سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فهم خداوند در سیر و سلوك معنوی و فكری كی یركگور و مولانا


فهم خداوند در سیر و سلوك معنوی و فكری كی یركگور و مولانا

كی یر كگور معتقد است كه صفات خداوند تنها باید از وجدان مؤمن استنباط شود و نه از راه عقل, این موضوع در فلسفه اشراق بی زمینه نیست آنجا كه مولوی می گوید پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمكین بود

كی یر كگور معتقد است كه صفات خداوند تنها باید از وجدان مؤمن استنباط شود و نه از راه عقل، این موضوع در فلسفه اشراق بی زمینه نیست؛ آنجا كه مولوی می گوید: پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بی تمكین بود. همین مفهوم است كه «مولانا» و «كی یر كگور» را در صراط واحد قرار می دهد، چه كی یر كگور نیز معتقد است «اندیشه مخلوق است و مخلوق هرگز با خالق یگانگی پیدا نمی كند.» با چنین رویكردی نویسنده در مقاله حاضر معتقد است مولانا و كگور علی رغم اختلاف نظر در بسیاری از زمینه های فكری، اما در شناخت خداوند با یكدیگر مشتركند؛ این كه این امر (شناخت خدا) از راه عقل امكان پذیر نیست.

سورن كی یر كگور، متأله پرشور دانماركی (۱۸۱۳- ۱۸۵۵) زندگی و آثارش آشكارا نشان دهنده آن است كه وی متفكری اگزیستانسیالیست بوده است. درواقع جنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم در قرن بیستم، تا حد زیادی وامدار اوست و تأثیر ژرفی كه بر متفكران این شیوه فكری داشته بر كسی پوشیده نیست. میگل اونامونو، متفكر اسپانیولی، گرایش اگزیستانسیالیستی خود را مرهون كشف كی یر كگور می داند و معتقد است شناختن كی یر كگور یكی از بزرگترین حوادث حیات روحی اش بوده است.

كی یر كگور نظام فكری و فلسفی منسجمی ندارد و نمی توان او را به سهولت در یكی از قالبهای فكری جای داد. عنوان برخی از نوشته هایش، خود گویای این مدعاست. تكه پاره های فلسفی، ترس و لرز، پی نوشتهای ناعلمی پایانی و... از جمله این آثارند.

جلال الدین محمد مولوی نیز كه در سالهای ۶۰۴ - ۶۷۲ هجری (۱۲۰۷- ۱۲۷۵ میلادی) می زیسته، متأله عارف مسلكی است كه برخی از مفاهیم عرفان اسلامی، ایرانی منشأ در افكار وی دارد. در هر گوشه از جهان هر كه به تحقیق درباره عرفان ایرانی پرداخته یا می پردازد، در آثار و افكار جلال الدین محمد خصوصاً مثنوی او تفحص می كند. وی نماینده واقعی تفكر عرفانی بوده و اندیشه اش نمونه بارز نظام فكری این مكتب است.

مولوی به دور از هرگونه طبقه بندی مرسوم موضوعات، به شرح مطالب غامض متافیزیكی پرداخته است.بدین ترتیب او هرگز یك سیستم فلسفی- كلامی محض یا یك دستگاه عرفان نظری صرف بنا نكرده است. مثنوی اگرچه منشور بلورینی است كه پرتو اندیشه های اسلامی تا قرن هفتم را به خوبی منعكس می كند در عین حال بدون ورود به مباحث بغرنج عرفان نظری، دستور العمل برای عرفان عملی در اختیار پویندگان می گذارد.

«معرفت»

فكر دینی كه نزد كی یر كگور اساساً نوعی فكر درونی و خودی است و در برابر تمام سیستم سازی های فلسفی قرار دارد، نزد مولوی نیز به شدت مبتنی بر اصول عرفان اسلامی است.

مولوی می گوید: «عقل از معرفت خدا عاجز است، زیرا هر علمی وابسته مقایسه و تقابل اضداد است، نور از مقابله با تاریكی و شادی از راه مقابله با رنج شناخته می شود. اما خدا كل وجود است و هیچ چیز بیرون از او نیست تا بتوان او را در مقابله با آن شناخت.»

پس نهانی ها به ضد پیدا شود

چون كه حق را نیست ضد، پنهان شود

پس به ضد نور دانستی تو نور

ضد، ضد را می نماید در صدور

نور حق را نیست ضدی در وجود

تا به ضد او را توان پیدا نمود(۱)

كی یر كگور نیز معتقد است كه صفات خداوند فقط باید از وجدان مؤمن استنباط شود و نه از راه عقل و استدلال و تنها از راه عشق برای خدا. عقل و استدلال ما را از خدا دور می كند. نمی توانیم اول خدا را بشناسیم به این امید كه بعدها ممكن است دوستش داشته باشیم. باید در وهله اول دوستش بداریم، مشتاقش باشیم و هوایش را در دل داشته باشیم، سپس بشناسیمش. شناخت خدا از عشق به او آغاز می شود و این شناخت فقط اندكی از عقل و برهان با خود دارد یا هیچ ندارد، زیرا خدا تعریف پذیر نیست. سعی در تعریف او، سعی در محدود كردن او در قالب ذهن ماست یا به تعبیر دیگر كشتن اوست. هرچه تلاش كنیم و در پی تعریف او باشیم، آنچه در برابر ما پدیدار می شود فقط نیستی خواهد بود.

هرچه اندیشی پذیرای فناست

آن كه در اندیشه ناید آن خداست(۲)

مولانا نیز بر این عقیده پافشاری می كند كه هر كس بپندارد ذات خدا را شناخته، خویش را فریفته و فریب اسماء و صفات خدا را خورده است.« اندیشه مخلوق است و مخلوق هرگز با خالق یگانگی پیدا نمی كند. پس چنین عاشق خدایی، عاشق وهم خویش است. انسانی كه برای خدا صورتی قائل می شود در حقیقت او را به صورت خود تصور می كند.

گر توهم می كند او عشق ذات

ذات نبود وهم اسماء و صفات

وهم زاییده ز اوصاف و حدست

حق نزاییدست و او لم یولدست(۳)

كی یر كگور كه خاستگاه فكری و فلسفی او نقد فلسفه هگلی است و دشمن هرگونه سیستم و سیستم سازی فلسفی بوده و این گونه فعالیت ها را« كپك فضل فروشی و قلنبه گویی»می داند، هنگامی كه با مسأله ایمان دینی روبه رو می شود جای چندانی برای عقل بازنمی گذارد و در عوض بر نقش نفس و روح تكیه می كند. شرح و بیان كی یر كگور از ایمان دینی از یك نظر پرخاشی است بر شیوه ای كه كار آن عقلانی كردن اعتقادات و به قالب ریختن نتایجی است كه از نظر فلسفی برهان شده است:

« تا بدین جا كه من زائرانه در وادی عقل، در طلب خدا بوده ام، او را نیافته ام، زیرا فریب تصور خدا را نخورده ام و نتوانستم تصوری از خدا داشته باشم. آنگاه همچنان كه در برهوت خردگرایی سرگردان بودم به خود گفتم نباید جز در حقیقت تسلی جست و آنجا منظورم از حقیقت عقل بود و هنوز و هرگز تسلی و آرامش نیافته ام. ولی همچنان كه از یك سو ژرف تر و ژرف تر در شك گرایی عقلانی و از سوی دیگر در نومیدی دل فرومی رفتم، عطش خدا در دلم پدیدار می شد و خفقان روحی مرا محتاج به خدا و واقعیت داشتن او می كرد. آرزو می كردم خدایی وجود داشته باشد و خدا وجود ندارد، بلكه پر وجود است و وجود ما را بر پا نگه می دارد و ما را هست می كند. »(۴)

اونامونو به تأثیر از كی یر كگور در كتاب درد جاودانگی می آورد «خدا مجهول بزرگی است كه در مرز نهایی دانش بشر قرار دارد، هرقدر علم و دانش پیش برود، این مرز پس می رود.»

مولوی نیز كه در مثنوی غالباً با طعن و انكار از فلسفه یاد می كند و این ناخرسندی، او را به نقد و طعن در حق متكلمان و علم آنها هم- كه تلقی آنها از مباحث الهی خود تا حد زیادی به تلقی اهل فلسفه می ماند- می كشاند، لیكن« روح و جوهر تعلیم خود او فلسفه ای است ضد فلسفه؛ چرا كه در نزد او فلسفه (تعقل) بین انسان و آنچه مطلوب اوست، با برهانهای عقلی و حجتهای مربوط به علت و معلول، واسطه و فاصله به وجود می آورد و به جای آن كه طالب حق را به خدا كه در طلب اوست نزدیك كند، از وی دور هم می سازد. این گونه برهانها بر آنچه مطلوب واقعی سالك طالب است پرده می افكند و وی را از ادراك حق محجوب می دارد. از این روست كه راه كشف درونی را راه نیل به مقصد می بیند و راه بحث را كه فلسفی از آن راه می رود، مایه گمراهی می یابد. »(۵)

داستانی در مقالات شمس تبریزی آمده كه مولانا از آن الهام می گیرد و مضمون آن را به شعر بازگو می كند.« هر كه فاضل تر، دورتر از مقصود. هرچند فكرش غامض تر، دورتر. این كار دل است، كار عقل نیست. كسی گنج نامه ای یافت كه به فلان دروازه بیرون روی، قبه ای است. پشت بدان قبه كنی و روی به قبله كنی و تیر بیندازی، هرجا تیر بیفتد گنجی است. رفت و انداخت، چندان كه عاجز شد، نمی یافت. چون به حضرت رجوع كرد، الهامش داد كه، نفرمودیم كمان را بكش. آمد تیر به كمان نهاد. همانجا پیش او افتاد، پس عنایت در رسید و گنج را یافت .»(۶)

تو كمان و تیرها برساخته

صید نزدیك و تو دور انداخته

هر كه دور اندازتر او دورتر

وز چنین گنج است او مهجورتر

فلسفی خود را از اندیشه بكشت

گو بدو كو راست سوی گنج پشت

گو بدو چندان كه افزون می دود

از مراد دل جداتر می رود(۷)

كی یر كگور نیز بر این عقیده است كه« فهم و درایت دین مستلزم به دل یافتن است نه حصول دانش عقلی درباره آن و این امر نه تنها آسان نیست، بلكه بسیار صعب و دشوار نیز هست. دین را نمی توان چون مجموعه ای از دانستنیها به كسی تلقین كرد. ایمان حقیقی، جذب مستمر و مداوم است و عاشق وار به آن رو كردن.» (۸) آنچه گفتیم بیشتر در مشابهت سیر و سلوك معرفتی مولانا و كی یر كگور بود. لكن ذكر این نكته در پایان لازم است كه همه وجوه شخصیت مولانا و كی یر كگور قابل مقایسه نیست و از وجوهی سنخیت و مشابهت ندارند. كی یر كگور انسانی حزین بود و غمی سهمگین تا آخرین دم زندگی بر روح او سنگینی می كرد و در سرتاسر زندگی اش بر او استیلا داشت. آری كی یر كگور در همه عمر در «توفان» (به تعبیر خودش) زندگی كرد و تا واپسین دم حیات بین «شك» و «ایمان» در نوسان بود و هیچ وقت لذت قرب و امن را نچشید. او انسانی بود كه بر سر ایمان خویش می لرزید. چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم...

اما مولوی گرچه زمانی گفت: همچو مادر بر بچه، لرزیم بر ایمان خویش، اما در این حال مقیم نشد و به مقام امن و دیدار معشوق رسید. او عارفی اهل «بسط» بود نه «قبض» . فرحناك بود نه غمناك. مادرم بخت بدست و پدرم جود و كرم

فرح بن الفرح بن الفرح ام

(دیوان كبیر. غزل ۱۶۳۸)

پی نوشتها:

۱- مثنوی چاپ نیكلسون. دفتر اول. بیت ۳۱۱

۲- همانجا. ابیات ۱۱۳۱-۱۱۳۳

۳- همانجا. ادبیات ۲۷۵۷ و ۲۷۵۸

۴- اونامونو كه به شدت تحت تأثیر كی یر كگور بود، این مطلب را از قول كی یر كگور در كتاب درد جاودانگی خود آورده است.

۵- دكتر عبدالحسین زرین كوب. بحر در كوزه.

۶- مقالات شمس تبریزی. تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد.

۷- دفتر ششم مثنوی. ابیات ۲۳۶۰-۲۳۶۴.

۸- كی یر كگور (متفكر عارف پیشه). دكتر مهتاب مستعان

سیما عباس پور



همچنین مشاهده کنید