پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عدل موعود از منظر آیین یهود و مسیحیت


عدل موعود از منظر آیین یهود و مسیحیت

یهود و مسیحیت نیز منتظر موعودند و اصلی ترین انتظاری كه از موعودشان دارند عدالت گستری اوست علاوه بر این كه عقل حكم می كند, كسی رهاننده بزرگ و ناجی بشریت است كه ظلم ستیز و عدل گستر باشد و این همه انتظار زیبنده ی چنین موعودی است, آیه های بسیاری از عهد عتیق و عهد جدید بر آن دلالت می كند, و حتی در گنجینه ای از تلمود آمده است كه تامین سعادت بشر به واسطه موعود قسمتی از نقشه خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است

تقریباً همهٔ كسانی كه در این زمینه مطالعه دارند متّفقند كه: تمام اقوام جهان در انتظار یك رهبر بزرگ انقلابی به سر می‌برند، كه هر كدام او را به نامی می‌نامند، ولی همگی در اوصاف كلّی و اصول برنامه‌های انقلابی او اتفاق دارند. بنابراین مسألهٔ ایمان به ظهور یك نجات‌بخش بزرگ یك اعتقاد عمومی و قدیمی، در میان همهٔ اقوام و مذاهب شرق و غرب است... و این خود دلیل و گواه دیگری بر فطری بودن این موضوع است.

گویاترین و جامع‏ترین تعریف عدالت كه پارسی آن دادگری است، فرموده حضرت علی(ع) است: ((‏العدل یضع الامور مواضعها)).

عدالت فطری است و دو نشانه بر فطری بودن آن ذكر شده است:

۱) عشق به صلح و عدالت

۲) انتظار عمومی برای رهاننده‏ای بزرگ

عدالت گستری از اصول مهم برنامه رهبران الهی است. از این رو در تورات نیز آمده است:

((‏روح خداوندی بر من استوار است؛ زیرا خداوند مرا مسح كرده است و به من رسالت داده است بینوایان را بشارت دهم كه به بند افتادگان را اعلام رهایی و نابینایان را آزاد كنم و خوش سالی خداوند را بشارت دهم)).

یهود و مسیحیت نیز منتظر موعودند و اصلی‏ترین انتظاری كه از موعودشان دارند عدالت گستری اوست. علاوه بر این كه عقل حكم می‏كند، كسی رهاننده بزرگ و ناجی بشریت است كه ظلم ستیز و عدل گستر باشد و این همه انتظار زیبنده‏ی چنین موعودی است، آیه‏های بسیاری از عهد عتیق و عهد جدید بر آن دلالت می‏كند، و حتی در گنجینه‏ای از تلمود آمده است كه تامین سعادت بشر به واسطه موعود قسمتی از نقشه خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است.

گستره عدالت گستری موعود گسترده‏تر از جامعه بشری است از این رو موجودات دیگر نیز از حكومت عدل محور او بهره‏مند می‏شوند.

عدالت كه لغت پارسی آن دادگری است، در قاموس كتاب مقدس به معنی دو نیم كردن[۱] و در مفردات به معنای مساوات آمده است[۲]، ولی از آن‏جا كه دو نیم كردن و مساوی پخش كردن همیشه عادلانه نیست و گاهی عین بی‏عدالتی است، به نظر می‏رسد گویاترین و كوتاه‌ترین و جامع‏ترین تعریف عدالت، فرمودهٔ حضرت علی۷ است: ((‏العدل یضع الامور مواضعها؛ عدالت هر چیزی را به جای خودش می‏گذارد)).[۳]

در این سخن، دو نیم كردن و تساوی كه در قالب عدالت بگنجد، وجود دارد و تقسیمِ برابری كه به شوره زار ظلم ختم شود، طرد شده است. بنابراین، عدالت آن است كه هر چیزی به ((‏جای)) واقعی خود بنشیند و به بیانی دیگر، هر چیز به حق خود برسد یا حق هر كس و هر چیز به وی داده شود.

● فطری بودن عدالت

هر مسئله‏ای از دو راه قابل بحث و بررسی است: از طریق ((‏عقل و خرد)) و از طریق ((‏عاطفه و فطرت)).

فطرت همان الهام و درك درونی است كه نیاز به دلیل ندارد؛ یعنی بدون استدلال و برهان انسان آن را پذیرا می‏شود و به آن ایمان دارد.

این گونه الهامات باطنی گاهی امواجش از داوری‏های خرد نیرومندتر و اصالتش بیش‌تر است؛ كه این‏ها ادراكات ذاتی است و آن‏ها معلومات اكتسابی...

آیا در مسأله مورد بحث، یعنی پایان گرفتن جهان با جنگ و خون‌ریزی و ظلم و بیدادگری، یا حكومت صلح و عدالت و امنیت، الهامهای فطری می‌تواند به ما كمكی كند یا نه؟

پاسخ این سؤال مثبت است. زیرا دو نشانه قابل ملاحظه وجود دارد كه می‌تواند ما را به حقیقت رهنمون گرداند:

۱) عشق به صلح و عدالت

عشق به صلح و عدالت در درون جان هر كسی هست؛ همه از صلح و عدل لذّت می‌برند؛ و با تمام وجود خودخواهان جهانی مملو از این دو هستند.با تمام اختلاف‌هایی كه در میان ملّت‌ها و امّت‌ها در طرز تفكّر، آداب و رسوم، عشق‌ها و علاقه‌ها، خواست‌ها و مكتب‌ها وجود دارد، همه بدون استثنا سخت به این دو علاقه‌مندند و گمان‌ می‌كنم دلیلی بیش از این بر فطری بودن آن‌ها لزوم ندارد؛ چه این‌كه همه جا عمومیّت خواسته‌ها، دلیل بر فطری بودن آن‌هاست. آیا این یك عطش كاذب است؟ یا نیاز واقعی كه در زمینهٔ آن، الهام درونی به كمك خرد شتافته؛ تا تأكید بیش‌تری روی ضرورت آن كند؟ (دقّت كنید)

آیا همیشه تشنگی ما دلیل بر این نیست كه آبی در طبیعت وجود دارد؟! و اگر آب وجود خارجی نداشته باشد، آیا ممكن است عطش و عشق و علاقه به آن در درون وجود ما باشد؟ ما می‌خروشیم، فریاد می‌زنیم، فغان می‌كنیم، و عدالت و صلح می‌طلبیم؛ و این نشانه آن است كه سرانجام این خواسته‌ها تحقق می‌پذیرد و در جهان پیاده می‌شود. اصولاً فطرت كاذب مفهومی ندارد؛ زیرا می‌دانیم آفرینش و جهان طبیعت یك واحد به هم پیوسته است، و هرگز مركّب از یك سلسله موجودات از هم گسسته و از هم جدا نیست... به هر حال، فطرت و نهاد آدمی به وضوح صدا می‌زند كه سرانجام، صلح و عدالت جهان را فرا خواهد گرفت و بساط ستم برچیده می‌شود؛ چرا كه این خواست عمومی انسان‌ها است.[۴]

۲) انتظار عمومی برای یك مصلح بزرگ

تقریباً همهٔ كسانی كه در این زمینه مطالعه دارند متّفقند كه: تمام اقوام جهان در انتظار یك رهبر بزرگ انقلابی به سر می‌برند، كه هر كدام او را به نامی می‌نامند، ولی همگی در اوصاف كلّی و اصول برنامه‌های انقلابی او اتفاق دارند. بنابراین... مسألهٔ ایمان به ظهور یك نجات‌بخش بزرگ... یك اعتقاد عمومی و قدیمی، در میان همهٔ اقوام و مذاهب شرق و غرب است... و این خود دلیل و گواه دیگری بر فطری بودن این موضوع است.[۵]

۳) عدالت‏گستری از اصول مهم برنامه رهبران الهی

ایجاد عدالت، اقوام اصلی و سرلوحهٔ همهٔ‌ برنامه‌های امام منجی حضرت مهدی۴ است، چنان كه این اصل از نخستین هدف‌ها و اصلی‌ترین برنامه‌های همهٔ پیامبران بوده است كه در گذشته تاریخ، اجتماعات و مردم را بدان فرا خواندند و در راه تحقق آن فداكاری‌های فراوان كردند. می‌توان گفت بیش‌ترین درگیری و مبارزهٔ پیامبران بر سر اجرای عدالت بوده است، و اصول شرایع آنان از آن جهت دچار موانع می‌گشته و با كار شكنی‌های فراوانی روبرو شده است كه ماهیتی ظلم ستیز و دادگرایانه داشته است. وگرنه صرف اعتقاد به اصول و مبانی دینی، بی‌آنكه در حركت اجتماعی دخالت داشته باشد و با بیداد و ستم درگیر شود و برنامه‌های اقتصادی و مالی را كنترل كند و ... درگیری و ستیزی را در پی نخواهد داشت.[۶]

در تورات نیز همدردی خداوند با بی‏نوایان، هسته رسالت مسیح را تشكیل می‏دهد. مسیح عشق ویژه خداوندی به بینوایان است. با استناد به آیه ۶۱ یسایا آمده است:

روح خداوندی بر من استوار است؛ زیرا خداوند مرا مسح كرده است و به من رسالت داده است، بینوایان را بشارت‏ دهم كه به بند افتادگان را اعلام رهایی و نابینایان را مژده به نور دیده می‏دهد. آمده‏ام پایمال شدگان را آزاد كنم و خوش سالی خداوند را بشارت دهم.[۷]حال كه عدالت‏گستری، اصلی از اصول مهم برنامه همه رهبران الهی است، و از طرفی، این اصل محوری به علت موانع عدیده‏ای كه وجود داشته است به صورت همه جانبه و گسترده به اجرا در نیامده است، عطش فطری جامعه جهانی برای اجرا و گسترش همه جانبهٔ عدالت محفوظ مانده است. از این رو، همگان در انتظار منجی بزرگ و عدالت گستر به سر می‏برند. به ویژه اگر شاهد ظلم و زور ظالمان باشند كه در این زمان، بر اساس فطرت ذاتی خویش از خواب گران بیدار می‏شوند و همه كس و در همه جا در چنین موقعیت‏هایی بیش از پیش تشنه موعود و عدالت جهانی او می‏شوند.

ناگفته نماند در دوران ظهور موعود، موانع گوناگونی كه برای رهبران گذشته الهی بوده است، وجود نخواهند داشت و زمین و زمان و همه مردم، زمینه پذیرش عدالت‏گستری را پیدا خواهند كرد و این را می‏توان یكی از امتیازهای دوران موعود دانست.اینك این پرسش مطرح است كه آیا یهود و مسیحیان نیز در انتظار موعود منجی هستند؟ و در صورتی كه چنین انتظاری را داشته باشند، آیا آن منجی موعود، عدالت گستر هم هست؟ و در فرضی كه عدالت‏گستر باشد آیا گستره عدالت او به گستردگی جامعه بشری است یا بركت عدالت او همگانی است و حتی شعاع عدالت‏گستری او موجودات دیگر را هم در بر می‏گیرد؟

۴) انتظار موعود در آیین یهود و مسیحیان

پیش از آن كه به بحث انتظار بپردازم، تذكر این نكته ضروری است كه پرداختن به مقوله انتظار در محدوده محدودی كه بیان شده است از دو جهت اهمیت دارد: نخست این كه در لابه‌لای همین فرازهایی كه در باب انتظار آمده، نكته‏هایی نیز در باب دادگستری موعود وجود دارد و از این زاویه مربوط به بحث و موضوع مورد نظر است.

از سوی دیگر، اگر آفتابی شود كه اهل كتاب نیز چون دیگر ملل در دایره انتظارند (علاوه بر نقل و بشارت‏های عهدین) از عقل نیز یاری می‏گیریم كه اگر قومی در حوزه انتظار داخل شدند و از چشم به راهی موعودشان گفتند، بی‏درنگ اصلی‏ترین انتظاری كه از موعودشان دارند ظلم ستیزی و عدالت گستری او است و عقل می‏گوید: هر آن كس كه منتظر آمدن موعود است، منجی بودن و ظلم سوزی او را نیز لحاظ كرده است و هرگز نمی‏توان گفت منتظر موعودی هستند كه پس از ظهورش در اندیشه عدالت‏گستری نیست یا برای عدالت‌پروری برنامه‏ای ندارد.از سویی، اگر آن موعود جهانی ظهور كند و پس از آمدنش دست روی دست بگذارد و نظاره كننده تبعیض‏ها و ستم ستمكاران به توده‏ی ضعیف و بی‏پناه باشد، هرگز نمی‏توان او را ناجی بشر خواند در حالی كه اهل كتاب به ویژه یهود، همه سختی‏ها را به امید آینده‏ای تحمل می‏كنند كه با برگشت موعودشان، آرمان شهری از عدالت بنا نهاده شود و به همین سبب این عبارت كتاب مقدس میان یهودیان رایج بود: ((‏اگر چه ابتدایت صغیر بود عاقبت تو بسیار رفیع می‏گردد)).

در دایرهٔ المعارف كتاب مقدس آمده است: به آمدن ثانوی مسیح برای سلطنت در قسمت‏های زیادی از عهد عتیق و عهد جدید اشاره شده است. تثنیه ۳۰:۳؛ مرموز ۲؛ اشعیا ۶۳:۱ و... ویژگی‌های روزهای پیش از آمدن ثانوی مسیح را بیان می‏كند و خود واقعه به شكل زیبایی در متن (۲۴:۲۷ـ۳۰) ترسیم گردیده است. آمدن ثانوی مسیح یك واقعه مخفی نخواهد بود، بلكه هر چشمی آن را خواهد دید. بنابر متی: (۲۵: ۳۱ـ۴۶.) مسیح پس از ظهور ثانوی خود تخت پادشاهی خود را برقرار خواهد نمود و امت‏ها را داوری می‏نماید.

كتاب مكاشفه، از بسیاری جنبه‌ها مهم‌ترین بخش درباره آموزه ظهور ثانوی مسیح است. حقیقت بالا در مكاشفه (۱:۷) چنین بیان شده است:

((‏اینك با ابرها می‏آید و هر چشمی او را خواهد دید و آنانی كه او را نیزه زدند و تمامی امت‏های جهان برای وی خواهند نالید...))

حضرت مسیح در حالی تصویر گردیده است كه سوار بر اسب سفید و همراه با لشكریان آسمان می‏آید تا به عنوان شاه شاهان و رب‏الارباب، زمینی را كه مملو از شرارت است داوری نماید و سلطنت هزارساله خود را به همراه مقدسین آغاز نماید. در این مدت، هزارسال شیطان بسته شده و به چاه‏ هاویه افكنده می‏گردد تا در سرتاسر این مدت از فعالیت او جلوگیری شود.[۸]

سپس می‏نویسد: باید توجه داشت كه ربوده شدن كلیسا و ظهور ثانوی مسیح بر زمین دو واقعه مختلف هستند، اگر چه در هر دو واقعه ((‏خداوند)) می‏آید ولی در واقعه ربوده شدن، او تنها به جو زمین می‏آید تا مقدسین را به آسمان ببرد در حالی كه در ظهور ثانوی مسیح، به روی زمین می‏آید و سلطنت هزارساله را بر روی زمین برقرار می‏سازد.[۹]

از سویی، اندیشه مسیحا ماهیتاً یهودی است. یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار یك رهبر الهی فاتح بوده‏‏اند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند. شخصیت مورد انتظار، ماشیح (مسح شده) خوانده می‏شد... دل‏های بنی‏اسرائیل از عشق مسیحای موعود لبریز بود و در مقابل حاكمان ستمگر، همواره در كمین چنین رهبر رهایی بخشی بوده‏اند. در باب دوم انجیل متی می‏خوانیم كه: هیرودیس كبیر، پادشاه فلسطین پس از زاده شدن حضرت عیسی درصدد قتل او برآمد. اما چون وی را به فرمان الهی به مصر بردند خطر را از سر گذراند.[۱۰]مستر هاكس درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یك ((‏منجی بزرگ جهانی)) در میان قوم ((‏یهود)) می‏نویسد:

عبرانیان منتظر قدوم مبارك ((‏مسیح)) نسلاً بعد نسل بودند و وعدهٔ آن وجود مبارك، مكرراً در ((‏زبور)) و كتب پیامبران علی‌الخصوص در كتاب ((‏اشعیا)) داده شده است. تا وقتی كه ((‏یحیای تعمیددهنده)) آمده، به قدوم مبارك وی بشارت داده، لیكن یهود آن نبوآت (پیش‌گویی‏ها) را نفهمیده، با خود همی‏ اندیشیدند كه ((‏مسیح)) سلطان زمان خواهد شد و ایشان را از ذلّت‏ جورپیشگان و ظالمان رهایی خواهد داد و به اعلا درجهٔ مجد و جلال ترقّی خواهد كرد.[۱۱]

● موعود و عدالت‏گستری در عهدین

حال كه بیان شد یهود و مسیحیان در صراط انتظار موعودند و آن موعود را، شاه شاهان می‏دانند، اینك به این پرسش و پاسخش می‏پردازیم كه آیا اهل كتاب، آن موعود جهانی را عدالت‏گستر هم می‏دانند؟

شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهود و مسیحیان موج می‏زند. یهودیان در سراسر تاریخ محنت‏بار خود هرگونه خواری و شكنجه را به این امید بر خود هموار كرده‏اند كه روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج رهاند و فرمانروای جهان گرداند.[۱۲]مهمترین مژده مسیحایی و عدالت گستری‌اش در كتاب ((‏اشعیاء)) نبی آمده است كه تصویر روشنی از عدالت‏پروری او را به نمایش می‏گذارد.

نویسنده:محمد صادق محمدی

پی نوشت ها :

[۱] قاموس كتاب مقدس، ترجمه مستر هاكس آمریكایی، طبع بیروت، ۱۹۲۸. ص ۵۹۹ .

[۲]. راغب اصفهانی، مفردات، المكتبهٔ المرتضویه، ص ۳۲۵

[۳]. آه بشته ـ س ـ م، میردامادی، گفت‌وگو، عدالت در روابط بین‏الملل و بین ادیان از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی، انتشارات بین‌المللی المهدی، چ اول، ص ۲۸.

[۴]. ناصر مكارم شیرازی، حكومت جهانی حضرت مهدی۴، قم، انتشارات نسل جوان، چ ۱۱، ص ۵۱.

[۵]. همان.

[۶]. محمد حكیمی، عصر زندگی، قم، مؤسسه بوستان كتاب، چ ۵، ص ۲۴.

[۷]. گفت‏وگو، ص ۲۸

[۸]. بهرام محمدی، (ویراستار و مسئول گروه ترجمه)، دایرهٔ المعارف كتاب مقدس، تهران: سرخدا، ص ۵۲۱ .

[۹]. همان

[۱۰]. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ: سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاه‏ها (سمت) و مؤسسه فرهنگی طه و مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول بهار ۷۹، ص ۱۰۰ـ۱۰۱.

[۱۱]. قاموس كتاب مقدس، ص ۸۰۶.

[۱۲]. آشنایی با ادیان بزرگ، ص ۱۰۱.

[۱۳]. كتاب مقدس، عهد عتیق، كتاب اشعیاء نبی، دارالسلطنه لندن، مطبوع سنه۱۹۳۲، باب ۱۱، ص ۱۰۳۱، بند ۱ـ۶

[۱۴]. همان.

[۱۵]. همان، باب ۴۱، بندهای ۲ـ۴، ص ۱۰۵۷.

[۱۶]. همان، باب ۳۲، بندهای ۱۶ـ ۱۸.

[۱۷]. همان، باب دوم، بندهای ۲ـ۶، ص ۱۰۰۹.

[۱۸]. انبیاء، ۱۰۵.

[۱۹]. كتاب عهد عتیق و جدید، مرموز، ۳۷، بندهای ۹ـ۳۸.

[۲۰]. واضح است میراث بردن زمین مژده ویژه‏ای است به صالحان كه آینده زمین از آن آنان خواهد بود و این صاحب اختیاری منحصر به منطقه‏ای یا مقطعی از زمان نخواهد بود و قابل زوال و بازگشت به عقب نیست.

[۲۱]. سید اسدالله هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی (عج) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، انتشارات جمكران، ص ۳۱۰.

[۲۲]. كتاب مقدس، عهد جدید، انجیل متی، باب ۲۴، بندهای ۱ـ۸، ۲۳، ۲۸ـ۲۹، ص ۴۱

[۲۳]. همان، باب ۲۵، بند ۳۱ـ۳۴، ص ۴۴.

[۲۴]. قاموس كتاب مقدس، ص ۲۱۹.

[۲۵]. راب، دكتر، ۱، كهن، گنجینه‏ای از تلمود، ترجمه از متن انگلیسی، امیر فریدون گرگانی، تصحیح چاپ، غلامرضا ملكی به اهتمام امیرحسین صدری پور، ص ۳۵۲، (به نقل از پساحیم، ۵۴ الف.)

[۲۶]. گنجینه‏ای از تلمود (به نقل از ملاكی۴: ۲ یا ۳:۱۹).

[۲۷]. همان، (به نقل از اشعیاء، ۶۰:۱۹).

[۲۸]. گنجینه‏ای از تلمود، (به نقل از اشعیا، ۶،۷،۱۱،۱۸ و... ).

[۲۹]. همان، (به نقل از هوشع، ۲: ۲۰).

[۳۰]. همان، (به نقل از اشعیاء، ۶۵:۱۹).

[۳۱]. همان، (به نقل از اشعیاء، ۳۵ـ۱۰، شموت ربا، ۱۵ـ۲۱).

[۳۲]. همان، ص ۳۵۸ ـ۳۵۹ (به نقل از پساحیم ۱۵۰ الف).

[۳۳]. گنجینه‏ای از تلمود، ص ۳۶۰ (به نقل از مزامیر داود ۱۴۷:۲).

[۳۴]. همان، ص ۳۶۱ (شیر هشیرم ربا، مربوط به آیه سیزدهم از فصل دوم غزل غزل‏های سلیمان).

[۳۵]. كتاب مقدس، عهد عتیق، كتاب اشعیاء نبی، بندهای ۶ـ۹.

[۳۶]. انتظار، فصلنامهٔ علمی ـ تخصصی ویژه امام مهدی۴، سال اول، شماره اول، پاییز ۱۳۸۰، مقالهٔ مهدی منتظر۴ و نشانه‌های ظهور، نوشته سامی بدری، ص ۱۷۵.

[۳۷] . همان؛ به نقل از The Stone edtion, The chvmash, by R.hosson Scherman, First.

منبع:فصلنامه انتظار ، شماره ۱۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.