سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

صنعت گردشگری, مولد چالش های ناپایدار


صنعت گردشگری, مولد چالش های ناپایدار

طی دهه های اخیر به خصوص ظرف ۳۰سال گذشته به کارگیری شیوه های جدید در بخش های زیرمجموعه صنعت گردشگری, تلاش های فراوانی را وقف پایداری این دست فعالیت ها کرد

طی دهه‌های اخیر به خصوص ظرف ۳۰سال گذشته به کارگیری شیوه‌های جدید در بخش‌های زیرمجموعه صنعت گردشگری، تلاش‌های فراوانی را وقف پایداری این دست فعالیت‌ها کرد. از جمله به کارگیری اکوتوریسم که یکی از مهم‌ترین شیوه‌های گردشگری پایدار محسوب می‌شود؛ مفهومی که توجه به محیط زیست و انسان را سرلوحه خود قرار داد و براساس آن احترام و ارزش‌گذاری برای منابع طبیعی و جوامع انسانی میزبان را هدف نهایی خود می‌داند. این مفهوم آنقدر اهمیت پیدا کرد که سازمان ملل متحد، سال ۲۰۰۲ را با توجه به کارکرد این نوع فعالیت و نقش بسزایی که می‌تواند در پایداری فعالیت‌های بشری داشته باشد، با اکوتوریسم نامگذاری کرد و اکنون می‌بینیم در بسیاری از کشورهای دنیا به خصوص آن دسته که جزو کشورهای نام‌آور در صنعت گردشگری کنونی هستند که البته بسیاری نیز جزو کشورهای در حال توسعه می‌باشند، گردشگری پایدار را به شکل فراگیری دنبال می‌کنند. کشورهایی چون کانادا، استرالیا، کاستاریکا، آفریقای جنوبی، کنیا، هند، مالزی، کامبوج و... به شدت دنبال کاهش خسارت‌ها و تاثیرات منفی صنعت گردشگری بر ساختار بخش‌های مختلف کشورهایشان هستند اما در این میان کشور نام‌آور و غنی ایران، بی‌بهره از این تغییر و تحولات، مبنای توسعه صنعت گردشگری را بی‌بهره از این رویکردها می‌بیند.

ایران، به دلیل پیشینه تاریخی و فرهنگی و نیز شرایط طبیعی خاصی که در مرزهای خود دارد، جزو منحصر به فردترین کشورهای دنیا محسوب می‌شود. آن‌گونه که بارها شنیده‌ایم تحت تاثیر همین ارزش‌های موجود از بُعد تاریخی جزو ۱۰کشور برتر و از بعد تنوع اقلیم و طبیعت جزو معدود کشورها یا به عبارتی حداکثر جزو پنج کشور برتر دنیا محاسبه می‌شود. ظرفیت‌های موجود در ایران بسیار بیش از آنچه است که در بسیاری کشورهای موفق در صنعت گردشگری جهان، از آنها برخوردارند اما در ایران نه تنها در بهره‌برداری از این منابع خدادادی و مواریث کهن و تمدنی و فرهنگی توفیق حاصل نیامده، بلکه مسیر در پیش گرفته نیز، بروز زنگ خطری را موجب شده است. با نگاهی به تاریخچه این صنعت در ایران در می‌یابیم که از ابتدای سده کنونی و در سال‌های پس از انقلاب مشروطه با برقراری یک حکومت مدنی که موجب ایجاد دیوان‌سالاری جدید در ایران شد، تشکیلات مربوط به صنعت گردشگری نیز در کنار سایر موسسات مدنی جدید از جمله وزارتخانه‌ها و مراکز آموزشی و بهداشتی، قانون‌گذاری، انتظامی، شهرداری و... به وجود آمدند. در سال ۱۹۰۷ و با پیدایش صنعت نفت در ایران، توجه بسیاری از خارجی‌ها به ایران جلب شد. رویدادی که تا پیش از آن در دوره صفویه نیز شکل جدی به خود گرفته بود. ورود ماشین در دوره مظفرالدین شاه، تعریض و گسترش راه‌های شوسه بین شهری، احداث راه‌آهن سراسری در ۱۳۱۷ و نیز تجربه اولین موسسه مسافربری هوایی در سال ۱۳۰۶ که در نخستین فرودگاه کشور (قلعه مرغی تهران) رقم خورد، همه و همه ایران را نیز از موج‌های ایجاد شده در کرانه‌های صنعت گردشگری جهان، بی‌بهره نگذاشت.

در سال ۱۳۱۴ یعنی یک سال پس از بزرگ‌ترین رویداد علمی - آموزشی کشور -راه‌اندازی دانشگاه تهران- وزارت کشور، شاهد اولین تشکیلات متولی گردشگری، یعنی اداره جلب سیاحان خارجی و تبلیغات بود. از آن سال‌ها به بعد و طی بیش از هشت دهه، گردشگری در ایران همواره در مسیر خود حرکت‌های سینوس‌دار و گاه پرافت و خیزی را تجربه کرده است. متاسفانه آنچه اکنون در صنعت گردشگری ایران شاهدش هستیم، نشانه‌های زیادی از پشتوانه ۸۰ ساله بروز نمی‌دهد. دور بودن سطح کیفی و کمی گردشگری در ایران از مبانی حاکم بر گفتمان جهانی این صنعت به خصوص بحث پایداری، نکته مهم و اصلی است. صحبت از میزان بهره‌برداری ما از بازار بزرگ گردشگری جهانی نیست. اگرچه آن هم جای بحث فراوان دارد اما به هر حال شرایط فرهنگی، سیاسی و دینی ما ایجاب می‌کند، آن‌گونه که دیگر کشورها خود را درگیر این صنعت کرده‌‌اند، ما شیوه خودمان را داشته باشیم. شیوه‌ای که اگر بر بازارهای هدف مناسب دارای مشترکات دینی و فرهنگی، برنامه‌ریزی مشخص را دنبال می‌کرد باز هم توفیق‌مان بیش از این بود. از اینکه بگذریم، توسعه گردشگری در بعد داخلی، رضایت چندانی نمی‌بخشد که هیچ، بلکه وضعیت به گونه‌ای پیش می‌رود که لزوم تجدید‌نظر در برنامه‌ریزی‌ها را جدی‌تر از همیشه نمودار کرده است. بخش‌های مختلف صنعت گردشگری در کشور ما، فاصله معنا‌داری با وضعیت موجود و حاکم بر این صنعت در بعد جهانی آن دارند. اگرچه بخش‌های خدماتی و کارگزاران خصوصی این صنعت به واسطه پیشینه‌ای که دارند، نسبت به بخش‌های متولی و دولتی موفقیت بیشتری نشان می‌دهند اما باز هم الگوهای مدیریتی، سطح و کیفیت کار و خدمات، به سختی توان رونق بخشیدن به این فعالیت انسان‌محور را دارد. اکنون ما نیازمند آن هستیم مدیران آشنا به علم روز این صنعت، توان خود را در اجرای اصولی برنامه‌های مناسب به کار گیرند؛ برنامه‌هایی که توسط کارشناسان، صاحب‌نظران و نخبگان این صنعت تهیه و هدف‌گذاری شده باشند.

در سال‌های گذشته به خصوص در دهه اخیر، توجه به گردشگری از جایگاه مناسب‌تری برخوردار بوده است. نگاه برنامه‌های چهار‌ساله توسعه‌بخش کشور به صنعت گردشگری سندی بر این ادعاست. تشکیل سازمان مستقل میراث فرهنگی، صنایع دستی، گردشگری و ارتقای جایگاه اداری و دیوانی آن تا حد معاونت ریاست‌جمهوری، راه‌اندازی رشته‌های دانشگاهی و زیر بنایی، تقویت و گسترش ساختار اداری در سطح استان‌ها، افزایش قابل توجه سهم صنعت گردشگری از بودجه ملی نشانه‌هایی از این توجه به حساب می‌آیند.

همچنین تجربه سیاست‌ها و برنامه‌هایی چون سفرهای ارزان قیمت، طرح سفر کارت ملی، تشکیل کمیته‌های تخصصی در جهت هدفمندی فعالیت‌های گسترده در این صنعت به خصوص کمیته‌ملی اکوتوریسم، نشانه‌هایی از خواست و اراده متولیان امر نسبت به توسعه و بهبود این صنعت در سطح ملی و بین‌المللی بود اما تمام این برنامه‌ها و سیاست‌ها در گذر زمان کارایی خود را از دست دادند و حتی برخی هرگز به مرحله فراگیر شدن نرسیدند و چالش‌های موجود در این صنعت به خصوص عدم‌تفاهم بخش خصوصی با متولیان دولتی آن همچنان دال بر عدم توفیق صنعت گردشگری ما است. نگاه تک‌بعدی به صنعت گردشگری باعث شده اصلی‌ترین نیاز این صنعت یعنی توسعه زیر ساخت‌ها با تمام جدیت و اراده‌ای که آن را دنبال می‌کند، زنگ خطری باشد برای آینده کشور در بخش‌های مختلف. از آنجا که پدیده گردشگری، همچون سیستمی مستقل و قدرتمند عمل می‌کند، اجزای تشکیل‌دهنده آن باید مورد توجه قرار گیرند. در مسیر توسعه گردشگری، توجه به مسایل زیست‌محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی امری مهم و حیاتی است. طی سال‌های گذشته نگاه متولیان امر به توسعه این صنعت صرفا مبتنی بر توسعه بخشی از زیرساخت‌ها بوده که اتفاقا کمبود آنها کاملا محسوس بوده است. اما دیگر زیر ساخت‌ها از جمله زیر ساخت‌های فرهنگی و اجتماعی بدون توجه، به حال خود گذاشته شده‌اند. حاصل این تلاش‌ها اگرچه در برخی نقاط تاثیر مثبت خود را بر جای گذارده اما در بسیاری موارد کشش مناطق مورد نظر نسبت به جذب گردشگران باعث پیامدهای فراوانی شده که متاسفانه بنیان فرهنگی و اجتماعی و نیز محیط زیست و منابع طبیعی را در این مناطق تحت تاثیر خود قرار داده است. ناآشنایی و عدم آگاهی جوامع محلی با گردشگری و بد‌تر از آن پایین بودن سطح دانش و فرهنگ بسیاری از گردشگران و مراجعه‌کنندگان به این مناطق، باعث آن شده که پیشرفت و رشد صنعت گردشگری در جهت منفی و ناپایداری گام بردارد. هجوم بیش از حد ظرفیت گردشگران به مناطق، تخریب مراتع، جنگل‌ها و باغ‌ها، آلوده نمودن آب‌ها و محیط‌های روستایی و طبیعی، ساخت‌و‌ساز غیرمتعارف و بی‌رویه، تغییر نامناسب بافت مسکونی روستاها، ایجاد عامل تورم در مناطق نمونه گردشگری و مناطق هدف به واسطه ارزش افزوده زمین‌ها، تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی به واحدهای مسکونی و خدماتی، جبهه‌گیری و ناخرسندی جوامع میزبان نسبت به گردشگران و گردشگری و... چالش‌هایی هستند که اکنون صنعت گردشگری ما با آنها در‌گیری جدی پیدا کرده است. چالش‌هایی که روز‌به‌روز بر عمق و وسعت آنها افزوده می‌شود. شرایط حاکم بر طبیعت کشور، تحت تاثیر تغییرات جوی به خصوص خشکسالی‌های چند سال اخیر، به قدر کافی محیط زیست و منابع طبیعی ما را آسیب‌پذیر کرده است و این می‌طلبد حساسیت‌ها برای انجام هرگونه فعالیت در سطح کشور نسبت به شرایط اکولوژیکی و زیست‌محیطی‌مان از درجه بالایی برخوردار باشد. توسعه صنعت گردشگری به واسطه آنکه بر بستر محیط طبیعی شکل می‌گیرد و سهم زیادی در تغییر و تحولات محیطی دارد، در بحث توسعه پایدار از جایگاه مهم‌تری نسبت به سایر فعالیت‌ها برخوردار است.

عدم وجود برنامه جامع و مبتنی بر اصول پایداری، تغییرات پی‌درپی مدیریتی در بخش‌های متولی گردشگری، ناآشنایی دست‌اندکاران این صنعت به‌خصوص در بخش دولتی با فرآیند‌ها و کارکردهای آن، عدم به‌کارگیری کارشناسان و نخبگان و عدم نزدیکی بخش‌های اجرایی درگیر در صنعت گردشگری کشور با مراکز علمی و تحقیقاتی و نیز ناکارآمدی سیستم‌های آماری و اطلاعاتی دقیق در راستای درک مناسب از وضعیت موجود، شرایط پایداری صنعت گردشگری را در کشور ما با چالش جدی مواجه کرده است که این می‌طلبد دست‌اندرکاران و متولیان امر با تجدیدنظر در برنامه‌ها و اهداف و با به‌کارگیری مناسب توان و ظرفیت داخلی و جذب همکاری و همیاری نهادهای بین‌المللی، هر چه سریع‌تر حرکت رو به جلو این صنعت را در مسیری پایدار و هدفمند کنترل و مدیریت کنند تا آیندگان و نسل‌های بعد از ما نیز از تلاش‌های ما بهره‌مند و مزد زحمات نسل ما برای آنها زیربنای محکمی جهت پیشرفت و بهره‌مند کردن‌شان از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌‌های ایران بزرگ و عزیزمان باشد وگرنه این روال که در پیش گرفته‌ایم... .

محمد جهانشاهی