دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
نابغه ای كه خلاصه ی خود بود
● نگاهی كوتاه به زندگی و آثار موتزارت
موتسارت استعداد ذاتی خود را در كودكی بروز داد.وقتی كه ۵ ساله بود آهنگ میساخت وزمانی كه تنها ۶ سالش بود به عنوان تكنواز دوم با واریا نزد امپراتور اطریش مینواخت.
لئوپولد فكر كرد كه مناسب است استعداد خداداد فرزندش را به نمایش بگذارد پس در اواسط ۱۷۶۳ خانوادهاش را در یك سفر به لندن و پاریس برد و در جاهای متعددی برنامه اجرا كرد.موتسارت شنوندگانش را با مهارتهای نوازندگی خود شگفتزده میكرد.او برای خانوادهی سلطنتی انگلیس و فرانسه نوازندگی كرد-اولین سمفونیها و قطعاتش را هم در آنجا نوشت- خانوادهاش كمی بعد از ۱۷۶۶ به خانه برگشتند،یعنی ۶ماه قبل از آنكه دوباره به وین بروند-آنها امیدوار بودند موتسارت اپرایی را كه نوشته در آنجا اجرا كند اما بدلیل بعضی دسیسهها این امر صورت نگرفت.
او و خانوادهاش سال ۱۷۶۹ را در سالزبورگ گذراندند.در۷۳-۱۷۷۰سه بار به ایتالیا سفر كردند كه در آن هنگام موتسارت ۲ اپرا و یك سونات برای اجرا در میلان نوشت.ضمناً در این هنگام او با سبك ایتالیائی موسیقی آشنا شد، در تابستان ۱۷۷۳ دفعات بیشتری به وین رفت و بیشتر برای آنكه شاید منصبی به دست آورد.در آنجا موتسارت یك رشته كوآرتت و در بازگشت یك هم تعدادی سمفونی نوشت.این سمفونیها شامل۲تا از اولین سمفونیهایش شماره۲۵درG مینور و۲۹درA قسمتی از ابتدای اپرایش بنام La Finta giardiniera بود كه در اوایل ۱۷۷۵ نوشت.در دوره سالهای ۱۷۷۷ تا ۱۷۷۴ در سالزبورگ زندگی كرد، در جایی كه به عنوان رهبر اركستر در گروه پرنس آرك بیشاپ Archbishop مشغول به كار بود.در این سالها كارهایش شامل: مسها، سنفونیها، تمامی كنسرتهای ویولونوی، ۶ سونات در پیانو، تعداد زیادی سرناد و اولین كنسرت بزرگ پیانوی خود را به نام ۲۷۱K در ۱۷۷۷.
موتسارت دید فرصتهای فرزندش به عنوان آهنگسازی با استعداد بسیار زیاد دارد در سالزبورگ از بین میرود.نتیجه گرفت كه برای وولفگانگ در جای دیگری شغلی بیابد، او با مادرش به مونیخ و مانهایم رفت اما هیچ شغلی بدست نیاورد.(گفته میشود بیشتر از ۶ ماه در مانهایم ماند و آهنگهایی برای فلوت و پیانو نوشت و ضمناً در همین موقع عاشق آلوئیزا وبر شد)
پدرش او را به پاریس فرستاد، در آنجا مقداری موفقیت بدست آورد، خصوصاً با سمفونی پاریس شماره ۳۱ كه مخصوصاً برای ذائقه محلی آنجا ساخته شده بود، اما آینده كار در پاریس مناسب نبود و لئوپولد به او گفت كه بازگردد چرا كه در شهر خودش شغل بهتری برایش پیدا كرده بود-او با تأخیر و به تنهایی به خانه بازگشت مادرش در پاریس مرده بود-.
سالهای ۸۰-۱۷۷۹ در سالزبورگ سپری شد در كلیسای جامع شهر در گروه موسیقی مینواخت و آهنگهای مهمی میساخت، سنفونیها، كنسرتها، سرنادها، موسیقیهای دراماتیك.اما اپرا همچنان در مركز آمالش باقی ماند و فرصتی پیش آمد تا برای شهر مونیخ اپرایی بسازد.او به مونیخ رفت تا در اواخر ۱۷۸۰ اپرا را بنویسد.در این زمان مكاتباتش با لئوپولد حاوی اطلاعات بسیار گرانبهایی از رویكرد او به درام موسیقیایی است.كارش به نام(Idomeneo )یك موفقیت بود.در آن موتسارت به شكلهای خارقالعادهای احساسات قهرمانانه، با یك غنای بسیار هنری را شرح میدهد.
پس از آن موتسارت از مونیخ به وین دعوت شد، جائی كه گروه سالزبورگ در خدمت امپراتور جدیدی بود او از سال ۱۷۸۷ یك فراماسون بود ولی آموزشهای ماسونها هیچگونه اثری بر تفكراتش نگذاشت و موتسارت تا آخرین سالهای عمرش در سبك خود باقی ماند موفقیتهای وی سبب شد كه او خود را در انبوهی از نوكران و آشپزان ببیند.زمانیكه كارفرمایش پرنس اجازه ساختن آهنگ دربارهی موضوعاتی كه مورد علاقهاش بود را به وی نداد رنجش او از پرنس آغاز شد تا جائیكه از كارش اخراج گردید.موتسارت درخواست شغلی در گروه امپریال وین كرد ولی بیشتر دلش میخواست كارهای آزادانهتری انجام دهد.
در سالهای بعد زندگیش را به وسیله تدریس موسیقی، چاپ آثارش یا نواختن برای عموم و یا در خانههای مشتریهای دائمی خود اداره میكرد.
در سال ۱۷۸۷ شغل كوچكی به عنوان رهبر گروه موسیقی بدست آورد كه از آن حقوق كافی عایدش میشود ولی از نوشتن آهنگهای رقص برای گروههای باله چیزی بدستش نمیآمد.براساس عرف موزیسینهای دوره خودش، درآمد خوبی داشت، از كالسكهی شخصی استفاده میكرد و نوكر خصوصی داشت، بدلیل ولخرجیهای زیاد وی از نظر مالی به مشكلات متعددی دچار شد.در سال ۱۷۸۲ با كنستانس وبر خواهر كوچكتر آلوئیزا ازدواج كرد.
در اولین سالهای زندگی خود در وین موتسارت به وسیلهی نوشتن سوناتهایی برای پیانو و تعدادی سونات برای ویلون و نواختن پیانو برای خود اعتباری كسب كرد.
در سال ۱۷۸۲ اپرایی بنام Die EntFuhvung aus dem Sevial اجرا كرد.یك آواز آلمانی كه به علت طولانی بودن موسیقی آن ،از حد معمول خارج شده بود امپراطور هانس ژوزف دوم مشهورترین تماشاگرش بود كه گفت :«موتسارت عزیزم نتهای زیادی داشت». كار موفقیتآمیز بود ولی به ازای آن چیزی به وی پرداخت نشد.در این سالها او ۶ رشته كوآرتت نوشت كه او را استاد این فن كرد.هایدن میگوید آنها برجسته هستند نه فقط بدلیل تنوع بیان آنها بلكه بدلیل پیچیدگی متنهایشان.
هایدن به پدر موتسارت گفت كه موتسارت بزرگترین آهنگسازی است كه من دیده یا شنیدهام، او با ذوق است و از آن بالاتر بزرگترین دانشمند آهنگسازی است.
در سال ۱۷۸۲ موتسارت كنسرت پیانوی نوشت كه در آن هم تكنواز و هم آهنگساز بود.قبل از پایان سال ۱۷۸۶ و از اوایل سال ۱۷۸۴ در نهایت پركاری بود و حدود ۱۵ آهنگ دیگر نوشت.آن آهنگها از بزرگترین ساختههای وی در سبك استادانهاش برای تركیب پیانو و اركستر بود.این آهنگها معجونی بود از درخشندگی آهنگسازی و رشد سنفونیك.
از سال ۱۷۸۹ اولین اپرای كمدی خود از سهگانهی اپراهای كمدی خود را به نام Lenozze di Figavo در این اپرا و در Don Giovanni (ارائه شده در ۱۷۸۷ در پراگ)موتسارت تعاملی از مسائل اجتماعی و هویت جنسی را در قالب شخصیتهای انسانی خلق كرد كه مجدداً در سایر كمدیهای هنری سكسی خود به نام Cosi Fan Tutte بكار برده است.او باقیماندهی عمرش را در وین گذراند.موتسارت مسافرتهای زیادی در این مدت انجام داده بود، سالزبورگ ۱۷۸۳ برای ملاقات همسر و خانوادهاش، ۳ بار به پراگ برا ی كنسرتهای اپرا، به برلین سال ۱۷۸۹ جائی كه امیدوار بود منصبی بدست آورد، به فرانكفورت ۱۷۹۰ برای نوازندگی در جشن تاجگذاری.
آخرین سفر او به پراگ برای مقدمهی La Clemenza ditito در سال ۱۷۹۱ بود.این یك اپرای سنگین سنتی برای جشن تاجگذاری بود ولی موتسارت در آن از لطافت و شوخطبعی خاصی از شخصیتهای اجتماعی اپرا استفاده كرده است.
كارهای سازی او در این سالها شامل سوناتهای پیانو، سه رشته كوآرتت كه برای پادشاه پروس نوشته است، تعدادی كوئینتت كه شامل یكی از عمیقترین آثار او است.(K-۵۱۶ در G مینور) و یكی از اشرافیترین قطعاتش K-۵۱۵ درC و آخرین سنفونی چهارگانهاش بنام(D۳۸)كه در سال ۱۷۸۶ در پراگ نوشته شد.سایر آثار وی در سال ۱۷۸۸ عبارتند از: قطعهی شمارهی ۳۹ در E-Flate، اثر تراژیك او بنام شمارهی ۴۰ درG مینور، و بزرگترین قطعهاش برای لژ ماسونیكها(او از سال ۱۷۸۷ یك فراماسون بود ولی آموزشهای ماسونها هیچگونه اثری بر تفكراتش نگذاشت و موتسارت تا آخرین سالهای عمرش در سبك خود باقی ماند)
موتسارت بعلت یك بیماری همراه با تب، مرد و این بیماری مسلماً مصمومیت نبوده است.
موتسارت ركوئیم خود را كه عظیمترین كار وی در موسیقی كلیسائی است را به دلیل بیماریش نیمهتمام رها كرد.ركوئیم درC مینور مس سال ۱۷۸۳موتسارت در حومهی شهر وین با حداقل تشریفات و در یك گور گمنام بخاك سپرده شد.
مهسا محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست