جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مناظره عارف و شیخ در کنار کعبه
نمازجماعت صبح تمام شده بود و عارفی پس از نماز و طواف خانه خدا، عده ای را دید که در گوشه صحن مسجدالحرام نشسته اند و واعظی برایشان صحبت می کند.
عارف به جمع مزبور نزدیک شد و شنید که شیخ سخنران در حال بیان سخنانی در تأیید مذهب وهابیت و حمله به سایر مذاهب اسلامی و تکفیر آنهاست. مدتی ساکت شد سپس دست خود را به علامت سؤال بالا برد.
شیخ نگاهی به او کرد و اعتنا نکرد و گفت: اکتبوا اسألتکم. سؤالاتتان را بنویسید!
عارف برایش چنین نوشت: وظیفه خطبا و وعاظ دعوت مردم به وحدت و توحید است. شما چرا در کنار خانه خدا، دعوت به تفرقه و تکفیر پیروان سایر مذاهب اسلامی می کنید؟!
شیخ نگاهی به سؤال کرد و آنرا در دست خود مچاله نمود! سپس به ادامه سخن پرداخت.
عارف دوباره دست خود را بلند کرد و با صدای بلند گفت: یا شیخ! مسأله (سؤال دارم!)
عده ای از کسانی که در حال شنیدن سخنان شیخ بودند به سوی او توجه کردند و زمزمه ای در بین جمع ایجاد شد.
شیخ گفت: اسکت! اجلس! ساکت باش و بنشین!
عارف مطالبی را به زبان عربی با جمع حاضر در میان گذاشت که ترجمه آنها چنین است: ای شیخ! اینجا حرم امن الهی، محل نزول جبرئیل امین و ملائکه، محل طواف انبیاء و اولیای الهی و جایگاه حضور پاکان و پاکیزگان، موحدان و مؤمنان بهشتی سیرت و دل در گروه حق نهاده است!
اینجا مرکز دعوت همگانی رسول اکرم(ص) از همه مردم جهان برای گرایش به توحید و وحدت و دوری از کفر، شرک، نفاق، بت پرستی و اختلاف بوده است!
اما!
همین که به کلمه اما رسید بغض گلویش را فشرد و اشک از دیدگانش به روی گونه هایش چکید. شیخ مات و مبهوت شده بود و گروه حاضر کاملا به سوی عارف برگشته بودند و با نگاههای مشتاق به سخنانش گوش می دادند. در این هنگام که سکوت بر جمع حاضر حاکم شده بود جوانی از بین این جمع فریاد زد: احسنت یا اخی! یعنی: جواب خوبی بود ای برادر!
عارف نالید: اما اکنون شما و امثال شما از کنار خانه خداوند مهربان، اختلاف و نفرت می پراکنید! بدانید که با اینکارتان هم گرفتار گناه خودتان می شوید و هم به قول خداوند متعال در قیامت بار گناهان کسانی را که فریب داده و به وادی اختلاف و تنفر افکنده اید را باید بر دوش بکشید. سپس با صوت دلنشینی آیه ۵۲ سوره نحل را تلاوت کرد:
لیحملوا اوزارهم کامله یوم القیامه و من اوزار الذین یضلونهم بغیر علم الا ساء مایزرون
آنها باید روز قیامت، (هم) بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند؛ و هم سهمی از گناهان کسانی که بخاطر جهل، گمراهشان می سازند. بدانید که آنها بار سنگین بدی را بر دوش می کشند!سپس سر خود را به زیر انداخت و رفت و این در حالی بود که شیخ همچنان مبهوت به او می نگریست و جمع حاضر نیز متفرق شده بودند!
عباسعلی کامرانیان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق احمد وحیدی حسن روحانی حجاب مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی مجلس رهبر انقلاب شهید مطهری رسانه
ایران هواشناسی سیل آتش سوزی یسنا تهران روز معلم قوه قضاییه پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا دولت سیزدهم مالیات طلا بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ ساواک سینمای ایران عفاف و حجاب تبلیغات مسعود اسکویی سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر تراکتور جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
ناسا هوش مصنوعی فناوری اپل گوگل اینستاگرام تلفن همراه کولر
طب سنتی خواب فشار خون کبد چرب دیابت