چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

مسیر اصلاحات


مسیر اصلاحات

امر روشن و قطعی در جریان اصلاحات این است که این اشخاص هستند که باید خودشان را با جریان اصلاحات تطبیق دهند و این احزاب و گروه ها هستند که باید خودشان را با این جریان مردمی هماهنگ کنند

امر روشن و قطعی در جریان اصلاحات این است که این اشخاص هستند که باید خودشان را با جریان اصلاحات تطبیق دهند و این احزاب و گروه ها هستند که باید خودشان را با این جریان مردمی هماهنگ کنند. بر هیچ کس پوشیده نیست که اصلاحات در انحصار هیچ فرد و گروهی نیست و هیچ محوریت مشخص و رهبری واحدی هم ندارد که شخص خاصی منحصراً آن را اداره کند.

اما این به آن معنی نیست که جریان اصلاحات، پیشوایان، بزرگان و چهره های شاخصی را به عنوان سرمایه های بزرگ ملی نداشته باشد بلکه هستند افراد برجسته یی که می توانند جریان مردمی اصلاحات را به پیش ببرند و جلوی لغزش های آن را بگیرند. به این ترتیب هیچ کس نمی تواند ادعا کند اصلاحات متعلق به «من» است، یا «من» محور و پیشوا و رهبر اصلاحات هستم.

کمااینکه نمی توان هیچ فرد و گروهی را از اصلاحات اخراج کرد و مدعی شد این گروه یا این شخص در جریان اصلاحات نیست مگر اینکه عمل و رفتارشان به گونه یی باشد که با جریان خدایی - مردمی اصلاحات در تضاد باشد و هماهنگ نباشد.

باید گفت مشکل اساسی که در جریان اصلاحات وجود داشته و دارد، نبود یک تعریف مشخص برای اصلاحات است به همین دلیل است که هر کسی به خود اجازه می دهد اصلاحات را به گونه یی تعریف کند که منحصر به خودش باشد و با تعاریف دیگران مغایرت داشته باشد.

بنابراین اصلاح طلبان باید نکاتی را در نظر داشته باشند؛ از جمله این موارد باید به این موضوعات اشاره کرد که هیچ کس اصلاحات را به نام خود و حزب خود مصادره نکند و دیگران را متهم به خروج از اصلاحات نسازد. هیچ کس سخنان شخصی خودش را به نام همه اصلاح طلبان و جریان اصلاح طلبی اعلام نکند بلکه تنها حرفی مورد قبول است که مورد قبول عامه مردم باشد. اصلاح طلبان باید بیش از آنکه به شخص یا حزب خودشان بیندیشند و تعلق خاطر داشته باشند، به جریان کلی اصلاحات بیندیشند و به پیروزی اصلاحات فکر کنند. در این میان باید با بهره گیری از سرمایه های انسانی و فکری اصلاحات که یک نفر و دو نفر نیستند و مورد قبول عامه اصلاح طلبان قرار می گیرند، باید تعریف روشن و مشخصی از اصلاحات ارائه شود تا مردم بتوانند بیشتر در جریان اصلاحات حضور داشته باشند و شرکت کنند. همچنین در درون اصلاحات باید کشمکش ها و اختلافات و رقابت ها به حداقل برسد. روشن است اختلاف سلیقه، امر مطلوب و طبیعی است اما اختلاف سلیقه ها نباید به کشمکش بینجامد و هر شخص یا حزبی موضوعی را بهانه و در برابر سایر اشخاص و جریان ها جبهه گیری کند و به اختلافات دامن بزند.

پس از توجه به این عناصر، نوبت به برنامه ریزی برای موفقیت این جریان و پس از آن اداره کشور می رسد. در حال حاضر نیز اصلاح طلبان می توانند در صورت داشتن وحدت، با اقتدار در انتخابات پیروز شوند. این امر مستلزم آن است که اختلاف سلیقه ها به کشمکش و جدال تبدیل نشود، و اینکه رابطه اصلاحات با مردم حفظ شود و در خدمت مردم باشد.

کمااینکه اگر در این انتخابات بهتر تدبیر می شد، اصلاح طلبان امروز در جایگاه بهتری بودند و وحدت و اجماع بیشتری به وجود می آمد. در این میان بر هیچ کس پوشیده نیست که عده یی نمی خواهند در درون اصلاحات وحدت نظر وجود داشته باشد. اگر پیشنهاد آقای کروبی تصویب شده بود و شورای حکمیت و آن طرح هایی که دیگران استقبال کردند به اجرا درآمده بود، امروز تمام جریان اصلاحات، یکپارچه و منسجم بود و با هماهنگی کامل پیش می رفت. در این میان تلاش های زیادی برای تک نامزدی بودن اصلاح طلبان و برای ایجاد اجماع صورت گرفت از جمله پیشنهاد شورای حکمیت که مورد قبول عده زیادی قرار گرفت. حال باید دید چرا این اتفاق نیفتاد و پیشنهادی که معقول و منطقی است و رمز پیروزی جبهه اصلاحات، مورد قبول واقع نشد.

بنابراین کسانی که آن پیشنهاد را پذیرفتند و رای دادند ولی به یکباره همه چیز را فراموش کردند باید پاسخگوی مردم و جریان اصلاحات باشند.

در حال حاضر به نقطه یی رسیده ایم که دو کاندیدا داریم که هر دو مورد قبول بخش عظیم نیرو های حاضر در جبهه اصلاحات و نیز جامعه هستند. از میان این دو نفر اگر کسی پیروز شود، قطعاً اصلاحات پیروز شده است.

اما اعتقاد بر این است که آقای کروبی به لحاظ پیشینه خود در جریان خط امام و اصلاحات و به لحاظ پافشاری ایشان روی مبانی اصلاح طلبی و تقویت اصلاحات، بهتر و بیشتر می تواند به این جریان کمک کند. هرچند موسوی هم خط امامی و اصلاح طلب قلمداد می شود، اما آقای کروبی به عنوان شیخ اصلاحات و به عنوان کسی که در جریان دوم خرداد و جریان پیروزی اصلاح طلب ها نقش اول را داشته است، می تواند با توان بیشتری اهداف جبهه اصلاحات را محقق کند. در این میان اگر ارزیابی شود چه کسی در جریان دوم خرداد و موفقیت آقای خاتمی و نیز در ادامه دولت خاتمی، نقش اساسی ایفا کرده، نقش آقای کروبی بر همگان روشن است.

اما در عین حال گروه های دیگری هم هستند که اعتقاد دارند مهندس موسوی باید حمایت شود. به هر حال می توان رقابت این دو کاندیدا را از جهت دیگری سازنده هم قلمداد کرد، که باعث حضور بیشتر مردم در صحنه و به خصوص حضور آرای خفته خواهد شد چه آنکه همگان می دانند حضور آرای خاموش، رمز موفقیت جبهه اصلاحات خواهد شد.

واقعیت این است که حضور دو کاندیدای اصلاح طلب موجب کشیده شدن انتخابات به دور دوم خواهد شد. در آن صورت اگر فضا، فضای سالمی باشد و حادثه یی اتفاق نیفتد، به طور طبیعی انتخابات

دو مرحله یی خواهد شد، و در آن مرحله حداقل یکی از کاندیدای اصلاح طلب و یکی از کاندیدای اصولگرایان حضور خواهد داشت. و در آن صورت قطعاً و یقیناً پیروزی با اصلاح طلبان است. بنابراین می توان حضور دو کاندیدای اصلاح طلب را سازنده ارزیابی کرد. معتقدم در روزهای باقی مانده قبل از انتخابات باید فضای صمیمانه و دوستانه سیاسی را حفظ کرد و تنها به پیروزی تفکر اصلاح طلبی و جریان اصلاحات اندیشید. بر هیچ کس پوشیده نیست سربلندی ملت و پیروزی کشور تنها در سایه موفقیت اصلاحات صورت می گیرد. اصولگرایان نشان دادند موفقیت شان کشور را به سرعت به عقب می برد و مدیریت آنها با توسعه کشور سازگار نیست. بنابراین اصلاح طلبان باید به شدت تلاش کنند. روشن است پیروزی شان به شرط آنکه به قواعد بازی تن دهند و خویشتنداری کنند و با تدبیر و درایت به پیش بروند، دور از دسترس نیست. پس از آن نوبت به اداره کشور می رسد.

همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که در دوره هشت ساله دولت اصلاحات کارهای زیادی انجام شد. حقیقت این است که بسیاری از کارهای بعد از انقلاب در دوران سازندگی و در دوران اصلاحات انجام شد و بسیاری از میوه هایی که در حال حاضر دولت نهم می چیند و به آن می بالد، از درختی است که در دوران اصلاحات یا دوران سازندگی در ایران کاشته شده است.

همان طور که شاهدیم، امروز طرح های زیادی با سروصدا افتتاح می شود که دولت نهم آنها را به نام خود ثبت می کند، اما واقعیت این است که این طرح ها نتیجه کارهای بزرگی است که در دوران اصلاحات انجام شده بود. در این حال باید اذعان کرد در دوران اصلاحات از بعضی امور غفلت شد مثلاً برنامه ها برای موفقیت جریان اصلاحات برنامه کوتاه مدت و نه بلندمدت بود، که منحصر به همان دوره می شد. بی گمان اگر اصلاح طلبان به فکر دوره های بعدی بودند، چنین اتفاقی برای اصلاحات نمی افتاد.

می توان گفت یکی از اشتباهات اصلاح طلبان، نداشتن توجه کافی به مطالبات روزمره مردم و زندگی و معیشت آنها بود. البته نمی توان منکر کارهای بزرگی شد که انجام شده و طرح های زیربنایی و درازمدتی که به وقوع پیوسته است. اما کارهای روبنایی و سریع النتیجه کمتر انجام شده یا اگر انجام شده، کمتر پیرامونش تبلیغ شده است. امروز همگان شاهدند با افتتاح یک طرح کوچک مثل کارخانه، صداوسیما و همه رسانه ها بسیج می شوند و تبلیغ می کنند، یا یک مسافرت عادی که توسط دولت صورت می گیرد، رسانه ها چندین شبانه روز آن را منعکس می کنند.

در این میان نمی توان عملکرد کاملاً یکسویه و جانبدارانه صداوسیما را نادیده گرفت. این در حالی است که در دولت اصلاحات، اصلاح طلبان رسانه و تریبون چندانی نداشتند و روزنامه هایشان هم یکی بعد از دیگری توقیف شد اما در عین حال اصلاح طلبان می توانستند از طرق مختلف مردم را در جریان اقدامات خود قرار دهند. واقعیت این است که عده یی حاضر نمی شوند گزارش کارشان را به مردم ارائه دهند.

در هر حال برای مدیریت آینده کشور باید برنامه های مدون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فراهم شود، که اگر انتقادی به دولت فعلی می شود، راهکارهای رفع نارسایی ها نیز ارائه شود. در این میان خوشبختانه آقای کروبی با برنامه یی همه جانبه آمده است. باید گفت کارگروه های متعدد ستاد آقای کروبی که روی بخش های مختلف کار کرده اند، برنامه ها را هم به صورت علمی و تخصصی و هم به صورت ملموس و عینی در اختیار مردم قرار داده اند.

در فضای فعلی شاهدیم بخش زیادی از تکنوکرات ها و کارشناسان اقتصادی و غیراقتصادی به جرگه طرفداران آقای کروبی پیوسته اند و فعالیت می کنند. یکی از این افراد دکتر محمدعلی نجفی است که به همراه دیگران در حال بررسی برنامه های اقتصادی است تا با مردم در میان بگذارند و آنها را در جریان جزئیات برنامه ها قرار دهند.

به هر حال اصلاح طلبان باید فضایی آماده کنند که هم مسوولان نظام احساس آرامش و امنیت داشته باشند، و هم مردم بدانند که اصلاح طلبان خواستار پاسخگویی به همه مطالبات آنها هستند؛ مطالباتی که هم کوتاه مدت و روزمره است و هم بلندمدت و زیربنایی.

باید اذعان داشت فعالیت دولت بعد از دولت نهم بسیار دشوار است چرا که این دولت با عدم برنامه ریزی مناسب به بسیاری از ستون ها و پایه های کارشناسی کشور صدمه وارد ساخت و بسیاری از ساختارها را دگرگون و نیروهای لایق و کارآمد را از صحنه خارج کرده است.

امروز شاهدیم در دولت نهم اکثریت قریب به اتفاق نخبگان به خصوص نخبگان اصلاح طلبان خانه نشین یا صاحب مناصب حاشیه یی شده اند. آنچه روشن است این است که کار به دست افراد غیرکاردان سپرده شده و مسیر کارشناسی و علمی کار کردن تغییر یافته است. حال در این میان اگر کسی بخواهد مسیر را اصلاح کند، کار بسیار دشواری در پیش دارد. بنابراین یک شهامت کم نظیر لازم است که کاستی ها و نقایص موجود را سامان دهد. که این موضوع را می توان به عنوان اولین قدم برای تغییر شرایط موجود دانست. شوراهایی که تعطیل شده اند، باید دوباره فعالیت کنند. بعضی از سازمان هایی که منحل شده مثل سازمان مدیریت و برنامه ریزی که مغز متفکر کشور بوده، باید بازسازی شود. بنابراین آنچه مسلم است این است که در قدم اول باید در ساختار مدیریت کشور تغییراتی ایجاد کرد و نیروهای مجرب و زبده به کار گرفته شوند. باید به نخبگان از جناح های مختلف فراخوان داده شود تا به عرصه تلاش و کوشش به منظور توسعه و پیشرفت کشور از آنها استفاده شود. پس از آن به نیازهای فوری مردم پرداخته شود تا ببینند مردم امروز چه می خواهند و چه مشکلاتی دارند. از سویی فقر و تنگدستی و گرانی و تورم و از سوی دیگر رکود اقتصادی امروز گریبانگیر کشور شده است. آنچه امروز با آن مواجهیم به زعم اقتصاددانان، اقتصاد کشور در عرصه های مختلف بازار، تولید، توزیع و کارخانجات رکود عظیمی را تجربه می کند در حالی که دولت نهم با این ادعا که از میزان تورم کاسته شده و ارزانی همه عرصه ها را در برگرفته، به خویش می بالد.

بنابراین چرخ اقتصاد باید به حرکت درآورده شود. باید گفت کارهای زیادی در زمینه فرهنگی، اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی باید انجام شود؛ کارهایی که در دولت نهم انجام نشده یا برنامه ریزی هایی که در دوره های پیشین انجام شده اما در این چند سال همچون برنامه چهارم توسعه به طور کامل پیگیری و اجرا نشده است.

رسول منتجب نیاہ