پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

قویدل به آرزویش نرسید


قویدل به آرزویش نرسید

دوستداران زنده یاد امیر قویدل در جلسه نکوداشتی که به همت مجمع هنرمندان خراسانی مقیم تهران, در سالن همایش پارک گفت وگوی تهران برگزار شد, یاد و خاطره این هنرمند مشهدی را گرامی داشتند

دوستداران زنده یاد امیر قویدل در جلسه نکوداشتی که به همت مجمع هنرمندان خراسانی مقیم تهران، در سالن همایش پارک گفت وگوی تهران برگزار شد، یاد و خاطره این هنرمند مشهدی را گرامی داشتند. در این جلسه جمعی از دوستان و همکاران قدیمی وی با بازگویی خاطراتی از تجربه های مشترک شان با قویدل و مرور و نمایش فیلم های ساخته شده توسط این هنرمند، نشان دادند که یک هنرمند همیشه با آثار به یادماندنی اش زنده و جاودان است.

● خلاقیت از او می جوشید

در ابتدای این جلسه محبوبه بیات، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، به روی سن رفت. وی با اشاره به این نکته که اولین بازی حرفه ای اش را، در گروه تئاتر قویدل ایفا کرده است، گفت: زمانی که ۱۴ ساله بودم جذب گروه تئاتر «دو شعله» شدم و طعم شیرین صحنه را، آن جا حس کردم. این گروه در شیرخوارگاه مشهد به نفع امور خیریه، تئاتر اجرا می کرد.بیات ادامه داد: آن زمان بچه، خام و نپخته بودم. یک روز قویدل گفت: «می خواهم بروم با «خاچیکیان» همکاری کنم.» آن موقع می گفتیم امیر احساساتی شده است.

چون همکاری با «ساموئل خاچیکیان» را، یک افسانه می دانستیم. اما امیر با او همکاری کرد و آن قدر به او نزدیک شد که اواخر عمرش، از نظر ظاهری هم شکل خاچیکیان شد.

محبوبه بیات با بیان این که امیر آدم بسیار احساساتی و نوستالژیکی بود، اظهار داشت: قویدل دلش می خواست ما مشهدی ها با هم باشیم و به هم دلداری دهیم.

وی در سینما صاحب سبک بود. از شاگردی خاچیکیان شروع کرد و به استادی رسید. قویدل مقلد صرف نشد چون خلاقیت از او می جوشید.محبوبه بیات با اشاره به این که با فیلم «بندر مه آلود» قویدل نامزد دریافت جایزه بازیگری جشنواره فیلم فجر شده است، افزود: تنها چیزی که می تواند آرام مان کند این است که بدانیم امیر ماموریتش را، به درستی انجام داد.

● آرزو داشت فیلمی درباره امام رضا(ع) و شاهنامه فردوسی بسازد

در ادامه جلسه، «جعفری» به نمایندگی از سازمان صدا و سیما گفت: من زمانی که مدیرکل صدا و سیمای ایلام بودم، از قویدل دعوت کردم که فیلمی از مناطق جنگی ایلام بسازد. او زمانی که سنگر شهدا را دید دقایق زیادی گریه کرد.وی تصریح کرد: قویدل آرزو داشت فیلمی درباره امام رضا(ع) و شاهنامه فردوسی بسازد. او به آرزویش نرسید اما امیدوارم فرزندش آرزویش را به ثمر برساند.«جعفری» قویدل را یک الگوی خوب و متعالی، از هنر دینی و امیدبخش خواند و گفت: روح مهربان قویدل در شب چراغ عشق، دایره تردید را شکست.

● زمانی فیلم ساخت که تعریف روشنی از سینما نبود

«محمود شاهی نماینده» که به نمایندگی از معاونت سینمایی وزارت ارشاد در این جلسه شرکت کرده بود، با بیان خاطراتش از قویدل گفت: من اولین بار او را در بحرانی ترین شرایط فرهنگی سال ۵۹ ملاقات کردم. به عنوان یک مدیر، در محضر بزرگان از فیلم «خونبارش» ایشان به عنوان یک ابزار برنده فرهنگ و سینما دفاع کردم. او این فیلم را زمانی ساخت که تعریف روشنی از سینما نبود و سینما مظهر فرهنگ بیگانه بود.

اگر نبود آقای قویدل و آثاری که ایشان با تلاش و خلوص جلوی دوربین برد، شاید الان بعد از انقلاب اصلا سینمایی نداشتیم.

● با مرگ شروع کرد و با هستی به پایان رساند

«لیلا بوشهری» یکی از بازیگران فیلم های قویدل گفت: او کارش را با فیلم «مرگ در باران» آغاز کرد و با سریال «بار هستی» به پایان رساند. یعنی با مرگ شروع کرد و با هستی تمام کرد.

وی به بیان خاطراتش از این کارگردان پرداخت و افزود: سال ۱۳۷۸ با قویدل آشنا شدم.

در سریال «بارهستی» پلانی بود که بازیگر مرد باید می گفت: «من سال هاست دخترم را ندیده ام.» او داشت برای بازیگر حس صحنه را توضیح می داد. همه شاهد بودند که او این جمله را، بسیار بااحساس بیان کرد. بعد که جمله را گفت دستمال درآورد و اشک هایش را پاک کرد. در آن لحظه همه اعضای گروه آرزو کردند که کاش خودش در آن سریال بازی می کرد.

● سینمای ایران مثل یک بچه یتیم می ماند

در ادامه جلسه نماهنگی پخش شد که شامل تصاویری از مراسم خاک سپاری قویدل و بخشی از یک مصاحبه بلند، با خودش بود. او در این مصاحبه گفته بود: سینمای ایران مثل یک بچه یتیم می ماند. هر کسی می رسد دستی به سرش می کشد. ولی هیچ کس به دادش نمی رسد.

مسئولان باید بدانند که مسئله ما تنها هدایت نیست. حمایت هم هست. من برای یک فیلم نامه چند ماه زحمت کشیدم و ۹ بار بازنویسی اش کردم. اما ۹ ماه طول کشید تا توانستم مجوز ساختش را بگیرم.

من وقت و زمان چندین فیلم سینمایی را در رفت و برگشت هایم در وزارت ارشاد گذراندم. هیچ وقت نتوانستم فیلم دلم را بسازم. فکر هم نکنم دیگر بتوانم بسازم.

● غلامرضا موسوی: اگر می خواست می توانست هر سال یک فیلم بسازد

غلامرضا موسوی، تهیه کننده فیلم های «پارک وی» و «قرمز»، نیز با اشاره به این که مجمع هنرمندان خراسان یک بار نیز در زمان حیات قویدل برایش مجلس بزرگداشت گرفت، گفت: قویدل جزو اولین مهاجران خراسانی بود که برای کار حرفه ای به تهران آمد.او اگر می خواست، می توانست هر سال یک فیلم بسازد.

اما یکی از ویژگی هایش گزیده کاری بود. سه فیلم «برنج خونین»، «آفتاب نشین ها» و «محاصره» فیلم هایی بودند که در اوایل انقلاب نمایش داده شدند.

آن زمان تبلیغات این بود که ایران سینما ندارد. خارجی ها هم به همین خاطر، ایران را دست می انداختند. اما فیلم «برنج خونین» قویدل، یکی از فیلم های خوب و جذاب آن زمان بود.

● راما قویدل: از پدرم درس ایستادگی آموختم

«راما قویدل» فرزند زنده یاد قویدل، با بیان این که فلاش بک های زندگی پدرش او را رها نمی کند، گفت: پدرم در نوجوانی اش، در شرایط طاقت فرسایی زندگی می کرد. من دو جمله اش را هیچ گاه فراموش نمی کنم.

یکی این که یک بار به من گفت: «من این قدر کار و حرفه ام را دوست دارم که اگر در فیلمی بازیگر بدون دست بخواهند، حاضرم یک دستم را قطع کنم و جلوی دوربین بروم.»جمله دیگرش این بود که به من می گفت: «پسرم کارگردانی سینما را قبول نکن، چون تو مثل من طاقت درد و رنج را نداری.»راما قویدل ادامه داد: من از پدرم درس ایستادگی آموختم. چون او حتی در بیمارستان هم از پای نیفتاد و تا آخرین روزها، از من می خواست برایش فیلم نامه بیاورم تا مطالعه کند.

● در حاشیه

ـ سینا قویدل دیگر فرزند زنده یاد قویدل، نیز دو نصیحت از پدرش را نقل کرد و گفت: او به ما توصیه می کرد که مراقب باشید دل کسی را نشکنید. دوم این که کاری را انجام ندهید مگر این که عاشقش باشید.

ـ امیر قویدل در زمان حیاتش به عنوان رئیس هیئت مدیره مجمع هنرمندان خراسانی، لوح تقدیری را برای تقدیم به شهردار تهران آماده کرده بود. در این جلسه این لوح از طرف سینا قویدل به نماینده شهرداری تهران اهدا شد. در این لوح مجمع هنرمندان خراسانی از توجه شهرداری، به توسعه اماکن فرهنگی تقدیر کرده بود.

ـ مهدی صباغی، بازیگر مشهدی، به یاد قویدل دل نوشته ای را خواند. هنگامی که مجری از او به عنوان بازیگر شیرین یاد کرد، صباغی پاسخ داد: من امشب نمی توانم شیرین باشم. چون امیرم نیست.

ـ حسین دامن پاک نوازنده دوتار؛ به یاد قویدل قطعاتی از موسیقی خراسانی را نواخت.

ـ چند تن از مهمانان در هنگام صحبت، نتوانستند جلوی بغضشان را بگیرند.