دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

تاریخ شفاهی معماری ایران


تاریخ شفاهی معماری ایران

نوشتن درباره معماری در طول دوران ماقبل مدرن در تمام جهان, به ویژه جهان اسلام, امری نادر بوده است

۱ _ نوشتن درباره معماری در طول دوران ماقبل مدرن در تمام جهان، به ویژه جهان اسلام، امری نادر بوده است.

در اروپا ماركوس ویتروویوس پولیو، معمار رومی، در اوایل دوم میلادی مجموعه رسایلی درباره معماری نوشت كه به ده كتاب معماری معروف است. از آن پس تا زمان رنسانس، در قرن شانزدهم میلادی (دهم هجری)، كه لئونه باتیستا آلبرتی، معمار ایتالیایی، چهار كتاب معماری خود را نوشت كتاب مهم دیگری نوشته نشد؛ و از آن فاصله چهارده قرنی چیزی جز كتابچه های صنفی معماران اروپایی و معدودی اسناد دیگر (نوعا اسناد ثبتی كلیساها) در دست نیست.

۲ _ در جهان اسلام نوشته درباره معماری از این هم نادرتر است؛ زیرا آن اندك اطلاعاتی هم كه درباره معماران اروپایی قرون وسطا در دست است درباره معماران مسلمان موجود نیست. فقط در قرون دهم و یازدهم هجری (شانزدهم و هفدهم میلادی) سه كتاب درباره معماران برجسته عثمانی – یعنی سنان آقا (سنان بن عبدالله) و محمد آقا (محمد بن عبدالمعین) نوشته شده است. اندك اسنادی هم در خزانه كاخ توپقاپی در استانبول درباره معماری عثمانی و ایران یافت شده است. احتمالا مشابه همین اسناد را نیز در كاخ گلستان تهران، مجموعه ارزنده اسناد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی (كه اكنون در موزه ملی ایران نگهداری می شود)، خزانه سازمان اسناد ملی ایران و خانه های مردم می توان یافت.

۳ _ با این اوصاف، مدارك مكتوب درباره معماری ایران چندان اندك است كه براساس آنها نمی توان حتی طرحی كلی و قابل اعتماد از معماری ایران، از جنبه های زیباشناختی آن و شیوه تلقی مردم زمانه از آثار معماری گرفته تا شیوه ساخت و ساز،‌ اصناف و مشاغل معماری و جایگاه اجتماعی آنان، كاركردها در انواع بناها و نحوه زندگی در آنها و ... ، به دست داد.

۴ _ این واقعیت از یك سو اهمیت مطالعه برای یافتن این اسناد و تحقیق درباره آنها را نشان می دهد و از سوی دیگر اهمیت خود آثار معماری را.

۵ _ یعنی آثار معماری تاریخی ما از معدود آثاری است كه به نحوی می تواند ما را با گذشته مان مرتبط كند و به ما در شناخت فرهنگ دوره های گذشته یاری رساند.

۶ _ اما از این آثار هم نمی توان به شیوه زندگی در بناها راه برد. اطلاعاتی كه در تواریخ و اشعار و سفرنامه ها و سایر منابع مكتوب یافت می شود بسیار مهم و غالبا دست نخورده است؛ اما مستقیما به شیوه زندگی در بناها راه نمی برد. ما حمام تاریخی داریم، لیكن چیز زیادی درباره جزییات كاركردی حمام نمی دانیم؛ همچنین است مسجد، مدرسه، كاروان سرا، تیمچه، برج، قلعه، مقبره، ... و حتی خانه. كتاب ها و مقالاتی كه در این باره نوشته شده بسیار معدود است و بسیاری از آنها بر شیوه های مقبول پژوهش مبتنی نیست.

۷ _ می ماند یك منبع دیگر، كه به كلی از آن غفلت كرده ایم؛ سینه مردم.

كثیری از بناهای ما تا اواخر دوره قاجار و حتی اواخر دوره پهلوی اول كاركرد سابق خود را كمابیش حفظ كرده بودند. این امر خصوصا درباره بناهای غیر دولتی و بناهایی كه دولت كمتر در آنها دخالتی داشت، و به ویژه در جاهای دور از مركز حكومت،‌ صادق است. بسیاری از ما كسانی را می شناسیم كه زندگی در خانه های قدیمی، حمام های قدیمی، كاروان سراها و ... را خود در سینه دارند. سینه آنان منبع ارزنده ای است كه یك سره از آن غفلت كرده ایم. اگر هم جایی و كسی از این منبع استفاده ای كرده بدون تقید به روش های سنجیده و غالبا به منظور سرگرم كردن و قصه پردازی و ذكر عجایب بوده است.

۸ _ معلوم است كه این گنجینه های اسناد معماری تاریخی ایران در شهرها و روستاها همه فرتوت و كهن سال اند و از دست رفتن ایشان ضایعه جبران ناپذیر برای تاریخ معماری ایران خواهد بود.

۹ _ پیداست كه این تنها منبع تاریخ معماری ایران نیست. باید كار روی همه منابع، از متون گرفته تا اسناد و خود بناها و اطلاعات شفاهی، هم زمان و در نهایت دقت صورت گیرد.

۱۰_ پیشنهاد خاتمه بخش این یادداشت این است كه تا فرصت به كلی از دست نرفته است، یكی از دستگاه های علاقه مند به تاریخ معماری ایران، مثل سازمان میراث فرهنگی كشور یا دانشگاه شهید بهشتی، یا حتی بخش خصوصی، طرحی را با امكانات كافی برای استخراج و ثبت خاطرات مردم درباره شیوه زندگی در بناهای قدیم، نام فضاها، ویژگی ها و تفاوت های كاركردی آنها، شیوه فعالیت معماری، رابطه دولت و كارفرما و معماری و عوامل ساخت و ساز و بهره برداران، شیوه محاسبه حق الزحمه معمار و عوامل او و ... در نقاط مختلف كشور (با عنایت دقیق به تفاوت های منطقه ای) سازمان دهد. این طرح مجموعه ای منظم از گفت و گو و اقتراح را در سرتاسر كشور شامل خواهد شد.