دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
شیدایی درست و غلط ازدواج طاها و لیلا
«طاها» از بیماری قلبی رنج میبرد و هر لحظه امکان دارد هر اتفاقی برایش بیفتد، او چند سال پیش بدون اطلاع پدرش با زنی ۱۵ سال بزرگتر از خود ازدواج کرده و ماحصل آن ازدواج شکست خورده، فرزندی به نام «شیدا»ست، در این گیرودار او به «لیلا» علاقهمند میشود و با وجود مخالفتهای پدرش، خیلی زود با او ازدواج میکند؛ «لیلا» نیز یک ازدواج ناموفق را تجربه کرده. شاید داستان عشق «طاها» و «لیلا» و شرایط به هم رسیدنشان، برای شما هم پیش آمده باشد یا شاید در گذشته ازدواج ناموفقی داشتهاید و از شکست دوباره در آن هراس دارید؛ پس صحبتهای پوریا پاکرو، مشاور ازدواج و روانشناسی را درباره ازدواج «طاها» و «لیلا» بخوانید تا اگر شما هم در ۲ راهی تصمیمگیری گیر افتادهاید، این صفحات راهگشای شما باشند.
● راه فراری به نام ازدواج؟!
ازدواج به خودی خود پدیده خوشایندی است، کما اینکه در بسیاری از فرهنگها و مذاهب نیز توصیه به انجام آن شده است، زیرا میتواند به نوعی نجاتدهنده و تکاملبخش آدمها باشد اما اگر این انتخاب اشتباه صورت بگیرد یا در زمانی اتفاق بیفتد که نباید، همین ازدواجی که خیلی به آن توصیه شده است، تبدیل به یک مسئله بزرگ و عذابآور میشود! معمولا آدمهایی هستند که در زندگی قبلیشان (چه در زندگی مجردیشان و چه در زندگی مشترکشان) روابطی داشتهاند که زمانی که قصد دارند وارد زندگی جدیدشان شوند، هنوز مسائلی از رابطه قبلیشان حل نشده باقی مانده و هنوز خلأهایی احساس میشود و ارتباط کوچکی وجود دارد. معمولا توصیه ما به چنین افرادی این است که قبل از ازدواج، تا حد امکان این گرفتاریها و درگیریها را از بین ببرند و تنها بعد از حل این مسائل، وارد یک رابطه جدید شوند، زیرا ازدواج مسائل و تعهدات خاص خودش را دارد و اگر از گذشته مسائل حلنشدهای باقی مانده باشد، ممکن است روی رابطه جدید تاثیرات منفی زیادی بگذارد. «ازدواج» راه فرار از این مسائل نیست! بارها شده افرادی به ما مراجعه میکنند که به دلیل مشکلاتی که در خانهشان با پدر و مادرشان دارند، میخواهند ازدواج کنند تا بهواسطه ازدواج، زندگی مستقلی شروع کنند و از مسائل فرار کنند! این خیلی خطرناک است، زیرا باعث میشود حواس فرد را برای یک انتخاب ایدهآل پرت کند و ازدواج ایدهآلی صورت نگیرد! بارها و بارها زوجهایی بودهاند که برای فرار از مشکلات زندگیشان، ازدواج کردهاند اما بعد از چند وقت متوجه شدهاند نهتنها بعد از این اتفاق باری از روی دوششان برداشته نشده، بلکه به دلیل نداشتن شناخت کافی قبل از ازدواج، با مشکلات بیشتری روبهرو شدهاند!
● چرا مردها با زنهای بزرگتر از خود ازدواج میکنند؟
اهمیت شناخت کافی قبل از ازدواج آنقدر بالاست که در سریال «شیدایی» در رابطه با ازدواج اول «طاها» با «افسانه» میبینیم؛ به چه دلیل یک مرد باید با زنی ازدواج کند که ۱۵-۱۰ سال از خودش بزرگتر است؟ امروز میبینیم این پسر با تبعات ازدواج اول و اشتباهش دستوپنجه نرم میکند. معمولا آقایانی با خانمهایی بزرگتر از خودشان ازدواج میکنند که به لحاظ عاطفی (چه از سوی مادر و چه پدر) خلأهایی در زندگیشان وجود دارد که تصمیم میگیرند با ازدواج با چنین خانمهایی، آن خلأها را جبران کنند یا عدهای هم هستند که برای تامین مالی به سراغ چنین ازدواجهایی میروند؛ به هر حال ازدواج با زنی که چند سال از مردش بزرگتر است، تنها یک دلیل میتواند داشته باشد و آن هم، حس حمایتگری است که مرد از قبال ازدواج با او دریافت میکند.
● آیا فقط باید براساس احساس ازدواج کرد؟
نمیگویم ما آدمها عاشق نمیشویم، چرا اتفاقا این حس برای خیلیها به وجود میآید؛ بودهاند مردانی که عاشق خانمهای بزرگتر از خودشان شدهاند و به دلیل غالب شدن احساسات بر منطقشان، چنین ازدواجهایی را صورت دادهاند اما سوال اینجاست که آیا لزوما باید براساس احساس یک ازدواج را رقم زد؟ در جلسات روانشناختی به این نتیجه رسیدهایم که ذهن انسان یکسری خطاها دارد که یکی از آن خطاها، تصمیمگیری و انتخاب براساس احساسات است. مانند افرادی که به دلیل ضعیف بودن چشمانشان مجبورند عینک بزنند و اگر این کار را انجام ندهند، دنیا را تیره و تار و اشتباه میبینند اما این به آن معنا نیست که فلسفه «دنیا» اشتباه است! افرادی که خطای تصمیمگیری براساس احساسات را در ذهنشان دارند، ممکن است هر جایی که باشند، برمبنای یک هیجان یا احساس خاص دست به یک تصمیمگیری اشتباه بزنند! معمولا این افراد تبعات منفی زیادی را در زندگیشان متحمل میشوند و همواره چوب احساساتشان را میخورند! بهترین راه برای چنین افرادی، درس گرفتن از اشتباهات گذشتهشان است تا دیگر تکرار مکرر نشود! خوب است شخصیتهایی مانند «طاها» و «لیلا» از اشتباههایی که در ازدواج اولشان کردهاند درس بگیرند؛ ببینند کجای راهشان را خطا رفتند و اگر انجامش نمیدادند چنین اتفاقاتی برایشان نمیافتاد.
● باید منتظر یک شکست دیگر باشند!
زن یا مردی که در ازدواج اولش شکست خورده و تصمیم دارد زندگی دوبارهای تشکیل دهد، باید ابتدا تمام مسائل و مشکلات رابطه قبلیاش را حل کند و بعد وارد زندگی جدیدش شود، در غیر اینصورت باید منتظر شکست در زندگی جدیدش نیز باشد! معمولا آدمها بعد از تجربه چند شکست، دچار افسردگی، ناکامی و پوچی میشوند، نسبت به خود احساس بدی پیدا میکنند و زخمهای زیادی روی روحشان باقی میماند. همیشه وقت برای ازدواج کردن هست، بنابراین خشت اول یک رابطه را باید درست گذاشت، وگرنه شکست در راه است.
● جزئیات رابطه گذشتهتان را نگویید
پیشنهاد من به «طاها» که دوست ندارد «لیلا» از زندگی و ازدواج قبلیاش بویی ببرد، این است که اگر احساس میکند ممکن است «لیلا» در آینده برحسب هر اتفاقی از این ماجرا خبردار شود، خودش همان اول موضوع ازدواج با «افسانه» را بگوید، وگرنه در صورتی که از اطرافیان یا بدخواهان طاها این موضوع به گوش «لیلا» برسد، ممکن است هر اتفاقی رخ دهد اما اگر «طاها» فکر میکند اگر این موضوع را نگوید، دیگرانی هم به «لیلا» نخواهند گفت، لزومی برای بازگوکردن همه جزئیات نیست؛ بارها مراجعانی داشتهایم که وقتی درباره روابط گذشتهشان به همسرانشان توضیح دادهاند، رابطهشان دستخوش اتفاقات بدی شده و تا مرز جدایی نیز پیش رفته است! زیرا طرف مقابل روی فرد حساس میشود و حتی ممکن است شک سراسر وجودش را بگیرد؛ همین برای متلاشیشدن یک رابطه کافی است! یک موقعهایی صلاح این است که یکسری رازهای زندگی قبلی را به طرف مقابل نگفت، زیرا ممکن است با بیان آنها، رابطه بعدیتان هم نابود شود. بهترین راه این است که خیلی شفاف به طرف مقابلتان بگویید «من قبلا ازدواج کردهام یا رابطهای داشتهام اما بنا به دلایلی به شکست منجر شد و اکنون برای همیشه از آن رابطه بیرون آمدهام.» همین کفایت میکند، دیگر لازم نیست جزئیات رابطهتان را به فرد مقابل بگویید و حساسیتهایی را موجب شوید.
● سوء استفاده نکنید
دسته دیگری از افراد هستند که طرف مقابلشان در رابطه قبلیشان را دوست داشتهاند و هنوز هم دارند و بعد از شکست در آن رابطه، بهدنبال فردی جایگزین نفر قبلی در زندگیشان هستند! اسم این کار یکجورهایی «سوءاستفاده» است. نباید ازدواج را نوعی برطرفکننده خلأهای زندگیمان بدانیم و به آن، تا این حد خودخواهانه نگاه کنیم! مگر نه اینکه میگوییم زندگی مشترک؟ این یعنی به اشتراک گذاشتن و تقسیم کردن هر آنچه در زندگیمان داریم اما اگر قرار باشد من ازدواج کنم تا طرف مقابلم خلأها و کمبودهای زندگیام را پر کند، آنقدر خطرناک است که احتمالا رابطهام با او دوام زیادی نخواهد داشت، زیرا این نگاه خودخواهانه و یکطرفه، بعد از مدتی احساسات بدی را در طرف مقابل من پدیدار خواهد شد. بهترین شیوه برای تداوم و ماندگاری یک ازدواج، در صورتی اتفاق خواهد افتاد که من به عنوان همسر چیزی در چنتهام داشته باشم و همسرم نیز همینطور تا بعد بخواهیم داشتههایمان را با یکدیگر تقسیم کنیم، نه اینکه هدفمان از ازدواج، رسیدن به آنچه نداشتهایم باشد و پر کردن خلأهای زندگیمان! در این صورت است که یک زندگی، برای یک زوج زیبا خواهد شد.
● اگر طاها بمیرد...
همانطور که در مجموعه «شیدایی» میبینیم، رابطه «طاها» و «لیلا» بر اساس یک احساس عاشقانه به وجود میآید و احساس بر منطق هردوی آنها غالب شده است اما باید ببینیم آیا اصلا این ۲ نفر بهم میخورند یا نه؟ طبیعتا اگر یک فرد بیمار است و یکسری علائم دارد که ممکن است هر لحظه اتفاقی برای او بیفتد که از دنیا برود، باید مراقب این هم باشد که به خاطر خواستههای خود، با زندگی کسی بازی نکند. بالاخره انسان احساسات دارد و این به آن معنا نیست که یک انسان به دلیل بیماری باید تمام عمر را تنهایی زندگی کند، نه! اما این حق طبیعی طرف مقابل است که بداند ممکن است زندگیاش دستخوش چه اتفاقاتی شود و همه چیز را پیشبینی کند. وظیفه ما در قبال همسرمان شاد و خوشبخت کردن اوست نه غمگین و بدبخت کردنش! «طاها» اول باید مطمئن شود در این دنیا ماندنی هست یا نه؟ وگرنه اگر قرار است مثلا یک سال دیگر از این دنیا برود، باید حقیقت را به «لیلا» بگوید تا او با آگاهی کامل دست به انتخاب بزند. متاسفانه در اکثر اوقات، احساس بر منطق این دسته آدمها غالب میشود و بر اساس آن، دست به تصمیمی عجولانه میزنند! قبل از هر اتفاقی، «طاها» و «لیلا» باید موضوع را کاملا منطقی حلاجی کنند و ببینند اگر این ازدواج صورت بگیرد، ممکن است چه تبعاتی برایشان داشته باشد. «طاها» باید به این موضوع فکر کند که اگر با «لیلا» ازدواج کرد و بعد از مدتی به دلیل بیماریاش از دنیا برود، چه بر سر «لیلا» و زندگی نابود شدهاش خواهد آمد اما اگر «لیلا» تمام شرایط و بیماری «طاها» را پذیرفت، انتخاب خودش است و باید پای آن نیز بایستد.
● وقتی عشق معجزه میکند
درباره «طاها» باید نیمه پر لیوان را نیز دید؛ چه بسا این عشق، باعث بهبود قلب او شود، چون معتقدم «عشق» معجزهگر است و شاهکلیدی است که میتواند هر قفلی را باز کند. به نظرم یک زمانهایی یکسری اتفاقات در زندگی ما آدمها بیدلیل نیست و شاید بتواند تحول و دگرگونی ایجاد کند. دوست دارم «طاها»ها و «لیلا»ها در زندگی واقعیشان آگاهانه تصمیم بگیرند و زود سمت ازدواج نروند که بخواهند خیلی زود همه چیز را سفت و سخت کنند. بهتر است اول مسائلشان حل شود و بعد سراغ ازدواج بروند اما موافق این هم نیستم که این عشق پایمال شود، حتی اگر به سرانجام هم نرسد، میتواند تحول بزرگی در «طاها» موجب شود.
● همه آنچه قبل از ازدواج باید در نظر بگیرید
اگر فرض کنیم «طاها» از نظر جسمانی هیچ مشکلی نداشت و قصد داشت با «لیلا» ازدواج کند، باید برای یک انتخاب آگاهانه و صحیح چند فاکتور مهم را در نظر داشته باشد تا ببیند «لیلا» به او میخورد یا نه؟ از نظر شخصیتی؛ به این معنا که «طاها» و «لیلا» حرف مشترکی برای گفتن دارند یا نه؟ مثلا اگر یک فرد آدم شوخ، اجتماعی، برونگرا، اهل مهمانی و سفر رفتن است، نباید سراغ کسی برود که تنهایی را دوست دارد، درونگراست یا سطح انرژی پایینی دارد. دومین فاکتور، میزان تحصیلات است؛ مثلا اگر فرض کنیم مردی فوقلیسانس دارد و برود خانمی که مدرک تحصیلیاش دیپلم است را برای زندگیاش انتخاب کند، فردا با یکسری مشکلات روبهرو خواهد شد. فاکتور بعدی بحث شغل است که باید زن یا مرد ببینند میتوانند با شغل یکدیگر کنار بیایند یا نه؟ به عنوان مثال بارها اتفاق افتاده زنی به ما مراجعه کرده و گفته هر وقت همسرم وارد خانه میشود، بوی روغن یا دود میدهد! یا فرد دیگری میگوید همسرم هر وقت به خانه میآید، با تلفن راجع به یکسری مسائل کاری صحبت میکند که من هیچ چیزی از آنها سر درنمیآورم و این اذیتم میکند! فاکتور بسیار مهم دیگر اینکه باید دید خانوادهها از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به یکدیگر میخورند یا نه؟ در ایران تنها ۲ نفر با یکدیگر ازدواج نمیکنند، بلکه ۲ خانواده با هم وصلت میکنند، بنابراین دختر و پسر باید حواسشان به این باشد که اگر فرداروزی خانوادهها یکدیگر را دیدند، از نظر شرایط فرهنگی و اجتماعی با هم تناسب دارند و میتوانند حرف مشترکی برای گفتن داشته باشند یا نه. فاکتور مهم بعدی «سن» است؛ معمولا توصیه میشود خانمها از آقایان کوچکتر باشند زیرا سن عقلی خانمها بیشتر است و زودتر از یک مرد به پختگی میرسند، بنابراین بهتر است آقایان به لحاظ سنی بزرگتر باشند. فاکتور آخر نیز زیبایی ظاهری است که باید مطابق خواسته طرفین باشد. بارها افرادی را دیدهام که بعد از ازدواج گفتهاند دوست داشتم همسرم مثلا لاغر بود و از چاقی همسرشان رنج میبرند!
● اجازه نمیدادم طاها و لیلا ازدواج کنند!
اعتقاد ما در بحث روانشناسی این است که فردی که از یک ازدواج شکستخورده بیرون میآید، باید بین یک تا ۲ سال بعد باید سراغ ازدواج بعدیاش برود زیرا توفانها و پسلرزههای ازدواج قبلیاش باید به طور کامل از بین برود و سپس با آرامش بیشتر دست به انتخاب نفر بعدی زندگیاش بزند. زمانی که فرد پر است از خشم، غم و تنفر چگونه میتواند انتخاب درستی داشته باشد؟! در این صورت، احتمال ارتکاب یک اشتباه بزرگ دیگر نیز وجود خواهد داشت. چه بسا ثابت شده ازدواجهای دوم یا سومی که بلافاصله بعد از ازدواج اول اتفاق میافتند، ازدواجهای درستی نیستند و اغلب با شکست دوباره روبهرو میشوند. به اعتقاد من، «لیلا» بعد از شکست در ازدواج اولش باید بین یک تا ۲ سال صبر میکرد تا ازدواج موفقی را تجربه کند، چون به واسطه زخم عمیقی که در روح او ایجاد شده، ابتدا باید مشکلاتش را حل میکرد، احیا میشد و در یک شرایط عادی، به ازدواج با «طاها» فکر میکرد تا احتمال شکست دوبارهاش را پایین میآورد. اگر «لیلا» تنها به دلیل تنهایی و احساس خلأ در زندگیاش تن به ازدواج زودهنگام داده باشد، بعد از کمتر از یکی، ۲ سال شکست دیگری انتظارش را خواهد کشید. اگر همین الان «طاها» و «لیلا» با شرایط امروزشان به من مراجعه میکردند، بیشک اجازه نمیدادم ازدواج کنند و پیشنهاد میکردم زمان بگذرد و بعد به فکر ازدواج بیفتند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست