شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رحمت و اخلاق


رحمت و اخلاق

امسال نیز قدوم موسم ربیع به کلاه شکوفه، بلکه تاج گل‌محمدی آذین یافته است. امسال هم بهار در حالی فرش زمرّدین می‌گسترد که نه تنها بنات نبات را در مهد خویش گرفته، که ابنای حیات …

امسال نیز قدوم موسم ربیع به کلاه شکوفه، بلکه تاج گل‌محمدی آذین یافته است. امسال هم بهار در حالی فرش زمرّدین می‌گسترد که نه تنها بنات نبات را در مهد خویش گرفته، که ابنای حیات را به صلای میلاد مژدگانی می‌دهد. نه تنها عصاره‌ی نال به سرپنجه‌ی شکوفایی طبیعت شهد فایق می‌شود، بلکه عصاره‌ی کائنات در نخل باسقِ مفخر موجودات به تولّد می‌نشیند. بی‌تردید عظیم‌ترین حادثه‌ی خلقت، میلاد نبّی مکرّم اسلام، حضرت ختمی‌ مرتبت، محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله است؛ که حق تعالی خود در مدحتش فرمود: اگر تو نمی‌بودی، افلاک را به پا نمی‌کردم. چه میمون و خوش‌قدم است بهار امسالِ ما، که در ترنّم‌های وجد و سرور میلاد رسول حلول می‌کند و به عطر گل‌محمدی تحویل می‌یابد. خداوند در شأن پیامبر خاتم می‌فرماید: تو را جز به تصدّق رحمت بر سر عالم و عالمیان فرو نفرستادیم۱؛ و نیز فرماید: تو به راستی صاحب اخلاقی عظیم و پسندیده هستی.۲ آن وجود مبارک نیز خود در چرایی بعثتش فرماید: من برای تکمیل مکارم اخلاق برانگیخته شده‌ام.‌

تردید نکنید و نمی‌کنید که در هیچ کشور اسلامی و جوامع مسلمانی، بدین پایه که ما در شور و شعار شعائر دینی به سر می‌بریم، نه شوری دیده می‌شود و نه چندان شعائری. آنان نه به اندازه‌ی ما - به خصوص در مناسبت‌های دینی - سرور دارند و نه سوگ‌ها و ماتم‌هایشان به بهانه‌های دینی، چندان چشمگیر است، و بلکه این بخش اخیر را تقریباً فاقدند. این فقدان البته نقصانی در بخش بزرگداشت شعائر و <پاسداشت‌های مناسبتی> است که دامنگیر دیگر جوامع اسلامی است و این حسّاسیّت در جامعه‌ی ما، البته فضیلتی غیرقابل انکار و ستودنی است. - سخن در این مقال فعلاً در افراط‌ها و سلیقه‌ها و حد و مرز شکستن‌ها نیست، که خود بحثی دیگر است و مناسب مجالی دیگر - در عین حال که این فضیلت را گرامی می‌داریم و بر پاسداشت درست آن پای می‌فشاریم، نگاهی منصفانه و واقع‌بینانه را نیز طلب می‌کنیم تا بدان نگاه، محتوا و درون آن دیگر جوامع اسلامی را نیز بنگریم و مبادا در سرور ظواهر، به غرور بواطن درافتیم و ظاهرگرایی را بر تعمّق و ژرف‌نگری فرانشانیم. اگر مقدمات ابتدای سخن، برترین تجلّی وجودی پیامبر را رحمت و اخلاق معرفی می‌کند، پس ملاکی روشن به دست می‌دهد تا حدّ و اندازه‌ها را گُم نکنیم و هر چیز را در قدر خودش بنشانیم. سؤال اینجاست که آیا امروز دو مقوله‌ی <رحمت و اخلاق>، در جامعه‌ی ما بر صدر نشسته و قدر می‌بیند؟ یا علیرغم شور و شعارها، این برترین‌ و البته آخرین میراث و مانده‌ی روح نبوّت، یعنی اخلاق و رحمت، در بوته‌ی نسیان و نسبیّت قرار یافته است؟ آیا در آن جوامع که اینهمه پاسداشتِ مناسبت مذهبی ندارند و در عین حال مسلمانند، روح مسلمانی و اخلاق اسلامی، بسیار فروتر از ماست؟ اینجاست که یک نگاه واقع‌بینانه آشکار می‌کند که مسلمانان دیگر کشورها، که چندان درگیر و سرگرم شور شعائر نیستند، از بواطن اخلاقی دین نیز لزوماً دور نیستند. این بدان معنی نیست که شعائر، راه را بر روح و بواطن تنگ می‌کند و یا هر چه یکی پررونق‌تر شود، دیگری بی‌رمق‌تر می‌گردد؛ نه، لااقل صاحب این قلم بر چنین اعتقادی نیست و چنان نیست که اگر یکی قدر دید و بر صدر نشست، لاجرم آن یکی را باید فرو کشید و بی‌قدر کرد. بلکه سخن ما در حیف و افسوس و دریغی است که از اینهمه پتانسیل و نیروی نهفته در شور و شعائر دینی جز به پاره‌ای امورات سطحی نمی‌پردازیم و بدتر از آن، گاه به رفتارهای کاملاً غیردینی و غیراخلاقی مبادرت می‌ورزیم.‌

وجهه‌ی دیگر سخن آن است که اگر مکارم اخلاق، برترین هدف پیامبر اکرم بوده است و جامعه‌ی ما داعیه‌ی پیروی و بلکه برترین و بر حق‌ترین پیروان آن بزرگوار را دارد، می‌باید در اخلاق، چشمگیر باشد و بلکه پیشتاز خُلق حَسَن و بیزار رفتار و اخلاق نکوهیده گردد. و امّا آیا امروزه چنین است؟ در هر جامعه‌ای می‌توان مشکلات اقتصادی را تحمل کرد و از سر گذراند؛ می‌توان نابسامانی‌های فرهنگی را، البته به جدّ و جهد و اراده و عزم، به سامان آورد؛ می‌توان چالش‌های سیاسی و دیپلماسی را چاره کرد؛ امّا اگر جامعه‌ای از خط قرمزهای اخلاقی مانند دروغ، خیانت در امانت، تزویر و قلب، ریا و تظاهر، تملّق و چاپلوسی و هر آنچه معارض کرامت آدمی است عبور کرد، بنیان‌هایی را متزلزل کرده است و دیگر نقش ایوان‌ها، همچون اقتصاد و فرهنگ و سیاست چندان رونق و صحّتی نخواهند داشت. آن کسان که بر سر شاخ‌ها، بُن می‌برند، و تیشه بر ریشه‌های اخلاق و ادب می‌زنند آیا می‌دانند که خود نیز با فروافتادن این درخت، برمی‌افتند؟ اگر صداقت و راستی خوب است، پس آمارسازی بد است؛ اگر امانت‌داری ارزشی ثابت و همیشگی است، پس کژ ترازویی، آن هم در مقیاس‌های بزرگ، بس بد و ناپسند است؛ اگر بی‌ریایی خوب است، لاجرم تظاهر و گندم‌نمایی و جوفروشی بس قبیح است؛ اگر آزادگی و حرّیّت ارزش است، ناگزیر تملّق و چاپلوسی خلاف ارزش و ضدّ کرامت است، و اگر خدمت به مردم، نه در شعار بلکه در عمل، برترین عبادت است، اینهمه حرف زدن و سخن راندن و وعده دادن را لزومی نیست. باشد آیا که سال جدید به برکت بدرقه‌ی میمنت میلاد پیامبر رحمت، سال اخلاق حسنه باشد؟

دکتر محمدعلی فیاض‌بخش

پی‌نویس‌ها:

۱- انبیاء، ۱۰۷

۲- قلم، ۴