چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

فوتبال و پیوند روحی بینندگان تلویزیونی


فوتبال و پیوند روحی بینندگان تلویزیونی

برنامه یک جهان یک جام که در یک ماه گذشته به دیدن شبانه‌اش عادت کرده بودیم، با تمام خاطرات تلخ و شیرینش به روزهای پایانی‌اش نزدیک می‌شود. یکی از متفاوت‌ترین قسمت‌های این برنامه …

برنامه یک جهان یک جام که در یک ماه گذشته به دیدن شبانه‌اش عادت کرده بودیم، با تمام خاطرات تلخ و شیرینش به روزهای پایانی‌اش نزدیک می‌شود. یکی از متفاوت‌ترین قسمت‌های این برنامه شبی بود که در آن یاد و خاطره زلزله‌زدگان رودبار گرامی داشته شد. آن شب در میانه برنامه، مستندی‌درباره سالگرد زلزله رودبار و منجیل در ۳۱ خرداد ۶۹ پخش شد. در این مستند تعدادی از بازماندگان، خاطرات تلخشان را از مصیبت آن شب هولناک بازگو کردند. صحبت‌های تمامی مصاحبه شوندگان کم و بیش مشابه بود: آنها به یاد می‌آوردند که در آن لحظات مشغول تماشای بازی برزیل و اسکاتلند بوده‌اند و بیدار ماندن در دقایق ابتدایی بامداد، موجب شده که بتوانند از مهلکه‌ای سخت بگریزند و جان سالم به در برند.

حتی یکی از آنها تعریف می‌کرد که به واسطه بیدار بودنش توانسته تعدادی را هم از زیر آوار نجات دهد.

پس از پخش این مستند عباس بهروان گزارشگر بازی معروف برزیل و اسکاتلند در برنامه حاضر شد و به بیان خاطراتش در لحظه اجرای آن مسابقه پرداخت. او تعریف کرد که در آن لحظه مرگبار متوجه شده که چندین نفر استودیو را ترک کرده‌اند. خود او هم قصد داشته گزارش‌اش را متوقف کند، اما تصمیم عمومی مدیران سازمان بر این بوده که برنامه پخش فوتبال ادامه پیدا کند تا روحیه بینندگان تلویزیونی تضعیف نشود.

پخش این مستند در بیستمین سالگرد زلزله رودبار‌ اقدامی قابل تحسین بود. وقتی همه نگاه‌ها به حاشیه‌ها و جنجال‌های جام جهانی ۲۰۱۰ بود، تلویزیون به یادمان آورد که ۲۰ سال گذشته تعدادی از هموطنان‌مان همزمان با برگزاری این مسابقات جان باخته‌اند. این مستند در کشاکش حوادث فوتبالی، فضا را عوض کرد و نشان داد که همه چیز در فوتبال خلاصه نمی‌شود دکتر حمیدرضا صدر چکیده‌ای از این فیلم مستند را در قالب یک جمله بیان کرد و گفت: ذات زندگی ارزش بالاتری از فوتبال دارد.

این مستند وقتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که بدانیم در آن حادثه جعبه جادویی تلویزیون با بیدار نگه داشتن تعدادی از مردم رودبار‌ نقشی محوری در نجاتشان داشته است. مسلما در آن چند لحظه کسانی که چشم‌هایشان گرم خواب بوده، توانایی هیچ‌گونه واکنشی را نداشته‌اند. اما مشتریان پروپا قرص تلویزیون شانس بیشتری برای زنده ماندن پیدا کرده‌اند.

پس تا اینجا می‌توانیم به یک استثنا برای گفته‌های نظریه‌پردازانی که به تاثیرات مخرب تلویزیون اشاره می‌کنند، پیدا کنیم. آنها معتقدند تلویزیون مخاطبانش را منزوی می‌کند و زمینه‌های فعالیت مشارکتی در جامعه را از بین می‌برد. اما در ساعت ۳۶ دقیقه بامداد آن روز جهنمی همین آدم‌های منزوی از خانه‌هایشان بیرون آمدند و در یک فعالیت دسته‌جمعی (نجات زلزله‌زدگان)‌ مشارکت کردند. اتفاقا در آن شرایط کسانی بیشتر منزوی بوده‌اند که بی‌خیال تماشای جام جهانی شده و خواب را بر استفاده از یک رسانه ارتباط جمعی ترجیح داده بودند.

مطابق نظریه گابریل تارد،‌ جامعه‌شناس فرانسوی این افراد را می‌توان در گروهی به نام همگان مورد بررسی قرار داد.

همگان جمع نامجاوری هستند که افرادشان با یکدیگر پیوند روحی، روانی، و معنوی دارند. آنها قابل شمارش نیستند، همدیگر را نمی‌بینند و صدای هم را نمی‌شنوند.

اعضای گروه همگان در یک سرزمین وسیع زندگی می‌کنند و هر کدام در خانه خود نشسته‌اند. اما با یکدیگر پیوندی روحی و معنوی دارند.

خیلی‌ها که دیدی بدبینانه به تلویزیون دارند می‌گویند حالا این پیوند معنوی چه فایده‌ای دارد و به چه دردی می‌خورد؟

این پیوند معنوی در این مورد مشخص منجر به نجات جان تعدادی از زلزله‌زدگان شد. هر چند می‌تواند در درازمدت ثمرات و برکات ارزشمند دیگری همچون ایجاد انسجام و همگرایی در جامعه، توسعه علمی و حل بحران‌های اجتماعی را نیز در پی داشته باشد.

حوادثی همچون زلزله منجیل‌ و رودبار‌ نشان می‌دهند که برای همه نظریات کارشناسان ارتباطات جمعی می‌توان استثناهایی هم پیدا کرد.