جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

دکترین نظامی روسیه و رئالیسم روسی


دکترین نظامی روسیه و رئالیسم روسی

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی, اوضاع ژئوپلتیکی و امنیتی پیرامون مسکو نیز به شدت دستخوش دگرگونی شد

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوضاع ژئوپلتیکی و امنیتی پیرامون مسکو نیز به شدت دستخوش دگرگونی شد. در این بین روسیه سعی کرد در قامت یک بازیگر مستقل بین‌المللی و به عنوان قدرت منطقه‌ای، نقش مهمی در تحولات جهانی به ویژه در مناطق اروپای شرقی، آسیای مرکزی و قفقاز ایفا نماید. در این راستا روسیه از سال ۱۹۹۱ تلاش نمود با تعریف دکترین نظامی، محیط پیرامون خود را از هر گونه خطری مصون نگه دارد. بر این اساس با توجه به تهدیدات نظامی موجود علیه امنیت ملی روسیه، این کشور تا کنون، سه دکترین نظامی در سال های ۱۹۹۳، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، طرح و تبین نموده است. با توجه به اهمیتی که هر یک از این اسناد در سیاست خارجی و امنیتی روسیه دارند، لذا نگاهی به آنها می توان حائز اهمیت باشد.

● مقدمه

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوضاع ژئوپلتیکی و امنیتی پیرامون مسکو نیز به شدت دستخوش دگرگونی شد. در این بین کشور روسیه سعی کرد در قامت یک بازیگر مستقل بین‌المللی و به عنوان قدرت منطقه‌ای، نقش مهمی در تحولات جهانی به ویژه در مناطق اروپای شرقی، آسیای مرکزی و قفقاز ایفا نماید. در این راستا روسیه از سال ۱۹۹۱ تلاش نمود با تعریف دکترین نظامی، محیط پیرامون خود را از هر گونه خطری مصون نگه دارد. بر این اساس با توجه به تهدیدات نظامی موجود علیه امنیت ملی روسیه، این کشور تا کنون، سه دکترین نظامی در سال های ۱۹۹۳، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، طرح و تبین نموده است. با توجه به اهمیتی که هر یک از این اسناد در سیاست خارجی و امنیتی روسیه دارند، لذا نگاهی به آنها می توان حائز اهمیت باشد. از سوی دیگر به نظر می رسد دکترین های نظامی روسیه بیش از هر چیز ریشه در اصول رئالیستی دارد که بر سیاست خارجی روسیه حاکم است. از این رو در ادامه ضمن نگاهی به سه دکترین نظامی روسیه، به بررسی ارتباط رئالیسم روسی و دکترین های نظامی این کشور نیز خواهیم پرداخت.

● نخستین دکترین نظامی روسیه

در نخستین دکترین نظامی روسیه که در ۲ نوامبر سال ۱۹۹۳ تصویب شد، با توجه به رویه‌ی غرب‌گرایی که بر سیاست خارجی روسیه حاکم بود و همچنین تهدیدهای امنیتی روسیه که عموما از بحران‌های داخلی، منازعات قومی و واگرایی های محلی در داخل کشور نشئت می گرفت، امکان بروز هر نوع مناقشه نظامی خارجی منتفی دانسته شده بود. این دکترین با تاکید بر این نکته که روسیه در صحنه جهانی هیچ دشمنی ندارد، هدف اصلی را حمایت از منافع ملی و جلوگیری از جنگ دانسته بود. همچنین در این دکترین موارد زیر به عنوان تهدیدات امنیت ملی روسیه به حساب آمده بودند؛

ـ استقرار نیروهای نظامی در مرزهای روسیه که می‌تواند همبستگی حاکم بر نیروهای روسی را مختل کند؛

ـ ورود نیروهای خارجی به اراضی کشورهای همسایه؛

ـ آموزش نیروهای مسلح در کشورهای دیگر برای ورود به خاک روسیه و متحدان آن؛

ـ حمله به تأسیسات مرزی فدراسیون روسیه و متحدین آن برای ایجاد منازعات و درگیری‌های مرزی؛

ـ اقدام برای مداخله در عملکرد دستگاه‌های روسی که به پشتیبانی نیروهای هسته‌ای استراتژیک و فرماندهی و کنترل نظامی و نیز بخش‌های قضایی مشغول هستند.(۱)

● دومین دکترین نظامی روسیه

گسترش ناتو به شرق و لغو پیمان ضد موشک بالستیک (ABM) توسط آمریکا دو مقوله‌ی مهمی بودند که روسیه را ناگزیر کرد به جای آنکه توسعه امنیت ملی روسیه را از طریق مشارکت در امنیت بین‌المللی دنبال کند، به صورت فردی در پی تامین منافع و امنیت ملی خود برآید. از این رو دومین دکترین نظامی جدید روسیه در ۲۱ آوریل ۲۰۰۰ منتشر شد. در این دکترین که صرفاً جنبه تدافعی داشت، روسیه پذیرفته بود که با تهدیدات جدی مواجه شده و باید در مقابل این تهدیدات ایستادگی کند. بر این اساس اتکاء به ایده همکاری با غرب دیگر نمی‌توانست مشکل امنیت ملی روسیه را حل نماید.

در این سند، تهدیدات امنیت ملی روسیه در سه شکل تهدیدات اصلی امنیت نظامی، تهدیدات خارجی اساسی و تهدیدات اساسی داخلی به تفصیل شمارش شده‌اند. بر این اساس علیرغم آنکه روسیه با تهدید صریحی در امنیت ملی خود مواجه نمی باشد، اما مجموعه‌ای از تهدیدات خارجی و داخلی وجود دارند که امنیت ملی روسیه را به مخاطره می اندازند. از جمله‌ی این تهدیدات می توان به ادعاهای ارضی علیه فدراسیون روسیه، ادعاهایی درباره مسائل داخلی روسیه، نادیده گرفتن (یا نقض) منافع روسیه در حل مسائل امنیتی بین‌المللی، مخالفت با تقویت روسیه به عنوان یکی از مراکز با نفوذ جهان چندقطبی، منازعات مسلحانه و درگیری‌های موجود در نزدیکی مرزهای روسیه و متحدان آن، ایجاد گروه‌ها و تشکیلات جدید در نیروهای نظامی برای برهم زدن توازن موجود بین نیروهای نظامی روسیه و متحدان آن در مقابل نیروهای نظامی خارجی، ایجاد بلوک‌ها و اتحادیه‌های نظامی علیه امنیت نظامی روسیه و متحدان آن، لشکرکشی نیروهای خارجی (بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل) به خاک کشورهای مجاور و دوست روسیه، تجهیزات پشتیبانی و آموزش گروه‌ها و واحدهای مسلح به وسیله برخی از کشورها برای استقرار آنها در خاک روسیه یا متحدان آن جهت انجام عملیات نظامی، حمله مسلحانه به تأسیسات نظامی روسیه مستقر در خاک دولت‌های خارجی و نیز به تأسیسات مستقر در مرزهای روسیه و متحدان آن، هدف‌گیری و تضعیف فعالیت سیستم‌های کنترل و فرماندگی نظامی روسیه، عملیات خصمانه (اطلاعاتی، فنی حرفه‌ای، روانی و غیره) علیه روسیه و متحدان آن، تبعیض علیه حقوق، آزادی‌ها و منافع قانونی شهروندان روسیه در خارج از کشور و سرکوب آنها و همچنین تروریسم اشاره نمود.(۲)

در روز ۲ اکتبر ۲۰۰۳، وزارت دفاع روسیه طرحی را برای توسعه نیروهای نظامی آن کشور منتشر کرد. این سند ۷۳ صفحه ای که توسط سرگئی ایوانف، وزیر دفاع روسیه ارائه شده بود، به رغم آنکه تفاوت شدیدی با دکترین نظامی سال ۲۰۰۰ روسیه نداشت، اما از بسیاری جهات آن را به روز کرده بود. بر این اساس در حالی که دکترین نظامی روسیه در سال ۲۰۰۰، نتیجه توجه روسیه به گسترش ناتو بود، طرح جدید نشان دهنده‌ی تمرکز روسیه بر تروریسم و سایر تهدیدات «امنیتی نرم» بود و آرزوی این کشور بر کنترل عصر پس از شوروی را از نو احیاء می‌کرد. این طرح همچنین بر التزام روسیه به تبدیل ارتش خود به یک نیروی حرفه ای که بتواند در جنگ های نامتقارن بجنگد، تاکید می‌نمود. در طرح توسعه نیروهای نظامی روسیه، تاکید جدیدی بر کاربرد نیروی نظامی به منظور دفاع از منافع اقتصادی روسیه در خارج و نیز حمایت از اقلیت های روسی زبان در کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل همسود، صورت گرفته بود.(۳)

● سومین دکترین نظامی روسیه

در ۱۳ مه سال ۲۰۰۹، دمیتری مدودیف رئیس جمهور فدراسیون روسیه، حکم مربوط به «استراتژی امنیت ملی روسیه تا سال ۲۰۲۰» را با هدف هماهنگ نمودن تلاش‌های ارگان‌های فدرال قوه مجریه، ارگان‌های حکومتی زیر مجموعه‌های فدراسیون روسیه، سازمان‌ها و شهروندان فدراسیون روسیه در تأمین امنیت ملی تأیید نمود(۴) و به دنبال آن، استراتژی امنیت ملی موضوع دکترین جدید نظامی روسیه مطرح گردید. بر این اساس در تاریخ ۵ فوریه ۲۰۱۰، دمیتری مدویدیف رئیس جمهوری روسیه، دکترین جدید نظامی این کشور و قوانین مربوط به تلاش‌های دولت روسیه در زمینه حفظ بازدارندگی هسته‌ای تا سال ۲۰۲۰ را مورد تایید قرار داد.(۵)

دکترین جدید نظامی روسیه با توجه به تهدیدات نظامی جدید در جهان، احتمال بروز مناقشات نظامی با تکیه بر قدرت هسته‌ای روسیه و امکان استفاده از آن برای مقابله با متجاوزان تکمیل شده است. «نیکلا پاتروشیف» دبیر شورای امنیت روسیه با اشاره به اینکه دکترین جدید نظامی روسیه تهدیدی برای سایر کشورها محسوب نمی شود، در عین حال یادآور شده که روسیه خواستار جهان بدون سلاح هسته‌ای است، ولی برای این منظور لازم است نه تنها روسیه و امریکا از سلاح های هسته‌ای چشم پوشی کنند، بلکه سایر کشورهای عضو «باشگاه هسته‌ای» هم از این الگو پیروی کنند. وی در توضیح علت تغییر مداوم در دکترین نظامی روسیه چنین اظهار داشته که «در جهان تهدیدات نظامی تازه‌ای پیدا شده که روسیه در برابر آنها به طور کامل بیمه نشده است، بنابراین نیاز به تجدید نظر در این سند، امری ضروری بود.»(۶)

در دکترین جدید نظامی روسیه، امکان استفاده از سلاح هسته ای برای دفاع از تجاوز نظامی به روسیه و یا یکی از متحدانش و نیز در صورت تلاش برای ضربه زدن به تمامیت ارضی این کشور پیش بینی شده است. بر این اساس در دکترین نظامی جدید روسیه، ضمن تاکید بر حق روسیه در استفاده از تسلیحات هسته‌ای در زمانی که مورد تهدید قرار گرفته است، گسترش سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نیز تهدیدی برای امنیت ملی روسیه تلقی شده است. در این دکترین، گسترش سازمان نظامی ناتو به اروپای شرقی و همچنین طرح‌های آمریکا برای ایجاد سپر موشکی در اروپا به مثابه خطری برای امنیت ملی روسیه تلقی شده اند.(۷)

علاوه بر این در سند جدید دکترین نظامی روسیه، تهدیدات نظامی جدید جهانی همچون مبارزه بر سر سوخت، انرژی و سایر منابع طبیعی با استفاده از نیروهای مسلح، گسترش ناتو، گسترش سلاح کشتار جمعی، از جمله سلاح‌های هسته‌ای و تروریسم بین‌المللی مورد توجه قرار گرفته اند. در دکترین جدید نظامی بر این مساله تاکید شده است که مهم ترین وظیفه روسیه جلوگیری و قدرت بازدارندگی در مقابل بروز هر نوع مناقشه نظامی است. همچنین در این سند آمده است که روسیه استفاده از نیروهای نظامی به منظور پاسخگویی به اقدامات تجاوزکارانه در قبال خود یا متحدان خویش و همچنین با هدف حفظ یا احیای صلح بر اساس تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر ساختارهای امنیت بین المللی را قانونی می داند.(۸)

بر اساس دکترین جدید نظامی، روسیه به عنوان یک قدرت هسته‌ای در جهان این امکان را دارد که برای مقابله با دشمنان بالقوه خویش و ممانعت از اقدامات متجاوزانه آنها، از قدرت بازدارندگی هسته‌ای خویش استفاده کند. در واقع در این سند، امکان استفاده از سلاح های هسته‌ای با توجه به اوضاع و مقاصد دشمنان احتمالی مورد توجه قرار گرفته و در شرایطی که امنیت ملی روسیه در معرض خطر قرار داشته باشد، وارد کردن حملات هسته‌ای به طرف متجاوز، از جمله حملات پیشگیرانه غیرممکن دانسته نشده است.

● رئالیسم روسی و دکترین های نظامی

پس از روی کار آمدن ولادمیر پوتین در روسیه به عنوان رئیس جمهور، سیاست خارجی کرملین دستخوش تغیر و تحول اساسی شد. مهمترین وجه این سیاست خارجی را عملگرایی و واقع‌گرایی تشکیل می داد. به نحوی که طی سال های گذشته، همواره رئالیسم حاکم بر کرملین، عامل عمده‌ی تحولات سیاست خارجی روسیه بوده است و این امر را به خوبی می توان در دکترین جدید نظامی این کشور نیز مشاهده نمود. در خصوص محورهای مهم رئالیسم روسی باید به اهداف، اولویت‌ها و برنامه‌های موجود در سیاست خارجی روسیه رجوع شود. از جمله کلیدی‌ترین موضوعات در سیاست خارجی روسیه که از دوران ریاست جمهوری پوتین تا کنون با قوت و توجه زیادی دنبال شده است، می‌توان به مباحث زیر اشاره کرد:

۱) حفظ نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک در «خارج نزدیک»؛

۲) حفظ بقایا و نشانه‌های باقی مانده‌ی دوران ابرقدرتی؛ با اهمیت دادن به تداوم برتری هسته‌ای و ایفای نقش به عنوان یکی از پنج قدرت عضو شورای امنیت؛

۳) علاقه‌مندی جهت تقویت روابط با کشورهای کلیدی اروپا و بهره‌بردای از شکاف‌های موجود در روابط اروپا و آمریکا؛

۴) توسعه‌ی روابط تجاری و دیپلماتیک با چین که شدیدا یادآور سیاست‌های آمریکا در قبال چین در دوران جنگ سرد است؛

۵) تغیر شکل دادن محیط فعلی بین‌المللی، در راستای تضعیف نفوذ ژئوپلتیکی آمریکا و تبدیل آن به سیستم جهانی با چند قطب.(۹)

علاوه بر این به نظر می‌رسد سیاست خارجی روسیه تحت رهبری دیمیتری مدودیف نیز مبتنی بر اصولی نظیر «پساایدئولوژیک‌گرایی»، «تجاری کردن و امنیتی کردن روابط بین‌المللی و منطقه‌ای» در چارچوب «نمایش قدرت» باشد. این سیاست معلول چند عامل مهم است. نخست آنکه مقامات کرملین به درکی درست و جدی از رقابت سیاسی و اقتصادی میان آمریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه رسیده اند. آنها به خوبی می دانند که مخالفت با کوشش‌های روسیه به منظور افزایش نفوذ در حوزه‌های پساکمونیستی از طریق دولت‌های کشورهای مجاور و بازیگران و نهادهای خارجی طی سال های اخیر گسترش یافته است. بر این اساس کاهش نقش روسیه به عنوان شریک مسلط بر سرمایه گذاری و تجارت خارجی همسایگان خود تا حد زیادی از همین تلاش قدرت های دیگر ناشی می شود. در نتیجه روس ها دریافته اند که برای همگرایی با همسایگان خود باید به ارائه‌ی یک طرح نوین و جامع بپردازند. در غیر این صورت روسیه توان رقابت با ایده‌ی همگرایی اروپایی را از دست خواهد داد.

با توجه به این نکات، رئالیسم روسی نمی‌تواند در قبال برخی از مسائل نظاره‌گر باشد و یا با آنها به نوعی کنار بیاید. یکی از این مسائل، گسترش ناتو به شرق است. طی سال های گذشته، روس ها همواره نگرانی خود را از گسترش ناتو به شرق و به خصوص عضویت اوکراین و گرجستان در این اتحادیه‌ی نظامی ـ امنیتی ابراز داشته اند. از این رو می توان گسترش ناتو به شرق را یکی از مهمترین چالش های سیاست خارجی روسیه به حساب آورد. مسئله‌ی دیگری که به خصوص طی چند سال اخیر ذهن روس ها را به خود مشغول کرده بود، استقرار سامانه دفاع موشکی در اروپای شرقی است. به خصوص که دولت آمریکا هم‌اینک از طرح جدیدی مبنی بر استقرار سامانه‌ی دفاع موشکی جدیدی در رومانی نیز خبر داده است.

یکی دیگر از مسائلی که روس ها در سیاست خارجی خود نمی توانند با آن سازش کنند، مسئله‌ی نفوذ اروپای غربی در اروپای شرقی است. به خصوص که روس ها همچنان اروپای شرقی را حوزه سنتی نفوذ خود به شمار می‌آورند. در این راستا روس ها همواره به گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق با نگرانی و تردید نگریسته اند. موضوع دیگری که همواره روس ها را در برابر غرب قرار داده است، مسئله‌ی وضعیت حقوق بشر و دموکراسی در روسیه است که در اکثر مواقع مورد انتقادهای جدی واقع شده است. بر این اساس روس ها انتقاد از وضعیت حقوق بشر و دموکراسی در روسیه را به مثابه دخالت در امور داخلی خود می نگرند و سابقه نشان داده که هیچ انتقادی را تحمل نمی کنند.‌

● نتیجه‌گیری

در مجموع بررسی اصول حاکم بر سیاست خارجی روسیه که عموما از واقعیت های موجود در نظام بین‌الملل و محیط پیرامون روسیه ناشی می شوند، در می یابیم که رابطه‌ی محکم و معناداری میان اصول رئالیسم روسی و دکترین های نظامی این کشور وجود دارد. بر این اساس روسیه تلاش می‌کند ضمن گسترش روابط با اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا و همچنین ایفای نقش موثرتر در معادلات جهانی، از نظر استراتژیکی نیز مستقل عمل نماید. به همین سبب نیز طی سال‌های گذشته، سیاست خارجی روسیه نمایانگر استفاده از ابزار گوناگون جهت دستیابی به اهداف و مقاصد مسکو بوده است. در واقع سیاست خارجی روسیه بر اساس عملگرایی، کار آمدی اقتصادی و اولویت اهداف ملی پایه گذاری شده است و رهبران کرملین بارها به ضرورت استفاده از منابع و روش‌های گوناگون قدرت جهت دستیابی به مقاصد خود اشاره نموده‌اند. در این راستا سومین دکترین نظامی روسیه نیز به منظور مقابله با تهدیدهای موجود در پیرامون امنیت و منافع ملی روسیه، طرح و تبین شده است.

پی‌نوشت‌ها

۱. جیوتسنابکشی، تداوم و تغییر در امنیت ملی و دکترین نظامی روسیه، ترجمه: علی بختیاری پور، نگاه(ویژه‌نامه روسیه)، سال دوم، شماره ۲۰، اسفند ۱۳۸۰، ص ۲۸

۲. دکترین نظامی جدید روسیه، نگاه (ویژه‌نامه روسیه)، سال دوم، شماره ۲۰، اسفند ۱۳۸۰، صص ۵۰- ۳۷

۳. نگرش دکترین نظامی جدید روسیه به قفقاز و آسیای میانه، ترجمه: علی صباغیان، همشهری دیپلماتیک، نیمه اول دی ۱۳۸۲، شماره۴

۴. خبرگزاری ریانوستی، ۱۳ می ۲۰۰۹

۵. Medvedev approves Russian military doctrine, Itar-Tass, ۵ February ۲۰۱۰

۶. تهدید روسیه به حمله پیشدستانه اتمی علیه متجاوزان، روزنامه اعتماد، شماره ۲۱۱۰، ۲ آذر ۱۳۸۸

۷. پس از موافقت با دکترین نظامی جدید روسیه، مدودیف گسترش ناتو را یک تهدید امنیتی بزرگ دانست، خبرگزاری فارس، ۱۸ بهمن ۱۳۸۸

۸. پیشین، تهدید روسیه به حمله پیشدستانه اتمی علیه متجاوزان

۹. Paula J. Dobriansky, Russian Foreign Policy: Promise or Peril?, Council on Foreign Relations, Center for strategic and International Sttudies, Washington DC. , ۲۰۰۰, p. ۲

نویسنده: شعیب بهمن