چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تولید جدال با زمان
در میان مسائل محاسبه اقتصادی که کارآفرین با آنها روبهرو است، مساله زمان در صف اول قرار دارد. در حقیقت میتوان پا را بسیار فراتر نهاد و گفت که فعالیت کارآفرینانه، اساسا جدال با زمان است.
اقتصاد چیزی ایستا نیست که شناخت از آن را یک بار که به دست آوردی، برای همیشه کاملا معتبر بماند. برعکس، چیزی زنده است که پیوسته دگرگون میشود و از این رو دادههای امروز بازار، همان دادههای دیروز یا فردا نیست. مواد خام موجود، پیشرفتهای فنی و شیوه زندگی و سلایق و خواستههای مصرفکنندگان، پیوسته تغییر میکند.
از سوی دیگر، نقشی بسیار مهم در محاسبه اقتصادی کارآفرین را ضرباهنگ تولید بازی میکند. منظور از تولید در اینجا، نه فقط چیزی است که به معنای دقیق کلمه تولید خوانده میشود، بلکه فرآیند توزیع هم که جنس یا خدمتی خاص را در دست مصرفکننده نهایی مینهد، هست؛ چون تا وقتی که به این نقطه نرسیدهایم، هنوز باید سرمایه و نیروی کار را استفاده کنیم و قیمت کالا را تنها هنگامی میتوانیم تعیین کنیم که به بازار رسیده باشد.
آنچه با سرعت کمتر یا بیشتر این ضرباهنگ تناظر دارد، مقدار کمتر یا بیشتر سرمایه در گردشی است که کارآفرین به آن محتاج است؛ خطا در محاسبه این مقدار میتواند مایه ورشکستگی
بنگاه شود. کارآفرین باید ضرباهنگ گردش کار خود را پیشبینی کند تا بتواند مقدار سرمایه در گردشی را که بنگاه نیاز خواهد داشت، محاسبه کند و فراهم آورد.
در همین حین باید مقدار ابزارهای ساکن تولید را هم که نیاز دارد، محاسبه کند که مقدار سرمایه ثابتی را که باید در کسبوکار سرمایهگذاری شود، مشخص میسازد. اما این آیندهبینی باید به همین سان، تا آنجا که ممکن است، به پیکربندی آینده بازار هم تسری یابد.
او به یک معنا باید پیشبینی کند که آیا تولیدی که میخواهد به عهده گیرد، بازاری پیدا خواهد کرد یا نه و اگر پاسخ مثبت است، تا چه زمانی بازار خواهد داشت، تقاضا برای محصول او افزایش خواهد یافت یا کاهش و قیمتها در گذر زمان بالا خواهد رفت یا پایین.
پاسخ این پرسشها به او خواهد گفت که سرمایه موجود را تا چه اندازه میتواند یا باید در معرض ریسک قرار دهد و بسیاری چیزهای دیگر را که اندازه و ویژگیهای کسبوکارش را تعیین میکنند، به او خواهد گفت.
از این رو به راحتی میتوان فهمید که هیچ یک از این محاسبات پرشمار که روی هم رفته، محاسبه اقتصادی را تشکیل میدهند، نمیتوانند دقیق باشند. همه اینها محاسبه احتمال هستند و به طریق اولی، کل محاسبه اقتصادی نیز چنین است.
آمار، همواره مشروط بر اینکه دقیق باشد و درست تفسیر شود، تنها آنچه را که تاکنون رخ داده، به ما میگوید، نه آنچه را که فردا رخ خواهد داد. پیشرفت تکنولوژیکی را همیشه نمیتوان پیشبینی کرد، چه اینکه اختراعات بنیادی، بعضی وقتها مثل صاعقه از آسمان فرو میآیند؛ رخدادهای سیاسی یا بینالمللی هر از گاه همه امیدهای متکی به فراهم بودن مواد خام و قیمت آنها را به طریقی پیشبینینشده یا پیشبینیناپذیر نقش بر آب میکنند؛ و پیشبینی واکنش مصرفکنندگان به این رخدادها حتی از این هم سختتر است.
مثلا چه کسی انتظار داشت که با آغاز جنگ جهانی اول که کمیابی منسوجات هویدا شد، زنان باز بر نپوشیدن دامنهای کوتاه اصرار بورزند و دامنهایی بلند و گشاد طلب کنند؟ هر قدر هم که کارآفرین دادههای پرشماری را در ورود به کسبوکاری خاص یا مدیریت آن به حساب آورد - جغرافیای تجاری، تاریخ و آمار، کتابها و گاهنامههای مرتبط با آخرین پیشرفتهای تکنولوژیکی و فنونی که پیوسته پیشرفت میکنند - باز در تصمیمگیریهایش همواره با یک کمیت نامعلوم مواجه میشود که مجبور است با تکیه بر شهود خود، ماجراجویانه و با مسوولیت خود تعیینش کند: او میداند که دیروز و امروز چه رخ داده، اما تنها خدا میداند که فردا چه خواهد شد.
خلاصه اینکه هر کسبوکار، هر بنگاه و به طور کلی، هر فعالیت اقتصادی، چون همان طور که در مکان رخ میدهد، در زمان هم اتفاق میافتد و بسط مییابد، لاجرم سرمایهگذاری، سرمایهگذاریای است که میتواند به سود منجر شود، اما میتواندضرر هم بالا بیاورد.
از این رو تولید که کل حیات اقتصادی گرد آن میچرخد، ماجراجویی بزرگ بشر است؛ تولید جدال با فردا است، جدال با ناشناختهها است. قهرمان و پهلوان این جنگ و غالبا قربانی آن، کارآفرین است. او در طلب سود، کسبوکاری راه میاندازد، اما برای اینکه به سود برسد، مجبور است که مصرفکننده یا به سخن دیگر، عموم مردم را راضی کند. رقابت این کار را میکند. مصرفکننده هیچگاه نمیبازد.
از سوی دیگر ممکن است کارآفرین ببیند که همه امیدی که به کسب سود داشته، بر باد رفته و تبدیل به ضرری شده که خود باید به تنهایی بر دوش کشد. سودی که مصرفکنندهها (عموم مردم) به دست آوردهاند، مال خودشان است و برای خود نگه میدارند، اما کارآفرین خانهخراب شده. این ضرورتی گریزناپذیر است. پیشتر دیدیم که با هیچ شناخت علمی نمیتوان از این گریخت، چون آینده کمیت نامعلومی است که به هیچ پیشبینی و محاسبهای تن نمیدهد.
اما آیا با ابزارهای سیاسی میتوان از این همه گریخت؟ بعدا به طرحهایی که برای رسیدن به این هدف، پیش نهاده و حتی آزموده شدهاند، خواهیم پرداخت؛ چه طرحهایی که میخواهند از راه تغییر در کل نظام اقتصادی به این هدف برسند و چه آنهایی که اقدامات اصلاحی با هدف غلبه بر آنچه را که «ضعف کسبوکار آزاد» خوانده میشود، برای رسیدن به هدف برگزیدهاند. اما اینجا این قدر را میتوانیم از پیش بگوییم که آنچه که کارآفرین نمیتواند پیشبینی کند، هیچ کس قادر به پیشبینیاش نیست، چون همان طور که گفتهایم، علم در برابر ناشناختهها ناتوان است.
تنها کاری که دولت میتواند انجام دهد، این است که یکیک کارآفرینان را از سود محروم کند تا به این طریق از زیان هم نجات یابند یا به سخن دیگر، ریسکی را که کارآفرین با آن روبهرو است، بر دوش گیرد یا بلکه عموم مردم را وادارد که این ریسک را بر گرده کشند، چون دولت منابعی غیر از آنچه از مردم میگیرد، ندارد. در این تنگنا به نظر میرسد عاقلانهتر آن است که کارآفرین ریسک را بر دوش گیرد، نه عموم مردم.
فاستینو بالوه
مترجم: نیلوفر اورعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست