پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
ادبیات دفاع و ادبیات ضد جنگ
چرا بخش عظیمی از نویسندگان ما به ادبیات ضد جنگ تعلق خاطر دارند، در حالی که کشور ما چه در دفاع مقدس و چه بعد از آن، همواره رویکرد دفاع داشته است؟
مطلب مورد اشاره، پرسشی است که همواره دغدغه خاطر بسیاری از نویسندگان، متولیان و سیاست گذاران این عرصه بوده است. سؤالی که در عین پیچیدگی، همواره بی پاسخ مانده است. نگارنده در این نوشتار تلاش دارد به فراخور بضاعت خود، به بخش هایی از جواب های متعدد این چرایی بپردازد. چرا که باید اعتراف کرد که پرسش مطرح شده، معلول علت های فراوانی است که یافتن همه ی این علت ها از حوصله و توان این قلم خارج است.
در آغازگر جنگ بودن دولت بعث عراق، کسی تردیدی ندارد.
امروز همه ی ملل دنیا می دانند که رئیس جمهور وقت عراق با حمایت بی چون و چرای دولت ایالات متحد، اروپایی ها و اتحاد جماهیر شوروی و همچنین کمک های مالی و حتا انسانی بسیاری از کشورهای عرب منطقه، جنگ را آغاز کرد. امری که بعدها سازمان ملل متحد هم بر آن صحه گذاشت و صدام و کشورش را آغازگر جنگ معرفی کرد. با این حساب، پر واضح است که بعد از پایان جنگ، می بایست هنرمندان کشور مورد ظلم و تجاوز واقع شده، برای مانا و ماندگار کردن مظلومیت های ملت خود از یک سو و نشان دادن ظلم و جنایت متجاوز از سوی دیگر، دست به کار شده و همت و تلاش به خرج دهند.
و این تنها یک وظیفه اسلامی نیست که فقط نویسندگان و هنرمندان مسلمان در برابر آن مسئولیت داشته باشند، بلکه وظیفه ای ملی و انسانی هم هست که افکار و عقاید غیر اسلامی که در کشور ما کم هم نیستند را نیز شامل می شود و نمی بایست و نمی شود از آن سرباز زد. با این وجود، بعد از پایان جنگ تحمیلی و آن همه خسارات و مظلومیت و ... همواره شاهد بوده و هستیم که بسیاری از نویسندگان و پدیدآورندگان، راغب به تلاش در این عرصه نبوده و آن گاه که وارد شده اند نیز با رویکردی دور از عدالت و انصاف قلم فرسایی کرده اند. گاهی این بی انصافی ها تا حدی پیش رفته است که خواننده را به قضاوتی دور از واقعیت سوق داده و حقیقت موضوع که همان مظلومیت ملت ایران بوده به محاق رفته است.
برای وارد شدن به ماهیت این موضوع، خوب است که ابتدا تکلیف خود را با عبارت ادبیات ضد جنگ مشخص کنیم. چرا که وقتی از ادبیات ضد جنگ سخن به میان می آید، در برداشتی سطحی و عامیانه می شود دچار اشتباه شد. این عبارت وقتی با کلمات دهان پر کن و به ظاهر زیبا عرضه می شود، کارایی بیشتری نیز داشته و خواهد داشت. در نظر مخاطب عامی، ادبیات ضد جنگ به معنای دوری از جنگ و خشونت و سخن گفتن از صلح و برادری تلقی می شود. در حالی که ادبیات ضد جنگ زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند و زمانی هنرمندان یک کشور به آن روی می آورند که کشورشان در یک سر ماجرا به عنوان آغاز گر و متجاوز معرفی شده باشد.
امری که برای آلمان نازی اتفاق افتاد و بعد ها نیز کشور عراق به همان بلا گرفتار شد. و امروز می بینیم و شاهد هستیم که هنرمند عراقی، به خود جرأت وارد شدن به موضوع جنگ هشت ساله کشورش با همسایه شرقی را نمی دهد. چرا که می داند اولاً کشورش در این بین متجاوز بوده و ثانیاً با همه حمایت هایی که از او شده است، لکه ننگ شکستی مفتضحانه را نیز بر پیشانی دارد. از این رو ترجیح می دهد که یا همواره سکوت اختیار کرده و لب به سخن نگشاید و یا این که به ادبیات ضد جنگ روی بیاورد. اما این وضع برای طرفی که مورد ظلم و تجاوز واقع شده، کاملاً متفاوت است. با این توضیح خوب است مروری داشته باشیم به دسته بندی هایی که در کشور ما در حوزه ی ادبیات جنگ به معنای کلی آن کار می کنند و قلم می زنند...
دسته اول.... در بین کسانی که به ادبیات ضد جنگ تعلق خاطر دارند، هستند کسانی که از ابتدای امر نه با ملت ایران و نه با انقلابشان بر علیه حکومت ستم شاهی، همراهی و هم گامی نداشته و نخواهند داشت. این ها در واقع همان بازمانده ها و وابستگان به حکومت سابق هستند که هرگز نخواهند توانست عینک رسوب زده را از چشم های بی فروغ خود برداشته و با صداقت و شفافیت به موضوع نگاه کنند. به بیانی واضح تر، نمی توانند موفقیت ملت ایران را در تنبیه متجاوزی تا بن دندان مسلح تحمل کرده و تاب بیاورند. چرا که اگر چنین کنند، در واقع به اعتبار دنیوی خود و اربابان میهن فروش خود پشت پا زده اند. از این رو، جماعت مورد نظر، بیش از آن که از حاکمیت جمهوری اسلامی ناراحت و نگران باشند، از خود ملت عصبانی هستند که چرا در شرایط و حوادث مختلف و از جمله در انقلاب و دفاع مقدس، با ایستادن در کنار نظام، مانع از ریزش ستون های یک چنین حاکمیتی شدند.
کما این که عناصری چون منافقین و سلطنت طلبان، در این حوادث، در جهت کمک های مختلف و خصوصاً جاسوسی، هر آن چه توانستند به دشمن کمک کردند که این مورد آن چنان روشن و مبرهن است که نیازی به ادله و برهان هم ندارد. وقتی که این جماعت برای ترویج افکار شیطانی خود دست به دامن رسانه های غربی، هم آن ها که جنگ را بر ملت ایران تحمیل کردند، می شوند، عمق خباثت خود را واضح در برابر دیدگان حق خواهان و راست اندیشان می گذارند. از این رو، وجود این دسته از مخالفان، نه تنها آسیبی متوجه جبهه خودی نمی کند که حقیقت موضوع را از آن چه که هست آشکار تر می نماید.
دسته دوم.... این جماعت را می توان کسانی دانست که به قول خودشان راهشان از دسته اول جدا بوده و به آن اعتراف هم می کنند. در مناسبت های انقلاب و جنگ مستقیم یا غیر مستقیم هم حضور داشته و بلکه در جاهایی فداکاری نیز کرده اند.
اما در عین حال، با پشت پا زدن به گذشته خود، به ادبیات ضد جنگ روی خوش نشان داده و کماکان در این مسیر گام برداشته و قلم می زنند، عمده این جماعت را کسانی شامل می شود که متأثر از فضای فرهنگی- سیاسی کشور در یک دوره خاص به این جرگه پیوسته اند. پر واضح است که در دوره موسوم به اصلاحات، سیستم فرهنگی کشور به نوعی طراحی و مهندسی شد که هرگونه سخن گفتن از جنگ و مظلومیت شهدا، به معنای انحطاط و عقب ماندگی ذهنی تلقی می شد و پدید آورندگان عرصه انقلاب و دفاع مقدس، خشونت طلب و جنگ طلب معرفی می شدند. از این رو افراد فراوانی در یک کج فهمی محض، روی دور باطل افتاده و راه ناثواب پیمودند. پندار این دسته که معمولاً با ژشت های شبه روشنفکری هم همراه است، این است که جنگ به خاطر خشونت ها و خانمان سوز بودنش، در هیچ جبهه ای قابل دفاع نیست.
حال می خواهد طرف مدافع بوده باشد و یا متجاوز، هیچ فرقی نمی کند. یعنی مثلاً امام حسین(ع) و یزید ابن معاویه را با یک چشم نگاه می کنند... و این را گاهی با وقاحت تمام در نشریات وابسته به جریان خود نیز بروز داده اند. و این همان مغالطه بسیار غم انگیزی است که فروان از زبان و قلم بسیاری صادر شده و می شود. از این رو طیف عظیمی از افراد جوان و مستعد که شاید پیشتر دغدغه خدمت در این عرصه را داشتند، با غبار آلود دیدن این فضا و عدم تشخیص و درک درست از قضایا، صحنه را به نفع طراحان این ایده ترک کرده و برای خوش آمد آن ها به تعبیر خود به ادبیات ضد جنگ روی آوردند. این ها هیچ گاه از خود نپرسیدند که با اقدامات خود فقط و فقط به تبرئه صدام و حامیانش کمک کرده و می کنند. و چه بخواهند و چه نخواهند، در مقام عمل با دسته اول که منافقان و سلطنت طلبان هستند، چندان تفاوتی ندارند. و نه تنها کم شباهت نیستند که می توان به جد اعتراف کرد که به مثابه لبه های یک قیچی عمل می کنند...
دسته سوم... هم حکایتی جالب دارد. دسته ای که یک پایش این طرف و پای دیگرش آن طرف است.
گاهی در این جبهه دیده می شوند و گاهی در طرف مقابل. جالب است که این دسته، هرگاه مورد سؤال واقع می شوند، دلایلی دارند . از جمله اینکه ادعا دارند، متولیان و سیاستگذاران این عرصه، مسبب به وجود آمدن این فضا بوده اند. ادعا دارند حرفه هنر و از جمله نویسندگی، موضوعی است که شرایط خاص خودش را دارد. باید به بایدها و نبایدهایش پایبند بود و موضوعات و تکنیک های حرفه ای را مد نظر داشت. در حالی که بسیاری از متولیان و مخصوصاً ناشران دولتی که عمده بار این حوزه را به دوش می کشند، به این امر عنایت چندانی نداشته و ندارند.
با این اوصاف، اگرچه فرار از ادبیات دفاع مقدس و روی آوردن به ادبیات ضد جنگ به این بهانه ها، عذری بدتر از گناه و در حقیقت، تبرئه ظالم و متجاوز، ظلم فاحشی به تاریخ هشت ساله این ملت است، اما در عین حال، نمی شود تنگ نظری ها و وجود افراد کار نشناس را در حوزه های سیاست گذاری نادیده گرفت. چرا که طبیعتاً بسیاری از نویسندگان این عرصه را نو قلم ها و جوانان شامل می شوند که بی مهری ها، کم لطفی ها و کارشکنی ها، سبب قهر تدریجی آن ها شده و می شود...
دسته چهارم.... جایگاه دسته چهارم روشن و مشخص است. این دسته را کسانی شامل می شوند که از ابتدای امر، آن هم به صورت اعتقادی در این مسیر گام نهاده و بر ماندن در این راه پر فراز و نشیب و ادامه آن اصرار دارند. بی مهری ها و کم لطفی های متولی و ناشر و غیره و ذالک را به جان خریده و همواره تحمل کرده و می کنند. دسته چهارم در حقیقت همچون مردان مظلوم جنگ، خود را مدافعان خاکریز فرهنگ می دانند و عمل به تکلیف را سر لوحه امور قرار داده اند تا مبادا توفان های بنیان افکن حوادث و تلخی رفتارهای متولی و ناشر، کوته بینی ها و تگ نظری ها و گاهی نگاه های ارباب و رعیتی برخی از نااهلان و نا محرمان،... آن ها را از ادامه مسیر باز دارد و خواسته یا ناخواسته به جرگه دشمنان استقلال و عزت ایران سوق دهد... و در مسیر مورد تأیید و دلخواه دسته ی اول و اربابان کوته بینشان قلم بزنند و تلاش کنند. دسته چهارم، ملاکشان عزت و اعتلای کشور است و به همین خاطر هیچ گاه ذلت اجازه گرفتن از بیگانگان را برای چه نوشتن و چگونه نوشتن بر نمی تابند.
چه خوب است که یادمان باشد، تمجید از قهرمانان ملی و اسلامی، هم آن ها که در دفاع نا برابر هشت ساله نقش آفرینی کردند؛ به معنای تمجید و ترویج اندیشه جنگ نیست. بلکه اولاً مستند کردن مظلومیت کشور برای نسل های آینده و در نتیجه تمجید از دفاع در برابر جنگ افروزی و جنگ طلبی است و ثانیاً هشداری است به جنگ طلبان و جنگ افروزان مستبد و بلکه روشن کردن رفتارهای ظالمانه آن ها در کمک های مختلف به کشور متجاوز است. از طرفی باید همواره به آن ها یادآوری شود که اگر دست تجاوز به سمت و سوی این آب و خاک دراز کنند، باز هم با مقاومت قهرمانانه ملت ایران مواجه خواهند شد.
خوب است این را آویزه گوش خود کنیم که تا کنون هیچ ملتی با دور ریختن فکر مقاومت و آمادگی و بالا بردن پرچم تسلیم و لبخند زدن به ظالم مستکبر، از زیر بار سنگین جور و ستم رهایی نیافته است.
نه تنها رهایی نیافته که عملاً ذلت و حقارت خود را در برابر ظالم امضاء نموده است. پر واضح است که ترویج اندیشه ها و شعارهایی »نظیر این که هر کس از دفاع مقدس چیزی نوشت، نویسنده حکومتی است...» خدمت به سر افرازی ایران عزیز نیست. بلکه حقیقت موضوع این خواهد بود که خود بانیان و نظریه پردازان این شعار، دقیقاً در جبهه استکبار و در نقطه مقابل ملت ایران صف آرایی کرده اند. در جبهه کسانی که به دولت عراق سلاح های کشتار جمعی و انواع و اقسام کمک های مالی و تجهیزاتی کردند. از این رو، آن ها که چه در دشواری ها و مظلومیت های ایام جنگ و چه بعد از آن همواره آیه یاس خواندند و سنگ نا امیدی به سینه زدند،آن ها که در آن روز های تب آلود، با فروش اطلاعات و جاسوسی به نفع دشمن خون آشام نمک بر زخم های ملت ایران پاشیدند و آن ها که امروز هم نمی توانند سربلندی و اعتلای این ملت را نظاره گر باشند، بخواهند یا نخواهند، روسیاه تاریخ خواهند ماند.
انشاءالله که شاهد روزی باشیم که همه هنرمندان ایرانی، ( آن ها که غرق در زرق و برق دنیای مصنوعی و شیشه ای غرب نشده و به ایرانی بودن و هویت اصیل خود ارادت و امتنان قلبی دارند..) با سلیقه ها و دیدگاه های متفاوت و فارغ از نگاه های تنگ نظرانه حزبی و گروهی، حول محور عزت و اعتلای ایران عزیز در جهت مانا کردن تلاش ها و مجاهدت های جوانان مظلوم خود، گرد هم آیند و در این مسیر مقدس قلم بزنند و تلاش و همت مضاعف به خرج دهند...
محمّد محمودی نورآبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست