جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در ستایش شجاعت


در ستایش شجاعت

اگر چه بحث درباره معنای حقیقی برآورد اطلاعات ملی امریکا از برنامه هسته ای ایران و مقصودی که امریکایی ها واقعا از انتشار آن تعقیب می کرده اند همچنان ادامه دارد, اما نکاتی هم هست که همه ناظران و تحلیلگران درستی آن را پذیرفته اند

اگر چه بحث درباره معنای حقیقی برآورد اطلاعات ملی امریکا از برنامه هسته ای ایران و مقصودی که امریکایی ها واقعا از انتشار آن تعقیب می کرده اند همچنان ادامه دارد، اما نکاتی هم هست که همه ناظران و تحلیلگران درستی آن را پذیرفته اند، از جمله اینکه کاخ سفید با انتشار این گزارش می خواست بگوید حمله نظامی به ایران منتفی است و باید به همه بحث و جدل های مفصلی که طی ماه های گذشته در این باره به راه افتاده -و عمدتا هم خود امریکایی ها در چارچوب یک پروژه عملیات روانی باعث و بانی آن بودند- پایان داده شود. بعد از انتشار گزارش، استفن هادلی مشاور امنیت ملی بوش-که گفته می شود این برآورد در اصل تحت نظر او تنظیم شده است- طی یکی از معدود بیانیه های رسمی خود آشکارا بر این حقیقت تاکید کرد. هادلی در بیانیه خود نوشت: « این ارزیابی زمینه ای برای امیدواری نسبت به حل مسئله از طریق دیپلماتیک و بدون توسل به نیروی نظامی، همانگونه که دولت در تلاش انجام آن بوده است، ارائه می کند». چنین عبارتی از زمان آغاز آنچه امریکایی ها در سال ۲۰۰۱ آن را «جنگ علیه ترور» نامیدند، برای نخستین بار است که در یک اعلامیه رسمی از جانب مقام های کاخ سفید گنجانده می شود. ساختار بیانیه هادلی به گونه ای تنظیم شده که خواننده بلافاصله از آن نتیجه بگیرد حالا که روش اعمال فشار جواب داده و ایران به ادعای امریکا دیگر برنامه ساخت سلاح هسته ای را تعقیب نمی کند، پس در آینده هم به فشاری بیش از آنچه تا کنون بر مبنای آن عمل شده نیازی نیست و به این ترتیب گزینه حمله نظامی از روی میز امریکا حذف شده است.

نکته مهم در اینجا این است که توجه کنیم این گزارش بنا بر اخبار رسمی و تایید شده، از بیش از یک سال پیش آماده انتشار بوده و صرفا تحت فشار چنی آن هم با این بهانه که «خطر ایران را به شدت کوچک نمایی کرده» از رسانه ای شدن آن جلوگیری می شده است. روزنامه لوموند حدود یک ماه قبل از انتشار گزارش، از قول منابعی در جامعه اطلاعاتی امریکا نوشت که برآورد اطلاعات ملی درباره ایران صرفا به این دلیل که چنی می خواهد «صداهای مخالف» را خفه کند، در کاخ سفید گیر کرده و با وجود اینکه در این مدت بارها به آب ویرایش شسته شده و بر شدت مطالب ضد ایرانی آن افزوده اند، اما همچنان اجازه انتشار نمی یابد. به نوشته لوموند بعضی از کارشناسان اطلاعاتی در آن زمان وضعیت به وجود آمده بر سر این برآورد را یک بن بست کامل خوانده بودند چرا که کارشناسان سازمان اطلاعات ملی تاکید می کردند در مقابل فشارها خواهند ایستاد و نمی توانند بیش از این متن گزارش را به نفع تمایلات چنی تغییر دهند. معنی واضح این قبیل اخبار این است که به رغم فشارهای همه جانبه تیم چنی ساختمان اصلی NIE دست نخورده باقی مانده و آنچه اکنون منتشر شده در اصل همان است که سال گذشته هم آماده انتشار بوده است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت جامعه اطلاعاتی امریکا نه یک ماه پیش بلکه در واقع از بیش از یک سال قبل عقیده داشته حمله نظامی «یکی از گزینه های» امریکا در مقابل ایران نیست و اگر کاخ سفید بخواهد استرتژی فعلی خود در مقابل ایران یعنی «گفت وگو و فشار همزمان» را ادامه دهد، چاره ای ندارد جز اینکه بپذیرد اصطلاح « فشار » در این استراتژی، مصداق نظامی ندارد.

برآورد اطلاعات ملی امریکا سندی است که نشان می دهد طی ماه های گذشته همه آن تحلیل هایی که در خارج و بویژه داخل ایران خطر حمله نظامی را بیخ گوش ایران ارزیابی می کردند، سخت در اشتباه بوده و به چیزی معتقد شده بودند که خود امریکایی ها مدت ها قبل آن را از فهرست گزینه های ممکن در برابر ایران حذف کرده بودند. هر خواننده معمولی روزنامه ها و سایت های اینترنتی در ایران به سادگی می تواند به یاد بیاورد که ظرف چند ماه اخیر چگونه خروارها خبر و تحلیل با این مضمون که امریکا خود را برای حمله به ایران آماده می کند و در صورتی که ایران کوتاه نیاید درگیری حتمی است بر سر افکار عمومی جامعه ایرانی آوار شده بود. از دشمن که بگذریم، برخی خودی ها که وابستگان آنها اکنون در داخل از «فراگیر شدن بی تدبیری» حرف می زنند، از تحلیل و پیش بینی فراتر رفته و درباره زمان حمله امریکا به ایران پیشگویی هم می کردند.

این گونه سپردن ذهن و زبان خود به جریان بی امان عملیات روانی دشمن در حالی بود که همان ایام تحلیلگران اصولگرا تاکید می کردند جنگی در کار نیست و تمام قصه این است که امریکایی ها می خواهند همه ابزارهای ممکن برای تضعیف ایران از جمله ابزار ایجاد اختلاف نظر در داخل را فعال کنند و بعد در شرایطی که ایران به اندازه کافی ضعیف شده باشد از در گفت وگو و مصالحه با آن درآیند، یعنی همان اتفاقی که الان علامت هایی واضح از آن می توان دید. اکنون همان کسانی که نزدیک شدن کشور به آستانه درگیری نظامی با امریکا را محور اصلی تلاش خود برای فاقد تدبیر و ماجراجو جلوه دادن سیاست های دولت و بلکه کل نظام قرار داده بودند، فهمیده اند که دیگر به تکرار آن حرف ها ادامه دهند و لذا در یک تغییر فاز آشکار در جلسات خصوصی خود هم می گویند با انتشار این گزارش دیگر نمی توان روی سیاست خارجی و دیپلماسی هسته ای به عنوان مهم ترین نقطه ضعف دولت مانور داد و لذا اصلاح طلبان باید آرام آرام فتیله این قبیل بحث ها را پایین بکشند و در حملات خود به دولت بیشتر بر مسائل داخلی و خصوصا معیشتی متمرکز شوند.

از کنار این چرخش های ۱۸۰ درجه ای و اشتباهات فاحش تحلیلی آسان نباید گذشت. کسانی که صرفا به دلیل ناشی گری های فاحش در فهم روند امور خود را آماده کرده بودند تا دستاوردهای بزرگ ایران در عرصه علم و فناوری را در مقابل راه افتادن مختصری سروصدا از جانب دشمن به باد بدهند -یا لااقل توصیه می کردند که چنین باید کرد- آیا صلاحیت دارند که در این زمانه حساس و پر اضطراب سکان اداره نهادی به اهمیت مجلس در ایران بزرگ را در اختیار داشته باشند؟ اگر در این ماه ها به راستی نظام این سر و صدا ها را جدی گرفته بود و می خواست آن را مبنای تنظیم سیاست های خود قرار دهد، چه خسارت های بزرگ که دامن ملک و ملت را نمی گرفت . بی باکی و تهور البته رذیلتی است که همواره باید از آن دوری جست اما شجاعت و نباختن خود در مقابل آنها که عادت کرده اند همیشه صدای خود را در مقابل ملت ها کلفت کنند، حداقل چیزی است که مردم و رهبری از متولیان امور مربوط به سیاست خارجی و امنیت ملی انتظار دارند.

مهدی محمدی