پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
پرونده ای درباره بی پولی
در صف اتوبوس، تاکسی، خانه، محلکار، مهمانی، عزا و عروسی پچپچهایش به گوش میرسد، با کمی اخم که به پیشانی میاندازد و مهی در نگاههایی که به دور خیره میشوند اما جایی را نمیبینند. قامت بلند و کشیدهاش هر روز بلندتر میشود و وحشت دیدارش با هیبتی جدیدتر در صبح فردا بیشتر...
از نقل تلخ «گرانی» میگوییم که این روزها به جای برف و باران بر روزگارمان میبارد تا جایی که بنابر آمارهای جدید، خط فقر در شهرهای بزرگ برای خانواده ۴ نفری یک میلیون و ۵۰۰ هزارتومان تعریف میشود و بسیاری را از روی خط طبقه متوسط به زیر میکشاند. چه باید کرد؟ چه میتوان کرد؟ تاثیر این گرانیها در زندگی ما چه بوده و با جسم و روان ما چه میکند؟ گرانی چه تاثیری بر فرزندانمان خواهد گذاشت؟ اینجا کوچه بنبستی است یا راه به جایی دارد؟ در «موضوع ویژه» این هفته به این موضوع پرداختهایم و در تهیه آن، ندا احمدلو، اقدس عارف، حمید دهقان و بهروز میرزایی همکاری داشتهاند.
● حرف اول
واقعا ما فقیرتر شدهایم؟
دکتر صادق زیباکلام
استاد علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران
موضوعیت پیداکردن بحثهای اقتصادی در هر جامعهای دو وجه روانی و علمی -کاربردی دارد.
وجه روانی این موضوع را در جامعه ما و طی ماههای اخیر که قیمت دلار مدام در حال تغییر بود، میتوان به راحتی مشاهده کرد. زمانی که خیلی از افراد بدون اینکه مسافرت خارج از کشوری در پیش داشته باشند یا واردکننده کالایی باشند تا قیمت دلار برایشان موضوعیت و اهمیتی داشته باشد، مدام در حال پرسش و جستجوی قیمت دلار بودند، به یکدیگر تلفن میزدند، پیامک میدادند و سایتها را جستجو میکردند. اگر از ۹۰ درصد این افراد میپرسیدید این مساله چه اهمیتی برای شما دارد؟ حتما در جواب میشنیدید: «این چه حرفی است میزنید؟ چطور مهم نباشد وقتی قیمت دلار روی همهچیز اثر میگذارد و قیمت همهچیز را بالا و پایین میبرد؟» شاید حرفشان به نوعی درست به نظر بیاید اما مساله بیش از آنکه نشاندهنده نگرانی از بالارفتن و پایین آمدن قیمتها باشد، نشانه اشتیاق و کنجکاوی مردم جامعه ما درباره اینگونه بحثها و خبرهاست زیرا تغییر قیمت دلار و سکه هر چند قطعا در طولانیمدت روی تمام جنبههای اقتصادی اثر میگذارد و گذاشته اما دفعتا و به آن زودی حداقل نمیتوانست روی قیمت بسیاری از کالاها اثرگذار باشد.
وقتی از منظر علمی-کاربردی به این قضیه نگاه میکنیم، به موارد دیگری برمیخوریم که در زندگی روزمره قابللمس است، مواردی مثل بالارفتن قیمت هر روزه مایحتاج عمومی، بالارفتن قیمت داروهایی که تا سال پیش با ۱۰ هزار تومان میشد آنها را تهیه کرد و امسال برای تهیهشان ۳۰ هزار تومان باید پرداخت، قیمت گوشتی که زیر ۱۵ هزار تومان بود و الان به ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان رسیده و هر کسی آن را درک میکند و اینجا دیگر فقط جنبه روانی قضیه مطرح نیست!
وقتی من که هیچ وقت از اتومبیل شخصی در رفتوآمدهایم استفاده نمیکردم، میبینم برای مسیر کوتاهی که اوایل سال با ۲۰۰ تومان میرفتم، حالا باید ۵۰۰ تومان بدهم و اگر ۱۰۰۰ تومانی هم به راننده بدهم، نباید منتظر بقیه پولم باشم، دیگر نمیتوانم بگویم موضوعیت پیداکردن این بحثها در جامعه فقط جنبه روانی دارد. پس حتما اتفاقی افتاده و زندگی ما تحتتاثیر آن قرار گرفته که امروز در تاکسی، مغازه، مهمانی، دانشگاه و... بحث اقتصاد و هزینههای زندگی مطرح است.
اما گذشته از این موارد، برای من که مثل بسیاری دیگر درگیر این مسایل هستم، به شخصه چند سوال و علامت تعجب در این وضعیت مطرح است:
۱-با توجه به تمام گرانیهای موجود، به نظر میرسد سطح زندگی ما همان است که بود. چرا؟ چون هنوز وقتی به مهمانی میرویم، میبینیم همچنان گرانترین میوهها خریداری شدهاند، ۳-۲ نوع غذا و به اندازه ۲ برابر تعداد مهمانها تهیه شده است و... شاید بگویید شما از قیطریه به بالا و اقدسیه صحبت میکنید و از اسلامشهر و پاسگاه نعمتآباد و.... خبر ندارید اما اینطور نیست، هم خانواده من و هم خانواده همسرم مثل بسیاری از مردم قشر متوسط جامعه و استاد دانشگاه، وکیل و کارمند هستند و کماکان زندگیشان با تمام این بحثها بر همان روال و کیفیت ادامه دارد.
۲-کافی است همین الان که نه تعطیلاتی در پیش است و نه تولد امام رضا (ع) است و... برای گرفتن بلیت هواپیما به مقصد مشهد اقدام کنید. مطمئنم نمیتوانید یک بلیت پیدا کنید! با اینکه قیمت بلیت ۳-۲ برابر شده همچنان هواپیماها پر از مسافر است. هفته گذشته سفری به کرمان داشتم. تمام هواپیما چه در رفت و چه در برگشت پر از مسافر بود و اگر نگاهی به مسافران میانداختی، میدیدی همه افراد عادی و متوسط جامعه هستند که ترجیح دادهاند به جای یک شب تا صبح در راه بودن و سوار اتوبوس شدن، هزینه بیشتری بدهند و با هواپیما راحتتر سفر کنند.
۳- من از اتومبیل شخصی استفاده نمیکنم و متخصص بیآرتی سوارشدن هستم؛ آنقدر که دقیقا میدانم در کدام ایستگاه در چه زمان و مکانی بایستم و از آرنجم برای سوارشدن چگونه استفاده کنم تا به موقع به محلی که میخواهم برسم. شاید بگویید دلیل شلوغی اتوبوسهای بیآرتی هم «فقیر» شدن مردم است اما نخیر، به جز اینکه بیآرتی سریع و پرشتاب است و مردم هم این را فهمیدهاند، دلیل دیگر شلوغی، سرازیرشدن جمعیت به تهران است تا جایی که جمعیت تهران از ۵ میلیون نفر به ۱۵ میلیون رسیده است و افراد حاضرند هزینههای زندگی در این شهر را بپردازند.
۴- با اینکه بنزین لیتری ۷۰۰ تومان شده - اگر از آن بنزین ۴۰۰ تومانی سهمیه بگذریم - بسیاری هنوز ترجیح میدهند بنزین آزاد بزنند و سوار اتومبیل شخصیشان شوند و رفتوآمد کنند تا سوار اتوبوس بشوند.
۵- وقتی آمار میگوید پیش از اینکه آقایان اصولگرا سر کار بیایند در سال ۸۵-۸۴ خط فقر یک خانواده ۵ نفره بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان بود و حالا اگر خانوادهای زیر یک میلیون و نیم تومان درآمد داشته باشند، زیر خط فقر قرار دارند و طی یک دهه اخیر آمار دزدی و کلاهبرداری و زندانی چکهای برگشتی چند برابر شده، من نمیتوانم منکر بالارفتن خط فقر باشم اما میخواهم این را بگویم که درست است که ما «فقیرتر»شدهایم اما الگوی زندگی و شیوه و سیاق زندگیمان هنوز تغییری نکرده است. چرا؟شاید کتاب ۱۵ هزار تومانی را نخریم، شاید روزنامه هزار تومانی را به بهانه گرانشدن نخریم و ترجیح دهیم پای کیوسک روزنامهها را بخوانیم اما هنوز سوار اتومبیل شخصیمان میشویم، در مهمانیها ۳-۲ جور غذا درست کنیم و نصف آن را دور میریزیم، راحتترین راه سفر را انتخاب میکنیم و این نوع رفتار و عملکرد در این شرایط سوال برانگیز میشود و فیالواقع نشان میدهد که اگر ما فقیرتر هم شده باشیم، هنوز این فقر را باور نکردهایم و الگوی زندگیمان را تغییر ندادهایم.
● تاثیر فقر اقتصادی بر طبقات مختلف جامعه چه خواهد بود؟
قربانی شدن مهر، رابطه و فرهنگ
سعدی، شاعر شیرین سخن، گفته است: «بر احوال آن مرد باید گریست/ که دخلش بود نوزده خرج بیست.» این سخن سعدی بیش و پیش از هر چیز از اهمیت نقش مرد در اقتصاد خانواده سنتی خبر میدهد اما معنای نهفته دیگر این شعر این است که مدیریت و اقتصاد خانواده از عوامل تعیینکننده احوال آدمهای مسوول خانواده است. در جایی دیگر سعدی از گرفته?شدن آسودگی به دنبال فقر میگوید: «یکی از پادشاهان، عابدی را پرسید که عیالان داشت، اوقات عزیز چگونه میگذرد؟» گفت: «همه شب در مناجات و سحر در دعای حاجات و همه روزه در بند اخراجات. ملک را مضمون اشارت عابد معلوم گشت. فرمود: «تا وجه کفاف وی معین دارند و بار عیال از دل او برخیزد.»
از این سخن سعدی برمیآید که در طبقات پایین جامعه، همواره تهیه نان و جامه و قوت از مهمترین مسایل خانواده بوده است اما این اشاره سعدی را نباید نادیده گرفت که مشکلات اقتصادی خانواده راه بر توجه به ابعاد دیگر زندگی از جمله توجه به امور فرهنگی خانواده میبندد.
برای توضیح جامعه شناختی سخن سعدی و بیان علمیتر رابطه اقتصاد و خانواده باید به این نکته اساسی اشاره کنیم که یکی از ابعاد چهارگانه هر نظام اجتماعی و از آن جمله خانواده، اقتصاد است. وظیفه اقتصاد در هر نظام اجتماعی فراهم آوردن انرژی لازم برای حیات سیستم و ایجاد سازگاری آن با محیط بیرونی است. پرواضح است که خانواده فقیر قادر نیست خود را با شرایط عمومی جامعه، بهخصوص در وضعیتهای دشوار اقتصادی تطبیق دهد مثلا خود را با وضع مسکن و تغییرات قیمت آن سازگار کند. از سوی دیگر، خانواده در صورت ضعف اقتصادی نمیتواند انرژی لازم را برای انجام فعالیتهای خانوادگی فراهم کند. تامین اقتصادی خانواده و امنیت اقتصادی، شرایط را برای توجه به امور دیگر از جمله روابط و فرهنگ ایجاد میکند. بههمین دلیل انتظار از خانوادههای طبقات محروم برای توجه به تربیت و پرورش و آموزش فرزندان در رتبه چندم اهمیت قرار میگیرد. خانواده در شرایط محرومیت ناچار است اهم فی الاهم کردن نیازها و مخارج را در نظر بگیرد و متأسفانه معمولا در چنین شرایطی رفاه، بهداشت، فرهنگ و آموزش از اولین قربانیان هستند. پس از آن، در صورت محدودیت بیشتر، به صورت نابرابرانه و بیرحمانه تقدم و تاخر در اولویت پرداختها پیش میآید. دختران پیش از پسران از مدرسه بازمیمانند و مادران و پدران پیش از فرزندان از امکانات بهداشتی و پزشکی محروم میشوند.
سعدی در حکایت دیگری از خانوادهای یاد میکند که فرزند خود را برای حطام(مال و اموال) دنیا به فروش میرسانند و از زبان کودک وقتی در برابر این سوال قرار میگیرد که چرا تبسم میکند، میگوید:
«ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علت حطام دنیا مرا به خون درسپردند و قاضی به کشتن فتوی داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همیبیند، به جز خدای عزوجل پناهی نمیبینم.»
«پیش آ که برآورم ز دستت فریاد
هم پیش تو از دست تو گر خواهم داد
«همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیلبانی بر لب دریای نیل
زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال تست زیر پای پیل»
بر این اساس، حتی مهربانی و عطوفت والدین ممکن است قربانی فقر شود اما در خانوادههای طبقه متوسط و بالا، حکایت چیز دیگری است. در این طبقهها تاثیر اقتصاد بر خانواده نه به دلیل کمبود مال بلکه به دلیل ضعف در مدیریت آن پیش میآید. اگر به کلام سعدی رجوع کنیم به نگاهی میرسیم که متاسفانه در فلسفه زندگی مردمان جامعه ما به فراوانی وجود دارد و آن این است که معمولا خانواده قربانی زیادهخواهیهای اعضا میشود.
«مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال.» عاقلی را پرسیدند: «نیکبخت کیست و بدبختی چست؟» گفت: «نیکبخت آنکه خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت.» عموم مرفهین در جامعه ما مال را برای جمع کردن میخواهند و این عمدتا به این دلیل است که نگران فردا و فرداهای نیامدهاند. سعدی این گروه از افراد جامعه را توصیه به قناعت میکند. خانواده بدون قناعت قادر به پاسخگویی به همه نیازهای خود نیست. این سخن هرگز به معنی نخواستن حداقلها برای معیشت نیست:
آن شنیدستی که در اقصای غور
بارسالاری بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیادوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
خانوادهای که از عهده معیشت خود برمیآید، باید اندوختهای برای دورههای بحرانی زندگی خانوادگی داشته باشد. پسانداز امکان مهمی است که امکان مدیریت بحرانهای خانوادگی را فراهم میکند.
برای طبقههای متوسط جامعه، چند مشکل عمومی و به دنبال آن چند توصیه مهم وجود دارد: گفتوگو درباره نیازمندیها و توان مالی خانواده، برنامهریزی کوتاه و بلندمدت برای کسب و خرج منابع، در نظر گرفتن نیازهای واقعی و نه نیازهای برخاسته از هوسهای اجتماعی، توجه به شرایط سنی و جنسی اعضا و نیازمندیهای آشکار و پنهان، کوتاه و بلندمدت آنها و توجه به تغییرات نیازمندیهای خانواده و توان اعضا با تغییر در مراحل زندگی خانواده.
در طبقات بالا از آنجا که تنگناهای معمول در زندگی وجود ندارد، ممکن است درگیریهای مالی و شغلی مانع بهرهگیری از امکانات مالی باشد. در این شرایط آنچه معمولا نیاز است، دانش و فلسفه زندگی و توجه به آسایش در زندگی است. گاهی هم درگیریهای مالی بین اعضای خانواده و اختلاف بر سر نحوه هزینهکردن منابع میتواند وجود داشته باشد. در هر حال یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی این خانوادهها، نحوه برقراری تعادل بین فعالیتهای اقتصادی و زندگی خانوادگی است.
در جوامع جدید و مدرن، موضوع برقراری تعادل بین زندگی و شغل از مهمترین موضوعات برای سیاستگذاری خانواده است. این موضوع دو بعد دارد؛ یکی آن است که اشاره کردیم و خانواده در آن مسوول ایجاد موازنه و تعادل بین کار و خانواده است اما بعد دیگر به سیاستگذاریهای دولت و دستگاههای اجرایی مربوط میشود. این دستگاهها در هر تصمیمی که به نحوی بر خانواده میتواند تاثیرگذار باشد، باید به نحوی هماهنگ عمل کنند و به این سوال پاسخ دهند که نتیجه خواسته یا ناخواسته دستکاریها و مداخلات آنها چه بر سر خانواده و مناسبات آن خواهد آورد. اگر زندگی خانوادگی رضایتبخش نیست و آسیبهای خانوادگی رو به ازدیاد است، تمام مسوولان و تکتک اعضای خانوادهها باید از خود درباره نحوه عملکرد در زمینه خانواده سوال کنند. اگر امور خانواده به صورت ارتجالی اداره شود، آینده خانواده چندان روشن نخواهد بود.
● تاثیر اوجگیری مشکلات اقتصادی بر رفتار ما چه خواهد بود؟
قربانی شدن اخلاق، ازدواج و زندگی مشترک
دکتر مجید ابهری
متخصص علوم رفتاری و آسیب?شناس اجتماعی و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
عوامل محیطی میتوانند بر رفتار افراد اثر مستقیمی داشته باشند. بسیاری از مواقع این تنشها به درون خانواده کشیده میشود و آثار خود را مستقیم بر اعضای خانواده میگذارد. یکی از این عوامل تنش میتواند وضعیت بد اقتصادی جامعه باشد.
در بررسی علل و عوامل طلاق، مشخصشده یکی از موثرترین عوارض عللی، عوامل اقتصادی است زیرا تورم و گرانی لحظهای، باعث به وجود آمدن تنشهای روانی در افراد ، تغییر کلام، چهره و خلقوخوی زن و شوهر خواهدشد و کمکم باعث بروز مشکلاتی بزرگتر میشود و آنها را به سمت جدایی سوق میدهد. در شرایطی که قیمت دلار و سکه شناور میشود، خانوادههایی که حتی با اینها سروکار ندارند، با شنیدن اخبار دچار نوعی اضطراب و دلهره در مورد آینده میشوند. زن خانهداری که صبح برای خرید سبزی به سر کوچه میرود و با افزایش قیمت سبزی روبرو میشود و وقتی از سبزیفروش علت را میپرسد، در جواب میشنود؛ «دلار بالارفته خانم!»، کارگری که صبح قبل از طلوع آفتاب سر کار میرود و وقتی شب هنگام برگشت میخواهد خرید کند، با افزایش قیمتها روبرو و دچار استرس میشود، عصبانیت خود را با خود به خانه میآورد...
در این شرایط تنها هنرپیشهای توانا میتواند ناراحتی و اضطراب خود را مخفی کند و همچنان با خانواده رفتار طبیعی و عادی داشته باشد. یک پایش میدانی کوچک نشان داده گرانی و تنشهای اقتصادی بر زندگی زناشویی نیز اثر دارد و چه بسا رفتارهای فرازناشویی را وارد زندگی افراد و آسایش فکری و روانی را سلب کند. در شرایطی که برآورد هزینهها و پرداخت هزینههای زندگی بسیار سخت شده و درواقع یک فیلسوف اقتصادی برای حل این مسایل لازم است، بیشترین فشار به زن خانواده میآید و ممکن است باعث پرخاشگری و افسردگی میشود. در کنار مشکلات اقتصادی، اگر نگاهی هم به انحرافات اقتصادی بیندازیم، خواهیمدید کمرنگ?شدن ارزش اخلاقی در کنار تورم بیسابقه، نهتنها باعث برخی رفتارهای به دور از پاکدستی و صداقت اجتماعی و اداری شده که به جرایم خرد و بزهکاریهای کمتر از ۱۰۰ هزار تومان دامن زده است. آمار نشان میدهد علت وقوع حدود ۳۰ درصد از بزهکاریهای کوچک، مشکلات اقتصادی و اعتیاد بوده است. در یک کلام، از نظر کارشناسی و رفتارشناسی نمیتوان آثار مخرب فشارهای اقتصادی را بر خانواده نفی کرد و آن را نادیده گرفت زیرا هر فردی با حداقل سواد میداند ضرب ۲ در ۲ میشود ۴ و فقر اقتصادی نتیجهای مانند آنچه گفتیم و حتی بیشتر از آن در پی دارد. برای کاهش این معضلات
۲ راهکار وجود دارد که یکی به افراد جامعه و دیگری به دولت مربوط است.
کاهش هزینههای غیرضروری در خانواده مثل هزینههای تلفنهمراه، خرید لباس و به کار انداختن ظرافتهای اقتصادی و کدبانوگری زنان میتواند در شرایط حاضر کمک موثری به خانواده باشد.
سامان دادن وضعیت اقتصادی به جای بگومگوهای سیاسی و بیمحل و داشتن فکر اقتصادی درست، کنترل قیمتها، حمایت از خانوادههای کمدرآمد و بیسرپرست و زن سرپرست و کمک به اقشار درآمد از وظایف دولت است که باید به آنها عمل کند.
● تأثیر گرانی بر سبد غذایی خانوار چه خواهد بود؟
قربانی شدن الگوی سالم تغذیه
دکتر حسین راغفر
اقتصاددان و عضو هیات علمی
دانشگاه الزهرا
در پیمایش درآمد -هزینهای که مرکز آمار انجام میدهد- مجموعه نیازهای اساسی خانواده که شامل ۱۲ گروه کالاهای اساسی هستند، شناسایی میشود که یک بخش آن مربوط به غذاست و میتوان نسبت هزینهای که صرف مخارج غذا شده، نسبت به دیگر مخارج تحت ضریبی به نام اینگل مشخص کرد و میزان رفاه و فقر خانواده را با آن بهراحتی سنجید.
به این معنا که هر چقدر مخارج غذا نسبت به مخارج کل خانواده بیشتر باشد، رفاه خانواده کمتر و خانواده فقیرتر شده است.
آمارها نشان میدهد در روستاها حدود ۴۵-۴۰ درصد مخارج صرف تامین غذا میشود که این میانگین در شهری مثل تهران حدود ۱۶ تا ۱۸ درصد است و نشان میدهد به نوعی سطح رفاه عمومی در شهر تهران بالاتر از روستاهاست.
در شرایط اقتصادی مثل حالا که با تورم شدید روبرو هستیم، هر روز نسبت تامین مخارج غذا به دیگر مخارج افزایش پیدا میکند و خانواده متوسط به مرور مجبور میشود بدون اینکه تغییری در سبد غذاییاش بدهد، با هزینهای چند برابری همان میزان کالاها را تهیه و از مخارج دیگر مثل مسافرت، تفریح، خرید لباس و... کسر کند. در سالهای اخیر، این نسبت در کشور ما از ۱۶ درصد به ۱۸ درصد رسیده که نشاندهنده افزایش فقر و پایین آمدن سطح رفاهی مردم ما بوده است.
در حالی که این موضوع در کشورهای?صنعتی و کشورهای پیشرفته بسیار مورد اهمیت است و دولت در مورد تامین غذای مردم حساسیت بسیار زیادی نشان میدهد و برای همین همواره سعی در تنظیم بازار قیمتها دارد.
در این کشورها میانگین تامین مخارج غذا به دیگر مخارج بین ۱۲ تا ۱۳ درصد است. البته در همین کشورها هم در میان جمعیت فقیر این تفاوت به ۲۰ تا ۲۵ درصد هم میرسد.اگر وضعیت تورم به همین منوال ادامه داشته باشد، خانوادههای بسیاری دیگر قادر به تامین سبد غذایی خود هم نخواهند بود و ما شاهد افزایش سوءتغذیه به دلیل تغذیه ناکافی در میان افراد مختلف جامعه خواهیمبود که البته آمار این را هم تایید میکند و نشان میدهد طی این سالها سوءتغذیه هم در جامعه ما بیشتر شده است.
● پرسشی از روانپزشک کودک و نوجوان
چگونه این استرس را به بچهها منتقل نکنیم؟
دکتر میترا حکیم شوشتری
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
در مورد صحبت درباره شرایط اقتصادی با بچهها سن خاصی را نمیتوان مشخص کرد چون این موضوع به شرایط هوشی و توجه بچهها به اطراف نیاز دارد. بعضی بچهها در عالم خود هستند و مثلا متوجه نمیشوند در ۳ ماه گذشته پدر و مادر هیچچیز برای خود نخریدهاند در حالی که بعضی بچهها وقتی برایشان چیزی خریده میشود، اصرار میکنند همان موقع یا دفعه بعد برای پدر یا مادر یا دیگر اعضای خانواده چیزی خریداری شود. شرایط امروز برای خیلی از خانوادهها توانفرساست و خیلی از خانوادهها در تامین نیازهای اولیه هم دچار مشکل شدهاند، بنابراین تغییر اوضاع آنقدر واضح است که بچهها آن را درک میکنند. حتی بعضی فقط یک وعده غذایی در روز میخورند ولی حتی در این حالت هم باید مراقب حرفها بود و بچهها را امیدوار نگهداشت. لازم نیست مدام در مورد این مشکلات در حضور آنها حرف زد زیرا باعث ایجاد حس ناامنی در وجودشان میشود.
البته اینکه پدر و مادر خود را از تامین نیازهایشان محروم کنند و شرایط برای بچهها هیچ تغییری نکند، درست نیست چون در این صورت والدین تحتفشار زیادی قرار میگیرند و ممکن است در اثر این فشارها، مثلا با بچهها بدرفتاری کنند که این بدتر است.
وقتی بچه متوجه شرایط نباشد، مانند قبل توقع دارد خواستههایش برآورده شود بنابراین باید مستقیم و غیرمستقیم به آنها آگاهی داد و مثلا گفت: «میخواستم مانتو بخرم ولی فکر کنم هنوز میتوانم مانتوی قبلیام را بپوشم و پول آن را برای موردی که ضروریتر است بگذاریم».
باز هم تاکید میکنم که در مورد کودکان اصلا نباید وارد جزییات شد چون آنها بسیار آسیبپذیرند ولی هوشیارند و با مشاهده تغییرات، اوضاع را درک میکنند. مثلا وقتی میبینند هر سال عید وسیله جدیدی به خانه اضافه میشده و حالا این خرید انجام نمیشود، میفهمند حتما علتی دارد.
حتی بچههای بزرگتر حدود کلاس چهارم- پنجم دبستان که از حساب و کتاب سردرمیآورند اختلاف قیمتها و افزایش آنها را درمییابند. مثلا اگر قبلا بستنی را با قیمتی میخریدهاند و میبینند حالا باید پول بیشتری برای آن بپردازند، متوجه وضعیت میشوند ولی باید به آنها امیدواری بدهیم و بگوییم شرایط اینطوری نمیماند چون بچهها زود دچار استرس و بیقراری میشوند و به هر چیز کوچکی شاخ و برگ میدهند. حتی ممکناست اگر زیاد در مورد شرایط نامطلوب اقتصادی با آنها صحبت کنیم، نگذارند کوچکترین خریدی برایشان انجام شود و این از دست دادن روحیه کودک و افسردگی او مشکل جدیدی به مشکلات میافزاید.
متاسفانه گاهی چشم و همچشمیها و موج رقابت بین خانوادهها باعث میشود هم بچهها نتوانند از برخی خواستههایشان چشمپوشی کنند و هم پدر و مادرها اینکه نتوانند خواسته فرزندشان را تامین کنند، برای خود ضعف حساب کنند ولی وقتی شرایط اقتصادی خانواده تغییر میکند، باید چیزهای موردنیاز را در اولویت قرار داد و نیازهایی را تامین کرد که به کودک توانایی و مهارتی بدهد. مثلا اگر چیز غیر ضروریای مثل لپتاپ میخواهد، باید به جای اینکه از بد بودن شرایط اقتصادی بگوییم، در مورد معایب و غیرضروری بودن آن صحبت کنیم و به او تاکید کنیم خرید وسیلهای که دوستش دارد در وسع خانواده ما نیست و هر خانوادهای شبیه خانواده دیگری نمیتواند باشد.
مخصوصا حالا که نزدیک شب عید است و خیلی از پدر و مادرها نمیتوانند مانند سالهای گذشته برای فرزندشان خرید کنند، میتوانند از او نظر بخواهند: «به نظرت چی برات لازمتره؟ شلوار یا بلوز؟ شلوارت را میتوانی هنوز بپوشی یا ترجیح میدهی شلوار نو بخری و بلوز قبلیات را بپوشی؟»
حالا اگر بچهها تحت هیچ شرایطی نخواستند شرایط را درک کنند، باید با قاطعیت به آنها گفت فعلا وضعیت کاری و زندگی ما این است. ما تلاش میکنیم ولی شرایط ایجاب میکند فعلا اینطور زندگی کنیم.
● پرسشی از متخصص داخلی
این استرس مولد کدام بیماریهاست؟
دکتر امیرعلی سهرابپور
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
زندگی در جوامع شهری مولد نابسامانیهای اجتماعی و مبارزه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. این موارد باعث بروز تنشهای عصبی و فشارهای روانی در افراد جامعه میشود که به آن استرس میگوییم. بسیاری از بیماریهای جسمی تحتتاثیر وضعیت روانی و پایداری آن قرار دارد. گروهی از بیماریها که جزو بیماریهای سایکوسوماتیک محسوب میشوند، علایم جسمی دارند اما بروز آنها ریشه در استرس و اضطراب دارد. مثلا مشکل بسیاری از افرادی که در ناحیه بالای شکم احساس سوزش و نفخ میکنند و اجابت مزاجشان تغییر کرده و دچار نشانگان روده تحریکپذیر میشوند، به علت استرس است. علاوه بر این، شدت علایم بیماریهای جسمی مانند ریفلاکس مری با استرس افزایش مییابد و معمولا آن را در دانشآموزان و دانشجویان پیش از آزمون و هنگام مواجهه با استرسهای کاری میتوان دید.
استرس در افزایش فشارخون و زخمهای معده و اثنیعشر یا ریزش مو نیز نقش بسیار مهمی دارد و هر فردی طی روز یا هفته دچار درجاتی از عوارض استرس بر بدن خود میشود.
از سوی دیگر، هیجانزده شدن کسانی که زمینه آسم در آنها وجود دارد، باعث حمله آسم خواهد شد.
لوپوس نیز از دیگر بیماریهایی است که بروز استرس و عصبی شدن فرد باعث تشدید علایم آن میشود بنابراین اگر شوک اقتصادی بر خانواده وارد شود، میتواند شعلهورکننده این بیماریها باشد. هرچند بیماریهای التهابی روده نیز که باعث التهاب و زخم در سیستم گوارش و معمولا روده میشوند، شایع نیستند اما ثابت شده استرس میتواند باعث تشدید علایم آنها شود.
نقش استرس در بروز این بیماریها کاملا بارز است اما در مورد اینکه دقیقا استرس ناشی از مشکلات اقتصادی باعث بروز یا تشدید این مشکلات میشود، باید در متون پزشکی گشت. بهطور کلی میتوان گفت خانوادههایی که تحت فشار اقتصادی هستند، در معرض تشدید و بروز این بیماریها قرار دارند و این استرس بر عملکرد سیستم ایمنی آنها تاثیر میگذارد.
وقتی سیستم ایمنی تحتتاثیر استرس باشد، انواع و اقسام بیماریهای روماتولوژی، عفونی و بدخیمیها بروز خواهد کرد. در هر حال تا وقتی که مطالعات دقیق و اختصاصی برای تکتک این بیماریها انجام نشده باشد، نمیتوان با قاطعیت در این مورد اظهارنظر کرد.
● پرسشی از متخصص تغذیه
برای کاهش این استرس چه بخوریم؟
دکتر محمدحسن انتظاری
مدیرگروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
با رشد جمعیت و تغییر روش زندگی، میزان استرسهای ناشی از کار و محیط زندگی رو به افزایش است. این درحالی است که پیروی از الگوی غذایی صحیح میتواند در کاهش تنشهای روانی، استرس و تغییر خلقوخو نقش داشته باشد و باعث افزایش راندمان کاری و احساس رضایتمندی شود. کم نیستند افرادی که به دلایل متعدد چون مشکلات اقتصادی، مشغلهکاری و... طی روز دچار استرس میشوند. به همین دلیل در این بخش، توصیههایی تغذیهای برای رسیدن به آرامش داریم:براساس نتایج جدیدترین تحقیقات دانشمندان در انگلستان، مصرف میوه و سالاد به عنوان میانوعده بین صبحانه تا ناهار باعث احساس شادابی و کاهش نگرانیها میشود. با توجه به توصیه این کارشناسان، مصرف کافی میوه و سبزیها مثل گوجهفرنگی یا سبزیهای خام مانند کرفس و هویج نقش موثری در رفع تنشها و علایم اضطراب و افزایش حس شادابی افرادی که در معرض انواع استرسهای روانی و اضطراب هستند، خواهد داشت. جالب است بدانید که گیاهان آرامشبخش هستند و وجود ترکیبهای آنتیاکسیدانی در این مواد خوراکی باعث کاهش اضطراب و نگرانی و افزایش حافظه میشود درحالی که زیادهروی در مصرف گوشت و فراوردههای گوشتی میتواند منجر به پرخاشگری و عصبیشدن شود. عدس و نخود نیز که از مواد غذایی سرشار از ویتامین B هستند، اثر آرامبخشی بر بدن دارند. ویتامین C پرتقال، میتواند با تقویت سیستم ایمنی بدن، ترشح هورمونهای استرس را مهار کند. براساس نتایج این مطالعه روی افراد مبتلا به فشارخون بالا، دریافت ویتامین C قبل از شروع فعالیتی که استرسزاست، میتواند در بازگشت سریع فرد به حالت عادی و کاهش استرس موثر باشد. سبزیهای برگسبز مانند اسفناج به دلیل داشتن منیزیم در رفع آثار ناشی از استرس مانند سردرد و خستگی موثرند. یکی از بهترین روشها برای کاهش فشارخون ناشی از استرس و ایجاد آرامش، مصرف آواکادوست (البته اگر قیمت بالای آن ایجاد استرس نکند). جالب است بدانید آواکادو پتاسیم بیشتری نسبت به یک موز (متوسط) دارد.
بهطور کلی میوهها و سبزیهایی با رنگدانههای زرد و نارنجی، به دلیل داشتن ویتامینهایA ، C و فولات باعث تغییر
خلق و خو و دستیابی به آرامش بیشتر میشوند. آفتابگردان و ریحان نیز تاثیر مثبتی در کاهش استرس دارند و منبع بسیار خوب فولات هستند. علاوه بر انواع سبزیها و میوهها، کاکائوی تلخ، عسل و تخممرغ، ۳ ماده غذاییای هستند که اگر قبل از وعده ناهار مصرف شوند، باعث افزایش خونرسانی به مغز و در نتیجه کاهش اضطراب و افزایش شادابی میشوند بنابراین اگر در طول روز دچار اضطراب و استرس هستید، توصیه میشود به مقدار متعادل شکلات تلخ و همراه با صبحانه عسل و حداقل ۳ روز در هفته تخممرغ بخورید.
موادغذایی حاوی کربوهیدرات مانند یک کاسه بلغور و جوی دوسر با افزایش سروتونین (مادهای شیمیایی در مغز) باعث آرامش بیشتر فرد میشوند. کربوهیدراتهای پیچیده با تثبیت سطح قندخون به شما احساس آرامش میدهند. از سوی دیگر، برخی از این موادغذایی هم با کاهش سطوح کورتیزول و آدرنالین (هورمونهای استرسزا)، به فرد احساس آرامش میدهند. درواقع یک رژیم غذایی سالم با تقویت سیستم ایمنی و کاهش فشارخون، بر کاهش استرس تاثیر میگذارد.
نتایج یک مطالعه نشان میدهد افرادی که روزانه ۴ فنجان چای مینوشند، در مقایسه با کسانی که نوشیدنی دیگری مثلا قهوه مینوشند، بیشتر احساس آرامش میکنند و در شرایط استرسزا سریعتر سطح هورمون استرسشان (کورتیزول) پایین میآید. کافئین قهوه با قرارگرفتن فرد در شرایط تنشزا و استرسزا میتواند هورمونهای استرس و فشارخون را افزایش دهد.
پسته و انواع دیگر آجیل منابع خوبی از چربیهای سالم هستند. خوردن روزانه یک مشت پسته، گردو و بادام در کاهش کلسترول، سهولت گردش خون در شریانهای قلب و کاهش خطر ابتلا به دیابت و حفاظت از بدن در برابر آثار ناشی از استرس موثر است. بادام سرشار از ویتامینE و ویتامینهای B است که باعث تقویت سیستم ایمنی بدن و انعطافپذیری در برابر حملههای استرس میشود.
اگر استرس دارید، مراقب این خوراکیها باشید:
- نوشیدنیهای کافئیندار: کافئین باعث اضطراب و افزایش سطح هورمون استرس میشود. اسیدهای چرب ترانس موجود در شیرینیها مانند کیک، انواع پایها و کوکیها و چیپسها هم خطر بالقوهای برای سیستم ایمنی بدن محسوب و باعث افزایش استرس و خطر ابتلا به بیماریهای قلبی میشوند.
- شکر: با مصرف بیشازحد شکر، غده فوق کلیه توانایی خود را برای کنترل هورمونهای استرس و محافظت از بدن در برابر استرس از دست میدهد، پس اگر جزو افرادی هستید که زیاد دچار استرس میشوید، مصرف این ماده را کاهش دهید. بهطور کلی شکر باعث نوسان شدید قندخون و نوعی استرس حاصل از افزایش و کاهش قندخون میشود.
● پرسشی از روانشناس
برای کاهش این استرس چه کار کنیم؟
دکتر بهروز بیرشک
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
یکی از دغدغههای ذهنی خیلی از مردم، نگرانی، استرس و حتی یأس و ناامیدی به علت شرایط اقتصادی نابسامان و گرانیهایی است که به نظر غیرقابلکنترل میرسد. خیلی از افراد به علت اینکه مانند قبل توانایی مالی ندارند، مدام دچار اشتغال ذهنی و نگرانی هستند که این مساله در خواب آنها تاثیر دارد و مدام این شکایتها را از بیماران و حتی اطرافیان میشنویم که شبها خوابمان نمیبرد، خواب راحتی نداریم، کابوس میبینیم و...
این اختلالها در خواب، بهخصوص در خانوادههایی که باید برای گذران زندگی با برنامهریزی اقتصادی خاصی زندگی کنند یا سرپرستان خانواده که دغدغه تامین هزینهها را دارند، بیشتر دیده میشود. آنها با این نگرانیها، دغدغهها و فکرها میخوابند و این باعث میشود خواب خوبی نداشته باشند در حالی که وقتی از نظر روانی و ذهنی آرامش داشته باشیم، از نظر جسمی هم سالم خواهیمبود.
دغدغهها مانع تمرکز روی مسایل دیگر میشود و این افکار میتواند آنقدر غالب باشد که دیگر افکار را تحتتاثیر قرار دهد و فرد را نگران، کمحوصله، افسرده و دچار استرس شدید کند و در عملکرد روزانه او تاثیر بگذارد و حتی باعث شود مدام احساس خستگی کند. وقتی بیماری با این شرایط به روانشناس مراجعه میکند، از او پرسیده میشود چقدر خواب راحت دارد، چند ساعت میخوابد و کیفیت خوابش چطور است. اگر کسی راحت بخوابد، در شرایط جسمانی او تاثیر مثبت دارد، در غیر این صورت صبح بیانگیزه و باکسالت بیدار میشود و روی عملکرد ذهنیاش اثر منفی خواهدداشت و این عملکرد ذهنی منفی در روابط با دیگران و کار نیز تاثیر میگذارد. راحتترین راه برای اینکه کسی خواب راحت داشته باشد، خوردن آرامبخش است ولی این بهترین راه نیست، باید به فکر درمان عمیقتر و راهکار بود و چاره اندیشید:
- یکی از این راهها، بهوجود آمدن این احساس است که روزنهای وجود دارد و شرایط تغییر خواهد کرد و بهبود مییابد و فرد میتواند احساس امنیت شغلی و درآمد مکفی داشته باشد ولی به دست آمدن این احساس فقط تا حدی در اختیار خود انسان است و جامعه باید شرایط مطلوبتر را فراهم کند.
- ما میتوانیم به خودمان کمک کنیم؛ باید به این فکر کنیم که مسایل چقدر مهماند و چقدر آنها را برای خود بزرگ میکنیم؟ آیا اینکه شیوه زندگی را تغییر دهیم و در تنظیم خرج و مخارج ملاحظاتی داشته باشیم، باعث بهبود اوضاع نمیشود؟ آیا نمیتوان اسرافکاری و خرجهای غیرضروری را کنار بگذاریم تا کمی شرایط بهتر شود و کمتر سخت بگذرد ؟
- همراهی خانواده و حرفزدن در مورد مشکلها هم تا حدی کمککننده است ولی زیاد صحبتکردن در مورد این مسایل و مطرحکردن آن در هر جمعی باعث شعلهورشدن آتش نگرانی در دل دیگران هم خواهدشد و ممکن است علاوه بر خود، دیگران را هم بیخواب یا بدخواب کنیم. به هیچوجه نباید حس بد و یأس را به دیگران منتقل کرد.
- باید طی روز خود را با برنامههای جانبیای مثل ورزش، پیادهروی و گذراندن وقت با دوستان مشغول کرد تا آرامش بیشتری پیدا کنیم و شب بتوانیم با آرامش بیشتر بخوابیم.
- دوری از بحثها و صحبتهایی که نگرانمان میکند، نیز تاثیر مهمی در خواب شبانه خواهد شد.
- برای بعضیها، اخبار تلویزیون و رادیو آنقدر متاثرکننده و اضطربآور است که ترجیح میدهند اخبار گوش ندهند یا روزنامه نخوانند. این روش تا حدودی در آرامش یافتن موثر است زیرا باید سلامت خود را در اولویت قرارداد و اگر میبینیم این برنامهها و خبرها محرک است، میتوان از آنها صرفنظر کرد ولی از سوی دیگر نباید خودتان را از همه بحثها و واقعیتها دورنگهدارید.
- اگر موسیقی برایتان آرامبخش است، میتوانید به موسیقی گوش دهید و اگر مطالعه کتاب یا امور معنوی و عبادت آرامتان میکند، باید به آنها بپردازید تا بتوانید آرام بخوابید و خواب با کیفیتی داشته باشید.
- بیخوابی و بدخوابی، خستگی جسمانی را افزایش میدهد، باعث کاهش انرژی، کمطاقتی، تحریکپذیری، اشکال در روابط و عملکرد ذهنی، فراموشکاری، از دست دادن تمرکز، کمشدن قدرت یادگیری و قدرت تصمیمگیری و... میشود، بنابراین باید تا جایی که میتوانیم به خودمان کمک کنیم؛ قبل از اینکه خطر افتادن سلامت، مشکلی به دیگر مشکلات ما بیفزاید.
● چگونه وضعیت بد اقتصادی بدتر میشود؟
ترجمه:
گیتا حکی
مشکلات اقتصادی در گوشهگوشه زندگی روزمرهمان اثر میگذارد. مشکلاتی که ممکن است در پی یک حادثه بد یا یک تصمیم نابخردانه اتفاق بیفتد ولی با عملکردهای بدتر ما اوضاع وخیم و وخیمتر میشود اما چگونه ممکن است با رفتارهایمان اوضاع اقتصادی خانوادهمان را بدتر کنیم؟
۱. نادیده گرفتن درآمد خانواده: خیلیها بدون توجه به درآمدشان خود را درگیر وامها و بدهیهای غیرضروری میکنند. تصور کنید به جز وام اتومبیل یا خانه، مجبور باشید، تقریبا نصف درآمد خود را صرف بدهیهایتان کنید. تقریبا همه ما در این موقعیت، کوتاه?شدن ماهها و گذر سریع روزها را حس کردهایم. وقتی که روزها تندتند میگذرند و اقساط وامها روی هم انباشته میشوند و میتوانند به راحتی ما را زمین بزنند زیرا از میزان درآمد خانواده غفلت کردهایم و به جای کاهش بدهیها باعث افزایش آنها شدهایم.نکته: غفلت از اوضاع اقتصادی خانواده مانند بازی با آتش است که بیتوجهی به آن همه چیز را در یک لحظه دود میکند.
۲. پرداخت نکردن به موقع اقساط: وقتی اوضاع اقتصادی خانواده دچار بحران میشود، یک راهحل موقت که به فکر هر کسی میرسد پرداخت نکردن اقساط و عقبانداختن آنهاست اما توصیه ما این است که از این رفتار خودداری کنید. عقب انداختن اقساط بهطور غیرقابل باوری درصد بدهیها را افزایش میدهد. با عقب انداختن اقساط، مجبور میشوید علاوه بر پرداختن آنها، درصدی را به عنوان دیرکرد بپردازید و این یعنی افزایش بار بدهی! در این مواقع یکی از گزینههای پیشرو این است که از وامهایی استفاده کنید که بدون حساب دیرکرد باشند. نکته: دقت کنید همیشه نمیتوان یک مشکل مالی را با گرفتن وام حل کرد. گاهی گرفتن وام در طولانیمدت فقط مشکلی به مشکلات شما اضافه میکند.
۳- دل بستن به راهکارهای آسان: امیدداشتن همیشه خوب است ولی امیدواری به راهکارهای خیالی که به نظر آسان میرسند، واقعا نابجاست. متاسفانه راهکارهای آسان برای خارج شدن از اوضاع بد اقتصادی هیچوقت وجود خارجی نداشتهاند. لاتاری و راهحلهایی مانند آنها برای رشد و ترقی مناسب نیستند. یک طرح خوب و سریع مالی، حتما به زمان و پول نیاز دارد که احتمالا در یک موقعیت بحرانی هیچکدام از آنها را ندارید.نکته: راهکارهای آسان فقط شما را به سمت کلاهبرداری و راههای غیرقانونی و خلاف میکشد که صددرصد راهحلهای اشتباهی هستند.
۴. انکارکردن: یکی از بدترین راههایی که شما را حتما به مشکل میاندازد، خرج کردن بدون حساب و کتاب است. در نظر عموم اینگونه جا افتاده که در مواقع بحرانی با خرج و خریدکردن میتوان از بار استرس کم کرد. انکار وضعیت موجود در لحظه به شما حس خوبی میدهد ولی چگونه میتوان با ضرب کردن مشکلات در هم آنها را حل کرد؟نکته: خرج کردن بدون در نظر گرفتن وضعیت مالی، به نظر تفریح خوبی است ولی برای حلکردن مشکلات اقتصادی باید تصمیمهای سخت و جدی گرفت نه اینکه در فروشگاهها تفریح کرد.
۵. اعتیاد و لذتطلبی: اعتیاد به سیگار یا خرید، نهتنها مشکلات حلنشده شما را حل نمیکنند بلکه مشکلاتی به مشکلاتتان اضافه میکنند. مثل از بین رفتن سلامت جسم و سلامت روان و خراب کردن روابط دور و نزدیک و کاری. مشکلات فعلی شما به اندازه کافی جدی و حاد هستند، لازم نیست مشکلات جدیدی به آنها اضافه کنید. مشکلات مالی به راحتی حل نمیشوند. برای حل آنها باید وقت بگذارید، زیاد تلاش کنید و حتی فداکاری کنید و چیزهایی را قربانی کنید.نکته: هر راهحلی که یکی از این خصوصیات را نداشته باشد، قطعا وضعیت شما را بدتر خواهد کرد.
منبع: openlearning
● حرف آخر
چگونه از این استرس عبور کنیم؟
دکتر محمدرضا خدایی
روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
وقتی اتفاق غیرمترقبهای میافتد و شرایط غیرقابل پیشبینیای رخ میدهد که هیچگونه آمادگیای برای مقابله با آن وجود ندارد، خانواده در شرایط «بحران» قرار گرفته است. در خیلی از موارد دیگر، خانواده دچار بحران نیست و فقط با شرایطی روبرو میشود که اوضاع آن را از حالت عادی خارج میکند و باعث وارد آمدن فشار روانی به اعضا میشود و به دنبال خود احساس ناامنی، بلاتکلیفی و ترس از آینده را به وجود میآورد.
در مورد مسایل اقتصادی، ما با تغییر شرایط روبرو هستیم و نه بحران که این تغییر شرایط میتواند به دو علت رخ داده باشد:۱) خودساخته: یکی از اعضا با نادیدهگرفتن شرایط اقتصادی و نداشتن توانایی مدیریت اقتصادی، آن را به وجود میآورد.۲) بیرونی: شرایط اقتصادی حاکم و بالادست آن را به وجود میآورد.
در حالت اول، افراد خانواده مقصر را شناسایی میکنند و اشتباه را به گردن او میاندازند؛ مثلا پدری که سرمایهگذاری نامطلوبی داشته، سرزنش میشود. گاهی هم مقصر اصلی شناسایی نمیشود و هرکس، دیگری را مقصر میبیند و در نتیجه تنش بسیار زیادی ایجاد میشود.
در حالت دوم، افراد خانواده همه درگیر مسالهای میشوند که مقصری در جمع خانواده ندارد و این موضوع برخلاف شرایط خودساخته، باعث درگیری و بحث نمیشود بلکه باعث همدلی بیشتر اعضا با یکدیگر خواهد شد. یعنی اعضا به هم کمک میکنند تا مشکل حل شود. ممکن است مدیر اقتصادی خانواده هزینهها را کاهش دهد، فرزندان به فکر کار بیفتند و مخارج خود را تامین کنند و... که این راهها میتواند راهگشا و کاربردی باشد.
به هر حال در هر دوی این شرایط، با توجه به میزان فشار اقتصادی و ضربهای که به خانواده زده شده، استرس اعضا، بیشتر میشود با این تفاوت که در شرایط اول که فردی مقصر است، تنشها هم بیشتر و در شرایط دوم همدلی اعضا بیشتر میشود.
تاثیر این تغییر در شرایط کوتاهمدت استرس و احساس ناامنی و خشم است اما به مرور زمان از آنجا که بدن ما مکانیسم دفاعی-انطباقی برای برخورد با مشکلات دارد، خود را با شرایط موجود وفق میدهد و با اینکه ممکن است احساس ناامیدی در افراد به وجود بیاید، استرس، ناامنی و خشم کمتر میشود.
توصیه من به افرادی که در این شرایط قرار میگیرند این است که:
- کمکم احساس خشم و عصبانیت خود را نسبت به یکدیگر و شرایط کنار بگذارید زیرا این احساسها جز اثر منفی بر خانواده، اثر دیگری نخواهد داشت.
- مدیریت اقتصادی خانه را به فردی بدهید که از همه آگاهتر است و نشان داده میتواند کارآمد باشد. اقتصاد یک هنر است و باید با خلاقیت راههای درست پسانداز، صرفهجویی و درآمدزایی را پیدا کرد، نه اینکه با روشهای بسیار سختگیرانه، خانواده را در استرس بیشتری قرار داد و احساس ناامنی را در آنها بیشتر کرد.
- از افرادی که در زمینه اقتصادی آگاهی دارند، برای بیرون آمدن از این وضعیت مشورت بگیرید. حتی میتوان از مجلههای اقتصادی کمک گرفت و راهکارهایی را در این زمینه پیدا کرد.
- برخی در شرایط ناامنی و بحران شروع به خرید اجناسی مثل برنج، حبوبات و... میکنند در حالی که این جمعآوری میتواند به جای کمک، وضعیت خانواده را وخیمتر کند زیرا باعث زیادتر مصرف شدن میشود تا صرفهجویی.
سارا جمال آبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست