یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
از جهان ادبیات تا ادبیات جهانی
مقالهای که در پی میآید به مناسبت انتشار جُنگ مصوری با نام «در ستایش سالخوردگی» نوشته شده است. مجموعه یادشده، برگزیدهای است از یادداشتها، نامهها، خاطرات، شعرها و تصاویری از هرمان هسه. از لابهلای این متون برگزیده که عمدتا در روزگار پختگی و فرزانگی هسه فراهم آمده است، بار دیگر نوای آرامشبخش این هنرمند عارف مسلک به گوش میرسد و خوانندهاش را به دمی آسودن فرامیخواند. با این نوشته و نیز آلبومی از زیباترین تصاویر هسه و جهان گرداگردش، همراه او به خانه او و باغچهاش میرویم و در کوهستان و جنگل و دریاچههای زیبای سوئیس پرسه میزنیم و بوی درختان و گیاهان و هیزم اجاق را به مشام میکشیم. اصل کتاب سال گذشته در آلمان به همت فولکر میشلز، یکی از بزرگترین هسهشناسان معاصر تدوین یافته و ترجمه آن به دست پریسا رضایی از متن آلمانی صورت گرفته و در بیست و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شده است. نویسنده مقاله به بهانه چاپ این کتاب، در کنار بررسی این اثر به جهان داستانی هرمان هسه و چرایی محبوبیت او در ایران میپردازد.
● چرا هسه؟
یکی از دوستداران آمریکای لاتینی هسه، تجربه آشنایی خود با آثار این نویسنده را چنین گزارش داده است: «نخستین کتابی که از هسه خواندم دمیان بود. این کتاب احساس خارقالعادهای در من ایجاد کرد و قدرتی به من بخشید که هیچگاه پیشتر از آن نداشتم. من ترجمه اسپانیایی این کتاب را که محتملا اشتباهات بسیاری داشت خواندم. با وجود این، جادو و جاذبه آن باقی مانده بود. زمانی که هسه هنوز جوان بود و در پانسیون ورناهوف در منطقه بادن زندگی میکرد، چنین نیرویی را در کتاب به ودیعه نهاده بود، نیرویی که هنوز بعد از گذشت آن همه سال زنده و پررمق بود. تقدیر چنین بود که دمیان، قهرمان آن داستان، زندگی بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد و بی شک تاکنون صدها نفر کوشیدهاند تا با قدرت و آرامشی که در او بود رقابت ورزند. من خودم پس از خواندن این کتاب مدام در خیابانهای شهرمان پرسه میزدم و خود را انسان جدیدی میانگاشتم که حامل پیام و رسالتی است.» به گمانم برای بیشتر ما که هسه را دوست داشتهایم، بیش و کم عین این تجربه صادق بوده است. بسیاری از ما در جوانی و دورههای بحرانی زندگیمان - و شگفتا که بیشتر با ترجمههای نارسا و مغلوط- هسه را کشف کردهایم و او و آثارش برایمان نه یک نویسنده و کتابهایش، که پدیدهای رازآمیز و جادویی به شمار آمده است که گرچه هرگز قادر به توصیف و تحلیلش نبودیم، رایحه آن از لابهلای برگهای کتابهایش به مشاممان میرسید و افسونمان میساخت. با گذر از ایام پررنج جوانی شاید که این افسونزدگیمان درمان مییافت، اما باز ما را از جهان مهآلود هسهرهایی نبود، زیرا با پاگذاشتن به سالهای میانسالی و کهنسالی او و آثارش دیگر برایمان حکم نوستالژی جوانی از دست رفتهمان را مییافت و مییابد. به هر حال، اما پرسش همچنان باقیست: بهراستی افسون مرموز آثار این نویسنده از کجاست؟ شاید در آن شب و روزهای سوداییمان، تشنه آن آرامش عرفانی جهان نیم تاریک و پرسایهسار هسه بودیم که چنان دل به آن میسپردیم؟ و از یادمان نرود که هسه نویسنده ایام بحرانهاست. همانگونه که نوشتههای داستایفسکی نیز برای او همان حکم را داشت که نوشتههای وی برای ما؛ او آنها را تنها در دورههای بحرانی میخواند! در بسیاری از رمانهای او، همچون گرگ بیابان، دمیان و سیذارتا حکایت قهرمانی نقل میشود که گرفتار بحران است. این قهرمانان میکوشند خود را از بحران رها سازند و به آرامش و تعالی درونی دست یابند. از این رو، چنین رمانهایی را میباید رمانهای بحران نامید؛ رمانهایی که در مقاطع بحرانی تاریخ برای خوانندگان ارزشی ویژه مییابند و آنان حدیث نفس خود را در این آثار مییابند. با این تفصیل، جای شگفتی نیست که ببینیم جوانان رمانهای دمیان و گرگ بیابان را بیدرنگ پس از نخستین جنگ جهانی و نیز پس از دومین آن در آلمان کشف میکنند و در ایالات متحده که کسی نام هسه را نشنیده بود، پس از جنگ ویتنام آثارش شمارگان میلیونی مییابد و در ایران، با وقوع جنگ هشت ساله چاپ آثار او ناگهان ۱۰ برابر میشود. به طور کلی در زمانهای بحرانی در هر جامعه آثار هسه دوباره کشف شده است. گروه بزرگی از جوانان بحرانزده کوشیدهاند راه برونرفت از بحران را با الگوبرداری از شخصیتهای آثار هسه بازیابند. در باب رمز جذابیت آثار این نویسنده برایمان همچنین باید گفت شاید ما چیزی در جان و جوهره هسه را با خود مشترک و همانند مییابیم و با قهرمانان او احساس همذاتپنداری میکنیم؟ مگر نه اینکه او هم مانند و بلکه سرآمد رمانتیکهای آلمانی همچون نووالیس و هولدرلین و گوته و حتی شوپنهاور شیفته شرق عرفانی بود؟ و مگر نه اینکه او را شرقگراترین غربی خواندهاند؟ و چه شگفتتر اینکه از آن ماری شیمل بشنویم هسه از پژوهندگان آثار مولانای ما بود! و بهراستی در میان آلمانیها چه کسی بیش از هسه به ایده «ادبیات جهانی» گوته نزدیک شده بود؟ آیا آمیزه احساس آشنایی و همدلی با جنبههای شرقی آثارش از یکسو و تازگی و ناشناختگی لذتبخش جنبههای ژرف جهان ژرمنیک از سوی دیگر بود که ما را به سوی او میکشاند؟ یا شاید آمیزه رمانتیسم ساده عاشقانه آثارش با گنوسیسم پیچیده غریبش؟ یا شاید همه آنچه گفتیم و نگفتیم و فراتر از آن؟
همواره به هنگام خواندن هسه خوانندگان نخبهای که متون او را ساده مییابند، حس میکنند به رغم آن سادگی چیزی عمیق و پیچیده زیر آن رمانتیسم احساساتگرای آثارش نهفته است و خوانندگان عادی و ناآزمودهای که آثارش را پیچیده مییابند، به رغم آن گنگی و پیچیدگی از آنها لذت میبرند و آیا این خود یکی از نشانههای آثار بزرگ نیست؟ آثار بزرگی مانند بوف کور که حتی در نوجوانی میخواندیمش و نمیفهمیدیمش و باز هم با این همه از آن لذت میبردیم و مست میشدیم؟
● و در ستایش سالخوردگی
بایدهای ترجمه و خوانش اثری از این دست چیست؟ چرا در ستایش سالخوردگی؟ برای پاسخ، به ناچار میباید گامی به عقب برداشت. از سال ۱۳۲۵ که داستانی از هسه به نام شاعر در نشریه سخن چاپ شد تا به امروز ۶۲ سال میگذرد. در این ۶۲ سال - و البته عمدتا در ۲۰ سال گذشته- حدود ۱۰۰ عنوان ترجمه از آثار هسه در ایران به چاپ رسیده و بسیاری از آنها به چاپهای مکرر دست یافته است. متوسط شمارگان این آثار بالاتر از تیراژهای مرسوم بوده است. حاصل کار اینکه در حسابی سرانگشتی این نویسنده در ایران خوانندگانی میلیونی داشته است. رمانهای اصلی هسه مانند گرگ بیابان، دمیان و سیذارتا هرکدام با ۵ یا ۶ ترجمه متفاوت روانه بازار کتاب شدهاند. چنین اقبالی به نویسندهای غربی در ایران کمسابقه و شاید بیسابقه بوده است. به راستی کدام نویسندهای را میتوان یافت که یک رمانش را شش مترجم متفاوت ترجمه کرده و به چاپهای مکرر رسانده باشند؟ اما این پدیده، آسیبشناسی ویژه خود را دارد. از حدود ۱۰۰ عنوان ترجمه یادشده کمتر از ۱۰ عنوان از زبان اصلی - یعنی آلمانی- بازگردان شده و افزون به ۹۰ درصد از زبانهای واسطه - عمدتا انگلیسی- صورت گرفته است. به رغم این حجم انبوه آثاری از هسه، آثاری درباره هسه و بهویژه نقد و بررسی آنها در وضع نزار و نحیف و رقتانگیزی هستند و از انگشتان یک دست تجاوز نمیکنند. بازار کتاب از ترجمههای رنگارنگ رمانهای هسه اشباع شده است، اما هنوز کسی هرمان هسه شاعر را به درستی نمیشناسد و معرفی بایسته و شایستهای از هسه شاعر صورت نگرفته است، همانگونه که کمتر کسی در ایران میداند که هسه نقاش نیز وجود داشته است. بر این موارد بیفزاییم هرمان هسه منتقد را و یادآور شویم هسه صدها نقد بر آثار برجسته ادبی جهان نگاشته است. حال پرسش این است چرا ناشران و مترجمان ایرانی هنوز برای ترجمه هفتم و هشتم فلان رمان هسه تب و تاب نشان میدهند، حال آنکه هنوز حتی یک عنوان از نقدهای این نویسنده به فارسی بازگردان نشده است. یکی از بایستگیهای ترجمه در ستایش سالخوردگی در نکات یادشده نهفته است، ترجمه اثری جدید و نه مکرر از این نویسنده از زبان خود نویسنده و نه ترجمه از ترجمهای دیگر. اشاره به یک نکته به ظاهر کوچک نیز شایسته است؛ در روزگاری که اغلب تولیدکنندگان کتاب در ایران بر سر ملاحظات مادی و صرفهجوییهای اقتصادی، امری به نام صفحهآرایی و طراحی را به کل حذف میکنند، اجرای چشمنواز صفحهآرایی، چینش تصاویر و بازیهای گرافیکی در متن به گونهای که نسخه ترجمه کاملا همسنگ با نسخه ناشر کهنهکار و حرفهای آلمانی باشد (و به گمانم در طراحی جلد حتی جلوتر از او) شایان قدرشماری است. این از انگشت شمار مواردی است که ما نه با حروفچینی که با هنر صفحهآرایی روبهروییم. و در پایان تأکیدی دیگر نیز خالی از سود نیست. هرچند نام اثر در ستایش سالخوردگی است، مخاطب آن تنها سالخوردگان نیستند. هسه میانسال روزگاری گرگ بیابان را نوشت که درباره مشکلات و دشواریهای دوران میانسالی بود، اما این اثر را بسیار و بسیار فزونتر از آنکه میانسالان بخوانند، جوانان خواندند و شیفته و والهاش شدند. در ستایش سالخوردگی نیز از این قاعده برکنار نیست، به ظاهر در ستایش سالخوردگی است و به واقع ستایش زندگی است و بالندگی چه در جوانی و چه در سالخوردگی!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست