جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خوشبختی یافتنی نیست دریافتنی است


خوشبختی یافتنی نیست دریافتنی است

روان شناسی خوش شانسی و بدشانسی در گفتگو با دکتر احمد پدرام روان شناس

ریچارد وایزمن، روان‌شناس سرشناس دانشگاه هارتفوردشایر، تحقیق جالبی در سال ۱۹۹۴ میلادی درباره شانس انجام داد. او آگهی‌هایی در روزنامه‌های سراسری چاپ کرد و از افرادی که تصور می‌کردند خوش‌شانس یا بدشانس‌اند، خواست با او تماس بگیرند...

خیلی‌ها برای شرکت در این مطالعه داوطلب شدند. وایزمن طی چند سال‌ با آنها مصاحبه کرد و زندگی‌شان را تحت نظر گرفت. تحقیقات او نشان داد که کلید خوش‌شانسی یا بدشانسی آدم‌ها در افکار و رفتارشان نهفته است. خوش‌شانس‌ها فرصت‌های خوب زندگی را درک می‌کنند و قدر می‌دانند؛ در حالی که بدشانس‌ها به‌راحتی از کنار این فرصت‌ها می‌گذرند. وایزمن برای آنکه بفهمد این مساله ناشی از توانایی افراد در شناسایی فرصت‌ها است یا نه، به هر ۲ گروه روزنامه‌ای داد و از آنها خواست آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن چاپ شده است. او مخفیانه یک آگهی بزرگ را در صفحات میانی همان روزنامه به چاپ رسانده بود که: «اگر به صاحب این آگهی بگویید که آن را دیده‌اید، ۲۵۰ پوند پاداش خواهید گرفت!» با اینکه آگهی کاملا خیره‌کننده بود، بیشتر بدشانس‌ها آن را ندیدند؛ درحالی که اغلب خوش‌شانس‌ها متوجه آن شدند. مطالعه وایزمن نشان داد بدشانس‌ها عموما عصبی‌تر از خوش‌شانس‌ها هستند و این فشار عصبی، توانایی آنها را در درک فرصت‌های مناسب مختل می‌کند. در گفت‌وگویی با دکتر احمد پدرام، استاد بازنشسته روان‌شناسی دانشگاه علوم‌پزشکی اصفهان و نویسنده کتاب «خوشبختی یافتنی نیست؛ دریافتنی است»، به بررسی موضوع شانس و نگرش افراد مختلف به آن پرداخته‌ایم.

▪ آقای دکتر! بد نیست در شروع گفتگویمان بدشانسی را تعریف کنیم.

ـ اجازه بدهید اول، معنی شانس را برایتان بگویم تا موضوع روشن شود. شانس یک کلمه لاتین است به معنی احتمال؛ اما بیشتر مردم شانس را اقبال، بخت و قضا و قدر می‌دانند.

▪ یعنی می‌توان آن را افزایش یا کاهش داد؟

ـ بله؛ شانس را با سخت‌کوشی و پشتکار می‌توان افزایش داد. شما اگر یک تاس را به تعداد دفعات بیشتری بیندازید، احتمال اینکه عدد ۶ بیاید قطعا افزایش خواهد یافت.

▪ چرا بعضی‌ها تصور می‌کنند که همیشه بدشانسی می‌آورند و از این موضوع گلایه دارند؟

ـ این مساله دلایل و ابعاد گوناگونی دارد. بیشتر این افراد، بیش از اینکه کار و تلاش را پیشه خود کنند، با یک باور غلط و خرافی از حکمت و قضا و قدر منتظر می‌مانند تا ببینند چه اتفاقی برایشان ‌می‌افتد.

▪ بالاخره خوش‌شانسی و بدشانسی وجود دارد یا نه؟

ـ هم بله، هم خیر! جمله معروفی هست که می‌گوید: «انسان‌ها وقتی با افراد درستکار ارتباط داشته باشند، برای درست زیستن شانس بیشتری خواهند داشت.» یا به قول آقای ریچارد وایزمن، روان‌شناس: «شما وقتی به شخصیت افراد موفق (یا به تعبیر عامیانه، خوش‌شانس) توجه کنید، خواهید دید که این افراد با حرکات، رفتار و بینش مثبت، احتمال موفقیت خود را افزایش داده‌اند و به نتیجه مثبت رسیده‌اند.»

▪ پس می‌توانید بگویید چه کسی بدشانس است؟

ـ بله؛ آنهایی که نگاه منفی و ناامیدانه‌ای به زندگی و محیط اطراف خود دارند؛ از تجربیات و بصیرت و خرد خود استفاده نمی‌کنند و مانند یک طفل، چشم به کمک دیگران دارند یا به بیانی ساده‌تر، آنها به دل خود رجوع نمی‌کنند.

▪ از منظر روان‌شناسی، دل و عقل با هم منافات ندارند؟

ـ در روان‌شناسی، دل به معنای استفاده از بصیرت و تجربه است که افراد خردمند از آن بهره می‌گیرند و در نقطه مقابل هوس و آرزو است.

▪ در زندگی روزمره‌مان می‌بینیم که گاهی کسی با حداقل سرمایه‌گذاری در بانک برنده بزرگ‌ترین جایزه می‌شود! شما اسم این را خوش‌شانسی و خوش‌بختی نمی‌گذارید؟

ـ پیدا کردن گنج یا برنده شدن در بانک خوشبختی نیست، بلکه چگونگی استفاده از آن، مهم است.

▪ تیپ شخصیتی آدم‌ها، ارتباطی با بدشانسی یا خوش‌شانسی‌شان ندارد؟

ـ نه! ولی هر تیپ شخصیتی می‌تواند این اعتقاد و باور غلط را داشته باشد. تفاوتی نمی‌کند شما تیپ شخصیتی A داشته باشید یا تیپ شخصیتی B.

▪ و چنین افرادی را می‌توانیم بیمار قلمداد کنیم یا نه؟

ـ نه! همان‌طور که گفتم، این افراد دچار یک خطای فکری هستند و ممکن است با ادامه دادن و وخیم‌تر شدن اوضاع و عدم موفقیت‌های مکرر آن، دچار اضطراب و افسردگی هم بشوند.

▪ تاثیر خانواده را در رشد این‌گونه شخصیت‌ها چقدر می‌دانید؟

ـ خیلی زیاد! افکار از طریق آموزش جامعه و خانواده القا می‌شوند. اگر به کسی بگویند چقدر خوش‌شانس هستی، تلاش و حرکت او با این حرف دوچندان خواهد شد و برعکس.

▪ استفاده از کلمه بدشانسی در چه جوامعی رواج بیشتری دارد؟

ـ در هر جامعه‌ای با هر سطح تحصیلی ممکن است بحث‌های خرافی وجود داشته باشند. درس‌خوانده بودن باعث نمی‌شود فرد، خرافی نباشد. احساس خوب و بد داشتن و اعتقاد به بدشانسی، از نوع خودشناسی شما نشات می‌گیرد و خیلی با سطح سواد ارتباطی ندارد. جوامع باید به سمتی حرکت کنند که دانش زندگی و هوش عاطفی خودشان را افزایش دهند.همان‌طور که در ابتدا گفتم اصولا خوش‌شانسی و بدشانسی معنا ندارد و این خود افراد هستند که با پندار و رفتارشان، خوشبختی را به دست می‌آورند. افراد خوش‌شانس معمولا ۴ ویژگی‌ دارند: خودباوری، مثبت‌اندیشی، رابطه سالم با دیگران و اعتقاد به اینکه سرنوشت آدم‌ها دست خودشان است.

▪ رابطه خوش‌‌بختی و ثروت را چطور می‌بینید؟

ـ ثروت با شادکامی رابطه مستقیم ندارد. ثروت یک عامل فرعی است. چگونه استفاده کردن از آن است که می‌تواند شادکامی یا به تعبیر عامیانه، خوش‌شانسی را به همراه داشته باشد؛ و برعکس.

▪ آقای دکتر! اگر بحث روان‌شناسی را کنار بگذاریم، شما در زندگی شخصی خودتان به خوش‌شانسی و بدشانسی اعتقاد دارید؟

- نه، به هیچ‌وجه! من یاد گرفته‌ام که خوشبختی یافتنی نیست؛ دریافتنی است و تنها راه خلاصی از این اعتقاد خرافی نیز خودشناسی دقیق است.

ابراهیم عظیمی