چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
زمانی برای فراموشی ورود به دنیایی دیگر
احساسات و عقاید میهن پرستانه، این روزها، بازار چندان پررونقی ندارد و مانند همیشه این رقابت های باشگاهی خواهند بود كه مردم فوتبال دوست را ماه پس از ماه به سوی خود میخكوب خواهد كرد و بر این بستر و در این نقطه، مسئولیت مهمی بر دوش لیگ برتر انگلستان سنگینی خواهد كرد تا غم ها و خاطرات تلخ مردم این كشور را كه برخاسته از نمایش و عملكرد كسالت بار و مایوس آور تیم ملی این كشور در جام جهانی بود بزداید و این یكی از امتیازات لاینفك چنین ماجرایی است.
هنگامی كه حضور كم دامنه و نه چندان گسترده استعدادها و نخبگان بریتانیایی در این لیگ بدل به بحرانی بلندمدت و كهنه شده، نباید این گونه تصور كرد كه همه منتظر آن هستند تا به عنوان نمونه، فرانك لمپارد را آماده تر و پرفروغ تر از مدلی ببینند كه در آلمان مشاهده كردند. بلكه هواداران چلسی می دانند كه در صورت عدم درخشش لمپارد، چندان اوضاع بحران مانندی به وقوع نپیوسته است، چون آنگاه می توانند بر فروغ و آمادگی میشائیل بالاك امید داشته باشند.
بله در استنفورد بریج همه چیز رویایی و یگانه جلب نظر می كند اما شخصیت و كاراكتر بارز لیگ برتر را باید «چند ملیتی» بودن آن دانست. مثلا اسپرز تاتنهام هاتسپر حتی پیش از آنكه مایكل كریگ را به منچستر یونایتد فروخت، با آینده نگری، به سراغ دیدیه زوكورا ساحل عاجی، هافبكی كه تجربه اش بر كریگ می چربد، شتافت و با بهایی نزدیك به ۲۸ میلیون پوند او را از آن خویش ساخت. بهایی كه تاتنهام نیمی كمتر از آن مبلغی را كه بابت فروش كریك از یونایتد ها دریافت كرد، خرج كرد. آنچه كه بدیهی است، تاتنهام خود را بسیار چشم نواز و درخشان تقویت كرده است.
آنها تلاش خستگی ناپذیری خواهند داشت برای قرار گرفتن در یكی از ۴ سهمیه لیگ قهرمانان اروپا در فصل آینده. همین تقلا و كوشش برای حضور موفق آنها در لیگ برتر انگلستان شاید قهرمانی تلقی ناباورانه به نظر می رسد می تواند سبب جذابیت و كشش شود. به چلسی بنگرید كه چگونه خود را با انتخاب های فراوان نشان داده، آنچنان كه با یك توفان گهگاهی نیز كشتی اش در مسیرش راسخ و استوار به حركت ادامه می دهد.
مثلا ماجرای اختلاف ویلیام گالاس با مورینیو كه نشٲت گرفته از عدم حضور مدافع فرانسوی در اردوی آمریكا این باشگاه بود، بیش از آنكه سبب افروختن آتش بحرانی مهیب باشد، یك دغدغه عادی را شكل می دهد و نه افزون تر. چلسی چنین مصائب و تشویش هایی كه گاهی از ستاره هایش قوام می یابد را پذیرفته است.
پرسش های زیادی در خصوص اوضاع جدید چلسی مطرح می شود. گمانه زنی هایی از این دست كه آیا میشائیل بالاك خواهد توانست تا توانایی ها و قابلیت هایش را با لیگ برتر تطبیق دهد و دیگر اینكه آیا شوچنكو مردی كه به مرز ۳۰ سالگی خواهد رسید و در حالی كه از روزهای پرفروغ و فرازگونه اش نیز فاصله گرفته، می تواند پاسخ قابل قبولی باشد به ضعف گلزنی این تیم در خط حمله اگر مجموعه ای در لیگ برتر یافت شود كه بتواند چلسی را هنگامی كه با ركود و بحران، دست به گریبان می شود، از پای درآورد، آن لیورپول است. تیمی كه چند روز پیش از آنان یك ناكام بزرگ در كامیونیتی شیلد ساخت و می توان از نظرات و عقاید تند و ناملایم ژوزه مورینیو در خصوص این تیم اینگونه برداشت كرد كه تا چه حد تیم رافا بنیتس سازمان یافته و شایسته عمل می كند. تا حدی كه بدل به مانع و خطری سخت در مسیر موفقیت چلسی و مورینیو شده است.
لیورپول در این مدت دردسر های بسیاری برای چلسی و مورینیو ایجاد كرده است. كنار گذاشتن و مغلوب كردن آنها در لیگ قهرمانان دو سال پیش در نیمه نهایی، فرستادن چلسی به نبرد بزرگ و دشوار در برابر بارسلونا در فصل گذشته كه به خاطر قرار گرفتن لیورپول در صدر گروهی كه چلسی در آن دوم شد حاصل شد، حذف از نیمه نهایی جام حذفی انگلستان در فصل گذشته و در مقابل لیورپول و نیز آخرین رویارویی نیز كه توام شد با ناكامی چلسی در برابر قرمزها در دیدار سمبلیك كامیونیتی شیلد. گرچه در چند دیدار تداركاتی و دوستانه اخیر لغزش ها و خطاهای نابخشودنی از این تیم مشاهده شد اما قرمزها در لیگ برتر پیشرفت قابل توجهی از خود ارائه داده اند و با به خدمت گیری جرمین پنانت و كریگ بلامی آنگونه به چشم می آید كه حال از تنوع تاكتیكی بیشتر و منعطف تری بهره خواهند جست. سپس می توان به منچستر یونایتد و سرآلكس فرگوسن در رتبه دوم نظر افكند.
با اینكه شرایط فرگوسن چندان رضایت بخش و امیدواركننده نیست اما چشم انداز پیرمرد اسكاتلندی در این فصل را باید در حفظ اعتبار و شخصیت والای یونایتدها در لیگ برتر جست وجو كرد. آن هم در شرایطی كه پل اسكولز مصدومیت را پشت سر نهاده و با حضورش می تواند قوه تازه ای به كالبد مجموعه بدمد. با اینكه آرسنال در فصل گذشته در یك قدمی قهرمانی و موفقیت در لیگ قهرمانان اروپا قرار داشت، اما آرسن ونگر نیك می داند آن فشاری كه بر دوش های رقیب همیشگی اش سرآلكس فرگوسن سنگینی می كند، به سراغ او نخواهد آمد. مرد فریبكار و زیرك فرانسوی، با استخدام و ملحق كردن توماس روسیچكی به مجموعه اش ورژن دیگری از روبر پیرس شاید با قابلیت های والاتر را نزد خویش در اشبرتون گرو نگه داشته است.
در چنین مسیری، آرسن ونگر باید در انتظار مشكلات و سختی های این راه پر مانع بنشیند زیرا به هر حال تنها داشتن یك مجموعه جوان با بازیكنان بااستعداد و تازه نفس برای كامیابی و حكمرانی در این جولانگاه باشكوه كافی نیست. با انتخاب و تصمیم عاقلانه و قابل تحسین ونگر، مبنی بر قطع همكاری با سول كمپل كه در راستای آینده نگری و جوانگرایی در خط دفاعی پدید آمد، بر این بستر وظیفه و مسئولیت بسیار مهمی بر دوش های گیلبرتو سیلوا در مركز خط میانی برای استوار و محكم ساختن دیواره دفاعی این تیم سنگینی می كند.
دیگر باشگاه ها به نظر می رسند در سیاره دیگری سیر می كنند. نیوكاسل یونایتد كه در سال ۲۰۰۳ توانست در رتبه سوم جدول لیگ برتر جای گیرد، با حضور گلن رودر كه می داند نمی تواند مانند پیشینیانش در این مسند، سرمایه گذاری كلانی انجام دهد، فصل سرنوشت سازی در انتظارش خواهد بود.
سردبیر سرویس فوتبال گاردین
كوین مك كارا
ترجمه: سهیل نوری پناه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست