دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
رابطه روحانیت با قدرت و سیاست چگونه است
● طرح مسئله:
از پرسشهایی که امروز برای جامعهٔ ما بویژه جوانان و دانشجویان ـ مطرح میباشد، رابطهٔ بین روحانیت با سیاست، قدرت و حاکمیت است. مشاهدهٔ برخی واقعیات تلخ، برداشتهای مختلف در باب رسالت و مسئولیت روحانیت، تلقیها و داوریهای گوناگون دربارهٔ سیاست و قدرت، و شبههافکنیها و تبلیغات گمراه کنندهای که در این مورد وجود دارد، عوامل اصلی ترویج این پرسشها در ذهن جامعهٔ ما است که:
ـ آیا ورود روحانیت در عرصهٔ سیاست، و دخالت روحانیان در حاکمیت، موجب خلط بین دین و سیاست نمیشود؟
آیا این امر زمینهٔ سوء استفاده از دین را برای قدرتطلبان و سیاست بازان فراهم نمیکند؟
آیا حضور سیاسی روحانیان، موجب فروکاهی شأن معنوی و نفوذ اجتماعی آنان نخواهد شد؟ و آیا غفلت روحانیت را از رسالت و مسئولیت اصلی خود به دنبال نخواهد داشت؟ و آیا این امر موجب بدبینی متدینان و تودهٔ مردم به روحانیان نمیشود؟
بخصوص با توجه به فراز و نشیبهایی که در کارهای سیاسی و اجرایی وجود دارد و شکستها و ضعفهایی که در این امور رخ میدهد، آیا دخالت روحانیان در سیاست موجب وهن آنان نخواهد بود؟
● چند نکته:
برای تبیین موضوع و قبل از پاسخ به این پرسش، نکاتی را باید اشاره کرد:
۱. برداشتهای منحرفانه، متحجرانه و عوامانه در باب سیاست و حاکمیت، موجب داوریهای یکجانبه و غلط در این باب میشود. اگر نیاز جامعه بشری به «حکومت» و نیز ضرورت حاکمیت ارزشها و احکام الهی در عرصهٔ جامعه و حاکمیت، به درستی دریافت گردد و «سیاست» از معانیِ رایج و قدرت طلبانهٔ آن جدا نگریسته شود، تا حد زیادی از بدفهمی و سوء برداشت پیشگیری میگردد. اگر قرار باشد حکومت صالح و شایستهای در جامعه مستقر گردد و جامعهای امن، عادل، پیشرفته، مستقل و صالح را ایجاد نماید، آیا بدون تلاش و حضور انسانهای شایسته، عادل و کاردان این هدف محقق خواهد شد؟
۲. دیدگاههای افراطآمیز یا تفریطی دراین موضوع، یکی از زمینههای اصلی پیدایش این پرسش است. کسانی که شأن اصلی روحانیت را متضاد با امور سیاسی و اجتماعی میدانند و کسانی که همهٔ مسئولیت و رسالت روحانیت را در حضور سیاسی و اجتماعی منحصر میسازند، هر دو دچار اشتباه شدهاند و در عمل نیز جامعه را دچار اشتباه میسازند. برخی عملکردهای قابل نقد و رفتارهای ناشایسته از بعضی روحانیان که در مناصب و مواضع قدرت قرار گرفتهاند، به ابهام و اشتباه در این موضوع دامن میزند. بنظر میرسد در تحلیل واقعبینانه و صحیح مسئله، باید از افراط و تفریط پرهیز کرد و راه عدل و تعادل را پیش گرفت.
۳. اگر چه سنت وسیرهٔ پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) ـ در دوران استقرار حکومت اسلامی ـ ورود و دخالت مستقیم، آشکار و صریح در عرصهٔ سیاست و حاکمیت بوده است، ولی انحراف حاکمان و زمامداران جوامع اسلامی از ضوابط و شاخصهای حکومت دینی، و سلطهٔ افراد ناشایسته، وابستهٔ به بیگانگان، مستبد و فاسد بر امر سیاست و حکومت، بگونهای عالمان دینی را از عرصهٔ حاکمیت اجتماعی منزوی ساخت که بتدریج در ذهن عمومی جامعه، پذیرش حضور رسمی و جدی روحانیان در امور سیاسی به امری بعید و غیرعادی تبدیل شد. رواج دیدگاههای سکولاریستی و تز جدائی «دین از سیاست» ـ به عنوان یک دیدگاه القایی استعماری ـ و انزوای بخشی از روحانیان از عرصهٔ سیاست و جامعه، خود بخود این برداشت غلط را تقویت میکرد. اگر چه حرکت فرهنگی و سیاسی امام راحل(ره) و سایر عالمان روشن فکر و روشنفکران متعهد تا حدود زیادی این برداشت را تصحیح نمود، ولی تبلیغات دشمنان نظامِ اسلامی و رسوبات بازمانده از دورانِ طولانیِ انزوای دین از عرصهٔ سیاست، به بازسازی و طرحِ دوبارهٔ تفکیک دین و سیاست دامن زد.
● انگیزه و خاستگاه طرح این شبهه:
مطرح کنندگان این شبهه را میتوان در ۴ گروه دستهبندی کرد که گاه از خاستگاهی فکری و اعتقادی و گاه از خاستگاهی سیاسی و اجتماعی، این مسئله را مطرح مینمایند. البته دلائل و رویکردهای متفاوتی در هر گروه ممکن است وجود داشته باشد. این ۴ گروه عبارتند از:
۱. کسانی که اساساً با هر نوع نگرش و گرایش الهی و دینی مخالفاند و از نظر اعتقادی، مادی مسلک تلقی میشوند، که البته در جامعهٔ ما بسیار اندک و کم شمارند.
۲. دین باوران و متدینان که ضمن اعتقاد به اصول دین و التزام به فروع و احکام عملی، بخاطر برداشتهای نادرست، دین را امری صرفاً معنوی و فردی میشمارند که اساساً نباید در امور اجتماعی و سیاسی دخالت داده شود.
۳. کسانی که دین اسلام را جامع و کامل میدانند و به دخالت دین در سیاست هم معتقدند ولی دخالت و حضور روحانیت را برنمیتابند و برآنند که نقش اصلی روحانیان، هدایت و تربیت معنوی است و حداکثر باید نظارتی از بیرون، بر روند حکومت و سیاست داشته باشند.
۴. کسانی که نه بخاطر دیدگاه اعتقادی، بلکه با انگیزههای سیاسی صرف با حضور روحانیان مخالفند و این حضور را ـ در هر حدی که باشد ـ مانع دستیابی به اغراض و هدفهای خود میدانند ولی تمایل خود را با رنگ و لعاب مقدس مآبانه و خیرخواهانه مطرح میکنند!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست