پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

عطار هدهد هفت شهر عشق


عطار هدهد هفت شهر عشق

هر آدمی یک روز به دنیا می آید و یک روز از دنیا می رود این قانون دنیاست و جنبه کمی کار اما باید دید که آدما با چه کیفیتی به دنیا می آیند و با چه کیفیتی می روند

هر آدمی یک روز به دنیا می آید و یک روز از دنیا می رود. این قانون دنیاست و جنبه کمی کار! اما باید دید که آدما با چه کیفیتی به دنیا می آیند و با چه کیفیتی می روند.

اینجاست که یک نفر می شود عطار نیشابوری و بعد از سال های سال نامش به نکویی برده می شود. فردی که هر گاه نامش به میان می آید به دنبال آن، هفت شهر عشق هم مطرح می شود.

به راستی هفت شهر عشق عطار چیست؟

چیست که می گویند عطار آن را گشت و ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم.

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گذشتی هفت وادی، درگه است

وا نیامد در جهان زین راه کس

نیست از فرسنگ آن آگاه کس

چون نیامد بازکس زین راه دور

چون دهندت آگهی ای ناصبور؟

چون شدند آن جایگه گم سر به سر

کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟

هست وادی طلب آغاز کار

وادی عشق است از آن پس، بی کنار

پس سیم وادی است آن معرفت

پس چهارم وادی استغنا صفت

هست پنجم وادی توحید پاک

پس ششم وادی حیرت صعبناک

هفتمین وادی فقر است و فنا

بعد از این روی روش نبود تو را

در کشش افتی روش گم گرددت

گر بود یک قطره قلزم گرددت

با این تفاصیل هفت شهر عشق عطار شامل طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فناست.

پس اولین قدم برای وارد شدن به شهر عشق، طلب و اشتیاق رهرو است که تا ایشان به این مرحله نرسد قدم های بعدی را بر نخواهد داشت.

پس مهم نیست که یک فرد در چه زمانی متولد شده است. مهم این است که در زمان خود به چه درکی از زندگی رسیده است با این حال می گویند

فرید الدین ابو حامد محمد بن ابی بکر معروف به عطار نیشابوری، یکی از شاعران و عارفان نام آور ایران، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ه . ق است. او در قریه "کدکن" یا "شادیاخ" که در آن زمان از توابع نیشابور بود به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست، جز اینکه پدرش به شغل عطاری و گیاه درمانی مشغول بوده و مهارت ویژه ای در این کار داشته است. بعد از وفات پدر، فرید الدین کار عطاری را ادامه می دهد.

داستان های مختلفی در چگونگی تحول و انقلاب روحی عطار بر سر زبان هاست. معروف ترین آنها بدین قرار است که روزی درویشی به مغازه عطار رفت و در راه خدا چیزی برای خویش خواست. بعد از چندین بار طلب کردن، وقتی جوابی از عطار نشنید به او گفت: ای خواجه! هنگام مرگ چگونه می خواهی دست از این دنیا برداری؟ عطار گفت: همان گونه که تو از دنیا خواهی رفت. درویش گفت: آیا تو می توانی همانند من بمیری؟ عطار پاسخ داد: آری. درویش، کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن لفظ جلاله "الله " از دنیا رفت. با دیدن این صحنه، قلب عطار آتش گرفت و از مغازه بیرون رفت و روش زندگی خویش را برای همیشه تغییر داد.

زمانی که عطار آمادگی روحی در خویش احساس کرد، به خدمت عارف معروف آن زمان "رکن الدین اکاف" رفت و به دست او توبه کرد. از آن پس، عطار به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چندین سال نزد رکن الدین ماند. او نیز همانند دیگر عارفان و به رسم سالکان طریقت، بخشی از عمر خویش را در سفر گذراند و از مکه تا ماورا»النهرین به مسافرت پرداخت و بزرگان زیادی را زیارت کرد و به راستی که "بسیار سفر باید تا پخته شود خامی". او در این سفرها پخته شد و پس از آنکه جوانی خود را صرف علم آموزی و تجربه اندوزی کرد، در دوران پیری، به گوشه گیری و عزلت نشینی پرداخت و مشغول سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خویش شد.

آثار عطار دو دسته اند; منظوم و منثور. آثار منظوم او عبارت است از: دیوان اشعار که شامل غزلیات، قصاید و رباعیات است. مثنوی های الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، منطق الطیر، جواهرالذات، حیدر نامه، مختارنامه، خسرونامه، اشترنامه، مظهر العجائب و لسان الغیب. البته برخی، این دو اثر اخیر را از آثار او نمی دانند.

سال وفات عطار را ۶۲۷ دانسته اند. هنگام یورش مغولان به نیشابور و قتل عام مردم، ضربت شمشیری بر دوش وی اصابت کرد که موجب وفات او شد.

، عطار افزون بر آثار منظوم، آثار منثوری نیز داشته که معروف ترین آنها، تذکره الاولیا» است. او در این کتاب، ۹۶ تن از بزرگان و عارفان صوفیه را معرفی کرده است.

عطار، یکی از شاعران بزرگ صوفی مسلک و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. عطار برای بیان مقاصد عرفانی خود، بهترین راه را برگزید; یعنی آوردن کلمات ساده و کلام بی پیرایه. اگر چه در ظاهر، کلام او استحکام سخن شعرای دیگر همچون سنایی را ندارد، ولی همین بیان ساده که از دل سوخته او برخاسته است، خواننده را مجذوب می کند. افزون برآن، استفاده از تمثیلات و بیان داستان ها و حکایات مختلف، از جاذبه های آثار اوست که سرمشق عارفانی همچون مولوی و جامی قرار گرفته است و آنان زبان به مدح عطار گشوده اند; چنان که مولوی می گوید:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم

زعشقت سوختم ای جان کجایی بماندم بی سر و سامان کجایی

نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی نه در جان نه برون از جان کجایی

ز پیدایی خود پنهان بماندی چنین پیدا چنین پنهان کجایی

هزاران درد دارم لیک بی تو ندارد درد من درمان کجایی

چو تو حیران خود را دست گیری ز پا افتاده ام حیران کجایی

زبس گر عشق تو در خون بگشتم نه کفرم ماند و نه ایمان کجایی

شد از توفان چشمم، غرقه کشتی ندانم تا در این توفان کجایی

چنان دلتنگ شد عطار بی تو که شد بروی جهان زندان کجایی

منظومه منطق الطیر، از شاهکارهای زبان فارسی است که عطار آن را با توحید آغاز کرده و در فنا فی الله به اتمام رسانیده است. این اثر، منظومه ای است رمزگونه و تمثیلی که ۴۶۰۰ بیت دارد. موضوع این منظومه، هفت شهر عشق است که سالک برای رسیدن به خدا باید بپیماید: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. پرنده سیمرغ، تمثیلی از ذات باری تعالی و هدهد، پیر مرشد است. در این منظومه، عطار با آمیختن تمثیل و ادب با عرفان، به راستی که هم اثری ادبی بر جای نهاده و هم توانسته است مسائل عرفانی و مشکلات سیر و سلوک را به زیبایی تمام به نمایش درآورد.

نویسنده : مرجان حاجی حسنی