شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
نقد فیلم های روز جهان مردان سیاه پوش ۳
ویلیام توماس (امپایر): در تابستانی که به تسخیر مردان شنلپوش درآمده است، به فکر مردان سیاهپوش هم باشید. با اینکه ویل اسمیت، یکی از بزرگترین ستارههای سینما (گرچه از سال ۲۰۰۸ در نقش اصلی فیلمی ظاهر نشده) در فیلم حضور دارد، سومین فیلم مردان سیاهپوش برای جلب توجه تقلا میکند.
شاید به دلیل این باشد که ۱۰ سال از آخرین باری که اسمیت در نقش مامور «جی.» و تامی لی جونز در نقش مامور «کی.» کارشان را به ما نشان دادند، گذشته است و شاید به دلیل اینکه مردان سیاهپوش ۲ گذشته از چند شوخی نبوغآمیز- کاملا آشغال بود، ولی علاقهمندان برای تماشای آن شوق و ذوق بسیار نشان دادند.
تنها تبلیغ هیجانانگیز مربوط به مردان سیاهپوش آن هیولای چندطبقهای بود که اسمیت در دکوری در نیویورک آن را پارک کرد.
دوران دشوار فیلمبرداری کمکی به بهتر شدن فیلم نکرد. فیلمنامه یک دهه در کش و قوس نوشتن و اصلاح و تکمیل بود، اما «مردان سیاهپوش ۳» بدون یک فیلمنامه تمامشده کلید خورد و در وسط کار متوقف شد تا بری ساننفلد که به عنوان کارگردان این پروژه بازگشت، اسمیت-کسی که ایده سفر در زمان را آورد- و یک گروه از فیلمنامهنویسان قوی بتوانند داستانی بنویسند که خطر گره خوردن به دور خود را نداشته باشد.
آنها میتوانستند وقتشان را به نحو بهتری صرف کنند، اگر شروع ضعیف فیلم را درست میکردند، که در آن جمین کلمنت در نقش بوریس «جانور» موجودی جهنمی که با لهجه بریتیش تقریبا ادبی غرش میکند و قربانیانش را با شلیک استخوان تیز میکشد- از زندانش در ماه با کمک خیلی از آدمها فرار میکند.
اینجا چند نمونه از طنز نیشداری که به دو قسمت اول نیز معنا میداد وجود دارد، ولی ساننفلد احساس کرد که یک خطر جدی برای جی. و کی. و بقیه افراد حروف الفبا لازم است و بوریس واقعا خطرناک هم این نکته را میگیرد. با این حال، عجیب است که چرا کلمنت از فیلم «پرواز کنکورد» که زیر شیره چسبناک ریک بیکر چهرهپرداز غیرقابل تشخیص است- به این فیلم آمده، زیرا بوریس لازم نیست خندهدار باشد.
به غیراز یکی از بداههگوییهای کلمنت در حال صحبت با دو توریست، در بقیه موارد شما خیلی زود دلتان برای راه رفتن عجیب وینسنت دونوفریو در نقش حشره (که یک سوسک بزرگ در پوست آدمی بود) قسمت اول این مجموعه تنگ میشود.
همینطور که ۱۵ دقیقه اول سپری میشود، دونوفریو تنها چیزی نیست که دلتان برایش تنگ میشود. ریپ تورن در نقش مامور «زد» به دنبال کار سختی که نشان داده نشده ولی صحبتش شده، فوت کرده است و به اما تامپسن جانشین او در نقش مامور «اُ» اجازه داده میشود به یاد او سخنرانی کند و یک لحظه خندهدار به وجود آورد.
ولی چیزی که بیشتر از همه گم شده، رابطه گرم بین اسمیت و جونز است. در نگاه اول، وقتی خلاصه داستان فیلم پیش از نمایش آن معلوم شد، دیوانگی به نظر میرسید که بخواهیم بلیت طلایی را مچاله و زوج مردان سیاهپوش را از هم جدا کنیم، ولی این کار در حقیقت به نفع فیلم شد. جونز که زمان روی پردهاش ۱۵ دقیقه است، خسته به نظر میآید و با آنکه فیلم روی این نکته خوب کار میکند، بهانه موجهی برای خوابآلودگی اسمیت و اینکه گفتوگوهای آن دو زورکی و بیجان باشد، نیست.
ناپدید شدن «کی.» بدون هیچ اثری اینکه فقط «جی.» وجود او را به یاد میآورد، اولین چاله داستان است- اسمیت را وادار میکند که در زمان به دنبال بوریس به عقب برگردد و در آنجا فیلم به راه میافتد. نه فقط به دلیل اینکه جاش برولین را میبینیم که بهترین چرخش فیلم را با اجرای بدون نقص نقش جونز میدهد، بلکه به دلیل اینکه ویل اسمیت دوباره ویل اسمیت میشود؛ موجود بیحال پرده اول فیلم رفته و به جای آن ویل اسمیت مطمئن حاضرجواب آمده است که وقتی با تکنولوژی حجیم دهه ۶۰ مردان سیاهپوش روبهرو میشود (یک پاککننده حافظه به اندازه یک اتوبوس کوچک) با واکنشهای ناباورانه دیالوگ خوبی میگوید. یک صحنه بین او و دو پلیس نفهم بهترین اتفاق در فیلم است.
ولی با اینحال فیلم معجون درهم و برهمی است. اصرار ساننفلد برای اینکه طول فیلمهایش بیش از ۹۰ دقیقه نشود قابل تحسین است، ولی به این معناست که بعضی از شخصیتهای خاص حضور کمی دارند (برای نمونه آلیس ایو در نقش اما تامپسن جوان، که چیزی جالبتر از یک مدل مو که گاهی حرف میزند، نیست) یک پرده سوم ضعیف که از شوخیهای فضایی دو فیلم اول فاصله گرفته و مدام اصرار بیهوده میکند که نه تنها ما در جهان تنها نیستیم بلکه بسیار کوچک و ناچیز هستیم، که از احساس واقعی حاصل از بدبینی در قسمتهای قبل گرفته شده است و الان چیزی جز تقلید ناشیانه نیست، دیگر کاربردی ندارد.
در حقیقت، نبود خلاقیت در این فیلم آزاردهنده است. خوشبختانه بعضی از صحنههای خاص آنقدر مفرح هستند (یک سکانس در کارگاه اندی وارهول بینظیر است) که امکان ساخت مردان سیاهپوش ۴ را بدهد (شاید برولین به آینده بیاید تا با اسمیت و جونز متحد شود). البته در ۲۰ سال آینده!
رای نهایی: با وجود بعضی از لحظات خوب، ماموران «جی.» و «کی.» و «اُ» یک «ای.» را کم دارند.
نیل اسمیت (توتال فیلم): از زمانی که دوربین «مردان سیاهپوش ۳» شروع به کار کرد شایعات مربوط به مشکلات فیلمنامه، تغییرات در گروه بازیگری و تاخیر در فیلمبرداری، مدام به دور این فیلم گشتهاند. پس این خیلی متعجبکننده نیست که سهگانه عقبافتاده بری ساننفلد یک کار متوسط باشد که اگرچه از«مردان سیاهپوش ۲» بهتر است، شما را به فکر میاندازد که چرا ساننفلد خودش را برای آن به زحمت انداخته است.
آغاز فیلم خوب و امیدوارکننده است؛ با یک صحنه فرار از زندان بوریس (جامین کلمنت) شخصیت منفی پشمالوی فیلم از زندان فوق امنیتی در ماه با کمک نیکول شرزینگر جذاب.
اما وقتی نوبت به زمین میرسد، بیحالی در فیلم رخنه میکند؛ مسالهای که با تصمیم عجیب ایتان کوهن نویسنده برای معرفی دوباره ویل اسمیت در نقش مامور «جی.» و تامی لی جونز در نقش مامور «کی.» به عنوان عزاداران در مراسم یادبود ریپ تورن مامور «زد.» از شدت آن کاسته نشده است.
سخنرانی ناقص «کی.» قرار است داستان اصلی را شروع کند که به خواست «جی.» برای شناخت بهتر همکار ساکتش مربوط میشود. ولی تمام کاری که میکند، این است که یکسوم ابتدای فیلم را در حالت عزاداری نگه میدارد که با سفر بوریس در زمان به منظور پاک کردن «کی.» از دنیای هستی بدتر هم میشود.
تیراندازی در رستورانی در محله چینیها نمونهای از لحن نامطمئن فیلم است. لذت تماشای موجودات فضایی عجیب ریک بیکر که پودر میشوند با تماشای این منظره سادیستی که «کی.» با یک سختپوست فضایی به صورت مدیر رستوران میزند، از بین میرود.
ویل که مصمم است مانع نابودی جونز بشود، به سال ۱۹۶۹ بازمیگردد و با «کی.» جوانتر (جاش برولین که به شکلی بامزه بازی اطوارگرایانه مینیمالیستی جونز را تقلید میکند) تماس میگیرد.
با این حال، عجیب است که در ادامه از این زوج تازه یا صحنههایی که برای زمان گذشته ساخته شده، بهره برده نمیشود و «کی.» جوان همراه با «جی.» به دنبال کلمنت از کانی آیلند به کارگاه اندی وارهول و بعد به سکوی کیپ کاناورال برای پرتاب ماه نورد آپولو ۱۱ میروند. در آنجا یک کشف مهم میکنند که داستانش بوی آن را میدهد که فیلمنامه در آخرین لحظه به اصرار ویل اسمیت بازنویسی شده است.
جمین کلمنت ستاره فیلم «پرواز کنکورد»، با یک دهن پر از دندان و یک جواب برای هر موقعیت، موفقترین عضو تازه در فیلم است. «مردان سیاهپوش ۳» میتوانست بیشتر از کلمنت و کمتر از مایکل استال بارگ در نقش گریفین، یک آیندهبین فضایی که میتواند هر جهان موازی- به اضافه زمین مورد علاقهاش که سبز نیست- را همزمان ببیند، استفاده کند.
رای نهایی: در تابستانی که قهرمانهای کمیک کم نیستند، این دنباله فرسوده از یک مجموعه که یک دهه پیش بنزینش خالی شده، احتیاجی به یک پاککننده حافظه برای فراموش شدن ندارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران تهران انتخابات عراق دانشگاه تهران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس روز معلم نیکا شاکرمی حجاب
سیل آتش سوزی هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش باران قوه قضاییه پلیس هلال احمر معلم فضای مجازی زلزله
قیمت خودرو تورم سازمان هواشناسی سهام عدالت قیمت طلا خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه حقوق بازنشستگان بانک مرکزی ایران خودرو
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون عمو پورنگ سریال سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
فوتبال پرسپولیس لیگ برتر سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر بازی جواد نکونام لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی فناوری گوگل ناسا عکاسی مدیران خودرو تلفن همراه
خواب کبد چرب طب سنتی فشار خون دیابت بیماری قلبی