دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نقش ارزش های اخلاقی در رشد اقتصادی


نقش ارزش های اخلاقی در رشد اقتصادی

پیرامون اخلاق اقتصادی

مسائل اقتصادی ارتباط تنگاتنگ و ریشه ای با مبانی و مفاهیم مبنایی جهان بینی ها و ایدئولوژی ها دارد.

گر چه اقتصاد دانان خیلی سعی کرده اند مسائل اقتصادی را به عنوان علم اقتصاد مجزا از مبانی فلسفی جهان بینی ها و ایدئولوژی ها مطرح کنند، ولی بر خلاف نظر اقتصاددانان، به تدریج به این واقعیت پی برده شد که جهان بینی و اعتقادات و مفاهیمی که جامعه و افراد به آنها اعتقاد دارند، نقش بسزایی در مسائل اقتصادی دارند. این مفاهیم مبنایی از مشخصه های هر نظام اقتصادی است که در بررسی یک نظام اقتصادی نباید نادیده گرفته شود و نباید مسائل درونی علم اقتصاد، مجزا از این مشخصه دیده شود، بویژه اینکه گاهی تاثیر این مبانی و مفاهیم در مسائل اقتصادی، بیشتر از تاثیر مکانیسم های اقتصادی و قضایای علم اقتصاد و روابط علت و معلولی اقتصادی است.

اقتصاد اسلامی مبتنی بر جهان بینی توحیدی است. در جهان بینی توحیدی، هدف ارزش های اعتقادی و اخلاقی در گام نخست بازسازی و تکامل روحی انسان و تهذیب نفس اوست. به طور کلی رسالت اساسی آموزه های دینی، تبیین دانشها و راهکارهایی برای هدایت و سعادت انسان است که دانش، اندیشه و تجربه بشری به تنهایی بدان دست نمی یابد. با این حال باورها و ارزشهای مبتنی بر جهان بینی دینی که در اثر آمیختگی با اندیشه های نادرست بشری دستخوش انحراف و تحریف نشده باشند تاثیر تعیین کننده ای بر پیشرفت اقتصادی جوامع دارد همان گونه که ضد ارزشها مانع پیشرفت و عامل رکود اقتصادی است. البته باید توجه داشت که اعتقاد به تاثیر ارزشهای معنوی و اخلاقی در رشد اقتصادی هرگز به معنای نفی یا تضعیف نقش اسباب مادی نیست بلکه مقصود این است که در کنار عناصر مادی همچون سرمایه، تکنولوژی و نیروی کار ماهر، عوامل معنوی مانند اعتقادات دینی صحیح و اخلاق و اعمال نیک نیز در رشد اقتصادی موثر است.

خیلی از بحث های اقتصادی مبتنی بر تحلیل های اعتقادی یا به اصطلاح مبتنی بر یک سلسله پیش فرض های اعتقادی است. مثلا وقتی انسان اقتصادی را تعریف می کنند، انسان را دارای مفهوم مشخصی از سود، زیان و مسائل دیگر فرض می کنند و بعد تحقیقات اقتصادی فراوانی را بر اساس این پیش فرض ها که صرفا مربوط به جهان بینی یک مکتب در مورد انسان است، پی ریزی می کنند. در اقتصادهای چ‘ گرا یا سوسیالیستی، این مسئله روشن تر است و رابطه مسائل اقتصادی را با مسائل فلسفی خیلی صریح مطرح کرده اند. گر چه به شکلی که آنان مطرح کرده اند مورد انتقاد دیدگاههای اسلامی است، ولی اصل رابطه درست است. نمی توان مسائل اقتصادی را مجزا از مبانی فلسفی دانست و برای اعتقادات نقشی در مسائل اقتصادی و حتی مکانیسم های اقتصادی قائل نشد. تمام مسائل اقتصادی تحت تاثیر مفاهیم مبنایی اعتقادات و ایدئولوژی ها قرار دارد.

براساس این مقدمه ای که ذکر شد جایگاه مشخصات فلسفی یا مقدمات مبنایی اقتصاد اسلامی روشن می شود.

قهرا هر اقتصادی نیاز به شاخص های مبنایی و فلسفی دارد و متکی بر مبانی فلسفی است. حتی اقتصادهایی که سعی می کنند خودشان را مجزا از ایدئولوژی ها مطرح کنند - اقتصادهای نظام سرمایه داری - آنها هم مبتنی بر یک سلسله مفاهیم مبنایی است که به عنوان پیش فرض های مسلم پذیرفته شده است. آنچه را که سرمایه داری در مورد آزادی ها و حقوق طبیعی مطرح می کند، همه در حقیقت مربوط به مقولات جهان بینی و انسان شناسی و جامعه شناسی است. مفاهیم مبنایی حتی در تحقیق های اقتصادی که سعی می شود به صورت هندسه اقتصاد و علم اقتصاد و مجزا از مبانی فلسفی مطرح شود، نیز مستتر است. البته این سخن بدان معنا نیست که تحقیق های علمی اقتصادی که آنان مطرح می کنند، تحقیق علمی نباشد؛ خود آن تحقیق علمی است، ولی متکی بر مفاهیم و پیش فرض های فلسفی و جهان بینی هایی است و این مفاهیم مبنایی در عملکرد و صحت و سقم آن نظریه علمی موثرند.

لهذا این مفاهیم مبنایی از مشخصه های هر نظام اقتصادی است که در بررسی یک نظام اقتصادی نباید نادیده گرفته شود و نباید مسائل درونی علم اقتصاد، مجزا از این مشخصه دیده شود. مخصوصا وقتی می بینیم تاثیر این مفاهیم و اعتقادات و جهان بینی ها در مسائل اقتصادی، گاهی خیلی بیشتر از تاثیر مکانیسم های اقتصادی و قضایای علم اقتصاد و روابط علت و معلولی اقتصادی است.

بیان این مقدمه برای توضیح این نکته بود که مشخصات فلسفی یا مفاهیم مبنایی اقتصاد اسلامی، یک بحث اجنبی از مفاهیم اقتصادی نیست، بلکه یکی از ارکان مشخصه های نظام اقتصادی اسلام و هر نظام اقتصادی دیگری است. در مشخصه های فلسفی یا مفاهیم مبنایی اقتصاد اسلامی، سه مشخصه اصلی وجود دارد:

۱) اقتصاد اسلامی، مبتنی بر جهان بینی توحیدی است.

۲) اقتصاد از نظر اسلام، بخشی از قلمرو اختیار و حرکت انسان ها در جامعه و تاریخ است، یعنی اقتصاد در خدمت انسان است نه انسان در خدمت اقتصاد.

۳) اقتصاد اسلامی در عین واقع گرایی، برخوردار از ارزش های معنوی و ضوابط اخلاقی است. البته شاید مشخصات فلسفی اقتصاد اسلامی منحصر در سه مشخصه نباشد و ممکن است با تامل، مشخصه های دیگری از این نوع را شناسایی کرد.

درباره مشخصه اول، باید گفت: اعتقادات یک مسلمان به توحید و اصول عقاید منشعب از توحید و به عبارتی جهان بینی توحیدی او، اثرات فوق العاده ای در مسائل اقتصادی دارد و حیات اقتصادی انسان ها و جامعه اسلامی را تحت تاثیر قرار می دهد. اعتقاد به توحید و اصول منشعب از توحید، نقش اقتصادی دارد و به نظام اقتصادی پوشش توحیدی می دهد و آن را در این مسیر به حرکت در می آورد. در اینجا به چند نمونه از این تاثیرها اشاره می کنیم: مثلا براساس جهان بینی توحیدی، انسان مسلمان در برابر خدا و جامعه انسانی مسئولیت دارد. اینکه انسان خود را در برابر خدا مسئول بداند، در تمام فعالیت های اقتصادی، تولیدی، توزیعی و مصرفی خود به این مسئولیت توجه دارد و آنها را براساس این مسئولیت تنظیم می کند.

در یک جهان بینی غیر الهی که انسان معتقد به خدا نیست، معتقد به این است که فقط خودش هست و این دنیا و همه وجودش را مسائل مادی و مادیگرایی پر کرده است، رویکرد او به فعالیت های اقتصادی نیز به گونه ای دیگر خواهد بود. همین انسان وقتی معتقد به خدا و توحید و مسئولیت در برابر خالق و خلق شود، قهرا برنامه زندگی او عوض خواهد شد. ثاثیر این اعتقاد در فعالیت های اقتصادی و کیفیت به دست آوردن ثروت و مصرف آن، در مقوله عدالت اجتماعی، بسیار آشکار است، مباحث عدالت اجتماعی و بیمه های اجتماعی و انفاق، همه بر این اصل قرار می گیرد.

در جهان بینی توحیدی یکی از اصول منشعب از توحید، ایمان به معاد و حیات اخروی است، ایمان به جهان دیگری که از این جهان پربارتر، والاتر، بالاتر است و جهان ابدی است. این ایمان در بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی و تنظیم روابط و مناسبات اقتصادی نقش بسیار اساسی و فوق العاده دارد. ایمان به حیات دیگر و جهان دیگر که یکی از اصول اعتقادات اسلامی است، سبب می شود معنی سود، زیان، مطلوبیت، خسارت، تجارت، نزد انسان عوض شود و مصادیق آنها گسترش پیدا کند. دیگر برای چنین انسانی فقط سود و زیان در این دنیا مهم نیست، چون جهان دیگری را بعد از این جهان می بیند و به آن معتقد است. یقین دارد که آنچه را که در این جهان بدهد ده برابر آن را در جهان دیگر به دست می آورد.

این مسئله ای است که در آیات قرآن زیاد به چشم می خورد، خدا وقتی می خواهد با ما در مسائل مربوط به انفاق و عدالت های اجتماعی و تامین های اجتماعی و زکوات و خدمات و خیرات و مبرات و غیره سخن بگوید، همیشه از این تعبیر استفاده می کند و می فرماید این تجارت بالاتری است. گر چه در این دنیا چیزی را از دست می دهد اما آنچه را در آخرت در عوض آن به دست می آورد بسیار بیشتر و بالاتر از چیزی است که از دست داده است. مصداق تجارت و سود بیشتر و بهره حقیقی این است، نه بهره ای که به زعم جهان بینی مادی تنها در این دنیا و در این حیات ترسیم می شود.

همچنین مطلوبیت ها نیز در جهان بینی توحیدی عوض می شود، مطلوبیت ها در یک جامعه مومن در مطلوبیت هایی از قبیل لهو و لذت و نفع طلبی خلاصه نمی شود. مطلوبیت، مصادیق خیلی ارزنده تر و بالاتری پیدا می کند که همه مبتنی بر اعتقاد به جهان دیگر است، مفهوم و مصداق سود و زیان بر اساس اعتقاد به آخرت تعریف می شود.

علی مهدوی

منابع در دفتر روزنامه موجود است.