جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آدم ها


آدم ها

نگاهی به چند نمایشگاه نقاشی و طراحی در گالری های تهران

● نقاشی دهه ۱۹۹۰ ژاپن موزه هنرهای دینی امام علی، آبان ۸۸

اولین طبقه از موزه هنرهای دینی امام علی در اختیار آثار گنجینه موزه است که در نتیجه ورک شاپ های برگزار شده توسط موزه خریداری شده است. در این نوشته بنا نیست در مورد این بخش از نمایشگاه های موزه امام علی صحبت شود، بلکه تنها دیدن یکی از آثار مهدی سحابی در این مجموعه یادآوری از مرد بلندقامت ترجمه را ناگزیر می کند؛ مهدی سحابی با سبیل پرپشت و سر کم مو، با آن چشمان نافذ پشت عینک گرد دسته فلزی اش، استوار و مصمم و پرکار از ورای صورتک کاغذی تابلو به ما می نگرد. سحابی در ته ذهن مخاطبان آثار پرشمارش و به خصوص کسانی که حتی یک بار حضور او را از نزدیک تجربه کردند، همواره زنده است.

طبقه فوقانی موزه، نمایشگاهی از هنر معاصر ژاپن را دربرمی گیرد. این نمایشگاه در واقع آثار ۹ نقاش ژاپنی را در معرض دید قرار داده که بنا بر آنچه در کاتالوگ نمایشگاه آمده است، در اواخر سال های دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ به دنیا آمده و در زمان خلق این آثار در دهه سوم زندگی خود بوده اند. این مجموعه با عنوان «نقاشی برای شادمانی» به منظور آشنا سازی کشورها و فرهنگ های دیگر با هنر و فرهنگ ژاپن در قالب تور نمایشگاهی به کشورهای مختلف دنیا سفر می کند.

روبه روی پله های طبقه سوم، یک تابلوی نقاشی با ظاهری نامتعارف قرار گرفته است. درست مثل اینکه نقاش بعد از تمام کردن نقاشی خود، بوم را تکه تکه کند و بعد دوباره قطعات را به هم بچسباند، اما این بار هر تکه را نه در سطح تکه دیگر بلکه با زاویه قرار دهد. «میران فوکودا» که از دانشگاه ملی هنرهای زیبا و موسیقی توکیو فارغ التحصیل و در طول فعالیت حرفه یی خود موفق به اخذ جوایز بسیاری از جمله جایزه سه سالانه بین المللی هندوستان شده است، در این اثر، پرتره یی را به شیوه کاملاً کلاسیک بر بوم نقاشی کرده است اما نحوه رفتار او با سطحی که نقاشی بر آن انجام شده متفاوت است. جالب است که اگر بتوان بوم زاویه دار او را مسطح کرد، حتی انتخاب نوع قاب برای نقاشی، ما را با یک اثر کاملاً کلاسیک مواجه می کند. او در اثر دیگرش یک منظره را تصویر کرده است که درست همانند اثر قبلی با یک تغییر کوچک- مثل تغییر زاویه خط افق که در این نقاشی مورب است- به اثری با ویژگی های نقاشی پیش از دوره مدرن تبدیل می شود. «نائوفومی مارویاما» هنرمند دیگری که تحصیلاتش را در برلین ادامه داده و در همان جا نیز ساکن شده است، با دو پرتره بدون عنوان در این مجموعه حاضر است؛ پرتره هایی که گویی «فولو» (تار) نقاشی شده اند یا بر سطحی انعکاس یافته اند که بازنمایی شان وضوحی در پی ندارد. جالب است پرتره های «مارویاما»، فی الفور نقاشی های معروف «گرهارد ریشتر»-نقاش صاحب نام آلمانی- را به خاطر می آورد که اولین بار چنین تکنیکی را در آثارش به کار برد. او نقاشی های خود را از موضوعات پیش پا افتاده و کادرهای دور از دقت، به شیوه عکاسانه ولی تار نقاشی می کرد. اگرچه «ریشتر» با چنین ترفندی سعی داشت با موضوع در نقاشی دربیفتد و حاصل کارش به هنر پست مدرن منتهی می شد، اما به نظر می رسد برای «مارویاما» تنها برگرفتن تکنیک بی نهایت دشوار ریشتر اهمیت داشته است، چرا که هم موضوع و هم کادربندی در نقاشی های او با حوصله و دقت انتخاب شده است.

ژیمناستیک که در سرزمین ژاپن به عنوان یکی از پرطرفدارترین ورزش ها شناخته می شود، در آثار «نوبوهیکو نوکاتا» به شکلی کاملاً آبسترکت ظاهر شده است. او در بوم های مربع شکل خود فرم های هندسی وار و تکرار شده یی را در حاشیه یا در بخش مرکزی تابلوها نقش کرده است که در وهله اول آثار آپ آرتیست ها را به ذهن متبادر می کند نه یک اثر نقاشی بر اساس چنین موضوع مشخصی (اگرچه نقاشی های او با شیوه آپ آرتیست ها کاملاً متفاوت است). «نوکاتا» تصور خود از باشگاه های ژیمناستیک را به شکلی ساده شده و در قالب یک نقاشی آبستره با استفاده از رنگ و روغن بر بوم نقش کرده است.

● شاهو بابایی و شیده تامی، گالری اعتماد،تا ۴ آذر

شاهو بابایی- نقاش ۳۰ ساله اهل کردستان- در این مجموعه نقاشی هایی در قطع نسبتاً بزرگ- ۱۹۰+۱۴۰ سانتی متر- با عنوان کلی «کوه و عقاب» ارائه کرده است. طبیعتاً خصوصیات اقلیمی زادگاه بابایی در انتخاب موضوعات و همین طور حس و حال آثارش دخیل است، اما از این گذشته، کوه های او هر چند سنگی، عظیم و استوارند، گاه به خانه هایی بلند در کنار هم یا حتی فیگورهای انسانی شبیه می شوند. انسان هایی که تنگاتنگ هم به انتظار آمدن کسی ایستاده اند یا وقوع حادثه یی را نظاره می کنند. اگر آثار بابایی را از این منظر نگاه کنیم با نقاشی هایی به شدت شخصی مواجه می شویم؛ آثاری که در پس خود داستانی دارند. اگرچه بدون چنین نگاهی نیز نقاشی های او از این کوه های عظیم با ته مایه های تیره یا با استفاده از رنگ خاص قرمز- نارنجی، دلنشین و دوست داشتنی اند. اما شیده تامی که به تصویرکردن پرتره هایی کج و معوج در کادرهای مربع شکل کوچک شهره است، این بار همان پرتره ها را در ترکیبات چندتایی در کنار پرتره یی از حیوانات آورده است.مجموعه شیده تامی که عنوان «شهربازی حیوانات» بر آن نهاده است، شامل سه بخش است؛ عشق ورزیدن، نگاه کردن و فراموش کردن.«عشق ورزیدن» نقاشی های سه کادری را شامل می شود که چهره های کج و معوج یک زن- یا مرد- در یک کادر، پرتره یی از یک حیوان در کادر دیگر و زمینه یی پوشیده از رنگ های درهم فرو رفته در کادر سوم که بر سطح آن دو حیوان پلاستیکی از دو گونه مختلف به دیدار عاشقانه هم رفته اند، دیده می شود. هر سه کادر در امتداد هم در یک قاب مشترک قرار گرفته اند.

بخشی از پرتره مرد یا زن، گاه با نخ هایی به صورت موازی یا ضربدری پوشانده شده است و گاه نخ ها به گونه یی در کادر حیوانات قرار گرفته که بین آنها فاصله بیندازد. جملات عاشقانه یی نیز به شکلی گاه خوانا و گاه ناخوانا در متن کادرها نوشته شده است. «نگاه کردن» نقاشی هایی ۹ کادری را شامل می شود که به آثار قبلی تامی بسیار نزدیک تر است. پرتره ها عیناً همان پرتره های مغموم، افسرده و تباه شده اند. پرتره های حیوانات نیز که در کادرهای دیگر آمده است، خشمگین و درنده اند. یک کادر از ۹ کادر در هر نقاشی، آینه یی است که بیننده هنگام نگاه کردن به اثر، خود را به عنوان بخشی از اثر می بیند- ایده یی که سابق بر این از سوی هنرمندان دیگر نیز به کار گرفته شده بود. نکته جالب در این مجموعه چهره حیوانات است که اگرچه بر پایه شباهت های ظاهری تصویر شده اند، اما به هیچ وجه به حیوان نمی مانند؛ اینها با آن نگاه های گویا و اشارات بدنی و تظاهراتی که در چهره شان آشکار است، به انسان هایی شبیه اند که به هیئت حیوانی درآمده اند. «فراموش کردن» مجموعه های ۲۴ بخشی هستند که بر یک بوم به صورت دیجیتال چاپ شده اند. در هر بخش از این مجموعه پرتره های کج و معوج در زمینه رنگ های کدر و تیره همچنان حضور دارند، اگرچه حضورشان به شکلی قطعی و مشخص نیست و در لابه لای تصاویری از کاغذهای مچاله شده و سطوح تیره نامعلوم، محو و ناپیدا هستند. کاغذهای مچاله شده، گاهی عکس هایی رنگی از چهره زن هایی را بر خود دارند که در این روند رو به تباهی و ویرانی پیدا و ناپیدا می شوند. شیده تامی در این مجموعه نیز همچنان از تباهی، نیستی، نابودی و استحاله می گوید.

● محمدهادی فدوی، مهرداد ختایی، مهدی راحمی و...، خانه هنر، ۲۹ آبان تا ۱۰ آذر

«آب، ماهی، غزال... خروس». این عنوان مجموعه نقاشی های محمدهادی فدوی است که در طبقه اصلی خانه هنر به نمایش درآمده اند. نقاشی ها تماماً بر اساس عنوان مجموعه خلق شده و هر تابلو به یکی از این موجودات اختصاص یافته است، در ته مایه یی از رنگ های کهنه و پخته یی که یادآور فضاهای سنتی ایران و تصاویر حک شده بر سفالینه ها است. محمدهادی فدوی خود درباره انتخاب این موجودات می گوید؛ «ماهی مظهر مهر و دوستی است، غزال مظهر آزادی ولی همیشه مظلوم است و خورده می شود، خروس هم مظهر بیدارباش و بانگ صبحگاهی است که در قدیم او را نمی کشتند چون بدی ها با حضور او از میان می رفت.» فدوی گاه در پس زمینه تابلوهایی که از خروس یا غزال تصویر کرده است، از ماهی های ریزی استفاده کرده است که در مقابل ایستایی عنصر اصلی - خروس یا غزال که بی حرکت تصویر شده اند- حرکت ایجاد کند. عناصر دیگری نیز در این تابلوها دیده می شود که تماماً از گذشته فرهنگی ایرانیان می آید؛ درخت زندگی، نیلوفر و... که «فدوی» تاکید می کند، بیشتر عناصری مردمی اند تا وابسته به قدرت.

به همین دلیل او در این مجموعه بیشتر به سفالینه ها که تماماً مردمی است نظر داشته است تا مثلاً به بناهای تخت جمشید و مانند آن.طبقه زیرین خانه هنر در اختیار نمایشگاهی گروهی از طراحی های مهرداد ختایی، مهدی راحمی، فرشید شیوا و مهنا شهلا است که «محمد فدایی» در مقدمه یی بر آن نوشته است؛ «طراحی، ریاضت معقولانه هنرمند است که تنها واکنشی از پس رابطه ذهن و عین یا آشکارگی وجه مخفی عالم نیست، از این رو هیچ گاه زبان نمی تواند آن را کاملاً معقول بنماید... طراحی فرآیندی است که حقیقت عالم و اشیا را با حرمت به حضور ما می آورد.» فرشید شیوا در این مجموعه پرتره هایی در یک شکل کلی هماهنگ با هم به گونه یی طراحی کرده است که گویی این پرتره ها انعکاس چهره یی بر یک سطح صیقلی ولی مخدوش شده است و از این رو بخشی از اعضای چهره ناپیداست. ترفندی که به رازآلودگی چهره ها می انجامد. اما طراحی های «مهدی راحمی» از جنسی دیگرند؛ طراحی های آزاد از فیگورهایی کج و معوج که به جای چهره آنها تکه یی کاغذ از رنگ تیره چسبانده شده و ادامه طراحی روی آن انجام گرفته است. اگرچه گاه نقوش ریزی در لباس شخصیت ها به شکل رنگی به کار رفته است، اما طراحی در این آثار حقیقتاً حرمت دارد. «مهرداد ختایی» بخشی از اندام - مثل چهره، دست یا پا- را به دقت ساخته است و باقی صفحه را با خطوطی آزاد رها کرده است. در بعضی از تابلوها سفیدی صفحه نقش مهمی در کادربندی بازی می کند که نشان از شناخت دقیق هنرمند نسبت به کمپوزیسیون دارد. «مهنا شهلا» به وسیله قلم فلزی و مرکب، فضاهای بسته و تاریکی را خلق کرده است که گاه نوری محدود از پنجره یی کوچک بخشی از آن را روشن کرده است و گاه همان نور قسمتی از دو فیگور یا چند ظرف یا... را پدیدار می کند؛ نمایشگاهی که در ستایش طراحی گام برداشته است.

هدی امین