سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

احزاب, محور بازتعریف مفهوم توسعه هستند


احزاب, محور بازتعریف مفهوم توسعه هستند

جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به افق چشم انداز جامعه ایرانی ١٤٠٤ نیازمند رفع مسائلی است که ثبات, توسعه و پیشرفت کشور در گرو تعیین تکلیف با آنهاست اگرچه در سال های اخیر با ورود مفاهیمی مانند توسعه پایدار و توسعه متوازن به عرصه نظریات توسعه یافتگی, انحصار آن به مفهومی اقتصادی از بین رفته با این حال اهمیت وجود تناسب و همگونی در سه بُعد اصلی آن یعنی توسعه اجتماعی, توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی, همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده است

برای رسیدن به توسعه همه جانبه و ایجاد یک دولت کارآمد و شایسته، توجه به بُعد سیاسی توسعه و شاخص های آن ضرورت دارد.

جامعه توسعه یافته از نظر سیاسی، ضمن برخورداری از ثبات سیاسی، دارای ویژگی هایی مانند کارآمدی، سطح پایین فساد، پاسخ گویی، مشارکت مردم در امور مربوط به خود، نظام حزبی قوی و سازمان یافته و آزادی رسانه هاست. به نظر می رسد با گذشت حدود چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی باید توجه ویژه ای به تقویت شاخص های غیراقتصادی توسعه از جمله ابعاد ثبات سیاسی، کارآمدی و حکومت داری مطلوب، مردم سالاری، حقوق و آزادی های مدنی صورت گیرد.

در این میان، وجود احزاب کارآمد و نظام حزبی قوی به عنوان مدخلی برای برقراری ارتباط مؤثر میان دولت و ملت، امری ضروری است.

مسئله احزاب و توسعه، مسئله ای است که در سال های اخیر به طور جدی در کانون مباحث سیاسی جامعه ما قرار گرفته است. بسیاری از بازیگران سیاسی در ریشه یابی مـشکلات اجـتماعی و اقـتصادی به ضرورت توسعه سیاسی اشاره می کنند و تشکیل احزاب را اساسی ترین گام در این فرایند می دانند.

حزب به معنای گروه سازمان یافته شهروندانی است که دارای نظریات اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی مشترک اند و با عمل بـه مـثابه یک واحد مُتفق می کوشند عقاید و نظام فکری خود را در سطح گسترده رواج دهند، بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اثرگذار باشند و حتی المقدور بر آنها تـسلط یابند؛ اگرچه در معنای عام، حزب را نمی توان صرفا در قالب یکی از ساحت های حیات جمعی مانند اقتصاد، اجتماع یا سیاست تعریف کرد؛ اما احزاب در معنای مصطلح و رایج خود بیشتر در حیطه سیاست تعریف شده اند.

تجربیات پیشین درباره احزاب، اغلب موجب بدبینی نسبت به نقش این سازمان سیاسی شـده اسـت؛ تـا آنجا که حتی عده ای آن را با فرهنگ سیاسی ایرانی سازگار نمی دانند؛ هرچند درباره حـزب و ضـرورت آن بسیار سخن گفته می شود یا در برابر آن مخالفت هایی ابراز می شود؛ امـا این نـظرات مـعمولا در سطح منازعات سیاسی روزمره باقی مانده و کمتر به مباحث بنیادی در این زمینه راه می یابند.

حال پرسش کلیدی آن است که در جریان توسعه سیاسی و متعاقب آن توسعه همه جانبه کشور، احزاب سیاسی چه نقشی ایفا می کنند؟

نخست آنکه احزاب، محل انباشت دانش و تجربه اند. هدف غایی احزاب و اساسا کار حزبی، اصلاح امور است.

داشتن چنین هدفی نیازمند نظام فکری مشخص و حتی المقدور منحصر به فرد به ازای هر حزب یا تشکل است.

احزاب و تشکل های ریشه دار، عمدتا با اتکا به دانش و تجربه انباشته خود که از مجموع نیروهای تشکیلاتی هریک از آنها ناشی می شود، بر مسائل کشور در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و در سطوح ملی، منطقه ای و محلی، تمرکز و تفکر کرده و آنها را اولویت بندی کرده اند. از این رو نوعا برای حل هر کدام از مسائل مبتلا به جامعه و کشور که مهم تلقی کنند، راه حل دارند.

دوم آنکه احزاب، محلی برای تمرین کار جمعی به عنوان حلقه مفقوده توسعه کشور هستند. اصلی ترین و ریشه ای ترین مسئله کشور ما که مورد توافق عمده صاحب نظران نیز هست، مسئله نبود فرهنگ کار جمعی است؛ بنابراین از آنجا که از یک سو فعالیت حزبی نیازمند وجود تشکیلات است، تمرینی مناسب برای تقویت فرهنگ کار جمعی خواهد بود.

سوم آنکه احزاب می توانند به نهادینه شدن و تعمیق باور به مفهوم دموکراسی کمک کنند. احزاب ذاتا واسط میان ملت و دولت اند و اصلی ترین کارکرد آنها تجمیع دانش و تجربیات گروه های جامعه و اثرگذاری بر نظام تصمیم گیری کشوری به واسطه کاربست آن دانش و تجربیات است. در چنین شرایطی است که مردم حق اعمال نظر خود در تصمیمات مهم جامعه را باور خواهند کرد.

چهارم آنکه تلاش سازمان یافته و با برنامه احزاب برای حل وفصل مسائل مهم کشوری، گامی مؤثر برای تکمیل فرایند تحزب است. یکی از مسائل عمده کار حزبی در ایران، فصلی پنداشته شدن آن است، به این معنا که اندکی پیش از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی فعالیت های حزبی آغاز شده و پس از آن نیز خاتمه می یابد؛ در حالی که حزب باید در تمام سال و به طور مستمر، مسائل جامعه و کشور در حوزه های مختلف را رصد کرده، روی آنها تفکر و برای حل هریک، راه حل های مستند و کارآمد ارائه کند.

احزاب می توانند نقش مؤثری در افزایش مشارکت مردم در انتخابات ایفا کنند. تجربه همواره نشان داده که هرچه مشارکت مردم بیشتر باشد، خروجی صندوق های رأی نیز مطلوب تر خواهد بود. به همین سبب می توان گفت که هر چقدر میزان مشارکت مردم در انتخابات شوراها افزایش یابد، شهرها و روستاها بهتر اداره خواهند شد و کیفیت زندگی مردم بالاتر خواهد رفت. ایجاد فضای رقابتی سالم و تزریق شور و شعور انتخاباتی به جامعه، عنصر مهمی است که بخش عمده ای از آن به واسطه فعالیت منسجم و با برنامه احزاب و تشکل ها رقم خواهد خورد.

واقع امر آن است که در نظام جمهوری اسلامی ایران، احزاب سیاسی نقش مؤثری در مدیریت عقلانی و جمعی کشور بر عهده ندارند و در نبود احزاب واقعی، پایدار، فراگیر و نظام مند، اَدوار انتخابات تا حد زیادی کاندیدا محور شده است؛ به گونه ای که شهروندان امکان انتخاب برنامه های کارآمد را ندارند و مجبورند به انتخاب اشخاص مبادرت ورزند. به تعبیر دیگر در شرایط فعلی، برنامه محوری جای خود را با شخص محوری عوض کرده است. قانون فعلی احزاب کشور که سر منشأ پدیدآمدن مناسبات حاکم است، مصوب سال ١٣٦٠ بوده و با گذشت بیش از سه دهه از تصویب آن، پاسخ گوی پیچیدگی های امروز جامعه ایران نیست و با توجه به تکمیل فرایند رشد سیاسی جامعه، بازنگری در آن با هدف بسترسازی برای ظهور احزاب قدرتمند، مؤثر و کارآمد، بیش از پیش احساس می شود.

پروانه مافی