دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مقدمه ای بر مانیفست جریان سوم در شعر فارسی
نخستین دیدارم با شمس آقاجانی بر میگردد به سال ۸۰ . با محمد حسن نجفی که او هم در آن روزها مجموعه شعری متفاوت با عنوان «تشنگی از وسط» را منتشر کرده بود، به دیدار وی رفتیم. شمس را به دلیل بحثهای آن روز در مورد شاگردان کارگاه براهنی و شعر دهه هفتاد شناخته بودم و مجموعه شعر «مخاطب اجباری» که چند سال قبل چاپ شده بود، اما پخش مناسبی نشده بود و بسیار مایل به خواندن آن بودم. همان سال این کتاب در جایزهای به همراه مجموعه شعرهای بیژن نجدی منتخب شعر دهه هفتاد در موسسه فراپویان شد. آن دیدار آغاز آشنایی من با شمس آقاجانی و رویا تفتی(شعر و همسر شمس) بود، کتاب مخاطب اجباری را هم نخستین بار همان زمان خواندم. شعر «یلدای ۸-ماموریت با اتومبیل» از این کتاب در نظر من یکی از بهترین شعرهای سروده شده در آن سالها بود، شمس آقاجانی از همانجا در نظرم روند شاعرانه اش جدای از دیگر شاگردان مطرح کارگاه براهنی آمد، شعر او در برخورد با زبان و استفاده از ریتم درونی با شعر استاد تفاوتهای اساسی داشت، همچنین مایههای شهودی شعر او و کیفیتهای غریزی آن به صورت مشهودی از آسیب تصنع به دور بود. آنچه به عنوان خاطره خود از آشنایی با شمس آقاجانی نوشتم در واقع صورت اول شناختم از شعرهای وی بود که بعدتر با انتشار مجموعه گزارش ناگزیری که همراه حسین فاضلی و مازیار نیستانی بانی انتشار آن در بوتیمار بودیم، به کمال رسید. اما باز نشر مجموعه مخاطب اجباری میتواند موضوعی برای آسیب شناسی نوع شعر شمس آقاجانی و مسیر تغییر آن طی ده سال گذشته باشد.شعر نو فارسی طی یک دهه گذشته به مرور از مرحله سرگشتگی به مرحله تازهای وارد شده است که میتوان بر آن عنوان «حادواقعیتی خوانا »را گذاشت، شعر فارسی که در دهه هفتاد در آشنایی سریعش با نظریات جدید زیبایی شناسی و فرمی در حوزه زبان، و معنا، میرفت تا بیوطن شود، عزم کرد با بازخوانی نظرات نیما به خصوص در موضوع شکل طبیعی اجرا در زبان شعر و نمایش طبیعی خیال در شعر مبتنی بر جنس فکر و عاطفه و رفتار زبان به وطن خود بازگردد. این بازگشت به وطن رجعت به مایههای غنی زبان در عصر جدید است که میخواهد نظرات وارداتی را با رمزگشایی از آنها و برداشتن فاصله شکل و اجرا در شعر مبدل به نمایشی طبیعی کند.در نظر نگارنده میان آثار گروه شاعران کارگاه شعر مجموعه «مخاطب اجباری» شمس آقاجانی و «از کلید تا آخر» عباس حبیبی نقطه آغازی براین رجعت هستند.
زمانی که تصوراتی مانند برداشتن رابطه دال و مدلولی در سیستم ارتباطی زبان شعر، شالوده شکنی، شکست روایت، گریز از روایت، اعتلا زدایی از مفاهیم شاعرانه، عبور از اغواگری امر والا، ایجاد روند فرا روایی در شعر با طرح ناسازگارانه زبان؛ توسط شاعران و منتقدان ادبی دهه ۷۰ به منزله وحی آسمانی از دستورات پساساختارگرایانه، پسامدرنیستی و غیره بر شعر فارسی نازل شد، درگیر ذهنی شاعران آن دوره با این وضع موجب شد، قدمت و شرایط زبان فارسی در برابر توسعه این مفاهیم به هر ترتیب در این زبان به عنوان مد زمانه نادیده گرفته شود، این موضوع شکل طبیعی احساس شاعر را تحریف کرده و بر هم زد، تا آنجا که نتیجه کار، شاعران آن دوره را متقاعد به این موضوع کرد که زمان سرایش شعر به پایان رسیده و آخرزمان ادبیات چند هزار ساله فارسی به دست ایشان در حال رخدادن است، اما در همین حال دو جریان در شعر فارسی برخلاف این رویه شعرهایی را از دل همین جریان ارائه کردند که مسیر را عوض کرد و شریانهای تازه را به سمت مبدا گشود، همانطور که اشاره شد یکی از این جریانها که از دل شعر گروه کارگاه براهنی شکل گرفت شعر شمس آقاجانی با مجموعه مخاطب اجباری بود و جریان دیگر شعر جوانی بود که همراه شاعران معروف به دهه هفتادی و شعر سوم یا ادامه دهندگان طبیعی موج نو با عناوین مختلف راه خود را باز کرد. نقطه تلاقی این دو جریان در اواخر دهه هشتاد منجر به ایجاد دو جریان بزرگ و عمده در شعر نو فارسی شد که هر دو جریان در ادامه انشعاب اصلی موج نو در شعر دهه چهل قرار داشتند و آموزههای محتوایی شعر اجتماعی را نیز در فرایند تبدیل احساس به زبان اجرا و معنا در شعر دنبال میکردند.
گروه اول را طبق مشخصهای مطرح شده در نقدهای فراوان نوشته شده، میتوان شاعران نوگرای تجربه گرا نامید و گروه دوم را که عناوین مختلف و بعضاً مجهولی بر آثار ایشان گذاشته شده را میتوان شاعران میانه رو یا اعتدالگرا(سهل و ممتنع) نامید.گروه اول حیات شعرشان با رفتن در مسیر بدعت گذاری، تجربه گرایی و نخبه گرایی گره خورده است و گروه دوم حضورشان در گرو تداوم دادن سنت موج نو شعرفارسی در عین بهرهگیری از مشخصههای بیانی جریانهای تاثیر گذار شعر نو مانند شعر گفتاری، سپید، اجتماعی و غیره است.
هر دو گروه از شاعران به لحاظ طیف و میزان مخاطب تفاوت چشمگیری در خوانده شدن آثارشان وجود ندارد. در جمع بندی این مطلب میتوانم اینطور بنویسم که از نظر نگارنده مجموعه شعر مخاطب اجباری آغازی بر یکی از مهمترین جریانهای نوگرایی در شعر دهه اخیر به حساب میآید که در کنار آن آثار شاعران دیگری را نیز میتوان به عنوان سرشاخه حرکت معرفی کرد.در انتهای این نوشته باید اشاره کنم احتمالاً نظری که اخیراً از سوی مازیار نیستانی با عنوان مانیفست جریان سوم شعر فارسی مطرح شده است، بتواند کامل کننده این تقسیم بندی و روشنگر تفاوتها و اشتراکهای ذکر شده در این مطلب باشد. که طی مطالب دیگری که با بهانه بررسی آثار منتشر شده شاعران مینویسم به ذکر جزئیات دیگری در رابطه با آن میپردازم.
داریوش معمار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست