه و آبی در اتاقی محبوس کردند و تمام درها و پنجره آن اتاق را گل گرفتند و رفتند تا زنده به گورش کنند و این پایانی تلخ برای مردی بود که قرار بود به جای احمد شاه سلطنت کند. وقتی پس از ۱۵ روز به سراغ او رفتند و دیوار را شکافتند تا جنازه او را چال کنند، نصرت الدوله نیمی از یک لنگه کفش خود را هم پیش از مرگ خورده بود (از سید ضیا تا بختیار، صص ۱۴۲_ ۱۴۳)

مهرداد نصرتی