یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

من ما بودم با دو فاعل اضافه


من ما بودم با دو فاعل اضافه

هر شاعری نگاه خاص خودش را دارد و برای بیان ایده آل هایش از استراتژی مخصوص خود استفاده می کند تغییر در این استراتژی می تواند بیانگر تغییر در تفکر و ایده آل های شاعر باشد

هر شاعری نگاه خاص خودش را دارد و برای بیان ایده آل‌هایش از استراتژی مخصوص خود استفاده می‌کند. تغییر در این استراتژی می‌تواند بیانگر تغییر در تفکر و ایده آل‌های شاعر باشد. مجموعه‌ «من ما بودم با دو فاعل اضافه» مجموعه‌ شعر خانم سریا داوودی است که خودش در نقد و بررسی شعر علم و مهارت خاصی دارد. این مجموعه به تازگی توسط انتشارت نوید شبراز منتشر شده است.

صداقت کلمات و واژه‌ها اولین ویژگی شعرهای مجموعه‌ «من ما بودم با دو فاعل اضافه» بوده و روایی بودن شگردی است که شاعر از آن برای مفهوم سازی بهره می‌گیرد. در شعرهایی که روندی روایتی دارند، ایجاد عمق در شعر نیاز به مهارت و توانایی شاعر دارد. عمقی که می‌تواند نوعی تفاوت برای شعر یک شاعر به شعر شاعران روایت پرداز باشد. در این مجموعه شعرهای کوتاهِ موفقی به لحاظ ساختاری می‌بینیم و سطرها به خوبی تخیل سازی‌ها و جریان پردازی‌های را القا می‌کنند. البته به این دلیل است که شاعر با مهندسی کلمات آگاه است و سیّالیّت ذهن و اندیشه اش نیز همچنین:دیگر نمی‌توانم/ در پیراهن تو سکوت کنم/ نامم را به زنی خواهم سپرد/ تا تب به جان علف‌ها بسوزاند/ به‌اندازه‌ شعری کوتاه/ دوستم بدار/ عشق هنوز مجوز نشر نگرفته است!/ ص ۲۸.از محتوای اشعار چنین برمی‌آید که شاعر صرفا قصد ایجاد یک فضای شاعرانه را ندارد بلکه می‌کوشد با خلق فضاهای تازه و ایجاد تازگی و تنوع در حوزه محتوایی، از بازآفرینی اتفاقات معمول و مرسوم دوری کند.

آفتی که متاسفانه در بیشتر مجموعه‌های شعری که طی سال‌های اخیر منتشر شده می‌بینیم و بعد با نام ساده نویسی آنرا توجیه می‌کنند! در تمامی‌شعرهای «من ما بودم با دو فاعل اضافه» با وارد شدنِ مفاهیم و فضاهای جدید به عرصه‌ شعر و ‌اندیشه‌ای منسجم و یکپارچه مواجهیم که بیانگر وحدت ساختاری اندیشه عمیق خانم داوودی است. البته این انسجام ساختاری، در شعرهای کوتاهِ مجموعه که از وحدتِ ارگانیکِ ملموس‌تری برخوردارند، چشمگیرتر است. ناگفته نماند همین روند در چند شعر بلند پایانی مجموعه نیز وجود دارد.پیراهن تو را که می‌پوشم/ عشق تاب بر می‌دارد/ و ماه به وقت آمدنم عطسه می‌کند/ برای دوباره دیدن تو/ باید آفتاب گردانی بکارم/ آسمانی که نام تو را دارد/ آیینه را به سمت من چرخانده است!/ ص ۳۰. فُرم و پایان‌بندی بسیار خوب شعررا در همین شعر بالا به‌عنوان نمونه می‌توان دید. گستره‌ جهان‌‌بینی شاعر، تجربیاتِ گوناگون و استفاده‌ هدفمند از این تجربیات در کنار ابزارهای دیگر مانند ایجاد لایه‌های صوتی، ساختار بخشیدن به ارکان شعرها را با موفقیت همراه کرده است که مخاطب می‌تواند با تأمل و تعمق بیشتری به عمقِ اندیشگیِ شعرها پی‌ببرد.

اما در این بین آنچه بیشتر در این مجموعه نمود دارد مواجهه با رویکردهای نوستالوژیکِ بسیار موفق و زبانی تقریبا یک دست است. هر چند من به وجود زبان یکدست در طول یک مجموعه معتقد نیستم و ای کاش در این مجموعه خانم داوودی در کنار مهندسی خوب کلمات، به توسعه‌ زبانی نیز توجه می‌کرد چرا که عنصر زبان و موتیف‌های زبانی در شعر امروز مهم‌ترین پشتوانه‌ مفهوم پردازی‌ها ومعنامندی‌هاست و معنامندی مضاعف شعر در کنار سیالیت زبان اتفاق می‌افتد.از شکل دست‌های تو فهمیدم/ کلمات را/ در گلدان ماه جا گذاشته ای/ برای من و این بنفشه‌ها/ فکری بکن/ اتاق پر از حروف نام پرنده‌ای ست/ که از جوانی من دور می‌شود!/ ص ۴۲.

فرهاد کریمی