جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
كاركردهای سوگواری مذهبی در ایران
●تعریف كاركرد
رابرت مرتون جامعه شناسی است كه مهمترین گام را در تبیین مفهوم «كاركرد» و تعریف آن برداشته است. به نظر وی، كاركردها عبارتند از:«عملكردهایی كه تطبیق یا سازگاری یك نظام اجتماعی را امكان پذیر می سازند.» با این حساب، انگیزه های فردی چندان در تعریف كاركرد یك ساختار یا نهاد دخیل نیستند. به اعتقاد او یك نهاد یا ساختار اجتماعی به طور كلی می تواند ۲ نوع كاركرد داشته باشد: كاركردهای آشكار، آنهایی كه با قصد قبلی صورت می گیرند و كاركردهای پنهان، آنها كه بدون قصد قبلی انجام می گیرند. (ریتزر/ ثلاثی، ۸۰: ۱۴۷)
●كاركردهای عمومی هیأت های مذهبی
مجالس سوگواری شیعیان هم به عنوان یك نهاد دینی و اجتماعی، در طول تاریخ حیات خود، كاركردهای بسیار برای برگزاركنندگان و شركت كنندگان در پی داشته اند. البته هریك از گونه های مختلف این مجالس، كاركردهای خاص خود را داشته و دارند. اما می توان مجموعه ای از كاركردها را به عنوان كاركردهای عمومی و مشترك همه گونه های مجالس مذهبی شیعیان ذكر كرد:
الف- كاركردهای آشكار
۱. رسانه های سیاسی
سخن گزافی نیست اگر یكی از اصلی ترین كاركردهای مجالس و هیأت های مذهبی، از بدو تأسیس تاكنون را نقش آفرینی سیاسی آنها بدانیم. البته این نقش آفرینی همیشه به یك شكل نبوده و متناسب اقتضائات زمانی، در هر دوره دگرگونی هایی را پذیرا شده است. از منظر این كاركرد سیاسی می توان سیر حیات مجالس و هیأتهای مذهبی را به ۴ دوره تاریخی تقسیم كرد:
▪دوره اول- از بدو تأسیس تا آغاز غیبت كبرا
(۶۱- ۳۲۷ ق)
با در نظر گرفتن شرایط ویژه تاریخی، می توان اقدام ائمه معصومین در تشكیل و نیز سفارش به برگزاری مجالس سوگواری را اقدامی سیاسی ارزیابی كرد. در فضای اختناق دوران حكومت امویان و عباسیان و عصر به انزوا راندن و بایكوت شیعیان و پیشوایانشان، این مجالس به خوبی می توانست خلأ ناشی از فقدان كانالها و ابزار ارتباطی مناسب را برای ائمه معصومین پر نماید و به عنوان تنها رسانه در فضای تبلیغاتی مسموم و یك سویه ضدشیعی آن زمان ایفای نقش كند. تأكیدی كه امامان شیعه بر برگزاری این مجالس داشتند و تشویق و تحریض و حمایتی كه نسبت به شعرا برای سراییدن مراثی و مدایح نشان می دادند؛ در كنار محتوای مجالس تشكیل یافته توسط خودشان كه عموماً ۳ مبحث «بیان فضائل و مناقب اهل بیت» ، «ذكر مصائب و اجحاف ها در حق ایشان» و «اشاره به ظلم و ستم دستگاه نامشروع حاكم» را شامل می شدند، به خوبی بیانگر این جهت گیری سیاسی است. بهره گیری از عامل تحریك عواطف و احساسات هم انتخابی هوشمندانه است كه رسیدن به آن غایت سیاسی را تسهیل می كند.
بیانات امام خمینی(ره) در اشاره به جنبه سیاسی عزاداری ها، ۱۴/۸/۵۹ :
شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نكنید كه فقط این است كه ما گریه كنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه ها خودش- فی نفسه- كاری از آن می آید. لكن این مجلس ها مردم را همچو مجتمع می كنند و یك وجهه می دهند... این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه های دیگر است. بی خود بعضی از ائمه ما نمی فرمایند كه برای من در منابر روضه بخوانند. بی خود نمی گویند ائمه ما به این كه هر كس كه بگرید، بگریاند یا صورت گریه كردن به خودش [بگیرد]، اجرش فلان فلان است. مسأله ، مسأله گریه نیست. مسأله، مسأله تباكی نیست. مسأله، مسأله سیاسی است كه ائمه ما با همان دید الهی كه داشتند، می خواستند كه این ملت ها را با هم بسیج كنند و یكپارچه كنند از راه های مختلف؛ تا آسیب پذیر نباشند.(امام خمینی، ۸۱: ۶۴)
به طور كلی مجالس این دوره را می توان پناهگاه و كهف حصین مبارزان و مخالفان شیعه حاكمیت سیاسی (:خلافت اموی و عباسی) دانست؛ با جهت گیری مبارزه پنهانی با ظلم و ستم حاكم از طریق حفظ و گسترش مكتب اهل بیت و ارائه اسلام علوی در برابر اسلام اموی رایج؛ با استفاده از پتانسیل احساسات و عواطف دینی. این خصلت مجالس سوگواری، تا چند صباحی پس از غیبت كبرا، یعنی تا فتح بغداد توسط آل بویه هم كماكان حفظ شد.
▪دوره دوم- از فتح بغداد توسط معز الدوله دیلمی تا سالهای آغازین حكومت رضا خان (۱۳۳۴-۱۳۵۰ ق)
قدرت و پتانسیل نهفته در مجالس سوگواری شیعیان آن قدر بود كه كم كم مورد طمع سیاست بازان فرصت طلب و حكام جاه طلب قرار گرفت و طی یك فرایند استحاله ای، به تدریج از یك ابزار قدرتمند اعتراضی و عدالتخواه، كمابیش به ابزار سیاست بازی شاهان مبدل گشت و در نتیجه قدرت انقلابی پیشین خود را تا اندازه ای زیاد از دست داد.
این روند، با فتح بغداد توسط معزالدوله دیلمی در سال ۳۳۴ هجری آغاز شد. در این مقطع، «آل بویه» به عنوان اولاً امرای ایرانی و غیرعرب و ثانیاً مسلمانانی شیعه مذهب، توانستند با بهره گیری از پتانسیل نارضایتی و سلحشوری توده مردم تحت ستم و شیعه و نیز غنیمت دانستن ضعف عباسیان، بغداد- مركز خلافت عباسی- را تصرف كرده و برای اولین بار پس از اسلام، دستگاه خلافت سنتی و عربی چون بنی عباس را تحت انقیاد خود (: یك حكومت شیعه و ایرانی) قرار دهند. چندی پس از این رخداد مهم، فاتحان شیعه، آیین های تا آن زمان ممنوع و پنهانی شیعی از جمله مجالس سوگواری را صورت رسمی بخشیده و حتی اجباری ساختند و البته در این راه (:ترویج شیعه گری) كمابیش همان روش و منشی را در پیش گرفتند كه رقبای عباسی شان تا آن زمان در راه ترویج سنی گری به كار می بردند؛ روش و منشی كه از منظر تشیع ناب، چندان عادلانه نبود.
هر سال دهه اول محرم به دستور امیر دیلمی، بازار بغداد بسته می شد؛ تمام شهر جامه سیاه می پوشید و دسته جات سابقاً مردمی و پنهانی، در كوچه ها و میادین به راه افتاده و اقامه عزا می كردند.
پس، از نظر حاكمان مغول، آن مذهبی- فرقی نمی كند؛ چه شیعه، چه سنی- خوب است كه سرش به لاك خودش باشد و كاری به كار احوال خلق نداشته باشد و كار مُلك و سیاست را به اهلش واگذارد. این است كه در این دوره گرایشات دینی فردی و منفك از سیاست بستر مناسبی برای گسترش می یابند.اتفاقی كه به تدریج رخ می نماید آن است كه شاهان و قدرت طلبان حاكم در هر دوره، در برخورد با تشیع- كه مذهب اعتراض و عدالت خواهی است و از واقعه عاشورا، خاستگاه عمده جنبش های انقلابی و پناهگاه خیل عظیم انقلابیان بوده است- و پیروان راسخش، چاره ای كه اندیشیده اند «استحاله این منبع پرتلاطم از درون» بوده است. زیرا این واقعیت كه هر برخورد بیرونی سركوبگرانه با شیعیان، پاسخی سخت تر در پی خواهد داشت را به كرات تجربه كرده اند. استحاله از چه طریق؟ از طریق همان ابزار اصیل و پرقدرت خودشان (:شیعیان). كدام ابزار؟ مجالس سوگواری. چگونه؟ با دادن آدرس غلط به این منبع ظلم ستیز و ایجاد انحراف تدریجی در جهت و هدف گیری مبارزاتی آن؛ بدین معنا كه حكام و پادشاهان سلسله های مختلف ایرانی، از همان روح حماسی شیعیان استفاده كردند. منتها جهت فلش مبارزه را از ظالم داخلی به ظالم خارجی منحرف ساختند. خود همین انحراف هم باز با ابزارهای آشنای شیعیان صورت می گرفت. اینجاست كه در تاریخ می خوانیم ایرانیان حین جنگ چالدران مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام) برگزار می كرده، نوحه می خواندند و سینه می زدند. این یعنی موفقیت شاهان صفوی در پوشاندن رخت دینی بر نزاع های خود و تبدیل دعوای قدرت طلبانه صفویه/عثمانی و صفویه/ ازبكان، به جنگ شیعه/سنی و نهایتاً نبرد اسلام/كفر. (چلكووسكی/حاتمی، ۱۰:۶۷) گو این كه شیعه آن زمان، ظلم خود صفویه را نمی بیند (یا نمی گذارند ببیند)؛ اما از پشتوانه حماسی- اعتقادی خود برای مبارزه با ظلم خارجی عثمانی و ازبك بهره می گیرد. نظیر: تبدیل نزاع بویهیان/عباسیان و ایرانی (شعوبی)/عرب، به جنگ شیعه/سنی و این یعنی همان چه كه دكتر علی شریعتی از آن به «جادوی سیاه» تعبیر می كند و ابداع آن را به شاهان صفوی نسبت می دهد. (شریعتی، ۸۲: ۱۰۹-۱۳۴)
توصیف دكتر شریعتی از «جادوی سیاه شاهان صفوی »:
اما مشكل صفویه این بود كه به عنصر هیجان و تحریك و خشم و خروش مذهب نیز احتیاج داشت. زیرا مثل دیگر رژیم ها، از مذهب، تنها نقش توجیه كننده وضع موجود و تقدیس كننده نظام حاكم را انتظار نداشت؛ بلكه می كوشید تا از آن، یك نیروی مهاجم و انتقام جو و تحریك كننده علیه تسنن نیز بسازد. این است كه ناچار بود، تشیع را- در همان شكل تشیع نخستین علوی- نگاه دارد و به جای تكیه بر مسائل معتدل و منفی و یا عادی تاریخ شیعه، بر جوشان ترین و تندترین نقطه ها تكیه كند... صفویه شاهكار عجیبی كه كرد این بود كه شیعه خون و شهادت و قیام را نگاه داشت و حسین را محور همه تبلیغاتش كرد و علی را مظهر همه نهضتش معرفی كرد و كاری كرد كه شدیدترین حالت تحریك و شور و حركتش را شیعه حفظ كند و هر سال یك ماه و دو ماه محرم و صفر را و حتی تمام سال را از عاشورا دم زند... این جادوی سیاه صفوی، برای استوار كردن یك« نظام ارتجاعی »بر زیربنای یك«مكتب انقلابی »و سوار كردن رژیم«حكومت زور»و« حاكمیت زر»- یعنی استبداد سیاسی و استثمار طبقاتی- بر دو پایه«امامت»و«عدالت! »برای تبدیل ماهیت« تشیع سرخ »- كه رنگ همیشگی آن است؛ از علی تا مهدی موعود- به« تشیع سیاه »- كه جامه مرگ است و صفویه، به نام عزا بر تن آن كردند- و بالاخره برای آن كه از« ولایت»، تكیه گاه مطمئن و مقدسی بسازند، در پشت« خلافت »و تیغ برّانی در دست«خلیفه»و از عاشورا، ماده تخدیری برای ایرانی و مایه تحریكی علیه عثمانی!(شریعتی۸۲،: ۱۲۶-۱۳۰)
وجه دیگر استحاله مذكور، تهی ساختن ادبیات مجالس و اجتماعات سوگواری شیعیان، از روح حماسی و در مقابل تزریق قرائت ها و روایت های عرفی و غیرحماسی از واقعه عاشورا در آنان است. از دوران مغول به این سو، تحت تأثیر عواملی از جمله نظر مساعد حكومت ها و نیز گسترش متصوفه، به تدریج قرائت انقلابی و ظلم ستیزانه از واقعه عاشورا به انزوا رفته و در مقابل برداشت های معنوی، تخدیرگرایانه و عرفانی رواج می یابند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست