یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تأثیر قرآن کریم بر زندگی انسانها


تأثیر قرآن کریم بر زندگی انسانها

امروزه چقدر نیازمند بازگشت به قرآن میباشیم, نه برای اینکه تنها آن را تلاوت کنیم, نه برای اینکه به آن حکم کنیم

امروزه چقدر نیازمند بازگشت به قرآن میباشیم، نه برای اینکه تنها آن را تلاوت کنیم، نه برای اینکه به آن حکم کنیم، نه برای اینکه به آن گوش فراگیریم، نه برای آنکه در آن تدبر کنیم، نه برای آنکه آن را حفظ کنیم، نه برای آنکه ابعاد اعجازی آن را بیان کنیم، نه برای آنکه آن را مدارسه کنیم و در برابر برخی از اسرار آن توقف نماییم؛ بلکه بهخاطر همهی اینها و دیگر اسرار و عجایبی که قابل شمارش نیستند باید به آن مراجعه کنیم.

در حدیثی که برخی از انوار و اسرار قرآن را بیان میکند چنین آمده است: فِیهِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ وَخَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَحُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، لَیْسَ بِالْهَزْلِ، مَنْ تَرَکَهُ مِنْ جَبَّارٍ قَصَمَهُ اللَّهُ وَمَنِ ابْتَغَی الْهُدَی فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اللَّهُ ، وَهُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَنُورُهُ الْمُبِینُ وَالذِّکْرُ الْحَکِیمُ ، وَهُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ، وَهُوَ الَّذِی لاَ تَزِیغُ بِهِ الأَهْوَاءُ ، وَلاَ تَلْتَبِسُ بِهِ الأَلْسِنَةُ ، وَلاَ تَتَشَعَّبُ مَعَهُ الآرَاءُ ، وَلاَ یَشْبَعُ مِنْهُ الْعُلَمَاءُ ، وَلاَ یَمَلُّهُ الأَتْقِیَاءُ ، وَلاَ یَخْلَقُ بِکَثْرَةِ الرَّدِّ ، وَلاَ تَنْقَضِی عَجَائِبُه* در این قرآن اخبار امتهای پیش از شما، و نسل بعد از شما وجود دارد، این قرآن در میان شما حَکَم و داور میباشد، شوخی و بیهوده نیست، هر ظالمی که آن را ترک کند، خداوند او را درهم میشکند، و هر کس هدایت را در غیر آن طلب کند، خداوند او را گمراه میکند. این قرآن ریسمان محکم خداوند و نور روشنگر او و ذکر حکیم و صراط مستقیم است و حقیقتی است که هواها و هوسهای آدمیان در آن لغزش و انحرافی ایجاد نمینماید. و زبانها با آن اختلاط نمییابد، و با آن آراء و نظریهها متفاوت نخواهد بود، دانشمندان از آن سیر نمیشوند، پرهیزگاران از آن خسته نمیگردند، با تکرار فراوان کهنه نمیشود، و عجایب آن پایان نمیپذیرد. (سنن دارمی ۲/۵۲۶ و مشکاة المصابیح ۱/۶۶۱)

مسلمانان نخست از جمله سلف این امّت به گوهرهای این قرآن و رسالت آن دست یافتند، پس طبیعت و سلوکشان را با منهج آن تطبیق نمودند و از سفرهی آن آموزش دیدند و آداب آن را فرا گرفتند؛ در حدیث شریف آمده است: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ؛ فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَتِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ.. إِنَّ هَذَا حَبْلُ اللَّهِ، وَهُوَ النُّورُ الْمُبِینُ وَالشِّفَاءُ النَّافِعُ ، عُصِمَ مَنْ تَمَسَّکَ بِهِ، وَنَجَا مَنِ اتَّبَعَهُ، لاَ یَعْوَجُّ فَیُقَوَّمُ، وَلاَ یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبُ، وَلاَ تَنْقَضِی عَجَائِبُه همانا این قرآن سفرهی مهمانی خداوند است، پس از سفرهی خداوند به اندازهی تواناییتان بهره بگیرید... این قرآن ریسمان محکم خداوند است، و نور درخشان و شفای سودمند است، هر که به آن تمسک جوید، محافظت میشود، و هر کس از آن پیروی کند، نجات مییابد. ناهموار نمیشود تا اینکه راست گردانده شود، از راه راست منحرف نمیشود تا اینکه اصلاح گردد و عجایب آن پایان نمیپذیرند. [به روایت دارمی ۲/۵۲۵ وابن أبی شیبة ۶/۱۲۵ وعبد الرزاق ۳/۳۷۵ ].

قرطبی : در این مورد میگوید: قرآن به کاری نیک تشبیه شده است که خداوند آن را برای مردم انجام داده و خیر و منافع آنان را در آن قرار داده سپس مردم را به سوی آن دعوت میکند. در کلمه مَأْدُبَةُ اللَّهِ " مأدَبَة " و" مأدُبَة " گفته شده است. پس کسی که میگوید: " مأدُبَة " مقصودش چیزی بوده که انسان آن را انجام میدهد سپس مردم را به سوی آن دعوت میکند و کسی که گفته" مأدَبة " آن را بر وزن مَفعَلَةٌ میداند که از ادب گرفته شده است. آن را به سوی ادب میکشاند. تفسیر قرطبی ۱/۶

لذا عربها که مسلمانان نخستین بودند اولین کسانی بودند که متأدب به آداب قرآن گردیدند، و میتوانید چنین تعبیر نمایید که آنان هنگامی که به قر آن و سنّت تمسّک جستند و مطابق قرآن و سنت تربیت یافتند، سروری دنیا را به دست آوردند و زمین را پر از نور و عدالت نمودند و با برافراشتن پرچم توحید و از بین بردن تاریکیهای کفر، شرک، جاهلیت، کینه و دشمنی زمین را آباد نمودند، پس با این نعمت الهی یکتاپرست و برادر و دوستدار یکدیگر گردیدند، گفتار، کردار و اخلاقشان استوار و برگرفته از کتاب و سنت بود.

قرآن کریم پیوسته دارای تأثیر قوی و نخستین مؤثر در تقویت روابط ایمان به خداوند عز و جلّ و ریشه دوانیدن عقیدهی توحید و دعوت به هرگونه اخلاق حسنه و نهی از هرگونه اخلاق رذیله و زشت بوده و به اذن خداوند تا قیام قیامت خواهد بود، این تأثیر قرآن هنگام نزول آن بعد از بعثت محمد(ص)‌ نمایان گشت که بر اندیشه، اخلاق، عادتها، روش زندگی و عقیدهی عربها و غیر عربها در عصر اولیه اسلام و زمانهای بعدی تأثیر گذاشت تا اینکه به زمان ما رسید، هنگامی که دانشمندان، مفکرین و محققین فراوانی را میبینیم که بعد از پی بردن به اعجازهای علمی قرآن و حتی گاهی با مطالعه ترجمهی آن به اسلام می‌گروند، بر تأثیر آن بر نسلها تأکید مینماید. لذا ما تأثیر قرآن بر زندگی عربها و غیر عربها را در زمان حاضر در بخشهای آتی خلاصه میکنیم.

▪ نخست: تأثیر قرآن کریم بر زندگی عربها؛ اگر بخواهیم از تأثیر قرآن کریم بر زندگی عربها پی ببریم باید آن را در دو زاویه مورد مطالعه قرار دهیم.

- سطح افراد و سطح جماعت عرب

اما تأثیر قرآن در سلوک افراد:

ما میتوانیم بر تأثیر تلاوت یا شنیدن برخی از آیات قرآن کریم بر زندگی و عقیده و منهج برخی افراد در بدو اسلام با ارائه نمونههایی واقف شویم.

الف) نمونه اول :

عمربن خطاب رَضِیَاللهُ عَنهُ یکی از سران کفر به شما میآمد وکسانی را که مسلمان میشدند آزار میداد، او هنگامی که از مسلمان شدن خواهرش فاطمه ودامادش سعیدبن زیدرَضِیَ اللهُ عَنهُما با خبر شد، برخاست و با خشم و عصبانیت به سوی آنان رفت تا از ایشان انتقام بگیرد، هنگامی که بر آنان وارد شد صفحهای از قرآن را در نزد ایشان یافت که آیات اول سورهی طه در آن نوشته شده بود آنجا که خداوند میفرماید: إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلَـهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی در جا مسلمان شد و روش زندگیاش را تغییر داد. [مراجعه شود به طبقات الکبری ۳/۲۶۸]

ب) نمونه دوّم:

سعدبن معاذ رَضِیَاللهُ عَنهُ زمانی که هنوز مشرک بود، قبل از هجرت پیامبر به مدینه روزی از آمدن مصعب بن عمیر برای دعوت مردم به سوی اسلام به مدینه با خبر شد، نیزهاش را برداشت و به سوی او رفت، اما هنگامی که مصعب رَضِیَاللهُ عَنهُ آیات زیر را برایش قرائت نمود که خداوند میفرماید: حم * وَالْکِتَـبِ الْمُبِینِ* إِنَّا جَعَلْنَـهُ قُرْءَانًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُون [زخرف ک ۱- ۳] در آن لحظه مسلمان شد و سبب اسلام آوردن قومش نیز گردید. [حیاة الصحابة: ۱/۱۷۰-۱۷۱ و سیره ابن هشام ۲/۵۲-۵۳]

● اما تأثیر قرآن بر روش زندگی جماعت عرب:

ممکن است بر اثر تربیتی قرآن به معنی گستردهی آن از جمله تربیت روحی و اخلاقی در جماعت عربها در خلال شهادت یکی از اشراف و بزرگان اولیه آنان یعنی جعفر بن ابیطالب رضی الله عنه هنگامی که به حبشه هجرت نمودند در برابر نجاشی واقف گردید.

جعفر بن ابی طالب در سخنرانی معروفش در برابر پادشاه حبشه فرمود:

ای پادشاه! ما گروهی نادان و بت پرست بودیم، بت میپرستیدیم و از خوردن مردار اجتناب نمیکردیم. از ارتکاب فحشا و بی بند و باری باکی نداشتیم. رشتهی خویشاوندی را میبریدیم، همسایه نزد ما احترام و ارزشی نداشت، زورمندان ما افراد ضعیف را از بین میبردند، ما اینگونه روزگار بسر می-بردیم تا اینکه خداوند از میان ما پیامبری برگزید که ما نسب او را می-شناسیم و از درستکاری و امانتداری و پاکدامنی او آگاهیم، او ما را به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و از عبادت بتها و سنگهایی که ما نیز همانند اجدادمان میپرستیدیم، پرهیز نماییم. او ما را به راستگویی، امانتداری، و انجام صلهی رحم و خوشرفتاری با خویشاوندان و همسایگان و اجتناب از کارهای ناروا و خونریزی توصیه نمود و از ارتکاب فحشا و دروغگویی و خیانت در اموال یتیمان و نسبت دادن زنان پاکدامن به کارهای زشت باز داشت. به ما دستور داد که تنها خدای یگانه را عبادت کنیم و احدی را با او شریک نسازیم، نماز بخوانیم و زکات بپردازیم و روزه بگیریم به البدایه والنهایه ۴/۱۸۲-۱۸۳ مراجعه شود.

از آنچه گذشت به نتیجه میرسیم که جعفربن ابی طالب اخلاقهای فاسد عربهای آن زمان را در شش مورد خلاصه‌ نمود که عبارتند از:

۱) عبادت و بندگی برای بتها، عقل انسان در چه درجهی پستی قرار میگیرد هنگامی که برای مخلوقی کمتر از خود یا مانند خود عبادت کند.

۲) خوردن گوشت مردار، که دارای ضررهای فراوانی میباشد.

۳) انجام فواحش وکارهای خلاف عفت. فواحش دارای معنی گستردهای میباشد و شامل هر آنچه خلاف عفت بوده و عقل سالم آن را نپذیرد از قبیل زنا، لواط و... میآید.

۴) قطع صله رحم. که آن هم یکی از اسباب از هم پاشیدن جامعه و تشتت می-باشد.

۵) بدی با همسایه.

۶) پایمال شدن ضعیف توسط قوی. که قانون جنگل است، ضعیف در جنگل امان ندارد.

همچنین مهمترین نمونههای اخلاقی را که اسلام آنان را بر اساس آن تربیت نموده و پیامبر صلَّی الله علیه و سلَّم به آن دعوت کرده بود با استناد به قرآن و سنّت بیان نمود؛ از جمله:

۱) عبادت و بندگی برای خدای یگانه و شریک قرار ندادن کسی یا چیزی با او.

۲) راستگویی و امانتداری.

۳) صلهی رحم و نیکی با همسایه.

۴) دوری از حرامها و نریختن خون کسی به ناحق.

۵) نهی از فواحش و گفتن سخن دروغ و خوردن مال یتیم و تهمت زدن به زنان پاک دامن

۶) ادای نماز و زکات و روزه.

▪ دوّم: تآثیر قرأن بر غیر عربها

قرآن تأثیرات فراوانی بر زندگی غیر عربها داشته است که دو نمونه برای اثبات این مدعا کفایت میکند.

● نمونه ی اوّل: نجاشی رضی الله عنه که پادشاه حبشه و یکی از بزرگان مسیحیت به شمار میآمد، هنگامی که جعفربن ابی طالب خدا از او راضی باد آیات ابتدای سورهی مریم را بر او خواند، به گریه افتاد و تا حدی گریه کرد که ریشش بر اثر آن خیس شد، همچنین اسقفهایی که در حضور وی بودند با شنیدن آن آیات تا حدی که ریششان خیس شد گریستند. سپس نجاشی خطاب به آنان گفت: این آیاتی که جعفر تلاوت نمود و آنچه که بر عیسی علیه السلام نازل شده است از یک منبع می‌باشند. [سیرة ابن هشام: ۱/۳۴۹

● نمونه دوّم:

جنوب شرق آسیا که با شمشیر و جنگ فتح نشد بلکه اسلام از طریق تاجران مسلمان که با تاجران آنجا خرید و فروش میکردند، به آنجا وارد شد، اخلاق و روش برخورد صحیح تاجران مسلمان سبب شد تا آنان شیفتهی دین اسلام برگرفته از قرآن و سنت گردیده و به آغوش آن پناه بیاورند. [حاضر العالم الاسلامی ۱/۳۳۹]

▪ سوّم: تأثیر قرآن در زندگی غیر مسلمانان در جهان معاصر:

بیگمان امتداد اسلام در هر نقطه از سرزمین، امتداد نور قرآن و سنت میباشد و بر این تأکید میکند که قرآن کتاب بر حق و نازل شده از جانب پروردگار با حکمت و ستوده میباشد.

همچنین امروزه گسترش اسلام در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا از جمله قویترین دلیل بر صلاحیت این کتاب برای هر زمان و مکان بوده و بیانگر قدرت و توانایی آن بر مخاطب قرار دادن خرد انسانها در پیشرفتهترین زمانها میباشد.

کافی است به دو نمونه از غیر مسلمان در جهان معاصر اشاره کنیم که قرآن سبب تربیت و تزکیه دل ایشان گردیده است و آنان را به کانون توحید و ایمان کشانده است:

● نمونه ی اول:

محمد جون ویستر رئیس بعثهی اسلامی انگلیسی، او در خانوادهای مسیحی پروتستانت در سال ۱۹۳۰ چشم به جهان گشود، بعد از رشد و رسیدن به سن بلوغ در عقاید مسیحیت و کمونیستی متحیر و سرگردان مانده بود، هنگام اقامت در استرالیا، از کتابخانه عمومی سیدنی نسخهای از قرآن کریم را تحویل گرفت، با مطالعه مقدمهی آن تعصب او بر علیه اسلام به جوش آمد، کتاب را بست و رها کرد، بعد از چند هفته در بیرث غرب استرالیا به دنبال نسخهای از قرآن به شرط اینکه مترجم آن مسلمان باشد، گردید. بعد از مطالعهی آن میگوید نمی-توانم اندازهی متأثر شدن خویش با مجرد تلاوت اولین سورهی آن یعنی سوره فاتحه را بیان کنم. سپس زندگینامهی پیامبر صلَّی الله علیه و سَلَُّم را مطالعه کردم و چندین ساعت در کتابخانه غرق مطالعه شدم. آن روز بود که گمشدهام را یافتم. سپس از کتابخانه بیرون آمدم تا فنجانی قهوه بنوشم، سپس چشمم به مسجدی افتاد. با خود گفتم: اینک حقیقت را شناختهام چرا به مسجد نرم و و اسلامم را اعلام ننمایم، بلا فاصله به مسجد رفته و اسلامم را اعلام نمودم. [منبع سابق ص ۱۲۵- ۱۲۷]

القس إبراهیم خلیل فیلبس ( إبراهیم خلیل أحمد ).

ولد فی الإسکندریة عام ۱۹۱۹م نشأ نشأة مسیحیة ودرس بمعاهد الإرسالیة الأمریکیة وحصل علی دبلوم اللاهوت الإنجیلیة بالقاهرة وعین قسا راعیا بأسیوط ثم رقی إلی قسیس بعشر الإرسالیة السویسریة الألمانیة بأسوان.

● نمونه ی دوم

کشیش ابراهیم خلیل فیلبس (ابراهیم خلیل احمد)

در سال ۱۹۱۹ م در اسکندریه به دنیا آمد و به عنوان یک فرد مسیحی بزرگ شد و در دانشکده آمریکایی به تحصیل پرداخت و دیپلم لاهوت انگلیسی در قاهره دریافت نمود و به عنوان کشیش در اسیوط انتخاب شد سپس به درجه کشیش در دهم ارسالی سویسریه آلمانی در اسوان رسید.

او در ارتباط با اسلامش میگوید: حقیقت این است که با تلاوت قرآن کریم هنگامی که به این آیه رسیدم که خداوند میفرماید: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آَمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏ کسانی که پیروی می‌کنند از فرستادهی خدا پیغمبر امّی که در تورات و انجیل نگاشته می‌یابند. او آنان را به کار نیک دستور می‌دهد و از کار زشت بازمی‌دارد، و پاکیزه‌ها را برایشان حلال می‌نماید و ناپاکها را بر آنان حرام می‌سازد و فرو می‌اندازد بند و زنجیر را از ایشان به در می‌آورد. پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند و وی را یاری دهند، و از نوری پیروی کنند که به همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند. ‏[سورة الأعراف الآیة ۱۵۷ ]

گفتم: اگر ببینم که ذکر پیامبر (ص) در تورات و انجیل آمده است، آن را به مردم ابلاغ خواهم نمود و شهادت میدهم که محمّد (ص) به حق و یقین خاتم پیامبران میباشد.

وبه تحقیق در تورات و انجیلهای سهگانه از سال ۱۹۵۵ تا سال ۱۹۵۹ پرداخت تا اینکه به یقین رسید و اسلامش را آشکار نمود و در راه خداوند به جهاد پرداخت. او مؤلفات زیادی دارد از جمله:

۱) محمد(ص)‌ فی التوراة والإنجیل والقرآن.

۲) المستشرقون والمبشرون فی العالم العربی والإسلامی

و کتابهای بسیار دیگری را نیز نوشت.

و در خاتمه بیگمان قرآن کریم و سنت پاک پیامبر(ص) مایه سعادت و خوشبختی برای کسانی هستند که به آن تمسک جویند و متخلق به اخلاق آن دو گردند، وظیفهی ما در قبال قرآن و سنت پیامبر این است که به آن دو عمل کرده و متخلق به آخلاق آن شویم، پس باید بر حاکم کردن قرآن در زندگی و دیگر اعمالمان حریص باشیم همانگونه که پیشگامان این امت قبل از حفظ قرآن به آن عمل مینمودند.

وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم.

نویسنده‌: دکتر اسماعیل عبدالرحمن

ترجمه: خالد ایوبی‌نیا