یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سینمای کودک زنده است


سینمای کودک زنده است

نگاهی به فیلم های کودک و نوجوان

از چندی پیش فیلم‌های سینمایی نخودی ساخته جلال فاطمی، خروس جنگی ساخته حسین جامی و خاله ‌سوسکه ساخته نادره ترکمانی در سینماها به روی پرده رفتند که نخودی با ۷۳ روز نمایش به فروش ۹۱ میلیونی دست یافت و خاله سوسکه نیز که هم‌اینک روی پرده است موفق شده پس از یک ماه نمایش از مرز ۱۱۰ میلیون تومان گذر کند که البته فروش نخودی با توجه به وضعیت اکران سینماها تقریباً معقول و فروش خاله سوسکه در زمانی که فیلم‌های تک‌سئانسی اکران می‌شوند و وضعیت اکران بسیار ترافیکی است، امیدوارکننده به نظر می‌رسد.

اکران نخودی و پس از آن خاله سوسکه در شرایطی در سینماها رخ داد که چند‌سالی است فیلم‌های کودک و نوجوان رنگ پرده را به خود ندیده‌اند و گروه سینمایی ویژه این قشر سنی نیز سال‌هاست که به پخش فیلم‌های ویژه بزرگسالان اختصاص یافته است. اما همه اتفاق این نیست. آمارها نشان می‌دهد که تنها بنیاد سینمایی فارابی طی چند سال اخیر روی نزدیک به ۱۰ فیلم سینمایی ویژه کودک سرمایه‌گذاری کرده و این فیلم‌ها همگی در پشت خط اکران باقی مانده‌اند.

به معنی دیگر یا فیلم‌های تولید‌شده راه را اشتباه رفته‌اند و از حداقل جذابیت‌ها برای جذب قشر کودک و نوجوان به سینما ناتوانند یا اینکه عدم‌توجه بخش نمایش در سینمای ایران به اکران فیلم‌های ویژه کودک سبب شده کودکان و نوجوانان در حسرت دیدار فیلم‌های ویژه خود بر پرده سینماها به سر برند و به جایش با امثال و انواع بازی‌های خشن و بی‌محتوای سگا و پلی‌استیشن و غیره روزگارشان را سپری کنند و نتیجه‌اش هم معلوم است که کودک و نوجوانی که تمام عمر خردسالی و نونهالی و نوجوانی‌اش را صرف پلی‌استیشن کند و ارتباطش با فیلم و سینمای ویژه قشر خودش قطع شود با چه شخصیتی وارد اجتماع خواهد شد و آن وقت است که مسوولان تازه یادشان می‌آید که چه اشتباهاتی رخ داده و داد سخن سر می‌دهند و انواع سمینارها و ‌همایش‌ها را به راه می‌اندازند تا این مشکل را آسیب‌شناسی کنند.

غافل از اینکه این مشکل بزرگ فعلی را می‌شد در گذشته و در زمان خودش با اندکی تلاش و همت و دلسوزی و برنامه‌ریزی برطرف ساخت که به هر حال رخ نداده است. به هر روی اکران نخودی و خاله‌سوسکه و استقبال مخاطبان از این فیلم با وجود تبلیغات اندک و نامشخصی که در‌باره این فیلم‌ها در زمان اکران‌شان صورت گرفت، ثابت کرد سینمای کودک هنوز زنده است و توانایی اوج‌گیری مجدد را دارد و مردم هم آماده استقبال از این گونه سینمایی هستند. فقط می‌ماند همت و تلاش و برنامه‌ریزی مسوولان برای احیای مجدد این سینما که با تداوم اکران فیلم‌های سینمایی در این گروه- تبلیغات مناسب- تشویق اولیا برای بردن فرزندان‌شان به تماشای فیلم‌های مذکور و حتی احیای مجدد گروه نمایش فیلم‌های خاص کودک و نوجوان حتماً به وقوع خواهد پیوست و تشویق تهیه‌کنندگان و کارگردانان به ساخت چنین فیلم‌هایی با تخصیص وام‌های تشویقی و خارج از نوبت نیز از سوی دیگر بر رونق سینمای کودک و نوجوان خواهد افزود و چراغ آن را دوباره روشن خواهد ساخت.

اما سوالی که پیش می‌آید و باید به آن پاسخ داده شود این است: آیا چنین عزم و همتی نزد مسوولان هم وجود دارد؟ از دیگر سو نباید فراموش کنیم که قشر سنی کودک و نوجوان امروز که با انواع و اقسام تکنولوژی‌های فنی- ماهواره‌ای، نمایش خانگی و امثالهم آشناست و صد‌البته طبق نظر و تحقیقات به عمل‌آمده روانشناسان، قشر فعلی که هم‌اینک خود را برای ورود به دهه ۹۰ شمسی آماده می‌کند، تفاوت‌های فراوانی با قشر کودک و نوجوان دهه ۶۰ دارد و بدون تردید با فیلم‌های مخصوص این گروه سنی که در دهه ۶۰ جزء پرفروش‌ترین‌های سینما بودند، ارتباط برقرار نخواهد کرد چرا‌که کودک و نوجوان امروز ماهواره و اینترنت و شبکه سینمای خانگی و فیلم‌های انیمیشن روز دنیا را تجربه کرده و متاسفانه به دلیل بی‌برنامگی‌های رایج در بخش فرهنگ و هنر ما، تولیدات خارجی انیمیشن و کودک و نوجوان آن سوی آب‌ها ملکه ذهنی کودکان و نوجوانان ایرانی شده است و به همین دلیل آشنا ساختن این قشر سنی با مضامین شرقی، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی از یکسو و زدودن تصویر بسیار مخربی که اینک از تماشای فیلم‌های هدیه‌شده غربی‌ها و امریکایی‌ها و چشم‌بادامی‌ها روی ذهن و روح کودک و نوجوان ما باقی مانده کاری بسیار سخت و تا حد زیادی ناممکن است.

و در این شرایط برای بازگرداندن فضای ذهنی کودکان و نوجوانان ایرانی به اندیشه و فرهنگ و هنر ملی و دینی و ایرانی خود، هم مسوولان و هم سینماگران باید تلاش دوچندانی را انجام دهند اما آیا به راستی این تلاش دو‌چندان که باید با ایجاد رابطه تنگاتنگ بین بدنه سینمای ایران و مسوولان دولتی حاصل شود، عملیاتی خواهد شد؟

اگرچه فروش ریالی اکران خاله‌سوسکه و تا حدی نخودی تقریباً معقول است اما نباید فراموش کنیم که اینک میدان رقابت در حوزه کودک و نوجوان در مقایسه با نمونه‌های مشابه خارجی بسیار سخت و طاقت فرساست و کودکی که هری پاتر و رئیس مزرعه و شان د شیپ و امثالهم را دیده و لذت برده، اینک سخت به تماشای خاله سوسکه و نخودی می‌نشیند؟ اما به هرحال اینجا بایدی وجود دارد که باید از طریق والدین، سینماگران، مسوولان سینمایی کشور، مسوولان آموزش و پرورش و غیره جدی گرفته و عملیاتی شود و این باید، همان ترغیب و تشویق گروه سنی کودک و نوجوان به تماشای فیلم‌های ایرانی مخصوص این گروه سنی است؛ فیلم‌هایی که صدالبته باید با لحاظ شدن همه معیارهای فرهنگی، اجتماعی، ملی، دینی و ایرانی، بتواند به لحاظ فنی و تکنیکی نیز به گرد پای نمونه‌های خارجی برسد. البته نگاهی به وضعیت فعلی سینمای کودک و نوجوان و بی‌رغبتی بدنه سینمای ایران به تولید چنین فیلم‌هایی و بی‌توجهی دولت اعم از معاونت سینمایی و وزارت آموزش و پرورش به این مقوله مهم و صدالبته بی‌حوصلگی و گرفتاری‌های ریز و درشت روزمره والدین نشان می‌دهد این‌گونه بحث‌ها و نظرات همواره در حد همان طرح مطلب می‌ماند و بس!

مصطفی محمودی



همچنین مشاهده کنید