چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

حقوق بشر, نه حقوق شرّ


حقوق بشر, نه حقوق شرّ

چگونه حقوق بشر جهانی می تواند در دنیایی مملو از تنوع فرهنگی وجود داشته باشد همچنان كه جامعه بین الملل به شدت یكپارچه می شود, چگونه می توان به تنوع و هویت فرهنگی احترام گذارد آیا فرهنگ جهانی اجتناب ناپذیر است در این صورت, آیا جهان آمادگی آن را دارد

پایان جنگ سرد سرآغاز شكل گیری تلاش های گسترده ای برای تعریف «یك نظم نوین جهانی» به شمار می رود. آنچه اكنون به قطع و یقین می توان گفت این است كه جامعه بین الملل وارد دوره ای از تحولات شگرف بین المللی شده و این امر سبب شده در وضع فعلی ، میزان مشكلات اجتماعی نوظهور، بیش از میزان راه حل های موجود باشد.

پایان رقابت ابرقدرت ها و افزایش اختلاف شمال/ جنوب از نظر ثروت و دستیابی به منابع، با افزایش هشداردهنده خشونت، فقر، بیكاری، بی خانمانی، آوارگی و از میان رفتن ثبات زیست محیطی همراه شده است.

در عین حال، یكپارچه شدن فزاینده بازارها، ظهور ائتلاف های نوین سیاسی منطقه ای و پیشرفت های حوزه ارتباطات، بیوتكنولوژی و حمل و نقل كه تغییرات پیش بینی نشده جمعیتی را موجب شده اند، باعث شده دولت هایی كه در گذشته منزوی بودند، به نحو داوطلبانه یا بالاجبار شروع به اتحاد با یكدیگر نمایند.

پیوند ملت ها و فرهنگ ها باعث ایجاد یك جهان چند فرهنگی توأم با سردرگمی، تنش و تضاد در فرآیند انطباق با تكثرگرایی شده است. این مقاله به چالش میان دووضعیت حقوق بشرجهانی و تنوع فرهنگی می پردازد.

دروضعیت امروز فرهنگ جهانی تمایلی قابل درك درمورد بازگشت به سنت ها، فرهنگ های قدیمی، ارزش های بنیادی و هویتی آشنا و مفهومی آشنا و به ظاهر مطمئن از هویت مشاهده می شود. بدون هویتی مطمئن در بحبوحه این تحولات، ممكن است افراد دچار انزواطلبی، نژادپرستی و ناشكیبایی شوند.

این فضای تغییر و تحول و آسیب پذیری ناشی از آن، باعث بروز چالش هایی در مقابل تلاش های مستمر ما در زمینه حقوق بشر جهانی شده است. چگونه می توان حقوق بشر را با تضاد فرهنگ ها كه به ویژگی عصر ما تبدیل شده، سازگار نمود؟ پیشینه فرهنگی، یكی از ریشه های اصلی هویت است. این امر منبعی بزرگ برای توصیف و تشریح خود و حس تعلق به یك گروه است. همچنان كه فرهنگ ها با یكدیگر تعامل برقرار می كنند و به یكدیگر پیوند می خورند، هویت های فرهنگی تغییر می كنند. این فرآیند می تواند هم باروركننده باشد و هم مرعوب كننده. بی ثباتی فعلی هویت فرهنگی درجهان، بازتاب تغییرات بنیادین در نحوه تعریف و تشریح هویت های امروزین است.

●حقوق بشر جهانی و نسبیت گرایی فرهنگی

این وضعیت، یك تنگنای دیرینه را تشدید می كند: چگونه حقوق بشر جهانی می تواند در دنیایی مملو از تنوع فرهنگی وجود داشته باشد؟ همچنان كه جامعه بین الملل به شدت یكپارچه می شود، چگونه می توان به تنوع و هویت فرهنگی احترام گذارد؟ آیا فرهنگ جهانی اجتناب ناپذیر است؟ در این صورت، آیا جهان آمادگی آن را دارد؟ چگونه فرهنگی جهانی بر مبنای این آمادگی ظهور می كند و چگونه می توان در این چارچوب، شأن انسان و شكیبایی را محفوظ داشت؟ اینها برخی از موضوعات، دغدغه هاوپرسش هایی هستند كه زیربنای بحث در مورد حقوق بشر جهانی و نسبیت گرایی فرهنگی را تشكیل می دهند.

نسبیت گرایی فرهنگی مؤید آن است كه در دیدگاه های مختلف فرهنگی، ارزش های انسانی تفاوت های عمده ای با هم دارند. برخی افراد از این نسبیت گرایی به منظور ترویج، حفاظت، تفسیر و به كارگیری حقوق بشر كه در سنت های فرهنگی، اخلاقی و مذهبی مختلف به انحاء متفاوت تفسیر می گردد، استفاده كرده اند. به عبارت دیگر، طبق این نگرش، حقوق بشر به لحاظ فرهنگی بیشتر نسبی است تا امری فراگیر.

این نسبیت گرایی، درنظر معتقدانش، نظر به دامنه وسیعی كه دارد، تهدیدی جدی علیه اثربخشی حقوق بین المللی و نظام بین المللی حقوق بشر كه طی چندین دهه اجرا شده است، به شمار می آید. اگر سنت فرهنگی ای را كه توسط یك دولت و ابرقدرت جهانی وضع می شود با معیارهای بین المللی تطبیق دهیم، آنگاه نادیده انگاشتن، سوءاستفاده و نقض حقوق بشر را مشروعیت بخشیده ایم.

دولت ها نسبت به ترویج و حفاظت از حقوق بشر به عنوان اموری كه به لحاظ فرهنگی نسبی اند، مختارند و حقوق بین الملل تعهدی را از این باب بر دوش آنها نمی گذارد. دولت ها با امتناع یا بی توجهی به تعهدات حقوقی خود جهت ترویج و حفاظت از حقوق بشر جهانی، از نسبیت گرایی فرهنگی حمایت می كنند كه این امر می تواند قواعد و ویژگی های فرهنگی آنها را فقط به دلیل برخورداری ازقدرت بالاتر از معیارها و قوانین بین المللی قرار دهد.

●حقوق بشر جهانی و حقوق بین الملل

جهانی شدن حقوق بشر عمدتاً از طریق اقدامات مستمر سازمان ملل متحد، در حقوق بین الملل شكل گرفته و به رسمیت شناخته شده است. حقوق بشر در میان اهداف سازمان ملل مورد تاكید قرار گرفته و در منشور آن چنین آمده كه «حقوق بشر بدون هیچ تبعیضی برای همگان یكسان هستند» . حقوق بشر حق طبیعی هر انسانی در سطح جهان است. این حقوق مایه امتیاز و برتری نیستند.

این منشور، سازمان ملل و تمامی دول عضو را متعهد می سازد تا برای احترام و توجه جهانی به حقوق بشر و آزادی های اساسی، اقدام نمایند. به عنوان یكی از محورهای لایحه بین المللی حقوق، بیانیه جهانی حقوق بشر، اجماع نظر درخصوص یك استاندارد جهانی حقوق بشر را مورد تاكید قرار می دهد. در آخرین نسخه جهانی، چارلز نورچی، به این نكته اشاره می كند كه بیانیه جهانی خواهان اجماع نظری گسترده تر درمورد شأن انسان نسبت به منزلتی كه هر فرهنگ یا سنت منفردی برای انسان قایل می شود.

حقوق بشر جهانی در دو معاهده بین المللی پیرامون حقوق بشر (معاهده بین المللی درخصوص حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ و معاهده بین المللی حقوق مدنی و سیاسی) و دیگر ابزارهای برجسته بین المللی كه به موضوعات بی شماری از جمله نسل كشی، برده داری، شكنجه، تبعیض نژادی، تبعیض علیه زنان، حقوق كودكان، اقلیت ها و تساهل مذهبی می پردازند، بیشتر مورد تاكید قرار گرفته است.

این دستاوردها در زمینه استانداردسازی حقوق بشر، برگرفته از تقریباً پنج دهه كار مجمع عمومی سازمان ملل متحد و دیگر بخش های سیستم سازمان ملل متحد است. مجمع عمومی به عنوان جایگاهی بین المللی كه تقریباً تمامی كشورها در آن شركت می نمایند، ارگانی منحصر به فرد برای توسعه حفاظت و ترویج حقوق بشر است. بدین ترتیب، سازمان ملل، شاخصی برتر در زمینه اجماع نظر بین المللی درخصوص حقوق بشر به شمار می آید.

این اجماع نظر در زبان خود بیانیه جهانی نیز دیده می شود. ماهیت جهانی حقوق بشر تحت عنوان بیانیه جهانی حقوق بشر به رشته تحریر درآمده است. در پیش گفتار آن آمده كه این بیانیه «معیاری مشترك برای همه افراد و همه ملت ها» است.

این موضوع در بیانیه و دستورالعمل وین نیز آمده و همان زبانی را تكرار می كند كه مؤید «معیار مشترك» بیانیه جهانی برای همگان است. بیانیه وین كه در سال ۱۹۹۳ به تصویب كنفرانس جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در اتریش رسید، به تقویت بین المللی شدن حقوق بشر ادامه داده و تصریح می نماید كه «همه موارد حقوق بشر جهانی، تفكیك ناپذیر، لازم و ملزوم، و درهم تنیده اند. این امر بدان معناست كه حقوق بشر را باید در تمامی ابعاد سیاسی، مدنی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مد نظر قرار داد. نمی توان یك حق خاص را برای ترویج و حفاظت انتخاب كرد. همه آنها از ارزشی یكسان برخوردارند و برای همگان قابل كاربرد هستند.

بیانیه وین گویا برای اینكه این مسئله را یك بار برای همیشه حل كند، در نخستین پاراگراف خود اظهار می دارد كه «ماهیت جهانی» تمامی حقوق بشر و آزادی های اساسی عاری از تردید است . غیرقابل تردید بودن حقوق بشر جهانی در بطن تاكید بر تعهد دولت ها در قبال ترویج و حفظ حقوق بشر نشان داده شده است.

تعهد حقوقی همه دولت ها، شامل ترویج احترام، رعایت و مصونیت حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان است. صراحتاً بیان شده كه تعهد دولت ها، ترویج احترام و رعایت حقوق بشر است. این احترام، رعایت و حفاظت نه انتخابی است نه نسبی.

به علاوه، این تعهد برای همه كشورها و طبق منشور سازمان ملل متحد و دیگر ابزارهای حقوق بشر و حقوق بین الملل ایجاد شده است. هیچ كشوری از این تعهد مستثنی نیست. تمامی دول عضو سازمان ملل متحد فارغ از دیدگاه های خاص فرهنگی شان در قبال ترویج و حفظ حقوق بشر متعهد هستند. در بیانیه وین، ترویج و حفظ حقوق بشر جهانی، به عنوان «نخستین مسئولیت» همه دولت ها ذكر شده است.

همه افراد بی هیچ تبعیضی، شایسته برخورداری از حقوق بشرند. این امر بدان معناست كه حقوق بشر بدون توجه به «نژاد، جنس، رنگ، زبان، مذهب، افكار سیاسی، ریشه های ملی و اجتماعی، دارایی، مكان تولد یا دیگر شرایط» برای همه انسان ها وضع شده است. عدم تبعیض، افراد و گروه ها را در برابر انكار و نقض حقوق بشر مصون نگاه می دارد. انكار حقوق بشر بر اساس تفاوت های فرهنگی، تبعیض آمیز است. حقوق بشر برای همگان و در همه فرهنگ هاست.

حقوق بشر از جمله حقوق طبیعی افراد به شمار می آید. اگر دولتی بر مبنای نسبیت گرایی فرهنگی، حقوق بشر جهانی را رد كند، آنگاه افرادی كه در حیطه حاكمیت این دولت زندگی می كنند، از این حقوق محروم خواهند شد. نادیده انگاشتن یا سوء استفاده از حقوق بشر، بدون توجه به فرهنگ نقض كننده، بی معناست.

محمدتقی داستانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.