جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

۵ روش برای والدینی که می خواهند خشم خود را کنترل کنند


۵ روش برای والدینی که می خواهند خشم خود را کنترل کنند

تعلیم و تربیت فرزندان باعث می شود که شما روی رفتار و کردار خود دقیق شوید و نقاط ضعف و قوت تان را بهتر بشناسید اگر احساس می کنید دچار مشکل و ناراحتی هستید که حل نشده است, پیش از آن که روی رفتار شما اثر بگذارد و با فرزندتان رفتار ناماسبی داشته باشید, درصدد حل مشکل برائید

الف) مشکلات گذشته خود را حل کنید.

تعلیم و تربیت فرزندان باعث می‌شود که شما روی رفتار و کردار خود دقیق شوید و نقاط ضعف و قوت‌تان را بهتر بشناسید. اگر احساس می‌کنید دچار مشکل و ناراحتی هستید که حل نشده است، پیش از آن‌که روی رفتار شما اثر بگذارد و با فرزندتان رفتار ناماسبی داشته باشید، درصدد حل مشکل برائید. تحقیقات بیانگر این حقیقت است که مادرانی که به‌طور عصبی با کودکان خود برخورد می‌کنند، در آینده فرزندانی لجوج و عصبی خواهند داشت که به سختی می‌توان با آنها ارتباط برقرار کرد. تمام مشکلات و ناراحتی‌های خود را که باعث این نوع رفتار می‌شود در خودتان شناسائی کنید. آیا شما در کودکی تنبیه شده‌اید؟ آیا شما نمی‌توانید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشید؟ آیا شما از آرامش درونی برخوردار نیستید؟ تمام مسائل و مشکلاتی از قبیل نارضایتی از شغل، همسر، خود و یا فرزندتان را که باعث ناراحتی و خشم شما می‌شود، مشخص کنید. همواره به خاطر داشته باشید که رفتار شما بازتاب احساسات درونی شماست. اگر فرزندتان مرتب با قیافه عصبانی و خشمگین شما مواجه شود و لحن صدای شما تند و خشن باشد، بنابراین چه انتظاری از رفتار او خواهید داشت!

ب) دورنمای کارتان را مشخص کنید.

شاید مشاهده کرده باشید که در بعضی خانواده‌ها حتی به خاطر کوچک‌ترین چیزی هم سر و صدا راه می‌اندازند و با هم دعوا می‌کنند. برای جلوگیری از این نوع برخورد ابتدا رفتار نامناسب فرزندتان را به دو دسته تقسیم کنید. رفتارهائی را که ارزش عصبانی شدن ندارند و دسته دوم آنهائی که باعث آزار و اذیت خود کودک، دیگران و حتی خراب کردن اشیاء می‌شوند و نیاز به واکنش دارد.

در مرحله بعد سعی کنید به مرور زمان یاد بگیرید که مسائل جزئی شما را آشفته و عصبی نکند. بنابراین، از این به بعد اگر کودکان به‌عنوان مثال لیوان آب و یا شربتی را به زمین ریخت، خودتان را کنترل کنید و یکی از موارد زیر را به‌خود بگوئید:

ـ خیلی عصبانی هستم، ولی می‌توانم برخودم مسلط باشم.

ـ از این اتفاقات زیاد پیش می‌آید به آن اهمیت نده.

ـ در این‌جا من یک فرد عاقل و بالغ هستم.

ـ من از این وضع خسته شده‌ام، تکلیف بچه چیست.

ـ اگر من در این شرایط آرامش خودم را حفظ کنم، مطمئناً با این‌کار درس بزرگی به خانواده خواهم داد.

ـ سعی کنید مرتب این تمرین را انجام دهید. در ضمن گفتن جملات زیر نیز برای شما بسیار مفید خواهد بود:

ـ آخ، هیچ عیبی نداره. تقصیر من بود.

ـ الان می‌روم و یک حوله می‌آورم.

ـ اشکالی نداره، من کمک می‌کنم تا این‌جا را تمیز کنیم.

همان‌گونه که شما تجربه کرده‌اید، گفتن این جملات برای یک فرد عصبی بسیار دشوار است. ولی مطمئن باشید که هر کاری با تمرین و ممارست به‌خوبی انجام می‌شود.

هنگامی‌که کودکتان کاری انجام می‌دهد که باعث خشمگین شدن شما می‌شود، بر خود کاملاً مسلط باشید و خودتان را کنترل کنید. برای این‌کار شما می‌توانید نفس عمیقی بکشید، از محیط دور شوید، خودتان را آرام کنید و بعد در چنین حالتی شروع به صحبت کردن و یا قضاوت کنید. تصور کنید کودکتان بر روی دیوار نقاشی کرده است. حق دارید ناراحت شوید. کودک هم باید متوجه ناراحتی شما بشود. ولی این‌کار را می‌توانید بدون فریاد زدن و خشمگین شدن انجام دهید. بهترین کار این است که به‌جای دیگری بروید و بعد از این‌که احساس کردید آرام شده‌اید، پیش او برگردید و به او بگوئید که در تمیز کردن دیوار به شما کمک کند. شما با کنترل خشم و عصبانیت‌تان، این پیام را به کودکتان می‌دهید که: ”مامان از این‌کار خیلی ناراحت شده و حق هم دارد. من اصلاً کار خوبی نکردم ولی مامان هنوز مرا دوست دارد و از من می‌خواهد که به او کمک کنم.“

شاید شما متوجه شده باشید که وقتی سر کودکتان بزنید و او را به خاطر کار اشتباهش تنبیه کنید، خودتان دچار عذاب وجدان می‌شوید و احساس گناه می‌کنید. بدیهی است که ما می‌توانیم بر روی رفتار و اعمالمان تسلط داشته باشیم، ولی کودکمان قادر به چنین کاری نیست. اگر ما متوجه باشیم که اشتباە‌های کودکمان تنها به خاطر سن کم و بچگی اوست، آن وقت خیلی راحت‌تر می‌توانیم با او کنار بیائیم. در ضمن بهتر است بدانید هنگامی‌که شما بر روی اعصاب خود کنترل نداشته باشید و مرتب در حال جنگیدن با فرزندتان باشید، بیشتر بر ناراحتی و عصبانیت خود دامن زده‌اید. زیرا با این طرز برخورد شما باعث شده‌اید که:

از دست فرزندتان عصبانی باشید، چون آرامش شما را برهم ریخته است.

از دست خودتان ناراحت باشید، چون نتوانسته‌اید خشم خود را کنترل کنید.

ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است. بنابراین رفتار خود را تغییر دهید تا هم خود به آرامش دست یابید و هم کودکتان ار محیطی مناسب رشد کند.

ج) دلیل خشم کودکتان را پیدا کنید.

یقین داشته باشید که تمام واکنش‌های عاطفی، احساسی ما علتی دارد. خشم سالم، خشمی است که باعث شود، ما مشکل را ارزیابی کنیم و درصدد رفع آن برآئیم. با این عمل، شما جلوی کار ناپسند فرزندتان را می‌گیرید و از طرف دیگر اجازه نمی‌دهید که آن رفتار باعث ناراحتی و عصبانیت شما شود. من شخصاً نسبت به جیغ بچه‌ها بسیار حساس هستم. وقتی دخترم لورن پانزده ماهه بود، جیغ‌های وحشتناکی می‌کشید که واقعاً مغزم سوت می‌کشید. در آن حالت، واقعاً عصبانی می‌شدم. روز به‌روز تحملم کمتر می‌شود و نسبت به جیغ‌های او حساس‌تر می‌شدم. به خاطر جیغ‌هایش از او فاصله می‌گرفتم و همین موضوع باعث شده بود که در عمق وجودم احساس گناه کنم. بعد متوجه شدم اگر بتوانم بر خشم خودم مسلط شوم، راحت‌تر می‌توانم با این مشکل مواجه شوم. بنابراین به‌جای این‌که تنها بر روی احساسات خودم متمرکز شوم، به‌دنبال موقعیت‌ها و شرایطی رفتم که باعث می‌شد او جیغ بکشد. به‌عنوان مثال، وقتی گرسنه بود، حوصله‌اش سر رفته بود و یا می‌خواست جلب‌توجه کند، جیغ می‌زد. کودکان موجودات کوچکی هستند که همه چیز را خیلی سریع می‌خواهند و جیغ زدن را تنها راهی می‌دانند که آنها را خیلی سریع به اهدافشان می‌رساند. در این حالت، خشم و عصبانیت من باعث شده بود که به‌دنبال راه‌هائی باشم که با کمک آنها بتوانم نیازهای کودکم را برآورده کنم. از آن به بعد، لورن بسیار آرام و شیرین شد. بنابراین به این نوع خشم، خشمی سالم و مفید می‌گویند.

هنگامی خشم مضر و خطرناک است که شما به‌دنبال کشف علت آن نگردید. بنابراین خیلی سریع نسبت به احساسات‌تان، خودتان و کسی که شما را آزرده است، خشمگین می‌شوید. شما باید یاد بگیرید در زندگی خود، مشکلات کوچک را نادیده بگیرید و مسائل بزرگ را ارزیابی کنید و به دنبال کشف علت آن بروید تا بتوانید به نتایج مطلوب دست یابید.

ه) خودتان را سرزنش نکنید.

اغلب وقتی شما از چیزی خوشتان نمی‌آید، از درون احساس ناراحتی می‌کنید، بنابراین خشمتان را به‌دنبال بیرون منعکس می‌کنید. ولی اگر بر خشم خود مسلط شوید، به‌زودی در می‌یابید که بهتر قادرید بر محیط پیرامون خود تأثیرگذار باشید. این طرز برخورد باعث تواضع و فروتنی شما می‌شود و از درگیری‌های پشت سر هم جلوگیری می‌کنید و به این نتیجه خواهید رسید که: انسان جایزالخطاست. بنابراین هرگز خود را به خاطر اشتباهات‌تان سرزنش نکنید، تنها به‌دنبال رفع آن باشید.

ی) اگر خودتان در زندگی مشکل دارید، به آنها بگوئید.

آیا شرایط زندگی شما به‌گونه‌ای است که باعث ناراحتی فکری شما شده است؟ اگر این‌چنین است، احتمال این‌که ناراحتی خود را به فرزندتان منتقل کنید، بسیار زیاد است. از دست دادن شغل، عدم رضایت از خود و نداشتن اعتماد به‌نفس همگی در طرز برخورد شما با کودکتان تأثیر می‌گذارد. در چنین شرایطی حتی برای کوچک‌ترین چیزی با فرزندتان دعوا می‌کنید. شما عصبانی هستید و مسائل کوچک به‌نظر شما بزرگ جلوه می‌کند. در این‌صورت بهتر است به فرزندتان خیلی راحت بگوئید: ”من شغلم را از دست داده‌ام و خیلی ناراحت هستم، ممکن است تا چند ماه دیگر عصبانی باشیم. بنابراین اگر خشمگین شدم و سر شما داد زدم، تقصیر شما نیست، به هیچ‌وجه تصور نکنید شما را دوست ندارم. من با خودم مشکل دارم.“ از آن به بعد، اگر ناراحت و عصبانی بودیم و با آنها بد برخورد کردید، فوراً از آنها معذرت بخواهید (با این عمل به آنها یاد می‌دهید که اگر عصبانی شوند و بلند صحبت کردند، معذرت بخواهند) به آنها بگوئید: ”ببخشید دوباره عصبانی شدم. اصلاً تقصیر شما نیست و از دست شما ناراحت نیستم.“ این عمل را تا موقعی‌که مشکلتان به‌طور کامل حل شد، ادامه دهید. در این شرایط حداقل با خودتان صادق خواهید بود و احساس گناه کمتری می‌کنید. مطمئن باشید در زندگی همواره مشکلاتی رخ می‌دهد که قادر به کنترل آن نیستید، ولی هر چقدر باتجربه‌تر شوید، متوجه می‌شوید تنها چیزی که در زندگی قادر به کنترل آنها هستید، اعمال و رفتار خودتان است. اگر در هنگام تعلیم و تربیت فرزندتان، بر خشم خود مسلط شوید، هم به آرامش درونی می‌رسید و هم فرزندانی طبیعی و موفق تحویل جامعه خواهید داد.