یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
چکیده مقالات ارائه شده در سمینار تئاتر خصوصی در ایران
آنچه میخوانید چکیده مقالات ارائه شده در این سمینار است:
● دکتر بهزاد قادری: برداشتهای متفاوت از فرهنگ خصوصی سازی و خصوصی سازی فرهنگ
با توجه به این که تئاتر در غرب همیشه خصوصی بوده است، این گفتار نخست به آن دورههای کوتاهی اشاره میکند که دولتها برای دولتی سازی تئاتر تلاش کردند تا ببینیم اهداف، ضرورتها، خوبیها و کاستیهای چنین برنامههایی چه بوده است. سپس تب خصوصی سازی در ایران بررسی و برداشتهای گوناگون از خصوصی سازی بخشهای متفاوت خانواده تئاتر مرور خواهد شد و حالات و شرایط به وجود آمدن چنین تئاتری ـ از جمله پشتیبانی از شرکتهای تئاتری و دیگری فضای اجرایی برای این شرکتها ـ ارزیابی میشود. در پایان نیز به این نکته اشاره میشود که این گونه گروهها و فضاها باید بتوانند انتظارات گوناگون مخاطب تئاتر را برآورده کنند.
● دکتر فریندخت زاهدی: راهکار یا موانع راهاندازی تئاتر خصوصی
برای بررسی امکانات و یا عدم امکانات برای داشتن تئاتر خصوصی میبایست چند و چون وضعیت تئاتر را با تعریف مشخص از ویژگیهای آن با نگاهی تیزبینانه و از ابعاد مختلف شناخت و سپس به طبقهبندی انواع تئاتر و اهداف آنها پرداخت. این طبقهبندی طبعاً میبایست بنا بر ماهیت گونههای مختلف تئاتر و نحوه مدیریت و برنامهریزی آنها انجام گیرد تا بتواند در درازمدت به نتیجه نسبتاً مطلوب برسد.
از آن جا که موضوع مورد بحث تئاتر خصوصی است، شاید طبقهبندی انواع تئاتر به تئاتر حرفهای، تئاتر آماتور، تئاتر تجربی و تئاتر کودکان بتواند جوابگوی این سوال باشد، که اولاً آیا میتوان این ۵ نوع تئاتر را در شکلی سازمان یافته خصوصی کرد یا همچنان میبایست آنها را وابسته به سازمانهای دولتی نگاه کرد؟! ثانیاً چگونه میتوان راههایی را شناسایی کرد برای جدا کردن تئاتر دولتی و یا به قولی Public و تئاتر خصوصی Private .
پیش از هر گونه تحلیلی برای یافتن پاسخی مناسب به این سوالات در درجه اول میبایست به بررسی روانی ناشی از عادت به وابستگی دولتی هنرمندان تئاتر پرداخت که این خود مقولهای است که نیاز مبرم به آسیبشناسی دارد و سپس به مسائل زیر ساختی شامل مدیریت و برنامهریزی برای تئاتر خصوصی و حمایتهای مالی براساس تعرفهها و موازین قانونی را شناسایی کرد.
● فرهاد مهندسپور: چرا استقلال، مسئله تئاتر ایران نیست!
تئاتر ایران در وضعیتی بحرانی به سر میبرد؛ بحرانی که به امتناع تئاتر خواهد انجامید. با این همه و با این که این چالش بر سر بود و نبود تئاتر است، آن چنان در فرایند تولید تئاتر، نهادینه گردیده که نمیتوان به روشنی آن را دریافت یا نشانشان داد. به فراموشی سپردن پروژه استقلال تئاتر ایران، یکی از نشانههای چشمگیر همین بحران پنهان است.
این نوشتار افزون بر یاد کردی از"بحران تئاتر ایران" که پیشاپیش به وابستگی آن انجامیده و بایستهترین ویژگی بنیادین آن ـ استقلالاش ـ را ناممکن ساخته است، به این گرفتاری، همچون"پیشروی به سوی وضعیت ناممکن برای تئاتر ایران" میپردازد. زیرا این پرسش که"چرا تئاتر کار کنیم" مسئله تئاتر ایران نیست، هم چنان که چرا و چگونه ناچار شدهایم این چنین تئاتر کار کنیم نیز مسئله تولید کنندگان تئاتر نیست. افزون بر این تولید کنندگان و دست اندرکاران تئاتر تمایل دارند روند تولید تئاتر و برنامهریزیهای وابسته به آن را بخشی جدای از تئاتر به مثابه کنش آگاهانه اجتماعی فرض کنند.
تئاتر ایران زاییده رویداد گذر از مشروطه است، دورانی که گسستن از پارهای مفاهیم و رویآوری به"واژه ـ مفاهیمی" مانند دولت، مردم، جامعه، پیشرفت را در پی داشته است،هم چنان که خود تئاتر نیز یکی از واژگان نو رسیده همین دوران گسست است. بحران امروز تئاتر ایران، وابسته و ته مانده بحران نبود تئوری فهم دوران گذشته است. مرده ریگی که چون فهم ناشده باقی مانده و تئوریزه نگردیده است، به تاریخ نپیوسته و رهایی از آن به تاخیر افتاده است.
از آن جا که تئاتر درخواست و نیازی امروزین و شهری است، در پیوند با نهادهای اجتماعی پیرامون خود، و در فهم پدیدههایی همچون ملت، دولت، معیشت عمومی، امنیت و آزادی فهمیده میشود و استقلال آن نیز وابسته به استقلاب همین نهادهاست. واژگان"استقلال و آزادی" که در انقلاب مشروطه مترادف رهایی از استبداد و عقب ماندگی بود و در انقلاب اسلامی به معنای رهایی از سلطه خارجی و ستم شاهانه به کار آمدند؛ هرگز به معنای آزادی و استقلال نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنی از یکدیگر گسترش نیافته و فهمیده نشدند.
از همین رو پروژه استقلال تئاتر ایران، برابر با رویکرد تئاتر ایران به دانش تئوریکی خواهد بود که در پرتو آن و در درخشش فهمی دیر هنگام، نخست با پرسشهایی از این دست رو در رو خواهد شد که چرا تئاتر ایران هنوز خواست و نیازی ملی و فراگیر نیست. چرا که کارگزاران تئاتر ایران به اقتصاد تئاتر و پیوند آن با داد و ستد پولی و نیز به تئاتر به مثابه کالا و تولیدی اجتماعی نمیاندیشد. چرا تئاتر ایران با رویدادها و چالشهای اجتماعی همگامی ندارد. چرا استقلال، پرسش و مسئله تئاتر ایران نیست.
● دکتر قطبالدین صادقی: راهکارهای رفع موانع تئاتر خصوصی
هنر تئاتر روز به روز به سوی انزوای فرهنگی گرایش پیدا میکند و تمرکز اجتماعی خود را از دست میدهد.
یکی از راهکارهای بازگشت دوباره آن به دل جامعه ایجاد تئاتر خصوصی است. آن هم چهار مانع اصلی دارد که عبارتند از:
۱) اقتدار مسئولان دولتی به سبب در اختیار داشتن بودجه، مالکیت سالنها، امکانات تصویب متن، مجوز اجرا و...
۲) فقدان جایگاه مناسب فرهنگ و هنر از جمله هنر نمایش در سبد روزانه خانوادهای ایرانی
۳) تشدد کاری و فکری هنرمندان به دلیل آن که در این دوران به علت مشکلات مالی و اجتماعی و دیگر سیاستهای فرهنگی تقریباً هیچ گروهی ثابتی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، انرژیها و اعضای آن پراکنده و دلبستگیهایشان چند پاره است. به علاوه کج سلیقگی فراوانی که این هنرمندان در انتخاب و اجرای آثار نمایشی به خرج میدهند.
۴) نبود هیچ نوع سرمایه گذار فرهنگی که حاضر باشد در این دوران تورم و بحرانهای غیر قابل پیشبینی توان مالی و سرمایه خود را در راه فعالیتهای فرهنگی به خطر اندازد.
بنابراین برای باز گرداندن مرکزیت اجتماعی هنر نمایش و نجات آن از حاشیه متنی و نسخهگرایی هیچ راهی نیست مگر آن که پیشنهاد شود که این چهار مانع همزمان با هم رفع و گرهگشایی شود.
دکتر مسعود دلخواه: جایگاه و نقش مردم، هنرمندان و دولت در شکل گیری و توسعه تئاتر خصوصی
در این مقاله با اشاره به تاریخچه پدید آمدن تئاتر خصوصی در اروپا و آمریکا، بر اهمیت همکاری سه جانبه بین مردم، هنرمندان و دولت در ایجاد و رشد تئاتر خصوصی تمرکز کرده، جایگاه و نقش هر یک از عناصر فوق را در شکل گیری و توسعه تئاتر غیر دولتی مورد بررسی قرار میدهیم. همچنین با ارائه معیارها، مستندات و الگوها شاخص تئاتر خصوصی در دیگر کشورها، موانع و راهکارهای ایجاد تئاتر خصوصی در ایران را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
دکتر سیدمصطفی مختاباد: مدل اقتصاد فرهنگی در مناسبات خصوصی سازی هنر تئاتر
امروزه فرهنگ و هنر در حوزه مناسبات اقتصادی بررسی میشوند که به آن مدل اقتصاد فرهنگی میگویند، در این مدل مفاهیم نوینی مثل کالاهای فرهنگی، سرانه فرهنگ، سبد فرهنگی خانوار، تولید، مصرف و تبلیغ مطرح میشود، که تنها با خصوصیسازی فرهنگ و کنار گذاشتن مدل دولتی فرهنگ آن معنا مییابد. مدل دولتی فرهنگ همان مدلی است که در آن کالای فرهنگی بدون تقاضاسنجی و با پرداخت هزینه گزاف تولید میشود و بازخورد قابل توجهی ندارد.
فرهنگ در جهان امروز شکل اقتصادی و اجتماعی به خود گرفته است، به همین دلیل فعالیت فرهنگی میتواند به عنوان یک حرفه برای زندگی مطرح شود، ما در اجتماع خود برای تولید کننده فرهنگ مثل یک پزشک یا یک صنعتگر حسابی باز نکردهایم و در اقتصاد معیشتی و حتی در اقتصاد معرفتی، جایگاهی برای این مقوله در نظر نگرفتهایم، تولید کنندگان فرهنگ نیاز به پشتوانه غنی اقتصادی دارند، تولید یک اثر هنری چون تئاتر نیازمند سرمایهگذاری است، چون کار خلاقه باید عرضه و توزیع شود پس از مرز تولید متن تا فضا، تمرین، تولید هنری اثر، تبلیغ و جذب مخاطب بحث سرمایهگذاری اقتصادی مطرح میشود، یعنی معرفت ماقبل و مابعد تولید ضرورت استراتژی سرمایهگذاری اقتصادی را میطلبد.
طرفه آن که جامعهای که به رفاه اقتصادی چشم دوخته است، باید حرکت در مسیر رفاه فرهنگی را همزمان دنبال کند. در حقیقت چنین جامعهای ناگزیر به پیروی از مدل اقتصاد فرهنگی است تا در مسیر تربیت فرهنگی مناسبی قرار گیرد، زیرا جامعه فرهنگ مدار، جامعهای است که در آن تصمیمات انسانی، اخلاقی، زیبا و فرهنگی است و همچنین برخوردار از عناصر زیست فرهنگی در اقتصاد فرهنگی، گامهای موثر در زمینه اقتصادی کردن و خصوصی سازی عناصر و عوامل فرهنگی از قبیل تئاتر برداشت.
● بهروز غریبپور: منابع مالی و نسبت آن با عملکرد تئاتر
تا هنگامی که"منبع مالی" یک اثر نمایشی مشخص نشود، بحث درباره استقلال یا عدم استقلال و خصوصی یا دولتی بودن بحثی بیفایده است. بلافاصله و پس از مشخص شدن منبع مالی بایستی از اهداف تامین کننده مالی سوال کرد. هنگامی که تامین کننده مالی و اهداف تهیه کننده علنی شد ماهیت یک اثر نمایشی از جمیع لحاظ آشکار میشود. به عنوان مثال اگر تهیه کننده یا تامین کننده منبع مالی هدف سودآوری داشته باشد بدیهی است که تاثیر آن بر میزان دستمزد عوامل، میزان سرمایهگذاری ساخت دکور، لباس و سایر بخشها به وضوح خود را نشان میدهد؛ و از آن جا که هدف سودآوری است"صرفه جویی" رعایت بیش از حد محدودیتهای محتوایی و روشنتر بگوییم بیخطر کردن اثر به منظور تداوم حیات و ادامه اجرای اثر خود را آشکار میکند. در نقطه مقابل هنگامی که تامین کننده مالی اهداف عالیهای دارد و به عبارت دیگر دغدغه ارتقای آگاهی و ارتقای شعور و زیبایی شناختی مخاطبان را در سر دارد چهارچوب رویکردهای هنری نویسنده، کارگردان، بازیگران و سایر عوامل گستردهتر و عمیقتر میشود و تاثیر نهایی، هرگز"سودآوری" به معنای متفاوت از منظر اقتصادی مد نظر نخواهد بود. از این رو من مایلم که وجوه مختلف اهمیت منبع یا منابع را مطرح کنم تا ضرورت یا عدم ضرورت طرح موضوع تئاتر خصوصی یا غیر آن را روشن نمایم.
● دکترمحمدباقر قهرمانی: در مسیر تئاتر خصوصی
توسعه نمایش و امکان تولید خلاقانه آن به سود فرهنگ و جامعه است چنان چه در سیاستهای کلان فرهنگی کشور نیز آمده است از جمله مصوب چهارصد و پنجاه و هفتمین جلسه مورخ ۲۶/۱۱/۱۳۸۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام میدارد که"هنر تئاتر از عناصر مقوم فرهنگی جامعه است که گسترش آن با توجه به بند ۱ و ۱۹ اصول سیاست فرهنگی به منظور اعتلای فرهنگی جامعه اسلامی ایران صورت میپذیرد." و این که"با توجه به بند ۲۴ از اصول سیاست فرهنگی، دولت موظف است شرایط مادی و معنوی لازم را برای گسترش و اعتلای هنر تئاتر انجام دهد." شاید لازم باشد از تمامی امکانات کشور برای توسعه بهره برد.
تاریخ نویسان تئاتر از افرادی یاد کردهاند که به عنوان وظیفه ملی و شهروندی حامی دستاندرکاران این حرفه بودهاند. به عنوان مثال در یونان کریگوسها(choragus) از طریق مسئولان، انتخاب میشدند و آنها حامیان مالی و تهیه کنندگان خصوصی! نمایشها بودند. در مقاطع مختلف میتوان در کشورهایی که میراث مانای فرهنگی نمایش را غنا بخشیدهاند، شاهد یک نوع واسطه بین تئاتر تمام خصوصی و تئاتر دولتی بود. اگر به ایران و نمایش سنتی نیز نگه کنیم، میتوانیم بخشهایی را ببینیم که به دلیل انگیزههای گوناگون در راه توسعه تئاتر و حرفهای بودن آن کوشیدهاند. شرکتهای سرمایهگذاری و تعاونی در روند کمک به تئاتر غیر دولتی در کشورهای سرمایهگذاری نیز موثر بودهاند. حتی در کشورهایی مثل آمریکا که دولت از طریق گرانت و اهدا به تئاتر کمک میکند بعضی از منتقدان دولت معتقد هستند که بخش خصوصی و قبل از دخالت مستقیم دولت امکان بروز تئاتر خلاق و پیشرو بیشتر وجود داشته است. اگر چه حمایت دولتی از نمایش هم مورد قبول بسیاری است و هم از منظر علمی واقعیت جامعه است اما شاید بتوان در راه رسیدن به تئاتر خصوصی مستقل از راههای غیر مستقیم برای جلب مشارکت عمومی و بخش خصوصی استفاده کرد. در بعضی از کشورها این مقاله پژوهشی تطبیقی است و به بررسی ایجاد زمینههای مناسبت که فقط دولت مستقیماً برگزار کننده و مالک اصلی نمایش در کشور نباشد، میپردازد.
● منوچهر اکبرلو: اقتصاد تئاتر خصوصی
ارائه تدبیر و تجویز در هر زمینهای از جمله اقتصاد تئاتر مستلزم داشتن دو گروه از پیش فرضها و مقدمههاست. گروه اول این مقدمهها به"ارزشها، هنجارها و آرمانها" بازمیگردد. برای هر سیاستگذاری باید مشخص باشد که میخواهد به کجا رود؟ مطلوبش چیست؟ و چه معیارها و ضوابطی را بایست مراعات کرد و در جریان کار از آنها تخطی نکند؟ پیش شرطهایی برای هر گونه سیاستگذاری در تئاتر وجود دارد؛ داشتن تصور از وضعیت آرمانی که باید به سوی آن حرکت کرد برای هر نوع تجویزی ضروری است. اما افزون بر"ارزشها و مطلوبها" نیازمند شناخت وضع موجود نیز هستیم. داشتن تصور روشنی از آن چه هست و روابط علت و معلولی که وجود دارند و وقایع مختلف را توضیح میدهند به همان اندازه لازم است که داشتن هدف شناختی که بتواند چراییها و چگونگیهای وقوع پدیدههای گوناگون را در عرصه اقتصاد تئاتر توضیح دهد و نیز به ما قدرت پیشبینی مشروط حوادث آینده را ببخشد. در این نوشتار با مفروض گرفتن برخی از آرمانها در عرصه اقتصاد تئاتر میکوشیم در حدی که بضاعت پژوهشگر و حدود یک مقاله امکان میدهد به طرح برخی از مبانی نظری و خطوط کلی راهکارهای پیشنهادی در این زمینه بپردازیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست