پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

بر گو نه های مهربانی


بر گو نه های مهربانی

این چه جادویی است
که چشمانت بسان آفتابگردان
خورشید را می کند عاشق
حکایتی است سرشار از زیبایی ات
چونان آسمانی که در شب و روز
می اندازد پوست
بر من آشکار کن
که در پشت افق مهربانی …

این چه جادویی است

که چشمانت بسان آفتابگردان

خورشید را می کند عاشق

حکایتی است سرشار از زیبایی ات

چونان آسمانی که در شب و روز

می اندازد پوست

بر من آشکار کن

که در پشت افق مهربانی ات

باز ایستاده ام

ناله ی حیات من نامت چیست ؟

نه من آن بودم

که مادرانه بر گو نه هایت می زدم

بوسه

نه من بودم آن

که کز ازل چنان ماه

بر گیسوان شب گونت می زدم

شانه

تو ای سوار بر گرده ی ناز

فرود افتاده ام از کوه بازگشت

بگیر دستانم

تا که دریابم آغازم را .

شعر از استاد عابدین پاپی