جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تنگه تاریخی واشی


تنگه تاریخی واشی

دیدنی های سرزمین ما چنان است كه اگر كسی یك عمر در طلب آن پا به عرصه وجود طبیعت آن بگذارد, باز توفیق انجام بررسی های كامل آن را نخواهد یافت

دیدنی های سرزمین ما چنان است كه اگر كسی یك عمر در طلب آن پا به عرصه وجود طبیعت آن بگذارد، باز توفیق انجام بررسی های كامل آن را نخواهد یافت.

جای جای خاك پاك ایران، این سرزمین چهار فصل یادگاری از گذشتگان در سینه خود دارد. جاهایی كه نمادهایی از برترین نشانه های فرهنگ و تاریخ و طبیعت را به این ملت و دنیا نشان داده است.

آثار باستانی موجود در ارتفاعات و كوهستان های كشورمان، نشانی از قدمت و عظمت این مرز و بوم است. انسان امروز نیز دیگر برای دانستن اصل وقایع تاریخی به كتاب ها و جزوات و دست نوشته ها بسنده نمی كند، خود به هر قیمتی در محل وقوع حوادث حاضر شده و با بررسی و تحقیق فزونتر سعی در كشف رازهای پنهانی و برطرف ساختن تحریف های مغرضانه احتمالی می كند و به همین منظور كوه ها و دشت ها و جنگل ها و اقیانوس ها و فضای بیكران آسمان ها را با بهره گیری از حداكثر امكانات موجود زیر گام های خود درمی نوردد تا گذشته خویش را بازیابد.

اما در دنیای امروز روی آوردن گردشگران به یك ناحیه به منظور تفرج، سیاحت و یا تحقیق باید نقش دوجانبه ای ایفا كنند. از یك سو حافظ و مروج تعاملات فرهنگی با سایرین و هویت و مبلغ هنرهای سنتی و بومی باشند و از سوی دیگر عاملی برای بهبود شكوفایی اقتصادی و بالابردن سطح زندگی و خلاصه موهبتی بزرگ برای مردمان آن ناحیه باشند.

با این حال گردشگری گاه توأم با آسیب هایی است كه گویا در كشور ما از ثمرات آن فرونی می گیرد، تنگه تاریخی ساواشی نمونه بارز چنین وضعیتی است كه شرح كامل آن به تفصیل بیان می شود.

تنگه «واشی» و یا به اصطلاح محلی، «ساواشی» در ۱۴ كیلومتری شمال شهرستان فیروزكوه قرار گرفته است.

در نزدیكی ورودی فیروزكوه (از سمت تهران) یك جاده باریك آسفالته مسافران را به روستایی كوچك می رساند، كه معماری خانه ها و آغل رمه هایش حكایت از تاریخ دور و دراز آن دارد. در پس روستا دشتی بس سبز و خرم، گسترده است كه با گذر از جاده خاكی آن سیمای تنگه نمودار می شود. در اینجا آب نهری زلال از شكاف كوهی، سخت و سهمگین به بیرون می تراود و آدمی را وسوسه می كند كه با پای نهادن در آب به دنیای سراسر شگفتی و زیبایی گام نهد. در میانه همین شكاف كه عرض آن به تناوب از ۳ تا ۱۵ متر متغیر است و بلندی دیواره هایش، از چند ده متر فزونی می یابد، كتیبه ای بزرگ از صحنه شكار شاهان و شاهزادگان قاجار بر دیواره سنگی نقش بسته كه تاریخش به دوران زمامداری فتحعلیشاه قاجار (۱۲۵۰ ـ ۱۲۱۲ ق) بازمی گردد.

گفته می شود این كتیبه بر كتیبه ای قدیمی تر از دوران ایران باستان حك شده و این خود گواه است كه تنگه ساواشی، از گذشته های بسیار دور محل گذار مردمان بوده؛ چرا كه كتیبه ها را غالباً در راههای پررفت و آمد تعبیه می كرده اند.

شكاف حدود یك كیلومتر طول دارد و با سر برآوردن از طرف دیگر آن، دشتی فرح انگیز با نهرهای جاری و گل های معطر و درختان بید و تبریز كهن رخ می نمایاند. آن سوی دشت دوباره كوهی سنگین جلوه گر می شود كه شكافی عظیم بر پیكره اش نشسته و آبشاری بلند را در دل جای داده. در پشت آبشار باز هم رود است و رود و در دردوست تر دریاچه ای و كوهستانی و در پس همه جنگل های سبز مازندران!

تا دو سال پیش ساواشی جایی تقریباً ناشناخته بود كه گاه وبی گاه پذیرای كوهنوردان و شیفتگان طبیعت می گشت اما از دو سال پیش به این سو شبكه های تلویزیونی به معرفی آن همت گماردند و گردشگران را به دیدارش فراخواندند. در اندك مدتی مردم از هر سو، به ویژه تهران روانه ساواشی شدند؛ آن هم درست زمانی كه ییلاقات اطراف تهران از انبوه گردشگران در روزهای تعطیل اشباع شده بود و مردم در جست وجوی جایی تازه و تجربه ای تازه تر بودند. ساواشی اما، آماده استقبال نبود و تا به خود آمد بر پیكر خویش خراشی از بی مهری میهمانان یافت!

حالا صبح روزهای پنجشنبه و جمعه مردم با هر وسیله نقلیه ای كه در دسترش باشد، از سواری و مینی بوس گرفته تا موتوسیكلت و وانت بار گروه گروه به جانب ساواشی می روند و هنگامی كه در معابر تنگ و پیچ درپیچ روستا گرفتار می آیند با بوق های ممتد ناشی از خشم، آرامش صبحگاهی روستاییان را برهم می ریزند. آنگاه ستونی از دود و گرد و غبار در جاده خاكی پشت روستا پدیدار می شود كه در میانه آن بكارت دشت در حال نابودی است. نزدیكی های تنگه جایی كه رودخانه جاده خاكی را قطع می كند، ماشین ها بی محابا به آب می زنند تا در پاركینگ نه چندان وسیعی پشت در پشت هم توقف كنند. آنچه در عقب آنها باقی مانده نهری است كه دیگر هیچ نشانی از پاكی و زلالی ندارد.

مسافران با ولع زیاد از ماشین ها پیاده می شوند و راه تنگه را در پیش می گیرند. در مدخل تنگه غوغایی برپاست. مسافرانی كه گویی تازه دریافته اند برای گذر از تنگه باید درون آب و روی بستری از سنگلاخ حركت كرد، پس از لختی درنگ با پای برهنه دمپایی و یا كفش قدم در آب می گذارند. تازه به دوران رسیده ها البته ابتدا سگ های خود را روانه می كنند تا با عقب و جلو رفتن و پارس های پیاپی موجب وحشت زنان و كودكان شوند و تنبل ها بیهوده می كوشند تا با موتوسیكلت از لابه لای سنگ های ریز و درشت راه عبوری بیابند. عده ای هم كه از دیدن مناظر بدیع به وجد آمده اند با فریادهای گوش خراش و اصوات غریب و قهقهه های مستانه شادی چندش آوری از خود بروز می دهند.

آن سر تنگه، مرتع و چمنزاری وسیع با بی میلی تمام انتظار میهمانانی را می كشد كه با خیال راحت گل های رنگارنگ و بوته های وحشی را لگدكوب می سازند، شاخه های درختان را می شكنند و زباله ها را به هر سو پرتاب می كنند.

كمی دورتر جولانگاه ماشین هایی است كه خود را از بالادست تنگه و از جاده ای پرمخاطره به چمنزار رسانده اند و در زیر چرخ های خود همه چیز را به كام نابودی می كشند. در مابقی مسیر نیز تا كنار آبشار كه دیگر توانی برای ادامه راه نمانده همین بساط برپاست و الگوی غالب گردشگران برخی از ما ایرانیان كه عبارت است از سوت زدن و فریاد كشیدن، زباله پراكندن و بر در و دیوار یادگاری نوشتن، به بهترین وجه ممكن مشاهده می شود!

ساواشی در حال پذیرایی انبوه گردشگران شده كه نه ظرفیت چنین جمعیتی را دارد و نه آمادگی آن را. چنین به نظر می رسد كه مسئولان محلی فاقد تجربه و توانایی لازم برای به سامان آوردن امور و هدایت مسافران تازه وارد هستند.

با این وضعیت فعلی، آینده تنگه تاریخی ساواشی به روشنی قابل پیش بینی است؛ به تدریج طبیعت بكر و زیبای منطقه، حال و روزی شبیه به دره های شمال تهران نظیر دربند و دركه و دارآباد پیدا می كند كه در مسیری كمتر از دو سه كیلومتر آب پاك كوهستان تبدیل به گندابی متعفن و انباشته از زباله می شود، كشاورزی منطقه روبه نابودی می رود، آسیب های جدی بر پیكره كتیبه تاریخی وارد می آید و به تدریج فرهنگ روستاییان دستخوش دگرگونی های شگرف می شود. آنها در هجوم شهریان،آرامش، معیشت سنتی و خرده فرهنگ تاریخی خود را از كف می دهند، بی آنكه چیزی به دست آورند، محیط آنها تنها یك قربانی است؛ قربانی گردشگری بیمار.

حسین علی مهجوری