دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
زیبایی, یعنی قرار گرفتن هر چیز سر جای خودش
روز پایانی اردو بود. آمده بود اردوگاه ثامن الحجج و بین دانشجویان طرح کوثر. بچهها توی نمازخانه بودند و ما هم فرصت را غنیمت شمردیم و رفتیم سراغ او. حاج آقای طائب، چهرهای آشناست. چهرهای مقبول در نزد معماران فکر و اندیشه . سرداری جانباز در هشت سال دفاع مقدس که امروز در نبرد فرهنگی، هر جا احساس میکند که میتواند حضورش مفید باشد، حاضر میشود. پرسمان را نشانش دادیم و از او وقت مصاحبه تقاضا کردیم. او هم قبول کرد. سخنرانی استاد، درباره «صهیونیسم، گذشته، حال و آینده» بود و مانند همیشه، نگاه نو و زیبای وی، موجب ایجاد پرسشهای فراوان در بین دانشجویان شد و همین ازدحام و حلقه گرد استاد، مانع نزدیک شدن ما و همراهی با وی تا دفتر مدیریت اردوگاه شد. او هر چند خسته بود، اما با صحبتهای شیوا و زیبایش، خستگی چند روزه را از تن ما هم گرفت.
▪ برای شروع بحث بفرمایید که تعریف اسلام از زیبایی چیست و آیا همه زیباییهای اسلام قابل به تصویر کشیدن هستند و چرا ما ابزار لازم را برای به تصویر کشیدن زیباییهای اسلام در دست نداریم؟
ـ در روایات جمله «ان الله جمیل یحب الجمال؛ خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد» با عبارات گوناگونی آمده است. زیبایی یعنی چه؟ زیبایی، یعنی قرار داشتن هر چیزی در جای مناسب خودش. زیبایی، تعریف ثابتی در پدیدهها ندارد؛ بلکه زمانی به تعریف خودش نزدیک میشود که آن پدیده بیشتر سرجای مناسب خودش قرار گیرد و خداوند متعال که جمیل است، به خاطر این است که سرجای خودش قرار دارد؛ البته اگر این تعبیر به جا و درست باشد؛ زیرا ما از جهت بیان لفظی، ناچار این گونه میگوییم که خداوند متعال، سرجای خودش قرار دارد و علت این که خداوند متعال سرجایش قرار دارد، این است که قدرتی ما فوق او نیست که او را از سرجای خودش تغییر دهد. بنابراین، آن جا نقطهای است که هرگز به هم نمیخورد. جا به جا کردن امور اگر توسط عالم انجام بشود، زیباییها باقی میماند؛ اما اگر این جا به جاییها توسط عالم انجام نشود، تبدیل به ناهنجاری زشتی و نازیباییها میشود که ما از آن به فساد تعبیر میکنیم. بدن انسان تا موقعی که او را فساد نگیرد، زیباست؛ ولی همین که فسادی یا چرکی در بدن بیاید، نازیبا میشود و به همین جهت میگوییم که فاسد شد. بنابراین، قرار گرفتن امور سرجای خودش، میشود زیبایی.
▪ یعنی در نگاه منظومهای و نظاموار به هر پدیدهای؟
ـ عرض کردم که خداوند هرچیزی را سر جای خودش خلق کرده است؛ پس زیبایی، در ذات این عالم است و این خلق اول، در عالم ماده، دارای کمال است. یکی از ویژگیهای عالم ماده، حرکت است. حرکت، به دو صورت میتواند باشد؛ یکی حرکت فسادآمیز که آن زیبایی اولی را هم از بین ببرد و دیگری حرکت در خط درست که آن زیبایی اول را افزایش دهد. بنابراین، میتوان گفت که این جهان که در خلق اول، عین زیبایی است - وقتی که آمد با انسان عجین شد و انسان شد خلقی در خلق (و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه)،۱ چون این نقطه، نقطه حرکت و نقطه دخالت و طرحدهی به آن خلق اول، در طرح جدید است، این جا امکان فساد وجود دارد و ملائک به این نقطه اعتراض کردند؛ «اتجعل فیها من یفسد فیها».۲ و این، زیبایی را به هم میزند و کار را خراب میکند. پس در این جا ملائک یک احساس خطری کردند که این خلق اولی که در عین زیبایی است و پیش میرود و زیبایی پس از زیبایی دارد، این با ورود این موجودی که میتواند حرکت را جا به جا کند، این مبادا از آن خط در بیاید و بشود نازیبایی و فساد.
▪ در مبانی اعتقادی ما هرچیزی که خلق میشود، مشمول اصل حرکت میشود؛ حتی ملائک؛ بنا بر این فرمایش حضرتعالی، آیا این اصل حرکت الهی، مختص انسان است؟
ـ آن چیزی که در خلق اول منهای انسان بود، حرکت بود؛ ولی حرکت ثبت شده در منظومه، غیر قابل تغییر بود و نوعی حرکت جبری بود که در حیوانات، به آن حرکت غریزی میگویند و در موجودات دیگر حرکت تبعی نام دارد؛ مثلاً سنگ هم حرکت دارد؛ اما حرکت تبعی. حیوانات هم حرکت دارند؛ اما غریزی است. انسان حرکت ارادی دارد. این حرکت، میتوانست نقشه را متفاوت کند. خداوند هم فرمود: «انی اعلم ما لا تعلمون».۳ اشکالتان درست است؛ اما اگر خلق را در آن چیزی که شما دیدید، ببینیم؛ ولی در خلق جدید و در آن نگاهی که من دارم و شما نمیدانید، اشکال پیش نمیآید. آن چیزی که من میفرستم پایین و حرکت ارادی دارد، عالم است؛ «عَلَم آدم الاسماء کلها».۴ با این نقشه و طراحی، زیباییها افزون میشود؛ «صبغت الله و من احسن من الله صبغه»؛۵ رنگ خدایی است و از این رنگ که زیباتر نیست.«قل آمنا بک»؛ بگو ما به آن نقشه ایمان آوردیم؛ بنابراین، حرکت باید روی آن نقشه باشد؛ زیبایی در زیبایی میشود. چرا؟ چون همه چیز در سرجای خودش است. اگر حرکت براساس آن نقشه نباشد، به هم میریزد و به همین جهت، در این جهان، یک خلق اول داریم که عین زیبایی است و تا حالا کسی نتوانسته به کار خدا ایراد بگیرد و بگوید این پدیده، این کوه و... نازیباست؛ یعنی ما یک مورد هم نداشتهایم که دانشمندان طبیعتشناس بگویند فلان چیز، نازیباست.
▪ نازیبا وقتی میشود که فساد، به تعبیر قرآن، به دست مردم باشد.
ـ بله، وقتی ما یک رودخانه را پر از زباله کردیم و تبدیل به یک محل بدبو کردیم، چهره کریه رودخانه، دخالت در خلق اول و ایجاد فساد در آن است؛ ولی اگر زبالهای نبود و آب حرکت طبیعی خودش را داشت، تمام پیچ و خمهای آن عین زیبایی بود. بنابراین، میتوانیم این طور بگوییم که خلق اول در زیبایی است و خلق اول، مجبور در حرکت است و انسانها، مدیران این حرکت هستند. انسانها دو راه دارند؛ یا زیبایی را حفظ کنند و یا فساد و تباهی و خرابی ایجاد کنند. انسانها اگر بخواهند در زیباییها تصمیم داشته باشند و مصمم باشند، به چه نیاز دارند؟ به علم و دانش؛ اما علم کامل پیش چه کسی است؟ علم کامل، فقط پیش خداست که او در قالب دین پیامبر و امام آن را فرستاده است و در نتیجه، میتوانیم نتیجه بگیریم که زیبایی، فقط در دین و فقط در گرو اجرای احکام دین است. ما در دین حکمی که نازیبا باشد، نداریم. چرا؟ چون زیبایی، یعنی قرار داشتن امور در جای خودش و این کار توسط معصوم انجام میشود و چیزی که توسط معصوم انجام شود، همین احکام است و به همین جهت، شما هرگز از سوی اولیای الهی، در مسیر زندگی، شِکوه نمیبینید و نالهای مبنی بر خستگی نمیشنوید. چرا؟ به دلیل این که آنها در نقشهای که خدا برایشان ترسیم کرده، حرکت میکنند. این، تئوری مطلب است و در دنیا هم همین گونه است؛ امروز، نازیبایی ما و زیباییهای زمین چیست؟ امروز ما به عموم بشریت که مراجعه کنیم، هیچ کدام مواد مخدر را زیبایی نمیدانند. مواد مخدر، مال طبیعت است؛ اما دخالت بشر در آن و تغییر در آن خلق اول موجب نازیبایی آن شده است. مواد مخدر با حکم همه بشریت و حتی کسی که آن را مصرف میکند، ناهنجاری و نازیبایی است. طبیعت، خود به خود، مست کنندهها را خلق نمیکند. هیچ کس در عالم نمیگوید که شراب زیبایی است. در کشورهایی مثل فرانسه و آلمان که شراب جزء زندگی است، آنها قانون گذاشتهاند که اگر کسی شراب مصرف کرد، حق ندارد پشت ماشین بنشیند؛ چون میدانند که شراب و حرکت، با هم تناسب ندارند؛ درحالی که حرکت، رو به کمال است؛ پس شراب و کمال، با هم تناسب ندارند. زیبایی، یعنی کمال و شراب، مخالف زیبایی است. بنابراین، تولید کننده و مصرف کننده شراب، اگر به عقلشان مراجعه کنند، نمیگویند شراب زیباست. ظلم و ستم هم همین طور است. ربا یعنی ایجاد کردن زمینهای که اموال در نزد یک نفر انبار شوند و این نازیبایی است. دین الهی این نازیباییها را ممنوع کرده است. در همه جای دنیا، حیا زیبایی است؛ عدالت، زیبایی است. امروز برهنگی را در جامعه غربی، نازیبایی است. چرا؟ چون از زن برای جذب نامتعادل مرد یک ابزار درست کرده است و در واقع، یک موجود و انسان را که باید در مقام انسانیت خودش باشد، تبدیل به یک ابزار کرده است و این، یک نازیبایی است؛ گرچه ابزار این نازیبایی، زیباسازی خود همین زن است. اسلام تمام اموری را که زیبایی را از خلق اول میگیرند و در حرکت خراب میکنند منع کرده است. بنابراین، در یک کلمه دین، عین زیباییهاست؛ چون هر چیزی را در جای خودش قرار داده است.
▪ برداشتی که از سخنان شما میشود، این است که آن چه امروزه جهان غرب در قالب مفاهیم فلسفی و حتی مباحث قانونی مطرح میکند و یا در قالب ـ فیلمها به تصویر میکشد، زیبا نشان دادن زشتیهاست؟
در حقیقت، خداوند متعال، بشر را در خلق اول که آورده، فطرت بشر، زیبایی را گرفته است و شما آن را از مسیرش بیرون میکنید و در مسیر انحرافی قرار میدهید. فطرت، دنبال زیباییها میگردد و در این مسیر، نازیبایی وجود ندارد. اگر به ندای فطرت جواب دهیم، به مسیر دین برمیگردد و وقتی به مسیر دین برگشت، آن کسانی که میخواهند بشر در انحراف باشد، آنها ضرر میکنند. بنابراین، همواره باید یک بدلسازی بکند. بشر، بیهوده دنبال بتپرستی نرفته است. بت، مدل خداست. بشر، فطرتاً دنبال خداست. «قال نوح رب انهم عصونی واتبعوا ما لم یزده ماله و ولده الا خسارا؛۶ نوح گفت خدایا اینها از من سرپیچی کردند و از کسانی پیروی کردند که اموال و فرزندانشان چیزی جز زیان کاری بر آنها نیفزوده است». آنان چه کار کردند؟ «و مکرو مکراً کُبّارا. و قالوا لا تذرنّ آلهتکم و لا تذرُنّ وَدّا و لا سواعاً و یَغوثَ و یعوق و نسرا۷»؛ اینها مکر کردند و گفتند؛ این خداها را رها نکنید. بت، خواستگاه طبیعی بشر نیست؛ بلکه یک خواستگاه بدلی است که سرمایهداران برای این که بشر را از رفتن به سمت خدا غافل کنند این بدل را درست کردند؛ یعنی بشر فطرتش دنبال آن زیبایی اصلی است و باید بدلسازی شود. جهان غرب، میفهمد که مردم دنبال زیباییها و قانون اصلی هستند و اگر بدلسازی نکند، راه اصلی را پیدا میکنند. از این رو، این قوانین را بدلسازی کرده است. از این جا میخواهیم بگوییم هر مقداری اینها بدلسازی بکنند، اینها متوجه این مطلب نیستند که با این کار، خودشان دین را تأیید میکنند. چرا؟ چون در این بدلسازیها، وقتی که بدل را میسازند، وقتی مردم چشمشان به بدل افتاد و اصل را هم دیدند، تشخیص میدهند؛ از این جهت به سراغ خراب کردن چهره پیامبر رفتند و از مسیرهای تند و فحشآمیز هم وارد شدند. این است که آن مسیر بدلسازیشان اینها را در یک فضایی آورده که وارد مطالعه اصل شدند و منشور ملل را ارائه کردند که در آن از تساوی مرد و زن و حقوق بشر صحبت شده است. اینها را در ذهن ما انداختند؛ ولی وقتی ما آمدیم اسلام را ارائه دادیم، وقتی انسان اسلام را مطالعه میکند میبیند که عجب مطالب زیبایی در اسلام هست.
▪ تازه آن جایی که عدالت را مطرح کردند، حق وتویی برای خودشان گذاشتند که عین تبعیض است.
ـ به خاطر این که در اسلام حق وتو نداریم. آنها دیدند که همان جادهای که کشیده بودند تا مردم را بیاورند در مسیر خودشان، این تهدید، تبدیل به فرصت شد و یک میانبر عالی بر آن جاده زده شد و بعد آنها آمدند تا فرمانده میانبر را خراب کنند. از این رو، برای تخریب چهره پیامبر صلی الله علیه و آله، کتاب سلمان رشدی را ارائه کردند؛ کاریکاتور از چهره پیامبر ارائه کردند. کتاب سلمان رشدی خلاف منطق است؛ حتی آن منطق منشور ملل؛ اما این کتاب حتی منطقنما هم نیست؛ فحش است. علت این که امروز پناه بردند به سمت تخریب چهره رسول الله صلی الله علیه و آله، این است که میبینند زیباییهای اسلام نمایان است و از این جهت سعی میکنند که این زیباییها را کریه نشان بدهند و به تخریب اسلام و پیامبر میپردازند و میگویند: فرمانده مسلمانان در فلان تاریخ که با رومیان برای سرزمین جنگیده، فلان مقدار انسان کشته شده است و از این طریق میخواهند چهره رسول الله صلی الله علیه و آله خراب شود.
▪ دانشجو در برخورد با این منطق نماهایی که اشاره کردید، چگونه می تواند سره را از ناسره تشخیص دهد ؟
ـ طرف مقابل ما از دو ابزار استفاده میکند که این هم جدید نیست. شیطان وقتی خداوند به او فرمود: برو بیرون، گفت: میروم؛ اما همه را گمراه میکنم. با چه ابزاری؟ میروم زیباسازی میکنم؛ زیباسازی، یعنی دروغ. شما ببینید در این فیلمهایی که بازی میکنند، طرف در نقش یک پزشک بازی میکند؛ در حالی که او پزشک نیست. بنابراین، دارد دروغ میگوید که من پزشکم؛ اما این دروغ را در یک صحنهای از بازی میآورد و شما هنگامی که فیلم را میبینید، ذرهای تردید ندارید که این آقا پزشک است و حتی بهتر از پزشک هم بازی میکند. در این جا نمیگویند زیباسازی؛ میگویند بازی و اصولاً کار شیطان همین است. بنابراین، شما در یک جمعی از زیباسازی هستید. در این جا، او زیباسازی خودش را انجام میدهد و ما دو راه داریم؛
۱) بیان واقعیتها و زیباییهای خودمان.
۲) پرده برداشتن از فرایند و نتیجه دروغ آنها؛ یعنی اینها در یک زمانی تمدن مورد ادعای خودشان را زیباسازی کردند و تبلیغ کردند که ما چه شهری درست کردهایم. در این جا شما که به کوچهها میرفتید، کوچهها کاه گلی و خاکی بود؛ ولی در آن جا خانهها زیبا و مجلل بود و اینها زیباسازی بود. برای این زیباسازی و تهیه این مواد، چند نفر در معدن ذغال سنگ زیرآوار رفته و له شدهاند و چند نفر در کارخانه ذوب آهن، سرطان گرفتهاند؟ چند میلیون برده سیاه برای امروز آمریکا زحمت کشیدهاند. معادن الماس آفریقا توسط چه افرادی تخلیه میشوند و تبدیل به چه ساختمانهایی میشوند؛ یعنی بنای آن تمدن زیبا، بر گرده و استخوان خرد شده انسانهاست و این یک فرعونیت نوین است. حضرت امیر علیه السلام فرمود: کاخی بالا نرفته، مگر این که در کنارش افرادی خرد شدهاند. اگر فرض کنیم که بر این انسانها هم چنین زحمت و ظلمی تحمیل نشده باشد، اما هدف آنها چه بود؟ در حقیقت آنها آمدند بهشت را روی این زمین درست کنند و این زمین، جواب نمیدهد. بشر، بینهایتخواه است. حضرت امیر علیه السلام فرمود: اگر برای فرزند آدم رودخانهای از طلا جاری شود، به دنبال دومی است و این، ویژگی بینهایتخواهی انسان است.
این بینهایتخواهی در دنیا قرار داده نشده؛ چون اصلاً انسان برای خدا خلق شده است و خدا بینهایت است. خداوند متعال، در انسان بینهایتخواهی را قرار داده است. بنابراین، اگر به مرحلهای برسد، مرحله بعد را میخواهد. بیشتر انسانها در غرب، خواستند بهشت را در روی این زمین ایجاد کنند؛ اما زمین، محدود است. از این رو، سرانجام به مواد مخدر میرسد؛ تا خودش را تخدیر کند و به سراغ شراب میرود؛ یعنی همین نازیبایی که در مرحله اول، برای انسانها زیباست. این زندگی فرایندش برای کسی که در این بیفتد، منجر به نازیبایی میشود. قرص اعصاب، در غرب تولید میشود و برای خودشان هم تولید میکنند؛ چون زندگی آنها زیبا نیست؛ بلکه زیبانماست. آنها به قول خودشان، زندگی زیبایی را درست کرده بودند؛ اما این، زیبا نیست. این، بازی شیطان است. بنابراین، آن زیباسازی که کردند اگر واقعیت افشا شود، موجب میشود که زیباییهای قوانین اسلام، برای ما معلوم شود. آنها به نتیجه نرسیدند؛ چون به دنبال علم محدود رفتند. بنابراین، در مسیر کمال، متوقف شدند. غرب میخواست بهشت را روی زمین بیاورد؛ در حالی که حرکت به سمت کمال، امکان نداشت؛ «انا لله و انا الیه راجعون».۸
ما هم گاهی دچار التقاط میشویم؛ یعنی ما هم همان زندگی را میخواهیم و اشکال کار این است که در این روش زندگی کردن، خدا کنار گذاشته میشود. اگر خدا را کنار نمیگذاشتند، به خدا میرسیدند. آیا ما میتوانیم خدا را در همان زندگی بیاوریم، خیر، این التقاط است.
▪ یعنی مانیفستمان را برمبنای جهان آنها بسازیم؛ مثل آن چیزی که در برخی از کشورهای عرب وجود دارد.
ـ بله، همین طور است؛ مثلاً اضلاع خانه خدا، هیچ کدام به هم نمیخورد؛ این خانه را چه کسی ساخته است؟ حضرت ابراهیم. آیا او اندازهگیری نمیدانست؛ چرا این طور ساخت؟ در ابتدا گفتیم که زیبایی، یعنی شیوه قرار گرفتن هرچیزی سرجای خودش. این خانه هم رمز و رموزی دارد. این باید دیوارش ابعاد مشخصی داشته باشد و اگر این اندازهها به هم بخورد، کار خانه، خراب میشود. منحنی این را ما متوجه نمیشویم؛ ابراهیمی که سازنده این خانه است، تقارن و توازن را میداند؛ یعنی حتی فیزیک این زمین را هم خدا میداند. ما بر مبنای علم خودمان جادهسازی میکنیم و نه بر مبنای علم معصوم و اگر جادهسازی بر مبنای علم معصوم باشد، ممکن است این جا که میخواهیم جاده بسازیم، او بگوید نسازید؛ چون فیزیک این جا طوری است که روی روح انسان تأثیر میگذارد. فیزیک این عالم، نقشهاش بر انسانها اثر دارد. وقتی شیخ بهایی طراحی حرم امام رضا علیه السلام را انجام میداد، میخواست ورودی حرم را طوری طراحی کند که انسانهایی که مرتکب بعضی گناهان میشوند، اگر این را ببینند، بدشان بیاید و برگردند؛ اما قبل از پایان طرح، کارگران مشغول ساخت بنای حرم شدند و وقتی شیخ سؤال کرد: چرا قبل از پایان طرح شروع کردید، گفتند که امام در خواب به کسی گفته بود که منتظر شیخ نباشید و شروع به کار کنید؛ بعد شیخ گفت: امام میخواهد آن انسانها هم وارد بارگاهش شوند. بنابراین، در این عالم، طرحها و نقشه ها تأثیر روانی بر انسانها دارند؛ یعنی ما و طبیعت تأثیر متقابل بر هم داریم و نقشه محیط، بر حالات روانی ما اثر میگذارد. کسی که میداند نقشه خوب چیست، معصوم است. غرب در این طراحیهای خود هدف خاصی دارد. آیا قوانین اسلامی ما با این طراحیها هماهنگ است؟ این جاست که ما باید به دنبال معماری و هندسه اسلامی باشیم. بنابراین، ما امروز برای وارد ساختن جوانانمان به زیباییهای دین، دو راه داریم؛
۱) نتیجه حرکت غرب را که امروز فسادش معلوم شده، برای نسل جوان تبیین کنیم.
۲) انطباق احکام خودمان را با زیباییهای فطری، روشن کنیم. متأسفانه براساس تبلیغات سوئی که در این دوره شده، جوانان ما نسبت به بعضی از کتابها مثل حلیه المتقین علامه مجلسی به دیده تمسخر مینگرند. در این کتاب مطالبی نقل شده که ائمه بیان داشتهاند. این کتاب، جامعهشناسی، روانشناسی و امور تربیتی ما را تشکیل میدهد. اینها را باید به زبان روز ترجمه و پخش کرد. ممکن است ادبیات فارسی این کتاب قدیمی باشد؛ اما مطالب آن، چیزهایی است که ائمه علیهمالسلام فرمودهاند. امروز در خیلی جاها بچههای عقبمانده به دنیا میآیند و وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که اگر آنها به آن دستوراتی که در حلیه المتقین آمده، عمل میکردند، کار به این جا نمی کشید. در امور زناشویی، آداب غذا خوردن و ... مسائلی است که علم هنوز آنها را کشف نکرده است.
ائمه یک کلمه بیرون از قوانین علم نگفتند؛ چون عالم مطلق بودند. آنها تأثیرات فیزیکی این عالم را میدانستند و میگفتند که در حال حرف زدن، این کار انجام نشود. همچنین گفتهاند که نگاه تند به کسی نداشته باش. اگر روابط اجتماعی جامعهای بر اساس دستورات ائمه باشد، یک جامعه ایثارگر تربیت میشود. در روایات آمده است که دو مؤمن هر کدام دیگری را بیشتر دوست داشته باشد، خدا بیشتر به او ثواب میدهد. اگر این قاعده در اجتماع پیاده شود، هرکس سعی کند دیگری را بیشتر دوست داشته باشد. حال اگر من شما را دوست داشته باشم، در اتوبوس و جای دیگر از جای خود بلند میشوم و جای خود را به شما میدهم. این جامعه، ایثارگر است و در آن، همه دیگران را برخود مقدم میدانند.
در کتاب خصال آمده است که علی ابن ابیطالب علیهالسلام در یک مجلس چهارصد مطلب به اصحابش یاد داد که در دنیا و آخرت به دردشان میخورد. این چهارصد دستور، در امور مختلف زندگی میباشند. من این مطلب را برای طلاب خارجی بیان کردم و گفتم: حضرت امیر فرمود: خوب انتخاب کردن کفش، باعث میشود بدن سالم بماند. یک طلبهای که از چین آمده بود، به من گفت: آیا واقعاً حضرت علی علیه السلام این را فرموده است؟ گفتم: بله. گفت: اخیراً در چین برخی به این نتیجه رسیدند که تمام مختصات بدن در کف پای انسان است و به تمام ویژگیهای بدن از طریق پا میتوان رسید و اگر ما پا را خوب حفظ کنیم، بدن سالم میماند.
بنابراین، ما امروز برای انتقال زیباییها، باید دو کار انجام دهیم؛
۱) نسبت به آن زیبانماییهای غرب، افشاگری کنیم.
۲) مطالب خودمان را بیان کنیم و احتیاجی به زیباسازی هم نداریم؛ چون مطالب دین ما خودش زیباست.
به کوشش: حسن ابراهیمزاده، روحالله حامدی، محمد شکراللهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست