یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

چراآزادی بیان مهم است


آزادی بیان یكی از پذیرفته ترین اصول حیات سیاسی و اجتماعی درعصر جدید است سه دلیلی كه بیش از همه در دفاع از آن اقامه می شود این است كه آزادی بیان اولاً اساس جست وجوی حقیقت است, ثانیاً یكی ازعناصر بنیادی دموكراسی است و ثالثاً یكی از آزادیهایی است كه از نظر كرامت و بهروزی انسان كیفیت تعیین كننده دارد

آزادی بیان یكی از پذیرفته ترین اصول حیات سیاسی و اجتماعی درعصر جدید است. سه دلیلی كه بیش از همه در دفاع از آن اقامه می شود این است كه آزادی بیان اولاً اساس جست وجوی حقیقت است، ثانیاً یكی ازعناصر بنیادی دموكراسی است و ثالثاً یكی از آزادیهایی است كه از نظر كرامت و بهروزی انسان كیفیت تعیین كننده دارد.

مدافعان همچنین یادآور می شوند كه اجازه یافتن حكومتها برای كنترل گفته ها و نوشته ها خطرناك است. با این حال، عموماً موافقت وجوددارد كه بیان باید مشمول بعضی حدود باشد. بیشتر مناقشات كنونی درباره آزادی بیان به همین حدود مربوط می شود. عده ای توجهشان معطوف به این است كه اصولاً «بیان» عبارت از چیست و دیگران به اینكه بیان ممكن است چه لطمه هایی به بار آورد.

تعریف

درمباحثات درباره این موضوع، معنایی كه نوعاً از واژه «بیان» اراده می شود نسبت به عرف لغت ازطرفی دامنه وسیع تر دارد و ازطرف دیگر دامنه محدودتر. ازطرفی، هم نوشته و هم گفته را دربرمی گیرد و ممكن است امور غیرلفظی مانند تصویرها و نمادها و حركات را نیز شامل گردد.

ازطرف دیگر، برخی از صورتهای بیان خارج از حوزه مجاز قرارمی گیرند، مانند سوگند دروغ و باج خواهی كه گرچه در آنها نیز بیان به كار می رود اما از حمایت قانونی برخوردار نیستند.

آن قسم «آزادی» كه بیش ازهمه در اینجا موردتوجه است، آزادی قانونی است، یعنی نبود محدودیتهای قانونی برای بیان. اما سایر اقسام آزادی نیز ممكن است محل بحث باشند، مثلاً آزادی از فشارهای اجتماعی یا تهدیدهای اقتصادی. مسأله آزادی بیان امكان دارد درزمینه سیاست نشریات دانشگاهی برای انتشار یا خودداری از انتشار برخی مقالات، یا سیاست كتابخانه ها درمورد خرید یا امتناع از خرید بعضی كتابها و نشریات نیز پیش بیاید. همچنین این موضوع مطرح است كه آیا برای مردم امكان واقعی وجوددارد كه عقاید خویش را درخصوص نابرابریهای اقتصادی یا ازطریق رسانه های دولتی یا درمباحث سیاسی بیان كنند یا نه.

آزادی بیان نوعاً یكی از «حقوق» شمرده می شود و بنابراین، از جایگاه اخلاقی و سیاسی ممتاز برخوردار است و از عناصر مقبول و معیار دربخش حقوق ملت در قوانین اساسی و اعلامیه های حقوق بشر است. معمولاً حق بیان متعلق به كسانی دانسته می شود كه می خواهند چیزی بگویند یا بنویسند، ولی ممكن است برای كسانی نیز مطالبه شود كه می خواهند بشنوند یا بخوانند و اهمیت این حق كمترازحق بیان نیست. تحلیلگران گاهی می كوشند با تجزیه و تحلیل معانی واژه های «آزادی» و «بیان» محتوای آزادی بیان را مشخص كنند، ولی از نظر فلسفی، تفكیك محتوای حق از توجیه آن امكانپذیر نیست. فقط پس از اینكه دیدیم چرا آزادی بیان مهم است، خواهیم توانست معین كنیم كه حق موردبحث كدام اقسام بیان را باید دربربگیرد و متضمن چه نوع آزادیهایی باشد و چه جایگاهی باید متعلق به آزادی دانسته شود.

توجیه

چنانكه گفته شد، در توجیه آزادی بیان سه دلیل اقامه می شود.

۱. جست و جوی حقیقت:

آزادی بیان را معمولاً ابزاری برای پی بردن به حقیقت دانسته اند و از آن دفاع كرده اند، گفته اند كه اگر بنابر پیشرفت فهم و معرفت باشد، مردم باید در بیان و بحث و انتقاد ازافكار و اطلاعات آزاد باشند و حقیقت فقط درعرصه آزاد و آشكار دادوستد آرا دارای حداكثر امكان بروز خواهد كرد. ممكن است بگوییم پس از آشكارشدن حقیقت، آزادی بیان دیگر كاری نخواهدداشت و باید رها شود. ولی خطاپذیری ما در اعتقاداتمان همیشه یكی از اركان دفاع از آزادی بیان بوده است.

ممكن است معتقدباشیم كه از بروز فكری نادرست و كاذب جلوگیری می كنیم، اما تاریخ نشان می دهد كه چه بسا حقیقت اشتباهاً خطاپنداشته شده و خطا جای حقیقت را گرفته است.

از این گذشته، چنانكه جان استوارت میل استدلال كرده است، حتی اگر عقیده ای حقیقت داشته باشد، فقط تا هنگامی می توانیم به حقیقت آن اعتماد بورزیم كه بتواند از چالشها سربلند بیرون آید و حتی عقیده درست اگر از چالش دورنگاه داشته شود، به یكی از جزمیات مرده تبدیل می شود. این دفاعی قوی است، ولی چند اشكال به آن وارد شده است. نخست اینكه مدافعان، آزادی بیان را تنها تا جایی ارزشمند می دانند كه برای حقیقت ارزش قائلند. البته عموماً تصدیق می كنیم كه معرفت بهتر از جهل و حقیقت بهتر از خطاست؛ ولی گاهی ممكن است با توجه به خیرهای دیگری مانند امنیت عمومی و آرامش خاطر، معرفت و حقیقت با یكدیگر تعارض پیدا كنند. كسانی شك دارند كه حقیقت همیشه باید ارزش چیره گر باشد. دوم اینكه فرض مدافعان بر این است كه آزادی بیان واقعاً به پیشرفت فهم و حقیقت كمك می كند. ولی هستند كسانی كه این مدعا را بیش از حد خوشبینانه می دانند و تردید دارند كه مردم عادی به واقع قادر به تمیز حقیقت از خطا و تفكیك پیشداوریهای غیرعقلانی از استدلالهای منطقی باشند. ولی در ارزیابی این اشكال باید شقوق بدیل را در نظر بگیریم . سؤال این نیست كه آیا حقیقت همیشه در نتیجه برخورد عقاید و آرا آشكار خواهد شد، بلكه می خواهیم بدانیم سانسور حكومت بیشتر به حال آن مفید است یا بحث آزاد و بدون تضییق.

سوم اینكه بعضی از صورتهای بیان، از قبیل برخی از انواع هنر، سر و كاری با حقیقت ندارند و از این رو ، به عنوان ابزار جست و جوی حقیقت در حوزه این مدافعات نمی گنجند؛ ولی با این حال خوبیهایی در آنهاست، مثل خلاقیت ، كه می توان گفت جانشین حقیقت می گردد و همان گونه دفاع بر پایه پیامدهای مطلوب كشف حقیقت شامل آن نیز می شود.

۲. دموكراسی : اندیشه بنیادی در دموكراسی ، حكومت مردم بر مردم است ، و این امر صورت پذیر نیست اگر مردم نتوانند نظر خویش را به یكدیگر عرضه كنند. تصمیم گیری به شیوه دموكراتیك ، هم به بحث و مناظره نیاز دارد و هم به رأی دادن ؛ و محدود ساختن جریان شور و مشورت ، خصلت دموكراتیك آن را به همان نسبت محدود خواهد كرد. به علاوه ، دموكراسی مستلزم این است كه هیچ كس به استثنای خود مردم مجاز نباشد آزادی بحث را در میان مردم محدود كند. دموكراسی در حد كمال همچنین بدین معناست كه هركس كه تابع تصمیمات در دموكراسی است حق دارد در جریانهای مربوط به آن نیز شركت كند و بنابراین باید از حق برابر آزادی بیان بهره مند شود.

دموكراسی در عصر جدید از طریق نمایندگان مردم ، یعنی به شیوه غیرمستقیم اعمال می شود. با توجه به این امر ، آزادی بیان از این جهت نیز اهمیت دارد كه حاكمان از عقاید و خواستهای مردم تحت حكومت آگاه باشند تا هم مخالفان فرصت عرض اندام بیابند و هم از سوءاستفاده از قدرت جلوگیری شود. حتی باید گفت كه دفاع از آزادی بیان به عنوان وسیله جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت، قابل تعمیم به فراتر از مرزهای حكومتهای دموكراتیك است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.