پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
بایسته های بحران اقتصادی
در ماههای اخیر تحولات و وقایعی در اقتصاد آمریکا و برخی کشورهای دیگر رخ داده که اخیرا جلوه بیشتری در اقتصاد دنیا داشته است. درخصوص این بحران نکات قابل تاملی وجود دارد که توجه به آن ضروری است.
۱) اینکه ماهیت تحولات واقع شده و چیستی آن از چه مشخصاتی برخوردار بوده و آیا میتوان به تحولات مذکور کلمه بحران را اطلاق کرد، از موضوعات بسیار مهم تلقی میشود.
آنچه قطعی بهنظر میرسد این موضوع است که اتفاق و حادثه مذکور برخی نشانههای بحران را دارد، یعنی پس از رونق در بازار مسکن، موجبات سقوط قیمت مسکن و بهدنبال آن افت قیمت اوراق قرضه، کم اعتبار شدن اوراق مشتقه و... را فراهم آورده است. اینکه ابعاد مشکل تا چه قسمتهایی از اقتصاد تاثیرگذار باشد، مقولهای است که به اطلاعات و زمان بیشتر و البته به نوع سیاستگذاریهای اقتصادی بعدی بستگی دارد.
۲) اقتصاد سرمایهداری همواره با بحرانهایی مواجه بوده است، بهنحوی که گفته میشود بحران، ذات سرمایهداری و البته مشکل اصلی آن نیست؛
چرا که تجربه نشان داده است میتوان بر بحران و ابعاد آن غلبه کرد، اما اینکه اصلیترین عامل این بحران کدام بوده و آیا بهره میتواند بهعنوان پاشنه آشیل این نظام اقتصادی عمل کند، پرسشی است که رسیدن به پاسخ آن، نیازمند مطالعات بسیار جدی است.
بهنظر میرسد بهره همان میوه ممنوعهای است که گرفتاران آن به مشکلات فراوان مبتلا میشوند. همانطور که در مقوله اخیر نیز برخی نشریات و مقامات غربی اعلام کردند باید پدیده بانکهای بدون ربا را بررسی و از ظرفیت و کارایی بالای ضدبحران بودن آنها بهرهبرداری کرد.
۳) بحران اخیر نشاندهنده آن است که جهانیشدن بازارهای مالی و اعتباری مقدم بر جهانی شدن بازارهای حقیقی و کالا عمل میکند.
ارتباط تنگاتنگ و دقیق این بازارها میتواند خیلی سریع همچنان که فرصتها را به هم منتقل میکند، تهدیدها را نیز به یکدیگر نشانه رود. در این ارتباط باید بحران در بازارهای مالی و اوراق قرضه و مشتقه را بهعنوان نشانهای از بروز بحرانی زودرس در بازارهای حقیقی تلقی کرد.
۴) در اینکه همه کاهش قیمت نفت « آن هم در این مقیاس وسیع» متوجه بحران باشد تردید وجود دارد؛ اما در اینکه کاهش قیمت، از بحران نیز متاثر بوده شکی وجود ندارد، اما این اتفاق به هر دلیلی که باشد، اینک وابستگان به پول نفت در تنگنای شدیدی گرفتار آمدهاند که بخشی از آن متوجه حضور عوامل بحرانزا در اقتصادهای صنعتی و البته بخش بزرگتری از آن متوجه سهلانگاری و بیانضباطی مالی حاکم بر ارکان برنامهریزی و تصمیمگیری آنان است.
در این ارتباط باید گفت هرچند بعید بهنظر میرسد که اینگونه اقتصادها، عبرتهای لازم را از کاهش قیمت نفت بگیرند تا بحران عبرتآموز دیگران زمینه بحران دیگری برای آنان را فراهم نسازد.
۵) برای درمان بحران، در همهجا سیاستگذاریها و راهکارهایی اتخاذ شده است. سیاستگذاری هوشمندانه دولتها بهنحوی که تلاش میشود مقتضی نوع اقتصادها و بازارها باشد، میتواند تاکیدی بر انتزاعی بودن اندیشههایی باشد که بدون توجه به واقعیات، بر کارکرد بدون کم و کاست و همیشه درست بازار اصرار میورزند.
مسلما آنچه امروز در اقتصاد جهان میگذرد درسهای آموزندهای برای علم اقتصاد و همچنین اقتصاددانان کنونی طیفهای مختلف و متنوع هم دارد. باید دید چگونه این آموزندگی به ممانعتهای بعدی از بروز بحرانهای مالی میانجامد؟!
دکتر حسن سبحانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست