جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
عفو و بزرگواری در سیره پیشوایان
یکی از صفات ارزشی بسیار مهم که در رأس ارزشها قرار دارد صفت عفو و گذشت و بزرگواری در برخوردها است تا آنجا که امیرمؤمنان علی(ع) آن را تاج ارزشها خواند و فرمود: «العفو تاج المکارم؛(۱) عفو و گذشت تاج و زینت فضایل اخلاقی است.» این تعبیر نشانگر آن است که همان گونه که تاج علامت قدرت و عظمت و زینت است و جایگاه آن بر بالاترین عضو بدن میباشد، عفو و گذشت نیز در میان مردم از جایگاه بالنده و فرازمندی قرار دارد، و مایه زینت و زیبایی انسان میباشد. بر همین اساس شایسته است در این راستا بیشتر بیندیشیم، و با توضیح و کالبد شکافی و آسیبشناسی این خصلت زیبا و سازنده، روح و روان خود را با آن بیاراییم.
● معنی عفو
عفو یعنی اغماض و گذشت از آسیب رسانی طرف مقابل، و برخورد بزرگوارانه با او، و نادیده گرفتن خطای او، که ضد آن کینه توزی و به دنبال آن انتقام جویی است که موجب قتلها، غارتها، فتنهها و فسادهای بسیار، و گاهی جهان گیر میگردد.
عفو یک نوع نرمش قهرمانانه، و منش بزرگوارانه، و برخورد مهرانگیز است که از سعه صدر و حلم و متانت اخلاقی سرچشمه گرفته و موجب از بین رفتن روح انتقام جویی و کینه ورزی، و به دنبال آن یک جهان صفا و صمیمیّت خواهد شد، و از این جهت میتوان آن را از صفات کلیدی برای خلق صفات برجسته دیگر دانست، و گنجینه کاربردی و سازنده برای تثبیت ارزشهای دیگر خواند.
البته باید توجه داشت هر چیزی دارای استثناء و تبصره است، و این صفت نیز در بعضی از موارد ناپسند است، چرا که موجب غرور عفو شونده، و تجاوز بیشتر او خواهد شد، و تداعی کننده آن شعر معروف است که:
ترحّم بر پلنگ تیز دندان
ستم کاری بود بر گوسفندان
بنابراین در آنجا که عفو و گذشت موجب جرأت جانیان و جسارت منحرفان شود، در آنجا باید از عفو صرف نظر کرد، و مجازات عادلانه را جایگزین آن نمود، که از آن در قرآن با عنوان مقابله به مثل یاد میشود.(۲)
بر همین اساس امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «جاز بالحسنة و تجاوز عن السیّئة مالم یکن ثلماً فی الدّین او وهناً فی سلطان الاسلام؛(۳) نیکیها را به نیکی پاداش بده، و از بدیها صرف نظر کن تا آن هنگام که آسیبی بر دین یا سستی بر حکومت اسلامی وارد نمیکند.»
و امام سجاد (ع) فرمود: «حق کسی که به تو بدی کرده این است که او را عفو کنی، ولی اگر میدانی که عفو سبب زیان میشود، میتوانی عفو نکنی بلکه از او انتقام بگیری.»(۴) بنابراین عفو دارای اقسامی خواهد بود.
● عفو از نظر قرآن و احادیث
در قرآن در آیات متعددی سخن از عفو و گذشت به میان آمده، و این آیات نشان دهنده آن است که این خصلت از خصال بسیار مهم و بالنده و درخشان در زندگی انسانها است، و دارای انگیزهها و آثار جالب و شگفت انگیزی است، و یک نوع خوبی ویژه در مقابل بدی است و گاه دشمنان سرسخت را به دوستان صمیمی تبدیل میسازد، به عنوان نمونه میفرماید:
«و لا تستوی الحسنة و لاالسّیّئة ادفع بالّتی هی احسن فاذاً الّذی بینک و بینه عداوةٌ کانّه ولیٌّ حمیم؛(۵) هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن ناگاه (خواهی دید) همانکسی که میان تو و او دشمنی است گویی دوستی گرم و صمیمی است.»
نیز میفرماید: «ان تبدوا خیراً او تخفوهُ او تعفوا عن سوءٍ فانّ اللّه کان عفواً قدیراً؛(۶) اگر نیکیها را آشکار یا مخفی کنید، و از بدی عفو و گذشت نمایید، خداوند بخشنده و توانا است. (و با این که بر انتقام قادر است، عفو و گذشت میکند، شما نیز این صفت را از خدا کسب کنید) و آیات دیگر.(۷)
قرآن با این تعبیرات به روشنی ما را به عفو و گذشت دعوت میکند، و با بیان آثار درخشان دنیوی و پاداش عظیم اخروی (فمن عفی و اصلح فاجره علی اللّه)(۸) ما را تشویق مینماید، تا با عفو و گذشت، خود را به عالیترین صفات اخلاقی بیاراییم، و به نتایج سودمند و ارزشمند آن نایل گردیم.
و در بعضی از تعبیرات قرآنی آمده است: «و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فانّ اللّه غفورٌ رحیمٌ؛(۹) و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید (خدا شما را میبخشد) چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.» این سه تعبیر عفو و صفح و غفران، حاکی است که علاوه بر عفو و گذشت، طرف مقابل را ملامت نکنید و از او روی برمگردانید که معنی صفح است، و نیز آثار خطای او را بپوشانید که معنی غفران است، بنابراین در مرحله نخست او را عفو کنید و از او بگذرید و هرگز قصد انتقام جویی نداشته باشید، و در مرحله دوم، از سرزنش او پرهیز نموده و با روی ناخوش از او فاصله نگیرید و در مرحله سوم آن چنان خطاهای او را نادیده بگیرید به گونهای که آنها را زیر پوشش مهرانگیز خود، محو و نابود سازید، آری اینک که عفو میکنید، عالیترین درجه عفو را با توجه به جوانب آن رعایت کنید، که این است برترین مقامات انسانهای با ایمان و سرافراز در برابر خطاهای دیگران که موجب پیدایش مدینه فاضله اخلاق شده و باعث صفا و نورانیت و برادری عمیق و گسترده خواهد شد.
در احادیث اسلامی نیز همین معنی با تعبیرات مختلف آمده: از جمله پیامبر(ص) فرمود: «عفو و گذشت از کسی که به شما آسیب رسانده، بهترین اخلاق دنیا و آخرت است.»(۱۰) نیز فرمود: «هنگام بر پا شدن قیامت، ندا دهندهای فریاد میزند: «هر کس اجر او بر خدا است وارد بهشت شود.» سؤال میشود اجر چه کسی بر خدا است؟ پاسخ داده میشود: «العافون عن النّاس فیدخلون الجنّة بغیر حسابٍ؛ کسانی که مردم را عفو کردند، آنان بدون حساب وارد بهشت میشوند.»(۱۱)
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «شیئان لایوزن ثوابهما، العفو و العدل؛پاداش دو چیز به قدری افزون است که قابل وزن و سنجش نیست، و آن دو عبارتند از عفو و عدالت.»(۱۲)
عفو و بخشش در گفتار پیشوایان به قدری تأکید شده که امام علی(ع) فرمود: «شرّ النّاس من لایعف؛ بدترین انسانها کسی است که از لغزشها نمیگذرد.»(۱۳)
نیز فرمود: «قلّة العفو اقبح العیوب، و التّسرع الی الانتقام اعظم الذّنوب؛ کمی عفو و گذشت، زشتترین عیبها است و شتاب نمودن برای انتقام بزرگترین گناه است.»(۱۴)
● چند نمونه از عفو پیشوایان
برای اطلاع از عفو و بخشش وسیع پیامبران و امامان (ع) کافی است که نظر شما را به ذکر چند نمونه از سیره درخشان آنها در این راستا جلب کنیم:
۱) در ماجرای حضرت یعقوب(ع) و فرزندش حضرت یوسف(ع) که در قرآن آمده، فرزندان یعقوب، برادران یوسف(ع)، بی رحمانهترین جفاها را نسبت به یعقوب و یوسف(ع) نمودند، تا آنجا که یوسف نوجوان را با ترفند و حیله از پدر جدا نموده و با بدترین شکنجههای جسمی و روحی او را در چاه انداختند، و چهل سال او را از پدرش یعقوب(ع) جدا نمودند، و چشمهای یعقوب بر اثر حزن و اندوه و گریه از فراق یوسف(ع) سفید شد(۱۵) ولی همین برادران مجرم و گنهکار، سرانجام وقتی که یوسف(ع) را بر مسند رهبری مصر دیدند و عذرخواهی کردند، یوسف(ع) بی درنگ آنها را بخشید و به آنها فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر اللّه لکم و هو ارحم الرّاحمین؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را میبخشد و مهربانترین مهربانان است.»(۱۶)
این برخورد بزرگوارانه یوسف(ع) دلیل نهایت بزرگواری و عظمت روح او است، که نه تنها از حق خود گذشت بلکه حاضر نشد با کمترین توبیخی با آنها برخورد نماید، و این همان صفح و مرحله عالی عفو است که یوسف انجام داد، آنگاه طبق فرموده قرآن پیراهن خود را به آنها داد و فرمود: این پیراهن را نزد پدرم یعقوب ببرید، و آن را بر صورت او بیفکنید، او بینا میشود و سپس همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید.(۱۷) آنها به دستور یوسف(ع) عمل کردند، یعقوب(ع) بینا شد و همراه فرزندان و بستگان، از فلسطین به مصر به نزد یوسف (ع) آمد، یوسف(ع) به همه احترام شایان کرد و علاوه بر عفو برادران، انعام فراوانی به آنها بخشید.
جالب توجه این که: طبق بعضی از روایات یوسف از برادران پرسید: آن کسی که در آغاز پیراهن مرا (خون آلوده کرده و) نزد پدر برد و به دروغ گفت یوسف را گرگ خورد، در میان شما چه کسی بود؟ یهودا گفت؟: من بودم، یوسف(ع) گفت: اینک تو این پیراهنم را ببر و بر صورت یعقوب بیفکن تا بینا و خشنود شود، تا همان گونه که قبلاً تو با نشان دادن پیراهن خون آلود، پدر را ناراحت کردی، اینک تو او را خوشحال کرده، و جبران کنی.(۱۸) این حدیث نشان میدهد که یوسف در مسأله وسعت عفو، با آن همه گرفتاریها، به ریزه کاری و امور جزیی توجه داشت تا به این طریق هرگونه شائبهها را به صفا و صمیمیّت تبدیل سازد.
۲) از عفو و گذشت یعقوب(ع) این که: فرزندانش با کمال عذرخواهی نزدش آمدند و گفتند: «ای پدر آمرزش گناهانمان را از درگاه خداوند بخواه.» یعقوب(ع) با آغوشی باز، با کمال عفو و بزرگواری به آنها پاسخ مثبت داد و فرمود: «سوف استغفر لکم ربّی انّه هو الغفور الرّحیم؛ به زودی از پروردگارم برای شما طلب آمرزش میکنم که او آمرزنده و مهربان است.»(۱۹) از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «یعقوب (ع) دعا کردن برای آنها را تا سحرگاه شب جمعه تأخیر انداخت، و در آن هنگام برای آنها دعا کرد.»(۲۰) بنابراین یعقوب در همان آغاز آنها را بخشیده، ولی نظر به این که دعا در سحرگاه شب جمعه به استجابت نزدیکتر است، و میخواست دعایش در حق آنها به استجابت برسد، به آنها وعده تأخیر دعا را داد.
۳) در سال هشتم هجرت، هنگامی که سپاه اسلام به فرماندهی پیامبر اسلام(ص) مکّه را فتح نمودند، و مسلمین بر همه اوضاع آن سامان مسلّط شدند، پیامبر(ص) خطاب به مردم مکّه که مشرک بودند فرمود: «ای قریشیان به گمان شما من درباره شما چه فرمانی میدهم؟» آنها در پاسخ گفتند: «خیراً، اخٌ کریمٌ و ابن اخٍ کریمٍ، و قد قدرت؛ ما جز خیر و نیکی از تو انتظار نداریم، تو برادر بزرگوار و بخشنده، و فرزند برادر بزرگوار ما هستی، و اکنون قدرت در دست تو است.»
پیامبر (ص) با کمال بزرگواری به آنها رو کرده و فرمود: «من در مورد شما همان را گویم که برادرم یوسف به هنگام پیروزی بر برادرانش گفت: لا تثریب علیکم الیوم؛ امروز سرزنشی بر شما نیست.»
آنگاه پیامبر(ص) چنین اعلام کرد: «الیوم یوم المرحمة لا الملحمة؛ امروز روز مهربانی است نه روز انتقام و خون ریزی.»
سعد بن عباده که از مسلمانان شجاع انصار بود، هنگام ورود به مکه در حالی که پرچم سپاه در دستش بود صدا زد: «امروز روز انتقام و روز خون ریزی است» یکی از مهاجران سخن او را شنید و به پیامبر(ص) خبر داد، رسول خدا (ص) بی درنگ علی(ع) را به سوی او فرستاد تا پرچم را از او بگیرد و خودش پرچمدار شود، علی (ع) این دستور را اجرا نمود(۲۱) به این ترتیب پیامبر(ص) اعلام عفو عمومی کرد، و از تندرویها جلوگیری نمود. نیز در روایت آمده عمر بن خطاب هنگام ورود به مکه اعلام کرد که امروز روز انتقام است، ولی پیامبر(ص) وقتی با بخشندگی بزرگوارانه خود، اعلام عفو عمومی کرد، عمر از گفتار خود شرمنده شد.(۲۲)
۴) مسافر پیرمردی از شام به مدینه آمده بود، روزی امام حسن(ع) را سوار بر مرکب دید، بر اثر کینهای که او از امام در دل داشت، آنچه توانست با کمال گستاخی از آن حضرت بدگویی کرد. پس از فراغ، امام حسن(ع) نزد او آمد، و به او سلام کرد، و در حالی که لبخند بر چهره داشت به او فرمود: «ای پیرمرد! بگمانم غریب هستی، و گویا امری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خشنود شویم، و اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا میکنیم، اگر راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی میکنیم، و اگر برای باربری از ما کمک بخواهی تو را کمک میکنیم، اگر گرسنهای تو را سیر میکنیم، و اگر برهنه باشی، تورا میپوشانیم، اگر حاجت داری آن را ادا مینماییم، و اگر مرکب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع و ثروت بسیار در اختیار داریم.»
هنگامی که آن پیرمرد، در برابر گستاخیاش آن همه گذشت و بزرگواری را از امام (ع) دید شرمنده شد و تحت تأثیر شدید قرار گرفت، به طوری که گریه کرد و گفت: «گواهی میدهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی، و خداوند آگاهتر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد. تو و پدرت نزد من مبغوضترین افراد بودید، ولی اینک تو محبوبترین انسان نزد من میباشی.» سپس او به خانه امام حسن(ع) وارد شده و مهمان آن بزرگوار گردید، و پس از مدتی در حالی که قلبش آکنده از محبت خاندان رسالت شده بود، با کمال عذرخواهی و تشکر از محضر امام حسن(ع) مرخص شد.(۲۳)
۵) در جنگ صفّین یکی از سرداران لشگر معاویه به نام اصبغ بن ضرار به دست مالک اشتر اسیر شد، او مستحق مجازات شدیدی بود و مالک اشتر میتوانست او را مجازات سختی کند، مالک او را در اردوگاه آورد، آن روز شب شد، آن اسیر در آن شب اشعاری میخواند که مالک شنید، او در آن اشعار گفت: «ای شب تا ابد و تا قیامت شب باش، ای کاش این شب روز نمیشد، زیرا فردا برای من روز سختی خواهد بود...» مالک اشتر در عین صلابت و سختگیری بر دشمن، در فکر عفو و گذشت نسبت به او شد، آن شب پایان یافت، مالک آن اسیر را نزد امیرمؤمنان علی(ع) آورد، و وساطت نمود که در مورد این اسیر لطف کند، حضرت علی(ع) پس از بیان مطالبی، اختیار اصبغ را به مالک اشتر واگذار نمود، مالک او را به خانهاش آورد و با کمال بزرگواری او را آزاد کرد.(۲۴)
۶) مالک اشتر سردار شجاع و بیبدیل لشگر علی(ع) که در همه چیز از علی(ع) پیروی میکرد، روزی در کوفه در بازار عبور میکرد، یکی از بازاریان او را نشناخت، به خیال این که یک دهاتی فقیری عبور میکند، مقداری ته مانده سبزی را به سوی او پرتاب کرد، و از تلخ کاری خود خندید، مالک بی آن که سخنی بگوید از آنجا عبور کرد، مردی به آن بازاری گفت: آیا این شخص را نشناختی؟ او گفت: نه. آن مرد گفت: «او مالک اشتر سردار بزرگ سپاه علی(ع) بود.» بازاری با شنیدن این سخن ترسان و لرزان به دنبال مالک شتافت، تا به محضرش رسیده عذرخواهی کند، دید مالک وارد مسجد شد و به نماز ایستاد، بازاری پس از نماز نزد مالک آمد و با کمال فروتنی به عذرخواهی پرداخت. مالک گفت: «سوگند به خدا به مسجد نیامدم مگر برای این که دعا کنم تا خدا تو را بیامرزد و اصلاح کند.»(۲۵)
این رأفت اسلامی، و برخورد بزرگوارانه و عفو و گذشت شاگرد برجسته و دست پرورده امیرمؤمنان، نشان میدهد که شاگردان و شیعیان علی(ع) باید در هر حال و مقام خصلت عفو و بخشش را از یاد نبرند.
۷) مردی از نوادههای عمربن خطّاب در مدینه با امام کاظم (ع) دشمنی میکرد، و گاهی با کمال جسارت نسبت به آن حضرت اسائه ادب نموده و به آل علی(ع) ناسزا میگفت. روزی بعضی از یاران به امام (ع) عرض کردند: «اجازه بده تا این مرد تبهکار را تنبیه کنیم.» امام اجازه نداد، تا این که روزی امام کاظم(ع) پرسید: آن مرد کجاست؟ گفتند در فلان مزرعه خود مشغول کار است. امام کاظم(ع) سوار بر مرکب شد و نزد او رفت، وقتی به او رسید، با کمال مهربانی و شادمانی به او خسته نباشید گفت، و احوال او را پرسید، آنگاه سؤال کرد: چقدر امید داری که از این مزرعه به دست آوری؟ او جواب داد علم غیب ندارم. امام فرمود: من میگویم چقدر امید داری؟ او گفت: امیدوارم که ۲۰۰ دینار به من برسد. امام کاظم(ع) کیسهای محتوی ۳۰۰ دینار به او داد و فرمود: «این را بگیر، به امید آن که خداوند آنچه را آرزو داری از این مزرعه به تو برساند.» آن مرد آن چنان تحت تأثیر عفو و محبّت امام(ع) قرار گرفت که همانجا به عذرخواهی پرداخت، و عاجزانه تقاضا کرد که امام او را ببخشد، امام در حالی که لبخند بر لبان داشت او را بخشید، از آن پس دوستان امام میدیدند آن مرد تغییر جهت داده و از دوستان صمیمی امام(ع) شده است. امام(ع) به دوستانش فرمود: «آیا این برخورد بهتر بود، یا آنچه را که شما پیشنهاد میکردید؟» آری من با روی خوش و برخورد بزرگوارانه او را عوض کردم.(۲۶)
نویسنده: محمد محمّدی اشتهاردی
پینوشتها: -
۱. شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۱۴۰، حدیث ۵۲۰.
۲. فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم (سوره بقره، ۱۹۴).
۳. غررالحکم، حدیث ۴۷۸۸.
۴. تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، ص ۳۰۷.
۵. سوره فصلت، آیه ۳۴.
۶. سوره نساء، آیه ۱۴۹.
۷. و آیات دیگری مانند: شوری - ۴۰ ؛ نور - ۲۲ ؛ اعراف - ۱۹۹ ؛ نحل ۱۲۶ ؛ مؤمنون - ۹۶ ؛ بقره - ۱۷۸ ؛ تغابن - ۱۴ ؛ مزمّل - ۱۰.
۸. سوره شوری، آیه ۴۰.
۹. سوره تغابن، آیه ۱۴.
۱۰. شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۱۴۰.
۱۱. تفسیر مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۴.
۱۲. شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۱۸۴.
۱۳. همان، ص ۱۷۵.
۱۴. همان، ص ۵۰۵ ؛ پیام قرآن، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۴۲۳ و۴۲۴.
۱۵. سوره یوسف، آیه ۸۴.
۱۶. همان، ۹۳.
۱۷. همان، ۹۲.
۱۸. تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۲.
۱۹. سوره یوسف، آیه ۹۸.
۲۰. تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۶۶، ح ۱۹۸.
۲۱. سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۴۹.
۲۲. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۳۴۸۷.
۲۳. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۴ ؛ کشف الغمة، ج ۳، ص ۱۳۵.
۲۴. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۸ ، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
۲۵. بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۵۷.
۲۶. اعلام الوری، ص ۲۹۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست