چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خشایار اعتمادی کجاست


خشایار اعتمادی کجاست

بچه های نسل اول پاپ خیلی اعتقادی تر به کارشان نگاه می کردند شهرت برایشان مطرح نبود در واقع می خواستند که کار خوب ارائه کنند وقتی کار خوب ارائه می کردند, ناخودآگاه مشهور هم می شدند

بچه‌های نسل اول پاپ خیلی اعتقادی‌تر به کارشان نگاه می‌کردند. شهرت برایشان مطرح نبود. در واقع می‌خواستند که کار خوب ارائه کنند. وقتی کار خوب ارائه می‌کردند، ناخودآگاه مشهور هم می‌شدند.

همه به‌دنبال معرفی کار خوب دراین حوزه بودند برای همین در انتخاب شعر و آهنگ و همه چیزش خیلی دقت می‌کردند. همه اینها مهم بود. صدا وسیما هم کمک‌های زیادی کرد. در اولویت‌بندی‌هایش، پخش موسیقی پاپ هم وجود داشت.

یک سوالی که درباره شما وجود دارد این است که چرا اینقدر دیر به دیر آلبوم منتشر می‌کنید؟

مسئله این است که من هیچ وقت از سکوتم نگران نیستم، از حضور بی‌تاثیر نگرانم. به نظر من یک هنرمند تا زمانی که حرفی برای گفتن نداشته باشد نباید در صحنه حاضر باشد. در واقع حضور به هر دلیل و هر بهانه‌ای پسندیده نیست. باید هنرمند برای حضورش دلیل داشته باشد و علاوه بر آن، با دست پر هم باشد. اتفاقا من فکر می‌کنم اگر هنرمند حضور مستمر داشته باشد ولی این حضور خوب و تاثیرگذار نباشد، حتی دافعه هم می‌تواند داشته باشد. شاید این حضور طولانی در مدت زمان کوتاه برای طرفدارانش خوشایند باشد اما در دراز مدت عادت می‌شود و حتی طرفدارانش را هم از دست می‌دهد.

گاهی پیش آمده که افرادی در مقطعی از زمان خیلی پرسر و صدا حاضر شدند ولی بعد از مدتی عادت شدند و اصلا هم برای چهره‌شان مناسب نیست. اساسا کار هنری نیاز به فکر و تحقیق دارد. هر هنرمند باید با در نظر گرفتن سلیقه و نیاز مخاطبش برایش کار کند. من فکر می‌کنم اگر مخاطب را بشناسیم و بدانیم چه می‌خواهد، سطح کار به اندازه مطالبه مخاطبان بالا می‌آید و فکر می‌کنم این مخاطبان هستند که در واقع به هنرمند می‌گویند چه بخواند و چه نخواند. همه اینها یک نگاه کلی به انتشار آلبوم است که برای من وجود دارد.

فکر می‌کنید در این سال‌هایی که در این حوزه فعالیت می‌کنید تعداد آلبوم‌هایی که منتشر کرده‌اید قانع کننده است؟

من از سال ۷۴ که وارد موسیقی پاپ شدم و اولین آلبومم را منتشر کردم تا الان که حدود ۱۵ سال می‌گذرد، ۱۰ آلبوم اختصاصی منتشر کرده‌ام. در این میان، ۴ آلبوم هم منتشر کرده‌ام که با دیگر دوستانم آنها را خوانده‌ام. علاوه بر اینها، ۱۰۰ ترک هم ترانه جداگانه اجرا کرده‌ام. اگر به این کارنامه نگاه کنیم و به صورت نسبی در نظر بگیریم، حضور من یک حضور منطقی بوده و انتشار آلبوم‌هایم در فاصله‌های طولانی اتفاق نیفتاده.

من فکر می‌کنم انتشار ۱۰ آلبوم در ۱۵ سال، منطقی است. من حتی ترک‌هایی را هم برای صدا وسیما اجرا کرده‌ام که نشان از حضورم در صدا و سیما نیز دارد. به لحاظ تولید آلبوم و ترک و حتی اجرای کنسرت، حضور کمی نداشته‌ام. شاید این حرف شما از این منظر باشد که در این چند سال اخیر یعنی در این ۵-۶ سال، حضور پررنگ و فعالی نداشتم. اما این، مقداری هم به نبودنم در صدا و سیما مربوط می‌شود. البته این اتفاق هم دلیل خاصی ندارد.

چه چیزی باعث می‌شود که حضورتان در تلویزیون کم باشد؟

صدا و سیما سیاست‌های خاص خودش را دارد. من به درست یا غلط بودن این سیاست‌ها کاری ندارم. گاهی پیش آمده که با آنها همکاری می‌کنم و گاهی هم نمی‌کنم. نگاه من، به‌عنوان یک هنرمند یا خواننده اگر هم افق با سیاست‌های صدا و سیما باشد، حتما با آنها همکاری می‌کنم و این اتفاق هم افتاده. در جاهایی که نگاهمان، نگاه همسویی بوده با آنها همراهی و همکاری داشتم. هر گاه احساس کردم می‌توانم در برنامه‌ای حضور داشته باشم که این حضور، یک حضور تاثیرگذار باشد، حتما در آن برنامه حضور داشتم و هنرم را عرضه کرده‌ام. در هیچ برنامه‌ای صرف اینکه بخواهم خودم را نشان دهم، حاضر نشده‌ام.

مسئله اینجاست که هنرمندان با خوانندگی در سریال‌ها می‌توانند حضور فعالی در صداو سیما داشته باشند. تصور کنید یک خواننده، یک شعری را برای یکی از سریال‌های ۹۰ قسمتی می‌خواند که آن ترک، با بازپخش سریال، ۱۸۰ بار شنیده می‌شود. بعضی از همکاران من این گلایه را دارند که خوانندگی سریال‌ها در انحصار تعداد خاصی از خواننده‌هاست. اگر دقت کرده باشید تقریبا سه، چهار خواننده هستند که تیتراژ سریال‌ها را می‌خوانند. نه اینکه من دلم نخواهد که تیتراژ بخوانم ولی این اتفاق خیلی دغدغه‌ام نیست. ولی در این مورد به بقیه همکارانم حق می‌دهم که بخواهند گله داشته باشند.

آنها می‌خواهند خودشان را در این رسانه نشان دهند و حق هم دارند. من خودم از همین‌جایی‌که در آن قرار دارم راضی هستم و بیشتر از این هم نمی‌خواهم. شاید یک دلیل اینکه دنبال مطرح شدن در تلویزیون نمی‌گردم این باشد که نمی‌خواهم در مظان این حرف‌ها باشم. برای همین هم خیلی سمت این کار نمی‌روم. اتفاقا خیلی از طرفداران به من می‌گویند که چرا در تلویزیون کاری اجرا نمی‌کنم ولی مسئله اینجاست که تهیه کننده باید از من بخواهد و من را دعوت کند و چون این کار را انجام نمی‌دهد برای همین من هم اصراری برای این کار نمی‌کنم.

از نظر اجرای صحنه‌ای در چه وضعیتی هستید؟

به لحاظ اجرا هم می‌توانم بگویم من بیش از ۱۰۰ کنسرت اجرا کرده‌ام. حتی در ۳ جشنواره بین‌المللی شرکت کرده‌ام. در جشنواره کشورهای مسلمان که در بوسنی برگزار می‌شد شرکت کردم و اتفاقا به‌عنوان خواننده برتر هم انتخاب شدم. اولین باری که جشنواره موسیقی فجر، بخش کنسرت‌های پاپش را راه انداخت، من اولین خواننده پاپی بودم که در آن جشنواره اجرا داشتم.

این کنسرت در سال ۸۶ با حضور ۷۸ نوازنده به روی صحنه رفت. اتفاقا خود من از کسانی بودم که با دبیر جشنواره رایزنی‌هایی انجام دادم که منجر به حضور موسیقی پاپ در این جشنواره شد. از آن سال به بعد دیگر اجرایی نداشتم چون دیگر از من دعوتی به عمل نیامد. من هم برای حضور اصرار نکردم. با اینکه جزو بانیان حضور موسیقی پاپ در تنها جشنواره بین‌المللی موسیقی ایران بودم ولی باز هم برای حضور در آن اصراری نداشتم.

آیا قبول دارید هر چقدر هم، کار خوب منتشر کنید ولی اگر نبودتان طولانی مدت شود تعدادی از مخاطبانتان را از دست می‌دهید و بعضی از طرافدارانتان از برگشت دوباره‌تان ناامید می‌شوند؟

تا حدودی این حرف را قبول دارم. ولی باز هم معتقدم اگر بعد از یک غیبت طولانی یک حضور تاثیرگذار داشته باشم، انگیزه در میان مخاطبان ایجاد می‌شود. به نظر من، هنرمند باید جریان داشته باشد. یعنی در تمام آن دورانی که آلبومی منتشر نمی‌کند، اسمش و گاهی اجراهایش وجود داشته باشد که از یاد نرود تا وقتی یک آلبوم خوب منتشر می‌کند، مردم باز به سمت آن بروند. وقتی هم این آلبوم منتشر شده، آلبوم خوبی باشد، همه می‌فهمند که این هنرمند هنوز کاریزماتیک است. طبق همان چیزی که گفتم، اگر بعد از دو سال و نیم بیایم ولی با کار خوبی که تاثیرگذاری‌اش بالاست، می‌توانم حضورم را دوباره برگردانم.

آن زمانی که اوج حضور شما در موسیقی پاپ بود یعنی همان اوایل کارتان، در اواسط دهه هفتاد، خیلی طرفدارانتان بیشتر بود و حتی می‌توان گفت سر و صدایی که کار شما در آن زمان کرد خیلی بیشتر بود. ولی الان دیگر این هیجان درباره کارهایتان کمتر شده و خیلی‌ها معتقدند در واقع حضور و تاثیر شما کمرنگ‌تر شده. حتی خیلی‌ها دلیل گل کردن شما در آن زمان را هم شباهت صدایتان به خواننده‌ای می‌دانستند که طرفداران زیادی داشت. خودتان اینها را قبول دارید؟

شباهت صدای من به آن خواننده باعث ایجاد یک شوک مثبت در جامعه شد.

شما با این قضیه مشکلی نداشتید که دیگران بگویند شما در حال تقلید صدای او هستید؟

اصلا! من می‌دانستم که صدای من همینی است که دارم با آن می‌خوانم. می‌شنیدم که دیگران چه حرف‌هایی می‌زنند و حتی می‌گفتند که من دارم صدای او را تقلید می‌کنم. ولی من می‌دانستم که این صدای خودم است و هیچ تقلیدی در کار نیست. یک هنرمند چند راه پیش‌رو دارد یا باید در کارش خلاقیت داشته باشد یا باید الگوبرداری کند. اگر تقلید داشته باشد اصلا پیشرفتی نخواهد داشت. ولی درباره الگوبرداری، هر کسی می‌تواند الگویی داشته باشد. مثلا من می‌توانستم صدای همان خواننده را به‌عنوان الگویم در نظر بگیرم.

حالا برگردیم به همان سوالی که درباره پررنگ بودنتان و به‌تدریج کمرنگ شدنتان پرسیدم...

در آن مقطعی که ما وارد موسیقی پاپ شدیم، موسیقی پاپ به‌طور کامل خاموش شده بود و اصلا نوری نداشت. آنقدر بدبینی درباره‌اش وجود داشت که این موسیقی نمی‌توانست خودش را به خوبی نشان دهد. در آن زمان، بار سنگینی روی دوش ما که وارد موسیقی پاپ شده بودیم وجود داشت. ما باید سعی می‌کردیم آن بدبینی‌ای که وجود داشت را مرتفع کنیم تا بتوانیم در مملکت خودمان کار کنیم. خیلی از کسانی که دل‌شان می‌خواست این موسیقی را کار کنند به دلیل اینکه نمی‌توانستند در کشور کارشان را عرضه کنند مجبور شده بودند که به خارج از کشور بروند ولی ما می‌خواستیم کاری کنیم که بشود در همین کشور هم موسیقی پاپ کار کرد.

ولی وقتی شروع کردیم باحمایت مسئولین و مردم روبه‌رو شدیم. در کنارآن، پشتکار خودمان هم بود که باعث شد پیشرفت کنیم. تعدادمان کم بود و نباید اجازه می‌دادیم صحنه خالی بماند. وقتی در دهه هشتاد تعداد خواننده‌ها، آهنگسازها و ترانه‌سراها بیشتر شد باعث شد که یک مقداری فعالیت ما که در آن اوایل وارد کار شده بودیم، کمتر شود. اساسا وقتی تعداد زیاد باشد، یکسری افراد به خودی خود کمرنگ می‌شوند.

ولی ما خودمان سعی کردیم از همان حاشیه هم به جریان موسیقی کمک کنیم. به نسل بعد از خودمان توجه می‌کردیم و تحمل و حمایت‌شان می‌کردیم تا راه بیفتند. موسیقی پاپ نیاز داشت که صف خوانندگانش سنگین شود. ولی وقتی نسل سوم موسیقی پاپ وارد کار شدند دیدیم که نسل دوم، تحمل همکاران جدید را ندارند و رقابت‌ها و تخریب‌ها شکل گرفت.

ولی اگر نگاهی به کارهایی که امروزه منتشر می‌شود بیندازیم و با یک نگاه مقایسه‌ای با نسل اول موسیقی به آنها توجه کنیم متوجه می‌شویم که آثار منتشر شده از نسل اول، خیلی باوقارتر، سنگین‌تر و فاخرتر بود!

بله، بچه‌های نسل اول خیلی اعتقادی‌تر به کارشان نگاه می‌کردند. شهرت برایشان مطرح نبود. در واقع می‌خواستند که کار خوب ارائه کنند. وقتی کار خوب ارائه می‌کردند، ناخودآگاه مشهور هم می‌شدند. همه به‌دنبال معرفی کار خوب دراین حوزه بودند برای همین در انتخاب شعر و آهنگ و همه چیزش خیلی دقت می‌کردند. اصلا همه اینها مهم بود. صداوسیما هم کمک‌های زیادی کرد. به‌طوری که در اولویت‌بندی‌هایش، پخش موسیقی پاپ هم وجود داشت. وقتی تعداد افراد زیاد شد ما به حاشیه رفتیم و دلمان نمی‌خواست به هرقیمتی میکروفن را نگه داریم.

از طرف دیگر، نشریات زردی منتشر شدند که به این فضای تخریب دامن زدند. بعضی از آنها به طرفداری از خواننده‌ای برمی‌خاستند که خواننده دیگر را زمین می‌زدند. همه اینها به‌طور کلی، باعث شدند که ما کنار بکشیم و نخواهیم که به هر قیمت، در راس باشیم.

با همه این حرف‌ها فکر می‌کنید ما اصلا بعد از اولین نسل، پیشرفتی در موسیقی پاپ داشته‌ایم؟ به نظر می‌رسد کار خوب در این سال‌ها نداشته‌ایم!

به نظر من در این دو، سه سال اخیر کمی پیشرفت کرده‌ایم. متاسفانه در دهه هشتاد با حضور خواننده‌های زیاد و همینطور شکل‌گیری ادبیات پوپولیستی و شخصیت لمپنیزم که در عموم کارها وجود داشت باعث شد موسیقی پاپ کمی سخیف شود. ولی در این سال‌ها، مخاطبان باهوش‌تر شده‌اند و دیگر آن کارهای سخیف را نمی‌پذیرند.

ما از سال ۷۰ تا سال ۸۰ رشد خوبی داشتیم ولی بعد از آن در سراشیبی افتادیم اما الان دو، سه سالی است که دوباره رو به بهبود رفته‌ایم. در تمام این سال‌ها کار خوب هم منتشر شد ولی به‌دلیل نبود رسانه نتوانست خودش را نشان دهد ولی هنوز کار خوب منتشر می‌شود.

«من درختم، تو زمین» این شعر با آن صدای خشدار و سنگین خشایار اعتمادی، قطعا یکی از ماندگارترین اثرات موسیقی پاپ است که در اواسط دهه هفتاد منتشر شد. اعتمادی که متولد سال ۱۳۵۰ است با انتشار آلبوم «راز پنهان» در سال ۷۴ به شهرت رسید. وی تاکنون اجراهای زیادی داشته و در سه جشنواره شرکت کرده که از جمله آنها می‌توان به جشنواره پاپ و ‏ دو جشنواره بین‌المللی در ایران و جشنواره بین‌المللی موسیقی مسلمانان سارایوو ‏W.O.M.F‏ اشاره کرد.

به گفته خودش از سال ۱۳۷۳ دنبال راه‌اندازی جریان موسیقی پاپ در ایران بوده. در سال ۷۶ هم «دل می‌رود ز دستم» از تلویزیون منتشر شد که اولین کار او بود که از صدا و سیما منتشر می‌شد. از آثار منتشر شده او می‌توان به «دلشوره»، «مثل هیچ کس»، «خاتون»، «یادته»، «طعنه»، «لیلا» و... اشاره کرد. ‏او در همین اواخر آلبوم «باید به تو برگردم» را منتشر کرده است. با او به بهانه انتشار این آلبوم و همینطور درباره جریان موسیقی پاپ امروز گفت وگو کردیم.



همچنین مشاهده کنید