شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

نقدی بر مقاله " چهارشنبه صوری منشا در شبانگاه قتل متوکل دارد"



      نقدی بر مقاله " چهارشنبه صوری منشا در شبانگاه قتل متوکل دارد"
جبار رحمانی

بحث در باب منشا و کارکردهای آیینهای سنتی ایرانی در مباحث فرهنگ ایران اهمیت خاصی دارد. چهارشنبه سوری به عنوان یکی از آیین های سنتی ایرانی نیز در این میان جایگاهی ویژه دارد. گاهی این آیین به مثابه رسمی فرهنگی مورد توجه نهادهای فرهنگی بوده و گاه به مثابه رسمی بازمانده از دوران های پیشا اسلامی ایران، مورود طرد قرار گرفته است. آنچه که می تواند مبنای مواجهه درست یک جامعه با رسوم فرهنگی خودش باشد، شناخت درست از آنست.
یکی از رویکردهای رایج در مباحث مطالعات آیین ها و سنن فرهنگی، رویکرد تاریخی است. در این رویکرد تلاش می شود دوره یا حادثه خاصی به عنوان منشا یک آیین معرفی شود. این نوع رویکرد معمولا کارکردی ابزاری در جهت دفاع یا طرد آن آیین  دارد. نقد مهمی که بر این نوع رویکرد وجود دارد اینست که رویکرد تاریخی به دلیل توجه بیش از حد به منشا تاریخی یک آیین، از دلالت همزمان و امروزی آن آیین غفلت می کند. منظو از دلالت امروزی، نقشی است که آن آیین در حیات فرهنگی امروزیان دارد. تاکید بر نقش یک آیین در شرایط امروزی نباید ما را اسیر کارکردگرایی کند، بلکه بیشتر باید به دنبال نقش فرهنگی آن آیین در حیات فرهنگی مردمان باشد.
در باب آیین چهارشنبه سوری که در سالهای اخیر نیز مورد بحث بوده، محمد حسن ابریشمی تلاش کرده با رویکردی تاریخی به دنبال ریشه این آیین در حادثه ای تاریخی باشد. فرضیه اصلی این نویسنده در مقاله او به عنوان "چهارشنبه سوری؛ منشا از شبانگاه قتل متوکل دارد" بیان شده است. ابریشمی بر آنست که هرچند چهارشنبه سوری منشایی ایرانی دارد و از برخی باورها و نمادهای ایران باستان الهام گرفته است، اما با این استدلال که گزارش های تاریخی خاصی از این آیین در دروه پیشا اسلامی وجود ندراد، تلاش کرده منشا آن را در دروان بعد از اسلام جستجو کند. فرض اصلی او اینست که به دلیل تشابه متوکل عباسی، حاکم منفور عباسی، با ضحاک، و تشابه خلیفه منتصر ، پسر و قاتل او، با فریدون و تقارنی که میان واقعه قتل او و آیین های قتل ضحاک وجود دارد ، از آن زمان در ایران به شکرانه کشته شدن متوکل جشنی برپا شده که همان چهارشنبه سوری است. ابریشمی برای تایید این فرضیه اش تلاش کرده تشابهات تاریخی در سنگدلی و جنایت های متوکل و ضحاک را به همراه دلالت کلمه "سوری" از منظر حروف ابجد با زمان کشته شدن متوکل، این فرضیه را مستدل نشان دهد.
این نوع نگاه به منشا تاریخی آیین های ایرانی جدای از نقدهایی که می توان به کلیت این نوع رویکرد داشت، در استدلال های این نویسنده هم برخی ایرادات بنیادی وجود دارد که مبانی فرضیه او را به چالش می کشد. کلیت استدلال ابریشمی را در چند وجه می توان به نقد کشید. در وهله اول در متن استدلال او در باب مشابهت متوکل اب ضحاک و در بخش "اقدامات نامردمی او" شش مورد بیان شده که سه مورد مربوط است به دستور متوکل  برای قطع درختان بسیار مهم و معروف در قزوین و کاشمر و مرند، و سه مورد هم مربوط است به عداوت متوکل با تشیع (کشتن یکی از رهبران شیعی، تخریب قبر امام حسین، و عداوت او باشیعیان و قدرت دادن به ترکان). موارد دیگر استدلال نویسنده مربوط است به قشری گرایی مذهبی متوکل، تغییر موقع نوروز، و عیاشی ها و ولخرجی ها او. نویسنده با این استدلال تلاش داشته تشابه متوکل با ضحاک را نشان دهد.
در نقد فرضیه و استدلال های ابریشمی باید گفت که از لحاظ تاریخی برخی پیش فرض های او چندان مستدل به نظر نمی رسند. مهمترین مساله ای که در نگاه او وجود دارد، تاکید بر مقولات شیعی است. بخش مهمی از استدلال ابریشمی در مقاله اش مبتنی است بر عداوت متوکل با تشیع، و گرایش ایرانیان به تشیع در آن دروه. بنا بر گزارش های تاریخی، ایران در دو قرن اول اسلامی بیش از آنکه از لحاظ فرهنگی مذهبی به تصرف اعراب در آمده باشد، از لحاظ سیاسی مغلوب اعراب شده بود. بخش های عظیمی از ایران هنوز بر سنت پیشین بوده و بواسطه خراج در دین سنتی باقی مانده بودند. از سوی دیگر ایده ایران شیعی، با داده های تاریخی همخوانی ندارد. ایران شیعی، حداقل در قرون اولیه اسلامی،  فقط در مناطق بسیار محدود و کوچک و حاشیه ای مانند قم و آوه قابل جستجو است. جامعه کوچک شیعیان ایران در آن زمان، که اکثریت آنها طایفه هایی کوچک  از اعراب مهاجر بودند، از لحاظ فرهنگی در جایگاهی نبودند که بعد کشته شدن متوکل رسمی را ابداع کنند و در سرتاسر ایران رواج دهند.  
آنچه که در حوزه هویت فرهنگی و آیین ها و اساطیر ایران بعد از "دو قرن سکوت" فرهنگ ایرانی در برابر شوک ناشی از پیروزی اعراب می تواند بسیار اهمیت داشته باشد تلاش ایرانیان در بازتولید هویت تاریخی و فرهنگی خودشان در شرایط جدید بود. در این شرایط آنچه که رخ داده، نه ابداع سنتی جدید، بلکه بازتولید برخی سنت های پیشین در قالب های جدید بوده است. از این منظر نمی توان با استدلال به برخی شباهت های ظاهری میان ضحاک به عنوان کهن الگوی حاکم ظالم با متوکل به عنوان شخصیتی تاریخی و شهره به ظلم آن را منشایی تاریخی برای یک آیین باستانی دانست.
در کلیت تقلیل آیین ها به رخدادهای تاریخی سبب درو شدن از دلالت های فرهنگی آن آیین خواهند شد. هرچند در نظام های اساطیری هر فرهنگی سعی شده هر آیین به رخدادی تاریخی ارجاع یابد، اما این رخدادهای منشا بیشتر واقعه های اساطیری هستند تا حوادث تاریخی در زمان و مکان مشخص. از سوی دیگر تبیین های نمادین از عناصر فرهنگی می تواند در این زمینه درک بهتری از یک آیین را ایجاد کند. به عنوان مثال پروفسور آزاد نبی اف در مقاله "جشن ها چهارشنبه و عید نوروز" در جمهوری آذربایجان به نکته ای اشاره می کند که می تواند برخی گره های مربوط به منشا تاریخی چهارشنبه سوری را نشان دهد. او با توصیف سنن فرهنگی کهن در آن حوزه فرهنگی، به چهار گونه آیین های چهارشنبه اشاره می کند که هر کدام از آنها بیانگر تقدیس و تکریم مردم نسبت به یکی از عناصر چهارگانه ای که مبنای زندگی انسان هستند: چهارشنبه خاک، آب، باد و آتش. از این میان بواسطه برخی تحولات و شرایط تاریخی چهارشنبه آتش یا همان چهارشنبه سوری همچنان باقی مانده است.
مساله منشا تاریخی، و اینکه رسمی را متعلق به دوران پیشا اسلام یا پسا اسلامی بدانیم، نمی تواند ابزار تحلیلی خاصی را در اختیار ما بگذارد، ضمن اینکه رخدادهای تاریخی در نهایت می توانند بهانه ای برای احیا یا ترویج یک آیین باشند. هرچه آن آیین در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم اهیمت بیشتری داشته باشد در صور مختلفی خودش را بازتولید می کند تا همچنان تداوم داشته باشد. آیین های به مثابه ساختارها و الگوهای نمادین، برای انتقال معنا، همیشه مورد بازتفسیر قرار گرفته اند، آنچه که نتیجه این فرآیند بازتفسیر را تعیین کرده، شرایط زندگی مردم بوده است. به همین سب ارجاع رسمی به گبران یا مسلمانان تاثیر خاصی بر معنای آن رسم ندارد، ریشه ها بیشتر مناسک ریشه شناسی هستند، اما آنچه که تعیین کننده است ذهن مخاطب امروزی است. در غیر این صورت ریشه شناسی تاریخی، بهانه ای است برای نهادهای سیاسی برای برخورد دفعی یا جذبی نسبت به یک رسم و آیین. این نوع برخوردها در نهایت فرهنگ را یا به واکنشی عکس العملی وا خواهد داشت، و یا اینکه در حالتی که نهاد های سیاسی قدرت سرکوب آن آیین را داشته باشند، فرهنگ را از یک منبع معنایی تهی خواهند کرد.
منابع:
ابریشمی، محمد حسن (1387) "چهارشنبه سوری منشا از شبانگاه قتل متوکل دارد" در پژوهش های ایرانشناسی نامواره دکتر محمود افشار جلد هفدهم؛ صص 1-27؛ تهران : بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
نبی اف، آزاد (1382) "جشن های چهارشنبه و عید نوروز" در مجموعه مقاله های دومین همایش منطقه ای نوروز؛  صص 71-76 ؛ تهران سازمان میراث فرهنگی