دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تاراج میراث ملی ایران توسط اسرائیلی ها


تاراج میراث ملی ایران توسط اسرائیلی ها

« اسرائیل به صورت یكی از مراكز بین المللی خرید و فروش آثار باستانی ایران درآمده است به همین علت تجار خارجی عقیده دارند كه آثار باستانی ایران را می توان به قیمت مناسب در اسرائیل خریداری كرد در دو سال اخیر حدود ۲۰۰۰ ظرف سفالی املش به اسرائیل آورده شده و موزه های بزرگ فرانسه, انگلستان و آمریكا و موزه های بسیار دیگر, مساعی فراوانی برای جمع آوری این آثار به كار بسته اند »

«... اسرائیل به صورت یكی از مراكز بین‌المللی خرید و فروش آثار باستانی ایران درآمده است به همین علت تجار خارجی عقیده دارند كه‌آثار باستانی ایران را می‌توان به قیمت مناسب در اسرائیل خریداری كرد. در دو سال اخیر حدود ۲۰۰۰ ظرف سفالی املش به اسرائیل آورده شده و موزه‌های بزرگ فرانسه، انگلستان و آمریكا و موزه‌های بسیار دیگر، مساعی فراوانی برای جمع‌آوری این آثار به كار بسته‌اند...»

●قسمتهائی از گزارش روزنامه «داوار» چاپ اسرائیل ـ ۱۵ آذر ۱۳۴۲

یكی از زوایای پنهان روابط ایران و اسرائیل و درواقع یكی از نتایج حضور جدی اسرائیلی‌ها در ایران، تاراج ملی ایران بود كه به واقع هیچ نامی غیر از تاراج نمی‌توان بر آن نهاد. جالب این است كه این مسأله در دورهٔ اقتدار حكومت باستان‌پرست پهلوی اتفاق افتاده است. آثار باستانی و اشیاء عتیقه ایرانی در میزان و حجم بسیار زیاد به اسرائیل منتقل می‌شد، در مجموعه‌های خصوصی نگهداری می‌گردید یا به موزه‌های اسرائیلی ارائه شده و به نمایش در می‌آمدند و یا توسط بعضی افراد به موزه‌های بزرگ جهان منتقل می‌شدند. مطلبی كه در یكی از نشریات اسرائیلی به چاپ رسید تأسف هر ایرانی را بر می‌انگیزد: «اسرائیل به صورت یكی از مراكز بین‌ المللی خرید و فروش آثار باستانی ایران درآمده است. به همین علت تجار خارجی عقیده‌ دارند كه آثار باستانی ایرانی را می‌‌توان به قیمت مناسب در اسرائیل خریداری نمود... طی دو سال اخیر در حدود ۲۰۰۰ ظرف سفالی املش به اسرائیل وارد شده و این مقدار ۸۰ درصد كلیه آثار املش را كه به معرض فروش گذارده شده، تشكیل می‌دهد. ولی بسیار جای تأسف است كه آثار مزبور از كشور خارج می‌شود و ما این موقعیت بزرگ را برای گردآوری یك مجموعهٔ عالی هنری از دست می‌دهیم در حالی كه موزه‌های بزرگ فرانسه، انگلستان و آمریكا و نیز موزه‌های بسیار دیگر، مساعی فراوانی برای خرید آثار املش به كار می‌برند.» ۱ چنانچه ملاحظه شد دردرون اسرائیل نیز از خروج اشیاء باستانی ایران از اسرائیل اظهار تأسف شده اما در داخل ایران یا به دلیل بی‌خبری یا بی‌توجهی، هیچ عكس‌العملی دیده نشده است.

یكی از افرادی كه نقش مهمی در انتقال آثار باستانی ایران به اسرائیل داشت شخصی بود به نام ایوب ربانو. وی در طی ۴۵ سال تقریباً در تمام نقاط ایران دست به عملیات حفاری زد و بزرگترین مجموعه ‌آثار باستانی ایران را گردآورد كه برخی از آثار آن در جهان بی‌نظیر بوده و ارزش آن مجموعه به ۵/۴ میلیون لیره اسرائیلی می‌رسید. ۲

موزهٔ بتصئیل اسرائیل، مجموعه آثار ایرانی را به نمایش می‌گذاشت در موزهٔ مزبور آثار ایران، مربوط به دوره‌ای شامل قرن چهارم قبل از میلاد تا نیمه قرن ۱۸ بوده است. این مجموعه شامل ظروف سرامیك، برنز، ظروف مذهبی، آلات جنگی،‌ظروف نقره و طلا، از دورهٔ هخامنشی و ساسانی و نیز آثار زیادی از دورهٔ‌ اسلامی بود. ۳

در گزارشی كه از نمایندگی ایران در تل‌آویو در سال ۱۳۴۴ در مورد كلكسیون ایرانی موجود در موزه اسرائیل ارسال شده آمده است: «كلكسیون مربوط به هنر ایرانی در موزه اسرائیل در نوع خود یكی از مهمترین كلكسیونهای جهان می‌باشد. به عقیده كارشناسان، ارزش آن سه میلیون دلار است. در این كلكسیون آثاری وجود دارد كه بهایی برای آنها نمی‌توان تعیین كرد زیرا در جهان منحصر به فرد می‌باشند... در ظرف دو سال، كلكسیونی كه در اورشلیم متمركز گردید، شامل آثاری ۳۰۰۰ ساله از دوران ماقبل تاریخ تا قرن شانزدهم بود...» ۴

در سال ۱۳۴۵ نمایشگاهی از آثار باستانی ایران از طرف محسن فروغی۵ در اسرائیل برگزار شد. این نمایشگاه شامل لوازم شكار و مجسمه‌ های سفالی بود كه قدمت آنها به هزاران سال بالغ می‌شد. تعداد این آثار ۳۰۰ عدد بوده و در یكی از موزه‌های اسرائیل به نمایش گذاشته شد. وی از اینكه توانسته بود پس از ۲۵۰۰ سال از انتشار منشور كوروش از وی پیروی كند اظهار سربلندی و افتخار كرده بود. ۶

میزان اشیاء عتیقه و باستانی ایران در اسرائیل و به ویژه در موزهٔ ملی بتصئیل در حدی بود كه مدیر این موزه طی نامه‌ای كه تسلیم نمایندگی ایران در تل‌آویو نمود درخواست كرد كه دو تن از افرادی كه در اصلاح و تعمیر آثار باستانی ایران تخصص دارند به اسرائیل اعزام شوند و خواستار آن شده كه این امر در آینده‌ای نزدیك انجام شود. ۷

برگزاری نمایشگا‌‌ه‌های متعدد از اشیاء باستانی ایران در اسرائیل، توجه بعضی از مقامات حكومتی را به خود جلب كرد و البته این مسأله فقط در حد جلب توجه باقی ماند. برای مثال در سوم بهمن ۱۳۴۷ وزیر خارجه (اردشیر زاهدی) طی نامه‌ای به وزارت فرهنگ و هنر، با اشاره به نمایش بعضی اشیاء باستانی ایران در موزه اسرائیل می‌نویسد: «در مورد نحوهٔ خروج این اشیاء از ایران اطلاعی در دست نیست ولی مرتباً در چمدان‌های یهودیانی كه به اسرائیل می‌روند اشیاء عتیقه ایرانی، بخصوص نسخ خطی كتب مختلف، مخفی شده و بدون جلوگیری پلیس، وارد اسرائیل می‌شود...» ۸ این سند نشان دهندهٔ اوج بی‌خبری و بی‌توجهی مقامات حكومت در قبال میراث ملی ایران می‌باشد.

یكی دیگر از افرادی كه نقش بسیار فعال و مرموزی در زمینه سرقت اشیاء عتیقه از ا یران به اسرائیل داشت، یعقوب نیمرودی وابستهٔ نظامی اسرائیل در ایران بود. در كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی دربارهٔ نیمرودی چنین آمده است: «یعقوب نیمرودی مأموریت خود را در ایران به پایان رسانید، ولی باكتری ایرانی به او سرایت كرد. خانه او در ساریون با قالی‌ها و نقاشی‌ها و سایر آثار هنری [ایرانی] دقیقاً شبیه خانه‌ای است كه در ایران در آن سكونت داشت. در این خانه فضای خاصی وجود دارد و آن اطاقی است كه به سبك اصفهان تزئین شده و سراسر آن با آثار ایرانی تزئین شده است. هر شخصیت ایرانی كه برای بازدید به اسرائیل می‌آید و در این اطاق از او پذیرایی می‌شود، خود را در خانه خود احساس می‌كند. گنج واقعی در خانه ‌آقای نیمرودی كلكسیون آثار باستانی و به ویژه ظروف سفالینی از املش متعلق به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد همچنین آثار باستانی دوره اسلامی (۷۰۰ سال قبل) وجود دارد. بدون شك خانه نیمرودی یك مركز فرهنگی و هنر اصیل ایرانی محسوب می‌شود كه آثار آن طی سالها تلاش خریداری شده[!]».۹

یعقوب نیمرودی تا آخرین ماههای سلطنت پهلوی با حمایت موساد محموله‌های «سری» خود را از مرزهای ایران عبور می‌داده است. طبق اسناد موجود بخش عظیمی از این محموله‌ها آثار باستانی و اشیاء عتیقه‌ای بوده كه توسط نیمرودی و سرویس جاسوسی اسرائیل از ایران به سرقت می‌رفت. عملكرد نیمرودی در ایران بخشی از یك شبكه وسیع بین‌المللی بود كه به قاچاق آثار باستانی و هنری برای روچیلد‌ها می‌پرداخته است. ۱۰

در تاریخ ۲۷/۱/۱۳۵۷ اداره كل هشتم ساواك به ریاست ساواك چنین گزارشی داد: «در تاریخ ۱۴/۱/۲۵۳۷ از سرویس مركزی اسرائیل در تل‌‌آویو شخصی به نام اورهام پیر تلفنی با منزل روبن مرخاو، رابط سرویس زیتون تماس گرفت و اظهار داشت: شخصی به نام یعقوب نیمرودی كه قبلاً در تهران بوده ولی اكنون میلیونر است امروز می‌خواهد پیش ما [به اسرائیل] بیاید و با خودش چیزهایی دارد كه ما نمی‌خواهیم با آنها این طرف و آن طرف بگردد و كاری كنید كه او راحت از تهران خارج شود. رابط سرویس در جواب، از مافوق خود آقای پیر پرسید كه یعقوب نیمرودی با چه گذرنامه‌ای و ویزایی وارد شده است و ‌آنگاه گفت: هواپیمای ال عال یك ساعت و نیم دیگر پرواز می‌كند چرا موضوع را قبلا ً و همان موقع كه به او گذرنامه داده‌اید اعلام نكرده‌اید زیرا تلفنی نمی‌شود در این باره اقدام كرد...». ۱۱

به نقل از: ایران و تحولات فلسطین، علی‌اكبر ولایتی، مركز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت امور خارجه، ص ۲۲۴ـ ۲۲۸

پی‌نویس‌ها:

۱ـ نشریه داوار هفتگی مورخ ۶/۱۲/۱۹۶۳ چاپ تل‌آویو، بایگانی وزارت امور خارجه، سال ۴۳ ـ ۱۳۴۰، كارتن ۵، پرونده‌ ۳۴.

۲ـ هاآرتص مورخ ۱/۱/۶۵ بایگانی وزارت امور خارجه، سال ۱۳۴۳، كارتن ۵، پرونده ۳۰.

۳ـ همان سند.

۴ـ گزارش ۱۶۱۵ مورخ ۲۸/۹/۱۳۴۴ از صادق صدریه (تل‌آویو) به وزارت امور خارجه، سال ۴۹ـ۱۳۳۸، كارتن ۵، پرونده ۳۹.

۵ـ پرونده ۳۹.

۶ـ گزارش شماره ۱۶۷۲ مورخ ۱۵/۸/۴۵ از صادق صدر به وزارت خارجه به نقل از روزنامه یدیعوت آخرونوت ۲۵/۱۰/۶۶، نمایندگی تل‌آویو، سال ۴۹ـ ۱۳۳۸، كارتن ۸، پرونده ۵۶.

۷ـ نامهٔ كارل كاتص مدیر موزه ملی بتصئیل به صادق صدریه مورخ ۲۰/۲/۱۹۶۴، نمایندگی تل‌آویو، سال ۴۳ـ ۱۳۳۴، كارتن ۵، پرونده ۳۴.

۸ـ گزارش شماره ۹ / م محرمانه مورخ ۳/۱۱/۴۷ از وزیر خارجه به وزارت فرهنگ و هنر، نمایندگی برن ۲، سال ۵۴ـ ۱۳۵۰، كارتن ۶۹، پرونده ۲۶.

۹ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات فردوست، جلد ۲، صفحه ۱۲۹، به نقل از مجله هاعولام، مورخ ۲۷/۲/۱۳۵۷.

۱۰ـ ظهور و سقوط، صفحه ۱۲۹ـ ۱۲۸.

۱۱ـ همان منبع، صفحه ۱۲۸.