جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تکیه گاه نامطمئن را از یاد نبرید


تکیه گاه نامطمئن را از یاد نبرید

شرکت Telltale حدودا ده ماه پیش اولین قسمت از سری بازی های سریالی The Walking Dead را عرضه کرد

عنوان: The Walking Dead: Episode ۴ – Around Every Corner

پلتفرم: Xbox۳۶۰، PS۳، PC

ناشر: Telltale Games

سازنده: Telltale Games

سبک: ماجرایی

امتیاز: ۹

شرکت Telltale حدودا ده ماه پیش اولین قسمت از سری بازی‌های سریالی The Walking Dead را عرضه کرد. سازنده‌ها از سری داستان‌های مصور این مجموعه که توسط رابرت کرکمن نگاشته شده، اقتباس کرده‌اند. این بازی قرار است به صورت فصلی منتشر شود و تاکنون چهار قسمت از فصل اول آن عرضه شده که ما در هفته گذشته‌ قسمت سوم آن را بررسی کردیم. در این شماره قصد داریم نگاهی به قسمت چهارم آن داشته باشیم تا ببینیم سازندگان به قول خود مبنی بر داستان قوی‌تر و صحنه‌های غمناک و تاریک بیشتر، عمل کرده‌اند یا خیر. شخصیت‌های کودک در این قسمت به مراتب تاتیرگذارتر شده‌اند و صحنه‌های خشن و ناراحت‌کننده‌ای مثل قطع عضو در آن دیده می‌شود. هیجان قسمت چهارم به حدی است که شما را مجاب می‌کند، آرام آرام تمام آنچه را که در گذشته تجربه کرده‌اید فراموش کنید و به سلاخی‌های نمایش داده شده در این قسمت عادت کنید.

با وجود اضافه شدن صحنه‌های اکشن اما حجم آنها یا محل رخدادشان معقول‌ و منطقی‌تر به نظر می‌رسد، اما همچنان فاکتورهای ماجرایی و معرفی کاراکترهای جدید با شخصیت‌پردازی خوب را شاهد هستیم. آیا قسمت چهارم می‌تواند مثل نسخه‌های قبلی باشد؟ لی اوِرِت، قهرمان داستان، همراه کلمنتاین، کنی و سایر بازمانده‌ها سرانجام بعد از مدت‌ها تلاش و تقلا برای زنده ماندن، موفق می‌شوند به ساوانا برسند تا مطابق نقشه‌ای که کنی از ابتدای قسمت اول بازی شدیدا به آن معتقد بود، قایقی پیدا کرده و سر پناهی مطمئن بیابند. در اینجا با رشد شخصیتی کلمنتاین مواجه هستیم که از یک دختر بچه رفته رفته به دختری جوان تبدیل می‌شود و وقایع را راحت‌تر قبول می‌کند. از طرفی لی اورت نیز چنان با مشکلات مواجه بوده و شرایط دشواری را تجربه کرده که دیگر تقریبا از دیدن هیچ‌چیز در دنیای جدید ساوانا شوکه نمی‌شود.

به عنوان مثال در بخشی از بازی، لی مجبور می‌شود از کانال‌های فاضلاب عبور کند تا سرانجام به گروهی دیگر از بازماندگان برسد که همگی از شخصیت‌های جدید این قسمت هستند. او در فاضلاب با گروهی از زامبی‌ها مواجه می‌شود که مشغول خوردن فردی هستند که شما او را می‌شناسید. در عوض لی خیلی راحت حواس زامبی‌ها را پرت کرده و از کنار جسد سلاخی شده عبور می‌کند، بدون این‌که خم به ابرو بیاورد یا برگردد و پشت سرش را نگاه کند. تنها کاری که او انجام می‌دهد برداشتن سلاحی از روی زمین است. برای بازی‌ای که بازی‌کننده‌ها حواسشان به همه جای آن است تا مبادا غافلگیر شوند، شگفت‌زده کردن کسی کار واقعا دشواری است، اما «اطراف هرگوشه‌» دست‌کم سه بار این کار را انجام می‌دهد. در این سه موقعیت، با این‌که لی فرصت عکس‌العمل و پاسخ دادن دارد اما گزینه‌ها و حق انتخاب‌ها به شکلی زیبا چنان خلاف انتظار و شوکه‌کننده ظاهر می‌شود. کسانی که کامیک‌های این مجموعه را خوانده باشند؛ احتمالا خیلی از قسمت چهارم بازی خوششان خواهد آمد؛ زیرا مناظر و محیط‌هایی آشنا را می‌بینند که در قسمت‌های قبلی کمتر وجود داشت. بهتر از همه این‌که قسمت چهارم بخوبی به قسمت اول مرتبط است و یک سری کارهایی که در آن قسمت انجام داده بودید و چون در دو قسمت بعدی نتیجه آنها را آن‌طور که باید مشاهده نکرده‌ بودید، گمان می‌بردید بی‌نتیجه بوده‌اند، در این قسمت شاهد پیامد آنها خواهید بود.

یکی از نکات مثبت این قسمت ساده​شدن دیالوگ‌هاست. مثلا وقتی از بین سه گزینه دوتا را انتخاب می‌کنید، شخصیت‌ها به صورت خودکار گزینه سوم را هم ادامه می‌دهند و نیازی نیست به شکلی احمقانه تنها گزینه موجود را انتخاب کنید. همچنین محیط‌ها چندان گسترده نیست تا شما را مجبور کنند برای پیدا کردن چیزی مفید تمام آنها را بپیمایید. کلا بین محیط‌ها و اشیای تعامل‌پذیر آنها تعادل خوبی برقرار است. در آخر باید بگویم که در این قسمت یک یا دو تصمیم واقعا حیاتی وجود دارد که یکی از آنها می‌‌تواند داستان را تاحدودی دستخوش تغییر کند و دیگری نیز تاثیری عمیق بر جای خواهد گذاشت و بعد از آن هم پایانی است که ما را تشنه قسمت پنجم می‌سازد!

مجید رحمانی