جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دیدن یا ندیدن


دیدن یا ندیدن

وقتی می توانی ببینی, نگاه كن و وقتی می توانی نگاه كنی, رعایت كن بر همین بنا محمد اسكندری, بخشی از رمان را كه بیشتر با این ایده همخوانی دارد, انتخاب و آن را دراماتیزه كرده كه هم اكنون به كارگردانی همسرش منیژه محامدی در بزرگترین سالن تئاتری كشور در حال اجراست

بد نیست بر خلاف عادت، با یك سؤال شروع كنیم و اینكه اگر یك روز ناگهان، همه چیز را سفید ببینید، چه خواهید كرد؟ بی گمان تنها پاسخ به این پرسش باعث نمی شود تا یك رمان نوشته شده و جایزه نوبل را به خود اختصاص دهد، چرا كه این اتفاق ممكن است حادث شود و آب از آب تكان نخورد، اما آنچه سبب شده تا كوری، نوشته ژوزه ساراماگوی پرتغالی چنین موفقیتی را از آن خود كند، توجه دادن مخاطب به یك نكته است: وقتی می توانی ببینی، نگاه كن و وقتی می توانی نگاه كنی، رعایت كن . بر همین بنا محمد اسكندری، بخشی از رمان را كه بیشتر با این ایده همخوانی دارد، انتخاب و آن را دراماتیزه كرده كه هم اكنون به كارگردانی همسرش منیژه محامدی در بزرگترین سالن تئاتری كشور در حال اجراست.

در اینجا سعی ما بررسی و ارزیابی اثر اجراشده توسط كارگردان و گروه اجرایی این نمایش است و رمان را به حال خود می گذاریم؛ هر چند خواندن این كتاب ارزشمند را به شما توصیه می كنیم.

ماجرا از یك قرنطینه آغاز می شود كه پس از شایع شدن بیماری كوری در شهر، گروه گروه افراد را به این مكان منتقل می كنند. دكتر و همسرش، مرد یك چشم، دزد، دختر خارجی و دختربچه، اولین كسانی هستند كه با آنها آشنا می شویم. به تدریج گروه های دیگر شامل كارگر هتل، بازیگر، پیرمرد، پلیس، مأموران قرنطینه، پیرزن، دانشجو، افراد مسلح و دوقلوها هم به این جمع اضافه می شوند كه همگی در شكل گیری داستان نمایش مساعدت می كنند. در این بین، همسر دكتر به خاطر همراهی با همسر، خود را بیمار نشان داده تا در كنار شوی خود باشد و داشتن چشم سبب می شود تا به نابینایان در آمدوشد و برخی تقاضاها كمك كند.

در طول پروسه اجرا و در همین محدوده اتفاقات متعددی را شاهدیم؛ دزد ماشین مرد یك چشم در میان گروه است كه می خواهد مزاحمتی برای دختر خارجی فراهم كند و دختر با میله ای به او آسیب می رساند كه در نهایت، باعث مرگش می شود. شاید بتوان گفت نكته حائز اهمیت در میان آدم های دورافتاده از اجتماع، زنده بودن است و می خواهند هر طور شده زندگی را حفظ كنند؛ زنده ماندن به هر قیمتی و برای این كار حتی زن ها تا مرز سقوط پیش می روند و دكتر به عنوان نماینده قشر تحصیلكرده، نه تنها مخالف نیست، بلكه این عمل راتایید می كند. زن ها طعمه ای هستند تا مردان مسلح در ازای دادن مقداری غذای بیشتر و تنها به صرف زنده ماندن، آنها را در اختیار گیرند، لیكن پایان این خواب و خیال، مرگی است كه زن ها به سركردگی همسر دكتر برایشان رقم می زنند.

در قرنطینه، زندگی جریان عادی خود را دارد؛ گرسنگی، غذاخوردن، خواب، بیداری و حتی مرگ؛ مرگ پیرمردی كه از رادیوی او هیچ گاه نوای خوشی شنیده نمی شود و تنها خبرهای ناخشنودكننده از وضعیت شهر را به گوش دیگران می رساند و زمانی كه برای مدتی نوای دلنشین موسیقی در فضا طنین انداز می شود، آن را خاموش كرده و به كناری می گذارد و به اعترضات دیگران هیچ توجهی نمی كند. در جمع مبتلایان به مرض كوری، از تمامی اقشارحضور دارند؛ دكتر، پلیس، بازیگر، زن، مرد، خدمتكار، دزد، پیر، جوان، دانشجو، كاسب و حتی كودك؛ تسلیم شدگانی كه امید بازگشت به زندگی برایشان به یك رویا مبدل شده و سعی دارند فقط زنده بمانند. به تدریج چشم ها بهبود پیدا می كند و همه به حالت عادی بازمی گردند؛ همان گونه كه پیش از بیماری بوده اند. هر كه هر چه بود، آن می شود و از یاد می برد در چه وضعیتی به سر می برده است. همسر دكتر اما، تنها كسی است كه نسبت به این همه بی انصافی مردمان واكنش نشان می دهد و داوطلبانه می رود تا برای همیشه كور شود؛ چه در كوری رازی است عظیم كه انسان را جاودانه خواهد كرد و آن رعایت در دیدن است.

محمد اسكندری- نویسنده نمایشنامه كوری- سعی دارد از طرفی به فضای موجود در رمان وفادار بماند، از سویی آن را دراماتیزه كند و در نهایت با ویژگی و ساختار اجتماع پیرامون خود مطابقت دهد كه در این كار موفق نیست و دلیل آن هم نداشتن انسجام و یك دستی لازم است. با اینكه عناصر درام از جمله تعلیق، كشمكش، كنش و واكنش را در نگارش متن دخیل كرده، اما گفتارها گاهی خیلی نزدیك به محاوره و برخی اوقات، كتابی است. اشخاص به طور ضمنی، گذرا و سطحی معرفی شده اند و برخی از اتفاق ها بدون هیچ پیش زمینه قبلی یا حتی بر خلاف گفتار صورت گرفته حادث می شود. به عنوان نمونه همسر دكتر از بی اطلاعی وی در خصوص دیدن چشم هایش می گوید و بعد در جایی دیگر دكتر خود به شخصه بر بینا بودن همسر، صحه می گذارد.

در ابتدای نمایش و در بدو ورود بیماران به اتاق قرنطینه، دكتر مشغول مكالمه ای تلفنی می شود كه معلوم نیست در بدو ورود چه الزامی به این كار است و اساساً تلفن چه نقشی در این میان دارد! نویسنده سعی می كند به این وسیله، موقعیت و فضا را معرفی كند كه این عمل بدترین تمهید در نمایشنامه نویسی به شمار می رود. استفاده از تكنیك فاصله گذاری در كنار وفادار بودن به ساختار روایی چندان مطلوب نیست و نجواهای گاه به گاه همسر دكتر با مخاطب، نتوانسته موثر واقع شود.

در سبك و سیاق كارگردانی نیز به دلیل همراهی مجدّانه محامدی با نویسنده، چنین رویكردی را شاهدیم كه باعث می شود كار وی در مقایسه با سایر نمایش ها از جمله مرگ دستفروش (نوشته آرتورمیلر) تنزل كیفی پیداكند و باز همان مسأله همیشگی و دغدغه كارگردانان مطرح برای حضور در سالن اصلی تئاتر شهر كه با ضرورت ها هیچ انطباقی ندارد؛ از جمله ضعف در صدای بازیگران به نحوی كه شنیدن دیالوگ های بازیگر سمت چپ برای طرف دیگر رسا نیست.

اما آنچه باعث شده تا این نمایش مورد توجه قرار گیرد، جذابیت اقتباس از رمان ساراماگو، دیدگاه بینندگان تئاتر نسبت به كارهای قبلی كارگردان، استفاده از بازیگران باتجربه و خلاق و حضور در سالن اصلی تئاتر شهر است. القای پیام مستقیم به مخاطب، از ضعف های عمده كوری به حساب می آید و آنچه باید تماشاگر خود برداشت كند، توسط همسر دكتر كه نقش راوی را هم به عهده دارد گفته می شود.

از حق نگذریم؛ بازی ها توانسته تا حدی نقایص یادشده را برطرف كند كه در این میان باید به توانمندی های مهدی میامی در نقش مرد یك چشم و سزین صلح آبادی به عنوان دختر خارجی اشاره كرد. استفاده از دوقلوهای به هم چسبیده و تعاملات و تضادهای میان آن دو كه هر یك سعی دارد گوی رقابت را از دیگری ربوده و تقصیر را بر گردن آن دیگری بیندازد، تمهید جالب توجهی محسوب می شود. نورالدین جوادیان هم با استفاده از بیان شیوا و انعطاف بدنی لازم توانسته از ایفای نقش خود به خوبی بربیاید. در مجموع، بازی ها یكدست، روان و منسجم است كه نحوه میزانسن موثر كارگردان را نباید از نظر دور داشت.

ارشام مؤدبیان در استفاده از موسیقی و افكت تا حد زیادی موفق عمل كرده و طراحی لباس ها با اشخاص بازی بی ربط نیست؛ به ویژه آنكه در طراحی، رنگ آمیزی و دوخت آنها دقت لازم مبذول شده است.

طراحی نور وجه تمایزی بین كوری و سایر نمایش ها ایجاد نمی كند كه بتوان از آن به عنوان یك عمل خلاقانه در این عرصه یاد كرد. نكته ای كه باید به آن اشاره كنم، این است كه بروشورهای تئاتر، روزبه روز بی كیفیت تر می شود و من نمی دانم مقصر كیست. هر چه هست، باید به بروشورها بیش از اینكه می بینیم توجه شود، چرا كه تحریك ذائقه مخاطب تئاتر از انتشار و چاپ برچسب های تبلیغی مناسب امكان پذیر خواهد بود.

در یك كلیت و بنا به دلایلی كه ذكر آنها رفت، نمایش كوری در كارنامه منیژه محامدی امتیاز مهمی به حساب نمی آید كه مهمترین نقیصه آن متن درام است و البته دراماتیزه یا نمایشی كردن یك رمان فلسفی، كار چندان ساده ای نیست.

پژمان پروازی