چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

خساست شناختی, برداشت نخست


خساست شناختی, برداشت نخست

نقش نگرش های کلیشه یی در ارتباط های مجازی

ما آدمیان سازش پذیر، هنوز در حال فرا گرفتن این نکته هستیم که چگونه با بهره گیری از هر ابزار در دسترس می توانیم یخ سرد اینترنت را آب کنیم. شمار اندکی از کاربران اینترنت به راستی دوست دارند سرد و بی احساس انگاشته شوند. مدت هاست از فراسوی این فضای تهی، پیام های عاطفی (اموتیکون ها) پدید آمده اند و نشانه های نقطه گذاری طنزآمیز برای نشان دادن حالات چهره آفریده شده تا گرمی ارتباط درون شبکه یی را بیشتر کند. سال هاست ملایم سازهای زبانی (عبارات کوتاه برای نشان دادن شک و تردید و...) نیز فراهم شده اند تا خیلی خشن و جزم اندیش پیش چشم و ذهن ننشینیم. کوته نوشت های درون شبکه یی و عبارات خودمانی در اینترنت سبب می شود ناهم اندیشی (عدم توافق) به گونه پرسش در ذهن نشیند و گفته ها کمتر گستاخ وار و قاطعانه جلوه کنند. در فراسوی دنیای پست الکترونیک، پاره یی از محیط های اینترنتی، ابزارهای ویژه تری را برای افزودن توان معنارسانی هیجانی -اجتماعی به نقاب شخصیتی درون شبکه یی به کار گرفته اند.

«سوزان فیسکه» و «شلی تیلور» روانشناسان اجتماعی، واژه «خساست شناختی» را آفریدند تا دلبستگی ما نسبت به ذخیره انرژی و کاهش بارگیری شناختی را بیان کنند. از آنجا که گردآوری داده های کامل بسیار وقت گیر است، ما از سرنخ های ویژه یی که برای برآورد نظری و تخمین کلی سودمند هستند، بیش از اندازه سود می جوییم. برداشتی که از خونگرمی و خونسردی آدمیان می شود، نمونه یی از این موارد است. با این وجود بیشتر افراد برای ارزیابی برداشتی که نشانی های پست الکترونیک شان به وجود می آورد، زمان زیادی صرف نمی کنند.

تنگ نظری و خساست شناختی ما هنگامی پدید می آید که گرایش به آن داشته باشیم که بدون توجه به رفتار خود آدمیان، از طبقات و نگرش های کلیشه یی برای شکل دادن به برداشت هایی درباره آنان بهره گیریم. رهیافت نخستین آن، سود جستن از سرنخ هایی است که خود افراد آفریده اند. اما پژوهشگران دریافته اند برداشتی که به دست می آوریم، برآمد تعصبات و سوگیری های پیش انگاشته و نگرش های کلیشه یی هم هست. ما برای شکل دادن برداشت، پرشتاب ترین راه را برمی گزینیم، حتی اگر به درک نادرست و خطاهایی بینجامد.

این راه اغلب به معنای دسته بندی آدم ها بر پایه شباهت ظاهری آنان به رده اجتماعی است که از پیش در ذهن خویش پاره یی ویژگی های شخصیتی را به آن مربوط دانسته ایم. سن و جنسیت دو رده یی هستند که در فراز فهرست می نشینند. گویا آدمیان تا پیش از پی بردن به این دو واقعیت ساده، در برهمکنش های اجتماعی کم و بیش ناتوان به نظر می رسند. چنین پرسش های بازجویانه و گستاخانه یی درباره سن و جنسیت در اینترنت ناروال نیست. این دو در پدید آوردن برداشت نخست، بسیار بنیادین و اساسی اند، گرچه ممکن است بسیاری در بیان درست این دو ویژگی ساده، ناراستی پیش گرفته یا تا مدتی طفره روند. پرسش درباره خاستگاه ملی (ملیت) و نژاد نیز بسیار معمول است، هر چند آدم ها با همان رکی و روشنی گستاخانه یی که درباره سن و جنسیت و خاستگاه ملی پرس وجو می کنند، پیرامون نژاد به کندوکاو نمی پردازند. بیشتر کاربران اینترنتی اجتماعی دوست ندارند برداشت های نژادپرستانه پیش داورانه یی را پدید آورند.

افزون بر ویژگی های اصلی و بنیادین (که سخت به آنها وابسته ایم) همگی ما طی سال ها آزمودن رویارویی با آدمیان، رده های بسیار دیگری آفریده ایم. هرچند این رده ها به ندرت برچسب های کلامی روشنی دارند. ما برای جا دادن دیگران در یکی از این رده ها به داده هایی فراتر از نگاهی گذرا به سن، جنسیت، نژاد، خونگرمی و خونسردی نیازمندیم. فرستندگان نامه ها و پیام های الکترونیک در شبکه کاربری اینترنت (و حتی شبکه اس ام اس تلفن همراه) به گونه یی ناخواسته، ناخودآگاه یا نیمه خودآگاه، سرنخ های سودمندی را در اختیار پیام گیران خود قرار می دهند تا به آنها کمک کنند که بتوانند این اشخاص را در یکی از رده های گویاتر جا دهند.

ما به عنوان خسیسان شناختی، از بازاندیشی (تجدیدنظر) پیرامون برداشت هایی که درباره دیگران داشته ایم، بیزار و روگردانیم. هنگامی که در رده بندی های خود عنوان یا لقبی به کسی نسبت می دهیم، مایل نیستیم آن را از افراد جدا کرده یا خیلی تغییر دهیم. از این رو نخستین برداشت بسیار حساس و ارزشمند است، چون آدمی در برابر پذیرش اشتباه خویش مقاومت می کند و دلبستگی شدیدی که به پایدار داشتن برچسب هایی که به دیگران زده، دارد به همنوایی (تایید) برداشت اشتباه و سوگیرانه او می انجامد. ما نه تنها شواهدی را که شاید برداشت های نخستین ما را نقض می کند نادیده می انگاریم، بلکه سرسختانه به جست وجوی آگاهی هایی می پردازیم که آنها را تایید و اثبات کنند. داوری بی طرفانه یی را که می پسندیم، بلندپروازانه است و آنان که بتوانند آن را برآورده سازند انگشت شمارند چراکه دلبستگی فراوان ما به تایید نخستین برداشت، نیروی سوگیرانه توانمندی است که ما را به شیوه و چگونگی گردآوری آگاهی های تازه درباره دیگران رهنمون می سازد.

روانپزشک و درمانگر مشکلات جنسی زناشویی و خانوادگی

دکتر بهنام اوحدی

www.iranbod.com