جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امنیت شکننده خانواده معتادان


امنیت شکننده خانواده معتادان

حق بدهید به مسوولان که در چاره اندیشی برای حل مشکل خانواده های معتادان به شیشه سهل انگاری کنند, چون آنها, ترس بی نهایت اعضای این خانواده ها را تجربه نکرده اند, پیش نیامده برایشان که عزیزشان بخواهد با چاقو یا تیغ موکت بری, پوست گردنشان را بدرد یا بالشی را آنقدر روی دهانشان فشار دهد که نفس شان ببرد یا بنزین روی تنشان بپاشد و آتش شان بزند و به همین دلیل به خیال شان عجیب است که در ۹ ماه امسال, رایج ترین پرسشی که خانواده های نگران از خط ملی اعتیاد پرسیده اند درباره چگونگی برخورد قانونی با معتادان خشن مصرف کننده شیشه بوده است پرسشی که پاسخ ندارد

حق بدهید به مسوولان که در چاره‌اندیشی برای حل مشکل خانواده‌های معتادان به شیشه سهل‌انگاری کنند، چون آنها، ترس بی‌نهایت اعضای این خانواده‌ها را تجربه نکرده‌اند، پیش نیامده برایشان که عزیزشان بخواهد با چاقو یا تیغ موکت‌بری، پوست گردنشان را بدرد یا بالشی را آنقدر روی دهانشان فشار دهد که نفس‌شان ببرد یا بنزین روی تنشان بپاشد و آتش‌شان بزند و به همین دلیل به خیال‌شان عجیب است که در ۹ ماه امسال، رایج‌ترین پرسشی که خانواده‌های نگران از خط ملی اعتیاد پرسیده‌اند درباره چگونگی برخورد قانونی با معتادان خشن مصرف‌کننده شیشه بوده است؛ پرسشی که پاسخ ندارد.

۰۹۶۲۸، خط ملی اعتیاد را حتما می‌شناسید؛ این همان خط تلفنی است که بهزیستی آن را راه‌اندازی کرده است تا مددکارهایش به پرسش‌های مردم درباره اعتیاد و شیوه‌های پیشگیری از آن یا تشخیص و درمانش پاسخ بدهند و حالا فرید براتی سده، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در ارائه گزارش از عملکرد این خط در گفت‌وگو با ایسنا خبرهای ناخوشی درباره شرایط اعتیاد در کشور و شرایط تماس گیرندگان با این خط دارد.

گزارشی که این روان‌شناس در گفت‌وگو با ایسنا ارائه می‌دهد، گویای آن است که نه‌تنها شیشه به دومین ماده مخدر پرمصرف در کشور تبدیل شده است؛ بلکه خانواده‌های معتادان به آن نیز در شرایط بحرانی هستند؛ زیرا از میان ۱۴۰ هزار تماس تلفنی با این خط، حدود ۴۰ درصد مربوط به ماده مخدر شیشه بوده است و تریاک و کراک در رده‌های بعدی قرار دارد و عمده پرسش‌های خانواد‌های معتادان درباره راهکار برخورد با معتادانی که رفتارهای خشونت‌آمیز دارند، بوده است. این نوع معتادان در بیشتر موارد همان مصرف‌کنندگان شیشه هستند؛ زیرا یکی از عوارض مصرف شیشه بدبینی شدید و بیمارگونه، خشونت‌ورزی و تمایل به جنایت است.

خانواده‌ها البته پرسش‌های دیگری نیز درباره نشانه‌ها و عوارض مصرف مخدرهای صنعتی و راه‌های ترغیب معتادان برای ورود به چرخه درمان و مراکز درمانی قابل اعتماد پرسیده‌اند.

این گزارش نشان می‌دهد که از هر ۱۰ تماس گیرنده، تقریبا هشت نفر زن و دو نفر مرد بوده‌اند که زنان معمولا مادر، همسر یا خواهر مصرف‌کنندگان هستند.

براتی سده پس از اعلام این آمارها هشدار می‌دهد: حتی اگر فرض کنیم بیشترین ماده مخدر مصرفی در کشور تریاک است، اما به نظر می‌رسد اصلی‌ترین مخدر مشکل‌زا شیشه باشد که این موضوع به دلیل مشکلاتی است که مصرف شیشه ایجاد می‌کند.

برای گفته‌های این مسئول دیگر مثال لازم نیست و ما اهالی رسانه آنقدر در این باره نوشته‌ایم که گاهی می‌ترسیم مبادا توصیف‌هایمان از معتاد به شیشه‌ای که در توهم، بچه‌ها و همسرش را خفه می‌کند یا به آتش می‌کشد یا سر می‌برد، آنقدر تکرار شود که دیگر قبحش در نظر خواننده‌های روزنامه‌ها از میان برود و مردم به شنیدنش عادت کنند، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم ناچاریم هر ماه، دست‌کم یکی دو خبر از جنایت‌های فجیع این گروه از معتادان در رسانه‌ها منتشر کنیم؛ خبرهایی که از میان انبوه اخبار ناخوش در این باره گزینش می‌شود.

● خلأ‌های غیرقابل حل

عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل جمعیت «تولدی دوباره» در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد که علت وضع اسفبار خانواده‌های معتادان به شیشه، وجود خلأ‌های قانونی در برخورد با این گروه از معتادان است. به گفته او، در ماده ۱۶ اصلاحیه قانون مبارزه با موادمخدر، معتادان متجاهر به اعتیاد که برای ترک اقدام نمی‌کنند، مجرم به حساب می‌آیند و باید به مراکز درمانی ارجاع داده شوند. این قانون اما برای آن گروه از معتادان است که کارتن‌خواب هستند و هیچ فشار قانونی وجود ندارد که معتادان غیرکارتن‌خوابی را که هنوز در خانواده زندگی می‌کنند، به ترک مجبور کند.

او می‌گوید: ما معتقدیم نباید با معتاد، خشن برخورد کرد یا او را وادار به ترک کرد، اما زمانی که معتاد دچار توهم شده است و امکان دارد به خودش یا خانواده‌اش آسیب بزند، باید مداخله اجتماعی و انتظامی برای کنترلش وجود داشته باشد.

اما خانواده معتادان خشن از هر دو نوع مداخله‌ای که دیلمی‌زاده به آنها اشاره می‌کند، محروم هستند. مثالی از مداخله اجتماعی در شرایط بحران، طرحی است که مدت‌ها پیش دفتر پیشگیری از اعتیاد بهزیستی آن را در گفت‌وگوی ویژه با جام‌جم مطرح کرد و براساس آن قرار بود بهزیستی با همکاری سازمان‌های مردم‌نهاد ترک اعتیاد، اورژانس سیاری را برای زمانی که معتادان به شیشه خانواده را تهدید می‌کنند، راه بیندازد تا این گروه با حضور در محل، معتاد را آرام و از محیط دور کنند.

این طرح اما به گفته براتی‌سده و دیلمی‌زاده، به علت مشکلات مالی اجرایی نشد تا چه رسد به طرح دیگری که مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره پیشنهاد می‌کند و براساس آن باید کلینیک‌های مددکاری اجتماعی با حضور مددکارها و مددیارهای اعتیاد (معتادان ترک کرده) راه‌اندازی شود و گروه ویژه این مراکز در صورت مشاهده خشونت خانگی با همکاری پلیس وارد منزل معتادان شوند و مداخله کنند.

● پلیس بی تقصیر است

مداخله انتظامی در ماجرای خشونت‌های خانگی معتادان مصرف‌کننده شیشه ناممکن است. دکتر آذرخش مکری، روانپزشک و معاون آموزشی مرکز ملی مطالعات اعتیاد در این باره در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد: یک معتاد به شیشه در طول روز بارها و بارها موادمخدر مصرف می‌کند و هر بار ممکن است دچار توهم‌های شدید شود و در چنین شرایطی پلیس چند بار می‌تواند به منزلش مراجعه کند؟!

او به نکته مهم دیگری هم اشاره می‌کند: «فرض کنیم پلیس در مشاجره معتاد با خانواده‌اش دخالت کند تا مانع وقوع جنایت یا آسیب دیدن اعضای خانواده شود، اما پس از آن‌که معتاد را دستگیر کرد، او را کجا ببرد؟!»

منظور معاون آموزشی مرکز ملی مطالعات اعتیاد از این‌که پلیس جایی برای بردن معتادان پرخاشگر ندارد، اشاره به آخرین گزارشی است که محمدباقر صابری‌زفرقندی، مدیرکل درمان و حمایت‌های اجتماعی ستاد مبارزه با موادمخدر منتشر کرد و گویای آن است که نیمی از تخت‌های بیمارستان‌های روانپزشکی به وسیله معتادان به شیشه‌ اشغال شده و به همین علت برخی بیمارستان‌ها گنجایش پذیرش معتادان جدید را ندارد.

از سوی دیگر براساس قانون مبارزه با موادمخدر، معتادان را نمی‌شود صرفا به جرم مصرف موادمخدر زندانی کرد و باید آنها را به مراکز ترک اعتیاد ارجاع داد، اما نکته این است که باز هم براساس قانون، هیچ مرکز ترک اعتیادی حق ندارد معتادی را به زور برای درمان نگه دارد و معتاد باید به شکل داوطلبانه به مرکز آمده باشد.

مکری راه‌حل این مشکل را در بالا بردن ظرفیت بیمارستان‌های روانپزشکی و تجهیز آنها به امکاناتی برای کنترل معتادان پرخاشگر می‌داند و تاکید می‌کند که این مراکز باید همکاری نزدیکی با پلیس داشته باشند تا معتادانی که به علت خشونت‌های خانگی دستگیر می‌شوند، بلافاصله به آنجا ارجاع داده شوند.او با دخالت سازمان‌های مردم‌نهاد نیز موافق است، اما تاکید می‌کند که این سازمان‌ها حق اعمال خشونت برای کنترل معتاد را ندارند، چون خشونت، معتادان را به مصرف بیشتر موادمخدر تحریک می‌کند.آنچه معاون آموزشی مرکز مطالعات ملی اعتیاد در لفافه درباره‌اش هشدار می‌دهد، هم‌اکنون در حال وقوع است و این یعنی بسیاری از خانواده‌های معتادان خشن برای نجات جانشان در شرایطی که معتاد دچار توهم شده است و آنها را تهدید می‌کند، از مراکز ترک اعتیاد بی‌مجوزی کمک می‌خواهند که در شرایط بحرانی وارد خانه می‌شوند و معتادان را به زور برای ترک می‌برند، گرچه این خانواده‌ها می‌دانند که روش‌های این مراکز برای ترک گاهی به شکنجه شبیه است و حتی شاید معتادشان از ترک، زنده برنگردد.

● دنبال نوشدارو نباشیم

هر چند که شواهد نشان می‌دهد خانواده‌های معتادان پرخطر، در معرض آسیب‌هایی هستند که کنترل آن از عهده آنها و حتی مقامات انتظامی خارج است، اما به اعتقاد کارشناسان لازم است خانواده‌ها قبل از این‌که اعتیاد، همسر یا فرزندانشان را به مرحله بحرانی برساند، مساله را تحت کنترل در آورند.

شاید حمایت‌های درست و بجا از همان آغاز درگیر شدن فرد با اعتیاد و خصوصا استفاده از کارشناسان و مشاوران بتواند مساله اعتیاد را تا قبل از بحرانی شدن، حل کند.

رسیدن به مرز جنون برای این افراد با حضور پلیس فقط مسکن و حذف صورت مساله است، اما برای جلوگیری از بروز این مرحله نیاز است که پیش از بحرانی شدن وضعیت اعتیاد فرد، چاره‌اندیشی شود.

● مرهمی سطحی بر زخمی عمیق

بی‌مرهم ماندن بهتر است یا مرهمی سطحی برای التیام درد؟ خیلی‌ها دومی را انتخاب می‌کنند؛ حتی برخی متولیان مبارزه با موادمخدر و درمان اعتیاد در کشور به همین دلیل است که فعلا برای نجات جان خانواده‌های معتادان خشن، در سه استان خراسان رضوی، آذربایجان غربی و تهران طرحی را آغاز کرده‌اند که براساس آن خانواده‌های معتادان خشن بخصوص مصرف‌کنندگان شیشه می‌توانند با مراجعه به مراکز قضایی و با ادعای نداشتن تامین جانی، از قاضی حکم بگیرند تا بتوانند معتادشان را در مراکز ترک اعتیاد اجباری برای مدتی معین نگه دارند.براتی‌سده، مدیرکل پیشگیری از اعتیاد تاکید می‌کند که در این طرح، شاکی خانواده است و هزینه نگهداری از معتاد را نیز خودش تامین می‌کند.

طرحی که این مسئول درباره‌اش می‌گوید، اما چندان موثر به نظر نمی‌رسد؛ زیرا اولا معمولا خانواده‌های معتادان خشن از اقشار پایین جامعه هستند و اطلاعات کافی برای مراجعه به مراجع قضایی و شکایت از معتادشان ندارند و اگر هم آگاهی داشته باشند، به هر حال جرات چنین اقدامی را ندارند.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد متولیان مبارزه با موادمخدر و درمان اعتیاد در کشور باید به جای چشم انتظار ماندن برای شکایت خانواده‌های معتادان خشن، این گروه را شناسایی کنند و با ایجاد تغییراتی در قانون کنونی، معتادان را از محیط خانواده خارج کنند و تا زمانی که درمان نشده‌اند، اجازه بازگشت به خانه را به آنها ندهند تا به این ترتیب جان اعضای خانواده در‌امان بماند.

مریم یوشی‌زاده