سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

از قول های دیروز تا چک های بی محل امروز


از قول های دیروز تا چک های بی محل امروز

تجمل گرایی بدون وجود پشتوانه مناسب اقتصادی زمینه ساز خلاف های اجتماعی می شود که خود عاملی برای ایجاد بی اعتمادی است

همه ما یادمان هست که یک روزهایی می‌گفتند ‌ حرف مرد یکی است‌ ؛ آن روزها اگر کسی حرفی می‌زد، می‌شد روی حرفش حساب کرد. آن وقت‌ها مثل این دوران نبود که حرف و قول که هیچ، حتی نمی‌شود به مدارک اداری نظیر چک‌ و امثال آن‌ هم اعتماد کرد. پدربزرگم هر وقت یاد روزهای جوانی‌اش می‌افتد، خاطره خرید و فروش زمین‌های کشاورزی را برای ما می‌گوید؛ خاطره‌ای که دیگر بیشتر شبیه یک افسانه است تا واقعیت.

آن روزهایی که خریدار و فروشنده فقط با هم قرار می‌گذاشتند و کلامی با مضمون توافق میانشان رد و بدل می‌شد؛ دل کسی هم به دلیل احتمال خیانت نمی‌لرزید و همان حرف کافی بود. آن وقت‌ها حرف، حرف بود، نه باد هوا. ‌ اما واقعا چه بلایی بر سر آن همه اعتماد و راستگویی‌‌آمده است؟ چه بر آن مردمی گذشته که حرف‌ و قول‌شان مثل سند و مدرک، رسمی و محکمه‌پسند بود؟ البته در آن روزگار هم بودند انسان‌هایی که زیر حرف‌شان می‌زدند و جواب اعتماد دیگران را با خیانت و خباثت می‌دانند، اما آن چند نفر کجا و این تعداد کجا؟

این روزها کمتر پیش می‌آید کسی به دیگران اعتماد کند و براحتی حرف آنها را بپذیرد. متأسفانه حالا اگر کسی فقط بنا به حرف و قول دیگران زمینی را بفروشد، همه تصور می‌کنند عقلش را از دست داده و کارش به دور از منطق بوده است.

خانم صالحی یکی از همین افراد است که از بی‌اعتمادی موجود در جامعه به ستوه آمده؛ او که برای تعمیر ماشینش به تعمیرگاه مراجعه کرده است، می‌گوید: این سومین جایی است که آمده‌ام؛ هر کدام یک عیب جدید روی این ماشین می‌گذارند و هزینه‌‌ای متفاوت با تعمیرکار قبلی تعیین می‌کنند. البته دفعه پیش، به حرف اولین تعمیرکار اعتماد کردم و حدود ۵۰۰ هزار تومان پول بی‌زبان را به او دادم، اما متأسفانه او از بی‌اطلاعی من سوءاستفاده کرد و در حقیقت هیچ کاری برای تعمیر ماشین انجام نداد. برای همین هم این دفعه به چند تعمیرکار مراجعه کرده‌ام تا مطمئن شوم. حالا بعد از این که چند روز وقتم را برای این کار گذاشته‌ام، نه تنها قیمت واقعی دستم نیامده، بلکه نمی‌دانم کدام یک از آنها حقیقت را می‌گوید و چه کسی می‌خواهد سر من را کلاه بگذارد.

اعتماد، پایه و اساس و سنگ بنای جامعه است و اگر تک تک افراد اجتماع نتوانند حرف یکدیگر را بپذیرند و به هم اعتماد کنند، مشکلات و ناهنجاری‌های متعددی دامنگیرشان می‌شود؛ اختلاس، دروغگویی و ریا تنها گوشه‌ای از این مشکلات است.

دکتر انور صمدی راد، استاد مددکاری و آسیب‌شناسی اجتماعی در گفت‌وگو با «جام‌جم» در این زمینه چنین توضیح می‌دهد: اعتماد اجتماعی به مجموعه‌ای از توقعات و انتظارات انسان‌ها گفته می‌شود که هر فردی آن را در فرآیند اجتماعی شدن می‌آموزد. این سیر از دوران کودکی، در محیط خانه و در تعامل با اعضای خانواده و پس از آن در محیط اجتماعی و در رابطه با سایر افراد شکل می‌گیرد.

بنابراین می‌توان گفت اولین و شاید مهم‌ترین مرحله، طی کردن این فرآیند به شیوه‌ای صحیح و مناسب است. آن طور که دکتر صمدی‌راد می‌گوید اگر در گذر از این فرآیند، فرد با اختلالاتی روبه‌رو شود، مثلا در خانواده احساس ناامنی یا طردشدگی داشته باشد، مسلما مشکلاتی جدی و اساسی در اجتماعی شدن وی ایجاد خواهد شد. چنین فردی نه در دوران کودکی و نه در بزرگسالی نمی‌تواند با دیگران روابط درست و مناسبی برقرار کند؛ چرا که مفاهیم برای او بدرستی توضیح داده نشده و جانیفتاده است. ‌‌در چنین شرایطی یکی از مشکلاتی که ایجاد خواهد شد، بی‌اعتمادی اجتماعی است. به طور خلاصه می‌توان اینطور گفت که در فرآیند صحیح اجتماعی شدن، کودک می‌آموزد نسبت به افراد، سازمان‌ها و نهادهای جامعه انتظارات و توقعات مشخصی داشته باشد.

● گام اول، خانواده

خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی‌ای که کودک در آن رشد می‌کند، نقشی مهم و تاثیرگذار در اجتماعی شدن افراد ایفا می‌کند. در کنار خانواده، محیط اجتماعی نیز عامل مهمی است که نباید مورد غفلت واقع شود. البته به گفته متخصصان، فرآیند اجتماعی شدن تا دوران بلوغ و دبیرستان ادامه دارد، ولی پس از این سنین هر کس خودش مسئول است و باید از میان آنچه گفته و شنیده می‌شود، آگاهانه و بدرستی انتخاب کند.

دکتر صمدی‌راد ضمن تاکید بر این نکته که طی صحیح مراحل اجتماعی شدن در شکل‌گیری اعتماد اجتماعی بسیار مهم است، در این باره توضیح می‌دهد: رفتارهایی که در یک خانواده مشاهده می‌شود، بازتابی از آن چیزی است که والدین در فرآیند اجتماعی شدن آموخته‌اند؛ به این معنا که وقتی خانواده‌ای تشکیل می‌شود و زن و مردی صاحب فرزند می‌شوند، آنچه را خودشان در گذشته یاد گرفته‌اند، آنچه را بخوبی درک نکرده‌اند و حتی مواردی را که اصلا نیاموخته‌اند، وارد زندگی مشترک‌ کرده و آنها را به فرزندانشان هم منتقل می‌کنند.

پس همان طور که هر یک از افراد جامعه عضو خانواده‌ای هستند، هر خانواده هم متشکل از افرادی است که در کنار سایر خانواده‌ها در محیطی اجتماعی حضور دارند. این افراد به صورت دائمی در حال تعامل با یکدیگر هستند و کنش و واکنش دارند.

نکته: زمانی که فرد تصور می‌کند باید به حدی از‌ثروت برسد و البته با کمترین تلاش ‌ می‌خواهد به هدفش دست یابد،‌احساس می‌کند بقیه هم همان طور ‌عمل می‌کنند و این، بی‌اعتمادی اجتماعی را تشدید می‌کند

به گفته این استاد دانشگاه، کودکان در دوران رشد وارد اجتماع می‌شوند، افراد مختلفی را می‌بینند، حرف‌های متفاوتی می‌شنوند و بسیاری از مفاهیم در این تعامل در ذهنشان حک می‌شود که همه این مراحل جزئی از فرآیند اجتماعی شدن آنها به حساب می‌آید. ‌با این توضیحات باید گفت یک محیط اجتماعی سالم می‌تواند افراد سالمی را تربیت کند و یک محیط اجتماعی نامناسب و ناسالم، انسان‌هایی را که ذهن‌شان معیوب است و نگرش‌هایی منفی و مخرب دارند، پرورش می‌دهد. طبیعی است اگر بچه‌ای از دوران کودکی نتواند به پدر و مادر یا اطرافیانش اعتماد کند و دیگران را افرادی غیرقابل اطمینان بداند، هیچ وقت در بزرگسالی هم نخواهد توانست نسبت به سایر افراد اعتماد داشته باشد. به همین ترتیب جامعه بتدریج دچار این معضل شده و بی‌اعتمادی در آن رخنه می‌کند.

● چقدر به هم اعتماد داریم؟

با این که خانم صالحی از حرف‌های متفاوت تعمیرکاران ناراحت است و می‌گوید آنها با مشتریانشان روراست نیستند، اما آقای سبحانی که در همان تعمیرگاه حضور دارد، نظری کاملا متفاوت دارد. او می‌گوید: من سال‌هاست به همین تعمیرگاه مراجعه می‌کنم و هیچ وقت از این کار ضرر نکرده و پشیمان نشده‌ام. شاید یکی دو نفر، از بی‌اطلاعی مردم سوءاستفاده کنند و هزینه بیشتری بگیرند، اما خیلی‌ها هم این طور نیستند. هر کس با توجه به انصاف و وجدان خودش عمل می‌کند.

حرف آقای سبحانی درست است؛ «هر کس با توجه به وجدان خودش عمل می‌کند»، اما چرا بعضی‌ها وجدانشان را فراموش کرده‌اند؟

خیلی‌ها هم می‌گویند «از بس دروغ شنیده‌ایم، دیگر به هیچ کس اعتماد نداریم.» اما الان جامعه ما از این نظر چه وضعی دارد؟‌ دکتر صمدی‌راد با اشاره به این که برای پاسخ به این سوال باید تحقیقاتی جدی و دقیق انجام شود، می‌گوید: گزارش‌های متعددی درباره آمار اختلالات روانی در جامعه ما انجام شده است که براساس آنها حداقل ۳۰ تا ۴۰ درصد افراد به نوعی، دچار اختلالات روانی هستند، اما برای پیدا کردن عامل اصلی این مشکل، حتما باید بررسی‌هایی در ابعاد مختلف انجام شود. با این حال، با مشاهده صحنه‌های پرخاشگری، اهانت، دعوا و رعایت نکردن حقوق دیگران که میان تمام قشرهای جامعه نیز وجود دارد، می‌توان متوجه شد که آیا اعتماد و تربیت اجتماعی به شیوه صحیح و مناسبی برقرار است یا نه؟

یک زمانی در جامعه ما حرف، حرف بود و آدم‌ها روی یک تکه کاغذ کوچک، یادداشتی می‌نوشتند که همان نشانه خرید و فروش مال و اموالشان بود، اما این روزها، نه‌تنها افراد که حتی بانک‌ها هم حاضر نمی‌شوند چک قبول کنند، پس چرا چنین اتفاقی افتاده است؟‌ دکتر صمدی‌راد در پاسخ به این سوال می‌گوید: وضعیت اقتصادی یکی از دلایل ایجاد چنین شرایطی است و آن طور که ثابت شده در وضعیت بد اقتصادی، بسیاری از افراد بتدریج ماهیت‌شان را تغییر می‌دهند و خودشان را با شرایط موجود سازگار می‌کنند. چنین فکری کم‌کم در جامعه نهادینه می‌شود و همه تصور می‌کنند فقط باید مراقب خودشان باشند تا کلاه سرشان نرود.‌ به گفته وی، در کنار این مورد، طمع و حرص مال‌اندوزی و بیشتر داشتن و همچنین تجمل‌گرایی هم موضوع دیگری است که می‌تواند عاملی باشد برای دامن زدن به این مشکل. زمانی که فرد تصور می‌کند باید به حدی از مال و ثروت برسد و البته با کمترین تلاش نیز می‌خواهد به هدفش دست یابد، کم‌کم احساس می‌کند بقیه هم همان طور فکر و عمل می‌کنند و چنین مساله‌ای می‌تواند بی‌اعتمادی اجتماعی را ایجاد و تشدید کند.

دکتر صمدی‌راد تاکید می‌کند: تشویق افراد برای بیشتر داشتن، تجمل‌گرایی و مدگرایی بدون وجود پشتوانه مناسب می‌تواند زمینه‌ساز خلاف‌های مختلف اجتماعی مانند دزدی، تقلب، جعل اسناد و کشیدن چک بی‌محل شود که هر یک از آنها خود عاملی برای ایجاد بی‌اعتمادی اجتماعی است.

● نقش توسعه فرهنگی در رشد جامعه

رشد و توسعه همه‌جانبه یک جامعه مستلزم تلاش همه نهادها و ارگان‌هاست، اما آنچه گاهی نادیده گرفته می‌شود، اهمیت رشد و توسعه فرهنگی است. برخی افراد توسعه را تنها در ابعاد اقتصادی و مادی خلاصه می‌کنند، در حالی که ثابت شده رشد و توسعه فرهنگی کمک بیشتری به توسعه همه‌جانبه جوامع می‌کند.

بنابراین خوب است ما هم به فکر باشیم تا جامعه‌مان هر روز بهتر از قبل شود و بچه‌ها از همان دوران کودکی نکات فرهنگی صحیح را بیاموزند.

دکتر صمدی‌راد با اشاره به این که در این زمینه باید تلاشی همه‌جانبه و البته آگاهانه انجام شود، می‌گوید: در کتاب‌های درسی یا مطالبی که در مهدکودک‌ها بیان می‌شود، باید نکات فرهنگی صحیح وجود داشته باشد و والدین هم باید آموزه‌های صحیح فرهنگی را آموزش ببینند تا بتوانند فرزندانشان را بدرستی تربیت کنند. این کار باید به صورت زیربنایی انجام شود و نباید فراموش کنیم رشد و توسعه فقط مختص موضوعات اقتصادی نیست.

به گفته این استاد دانشگاه، آموزش‌های رسمی و غیررسمی و همچنین تربیت صحیح فرزندان، گامی اساسی در این زمینه به حساب می‌آید. علاوه بر این، همه افراد باید از رفاهی منطقی و معقول برخوردار باشند و بتوانند به آنچه حقشان است برسند تا راه‌های تقلب، جعل، دزدی و دروغ بسته شده یا به حداقل برسد.

هرچند در این زمینه رسانه‌ها نیز نقش مهمی به‌عهده دارند، اما همه ما باید بیاموزیم و آموزش دهیم و مفاهیم مثبت و صحیح اجتماعی و فرهنگی، از نخستین آموزش‌ها به کودکان تا محتوای برنامه‌های تلویزیونی مخصوص بزرگسالان باید دیده شود.

این روزها این جمله‌ها را زیاد می‌شنوید؟ «کلاهت را بچسب که باد نبره»، «زرنگ نباشی باختی» و... جالب و عجیب است که این روزها خیلی‌ها به بچه‌هایشان توصیه می‌کنند بیشتر مراقب باشند تا کلاه سرشان نرود، اما مگر قرار است همه سر یکدیگر را کلاه بگذارند؟‌ رعایت احتیاط و موارد ایمنی کاری ضروری است، اما همه ما باید یاد بگیریم این مفاهیم را با کدام کلمات به فرزندانمان منتقل کنیم.

نیلوفر اسعدی‌بیگی