جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تلاش برای نجات خویشاوند ببر مازندران


تلاش برای نجات خویشاوند ببر مازندران

گفت و گو با دکتر جونگ بک, پژوهشگر ارشد طرح گربه سانان

ببرها بزرگ‌ترین عضو خانواده گربه‌سانان هستند که کمتر از ۴۰۰۰ قلاده از آنها در جهان به صورت طبیعی یافت می‌شود. سرنوشت دردناکی که فراروی این گربه‌سانان بزرگ قرار گرفته، بسیاری از مجامع علمی را بر آن داشته تا روزنه‌ای کوچک بر این مشکل بگشایند.

در این میان دانشمندان کشور کره پیشگام طرحی نو شده اند و درصدد برآمده اند تا با کمک جمعی از متخصصان بین المللی فعال در این عرصه نمونه های ژنتیک مختلفی از انواع گربه سانان خصوصا ببرها تهیه کنند و آزمایش های دقیق تری روی آنها انجام دهند. این طرح که با همکاری بیش از ۶۰ دانشمند مختلف انجام شده، هم اکنون موفقیتی بزرگ در جهت شناخت یکی از آسیب پذیرترین گونه ها، یعنی ببر سیبری به دست آورده، چرا که توانسته توالی ژنتیک این حیوان را به طور کامل مشخص کند. ببر سیبری (ببر آمور) گونه ای بسیار نادر است که طبق آخرین سرشماری ها کمتر از ۴۰۰ قلاده از آن در جهان یافت می شود. بعلاوه این گونه در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی به عنوان گونه ای در معرض انقراض ثبت شده است. هدف از تعیین ژنوم یا اصل محتوای ژنتیک این گربه سان، شناخت علت تمایز گربه سانان بزرگ از سایرین و کمک به طرح های حفاظتی عنوان شده که در نقاط مختلف جهان در دست اجراست. دکتر جونگ بک، استاد دانشگاه ملی سئول و مدیر مرکز تحقیقات ژنوم کشور کره جنوبی که یکی از محققان عمده این پروژه است، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه جام جم به پاره ای از ابهامات این تحقیق پاسخ می دهد:

چرا تعیین ژنوم یا اصل محتوای ژنتیک برای حفاظت از یک گونه در معرض انقراض مهم است؟

تعیین توالی تمامی ژن های یک موجود زنده به معنای وارد شدن به دنیای پر راز و رمز آن است. ژنوم همچون یک مدرک فنی و مستند است که می تواند درک خارق العاده ای از ویژگی های یک گونه را در اختیار محققان قرار دهد. به عنوان مثال برهم کنش یک گونه با محیط زیست، تنوع ژنتیک و قابلیت سازگاری آن و حتی تکامل از جمله مواردی است که با همین کلید رمزگشایی خواهد شد. این اطلاعات ارزشمند یا کدهای ژنتیک به شکل ژن هایی ساخته شده از نوکلئوتیدها در بدن تمامی موجودات ذخیره شده است. در هر پژوهش بیوپزشکی این کار هسته اصلی تحقیق است، چرا که به آن سندیت و قطعیت می دهد. تعیین ژنوم مرجع ببر سیبری اکنون این امکان را فراهم می کند که در آینده بتوان ژنوم سایرین را با آن مقایسه و بسیاری از اختلالات و تنوع ها را مشخص کرد. به دلیل اهمیت این تحقیقات در طرح های حفاظتی، ما اکنون درصدد هستیم که نتایج و اطلاعات را آزادانه در اختیار تمام محققانی قرار دهیم که در این عرصه به شکلی فعال هستند.

در این تحقیقات مشخصا ژنتیک چه گونه هایی بررسی شده است؟

ما در این تحقیقات صرفا روی گربه سانان بزرگ و خصوصا گونه های در معرض انقراض کار کرده ایم. ببر آمور یا سیبری که در طبیعت کمتر از ۴۰۰ قلاده از آنها یافت می شود، پلنگ برفی، ببرهای بنگال سفید و شیرهای آفریقایی سفید که گونه های فوق العاده نادری هستند؛ همه توجه ما را در این تحقیقات جلب کردند. همه آنها مشخصا فنوتیپ های مختلفی دارند، اما تا حدودی به یکدیگر بسیار شبیه هستند، در نتیجه تشخیص واریته آنها از یکدیگر کار آسانی است.

نمونه های ژنتیک به دست آمده از ببر مازندران حاکی از ارتباط خویشاوندی نزدیک آن با ببر آمور است. از دید شما چرا این دو زیرگونه هر دو در حال تجربه ای مشابه هستند؟

در واقع سوال شما این است که آیا انقراض آنها دلیل ژنتیک دارد و پاسخ من این است که انسان ها زمینه انقراض آنها را فراهم کرده اند. ببرها به عنوان شکارچیان راس هرم غذایی، موجودات خارق العاده و البته مفیدی هستند، اما تجربه نشان داده که انسان ها و ببرها نمی توانند همزمان در یک منطقه حضور داشته باشند. در این مورد خاص تنها انگشت اتهام به سمت انسان است که قواعد بازی را بلد نیست. اگر حفاظتی در میان نبود، ببرهای آمور هم تاکنون منقرض شده بودند. حتی ببرهای کره ای که اندکی کوچک تر و زردتر از ببر آمور بوده اند نیز در خلال دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ همچون ببر مازندران منقرض شده اند. متاسفانه داستان مشابه است: شکارهای فراتر از حد تصور و توسعه زمین های کشاورزی. این اشتباه بزرگ ما انسان هاست که این موجودات خارق العاده را به دلایل گوناگون از نعمت حیات محروم می کنیم.

چنانچه ممکن است در جریان باشید، معرفی مجدد ببرهای سیبری در ایران به تجربه ای تلخ مبدل شد. از دید شما از نظر ژنتیک چه نوع اطلاعاتی را باید در چنین فعالیت هایی مدنظر قرار داد؟

من اطلاعی از آنچه در ایران رخ داده بود، نداشتم اما پرسش شما باعث شد در این زمینه قدری تحقیقات انجام دهم. باید به این نکته اشاره کنم که ما نیز در کشور خود تجربه نسبتا مشابهی اما در مورد یک گونه متفاوت داشته ایم. چندی پیش محققان کره ای شش قلاده روباه کره ای را که جمعیت شان در طبیعت به کلی نابود شده، به زیستگاه هایی که سابقا در آن زیست می کردند، دوباره وارد کردند. همه این روباه ها ظرف یک سال از بین رفتند. این طرح هم اکنون با ملاحظات بیشتری در دست انجام است، اما در مورد تجربه ای که در ایران انجام شده، تحقیقات بیشتری لازم است تا دقیقا مشخص شود گونه مربوط آمور بوده یا صرفا گونه ای هیبرید، چون همان طور که می دانید این مساله در اصل قضیه تغییراتی ایجاد خواهد کرد. شخصا ترجیح می دهم که نخست نمونه ژنتیک آن ببرها و ببر مازندران را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم و بعد نظر قطعی خود را اعلام کنم، چرا که همان طور که اشاره کردید، شواهد حاکی از ارتباط خویشاوندی نزدیک ببر مازندران با ببرهای آمور است، اما واقعیت این است که از زمان آن تحقیقات اکنون خیلی گذشته و فناوری های جدید می تواند گویای تفاوت هایی باشد که بیان آنها در گذشته به هیچ وجه امکان پذیر نبوده است.

آیا تحقیق اخیر شما می تواند در جهت احیای گونه ای نظیر ببر مازندران که سال هاست از انقراض آن می گذرد، موثر واقع شود؟

پاسخ به این سوال بیشتر در حوزه تخصصی یکی از همکاران من، آقای دکتر استیو اوبرین است که در زمینه گربه سانان تجارب فوق العاده ای دارند اما از جهاتی پاسخ سوال شما مثبت است. من به همراه یکی از همکارانم، دکتر لی هنگ بسیار علاقه مند هستیم که در آینده شرایط را برای معرفی مجدد ببر آمور در کره ایجاد کنیم. لطفا توجه داشته باشید که روی سخن من نه زمان و نه شرایط کنونی است. هرچند اکنون در کشور کره شمالی و در منطقه ای که از سیبری چندان هم دور نیست، شرایط مکانی تا حدودی مهیاست اما در مورد ببر مازندران همان طور که گفتم آقای دکتر اوبرین تخصص کافی دارد و من شخصا خود را در این زمینه صاحب نظر نمی دانم؛ اما این را می دانم که ببرها به یک زیستگاه یکپارچه و نه زیستگاهی که به دلایل مختلف تکه تکه شده باشد، نیاز دارند. دسترسی به چنین عرصه هایی آسان نیست و تنها راه تحقق آن ایجاد هرچه بیشتر فضاهایی امن است. شخصا باور دارم که تنها راه معرفی گربه سانان بزرگ فراهم ساختن امنیت آنها در عرصه هایی از جمله پارک های ملی و مناطق حفاظت شده است.

آیا شما علاقه مند به همکاری با پژوهشگران ایرانی هستید که هم اکنون در زمینه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و پلنگ فعالیت می کنند؟

بله، بدون اندکی تردید. ما در حین اجرای پروژه ناامیدانه در جستجوی نمونه هایی از پلنگ کره ای (آمور) بودیم و در نهایت تنها موفق شدیم که نمونه هایی از پلنگ برفی تهیه کنیم. متاسفانه تنها ۴۰ قلاده پلنگ کره ای در جهان باقی مانده است. بنابراین داشتن نمونه ای از پلنگ ایرانی ما را بسیار خوشحال خواهد کرد. این امر می تواند کمک موثری در تکمیل تحقیقات ما باشد و من شخصا تلاش خواهم کرد که زمینه سرمایه گذاری را در این عرصه فراهم کنم. بعلاوه تیم تحقیقاتی ما بسیار مشتاق است که برای تکمیل تحقیقات خود نمونه هایی از شیر منقرض شده ایرانی هم در اختیار داشته باشد. اگر چنین امکاناتی فراهم شود، من شخصا علاقه مندم که ادامه تحقیقات را با دانشمندان ایرانی دنبال کنم.

شما در تحقیقات خود به این نکته اشاره کردید که ساختار ژنوم ببرها به گربه های اهلی بسیار نزدیک است. آیا این بدان معناست که سازگاری به اندازه شرایط زیستگاه اهمیت ندارد؟

خیر، منظورم این نیست. ببرها و گربه ها هریک به نوعی ساختار ژنومی خود را حفظ کرده اند. این امر می تواند به این معنا باشد که سازگاری آنها به عنوان شکارچیان راس هرم غذایی دقیقا موضع درست را در طبیعت اتخاذ کرده، چرا که در طولانی مدت در ساختار ژنوم آنها تغییرات اساسی ایجاد نشده است. در ضمن هم گربه ها و هم ببرها اساسا شیوه زندگی مشابهی دارند. تنها تفاوت شاخص در آنها قلمروهای مختلف است، در حالی که تاکتیک ها و رفتارها شبیه است. این مساله تا حدودی شبیه تفاوت میان ساکنان آفریقا با رنگ پوست تیره و اسکیموهای قطب شمال است. آنها در محیط متفاوت زندگی می کنند، اما استراتژی های تقریبا مشابهی برای بقا دارند (استفاده از ابزار، استفاده از لباس و قدرت فکر) چرا که در اصل هر دوی آنها ژنوم یکسان انسانی دارند. ژنوم اعضای خانواده گربه سانان قرار نیست که متحمل تغییرات زیادی شود، چرا که این تغییرات پیشتر انجام شده و توان سازگاری را برای آنها از محیط های سرد گرفته تا محیط های گرم فراهم آورده است.

فرناز حیدری